جمعه, ۱۱ آبان, ۱۴۰۳ / 1 November, 2024
مجله ویستا

آزادی و رشد فضایل انسانی


آزادی و رشد فضایل انسانی
● درآمد
آزادی پایه فضایل است و استقرار فضیلت در وجود انسان مستلزم این است كه او از آغاز آزاد تربیت شده باشد. در این بخش به بررسی رابطه آزادی با فضایل اخلاقی می‌پردازیم.
سعادت انسان (به زبان ساده: برخورداری از یك زندگی خوش و خوب) مشروط به تكامل فضایل اخلاقی در وجود افراد است. پول و ثروت و امكانات مالی قطعاً از لوازم سعادت است و فقر (فقدان ثروت) یكی از عوامل اصلی تخریب سعادت است. اما بدون تحقق فضایل اخلاقی، پول و ثروت هم از تأمین سعادت برای انسان باز می‌ماند.
● به نظر می‌رسد كه عملكرد ثروت در زندگی انسان در جهت تأمین سعادت او دارای دو جهت است:
▪ اول اینكه ثروت را چگونه باید به دست آورد؟
▪ دوم اینكه ثروت را چگونه باید هزینه كرد.
تجربه نشان داده است كه در موارد بسیار و افراد متعددی جنبه دوم خطیر است. یعنی اصل مطلب این نیست كه ثروت را چگونه باید به دست آورد (و بیشتر افراد در این بخش موفق‌اند) بلكه این است كه ثروت به دست آمده را چگونه باید در زندگی خرج كرد. در هر حال عملكرد درست در هر دو بخش دخل و خرج مشروط به درك موجود است كه به زبان فلسفی تشكیل دهنده فضیلت حكمت است. علاوه بر این فضایلی چون صدق و راستی، امانتداری، اخلاص، اقدام مناسب یعنی اقدام یا محاسبه و سنجش (فضیلت شجاعت در اصطلاح فلسفه اخلاق)، خوش‌رفتاری و مدارا با دیگران و.... از لوازم تحقق دخل و خرج صحیح است:
فروشنده گران فروش، عامل وظیفه نشناس، همسایه بدخلق و.... بی مهری و نفرت دیگران را علیه خود برمی‌انگیزند و این تنفر عمومی موجب بی‌ثباتی و تزلزل روابط اجتماعی می‌گردد و این تزلزل آنگاه كه همه جامعه را فراگیرد دامان همان گرانفروش، وظیفه ناشناس و بدخلق را نیز خواهد گرفت و آنگاه حوادثی در جامعه روی خواهد داد كه آنها نتیجه عملكرد نادرست خود را خواهند دید و صفحات تاریخ مملو از این شواهد است. پس زندگی سعادتمندانه (زندگی خوب) بدون تحقق فضایل شخصی در وجود انسان اساساً و اصولاً ممكن نیست مگر در مواردی استثنایی و انسان عاقل نمی‌تواند به استثناها دل ببندد. اما تحقق این امر یعنی آراسته شدن زندگی و شخصیت انسان به فضایل اخلاقی بدون آزادی تقریباً محال و اگر محال نباشد بسیار نادر است. چه رابطه‌ای بین تحقق فضایل اخلاقی و آزادی برقرار است؟ چرا بدون آزادی تحقق فضایل ممكن نیست؟
تحقق فضایل دارای دو مرحله برون ذهنی و درون ذهنی است. تحقق مرحله درون ذهنی مقدم بر مرحله برون ذهنی است و این مرحله مقدم از طریق نظام آموزشی سامان می‌یابد. اگر نظام آموزشی به روش «دیكته كردن» و امر و نهی باشد، ذهن نوآموز یا متعلم «مطابق دستور» شكل می‌گیرد و هیچ سنجش و محاسبه‌ای از جانب او صورت نمی‌گیرد. این قبیل اذهان آماده اطاعت و فرمانبرداری‌اند. مثلاً استعمار زدگی نصیب چنین اذهانی می‌شود. افرادی كه اصل مطیع بودن در ذهن آنها شكل گرفته است از خلاقیت و آفرینندگی محرومند. مخترعان و مكتشفان و صاحبان نظریه‌های عالی (حتی بنابر شواهد تاریخی به ظهور رسیدن پیامبران الهی) محصول تربیت آزاد بوده‌اند. نظام آموزشی مبتنی بر «امر و نهی» اجازه شكوفایی به استعدادها نمی دهد و آنها را چنانكه خود می‌خواهد می‌پردازد نه چنانكه آنها خود می‌توانند. اذهان تربیت شده در نظام‌های آموزشی استبدادی بدون راهنما و رهبر نمی‌توانند به زندگی خود ادامه دهند و همواره باید كسی باشد تا آنها را هدایت كند. در میان بزرگان تاریخ تمدن از پیامبران تا فیلسوفان و مخترعان و مكتشفان چنین افرادی وجود نداشته‌اند. فرار دكارت از مدرسه یكی از این نمونه‌های تاریخی است. پس در نظام‌های استبدادی خطر و ضرر این نظام‌ها این است كه اصول تربیتی از پیش تعیین شده خود را بر اذهان متعلم تحمیل می‌كنند و این اذهان مجال اندیشیدن به خیر و شر امور را ندارند تا فضایل اخلاقی را در وجود خود بپرورانند. از اینجا به این نتیجه می‌رسیم كه شرط تربیت شهروند سالم و آماده كردن او برای زندگی سعادتمندانه اعمال یك نظام آموزشی آزاد است و حكومت‌های استبدادی از تدوین چنین نظامی عاجزند زیرا قادر به درك مبانی نظری آن نیستند. امروزه با تكیه بر حدود سه هزار سال تاریخ مدون تردید نداریم كه تمدن محصول كار دست و كار نتیجه شكوفایی استعدادهای فردی است و این استعدادها فقط در جوامع آزاد رشد می‌كنند. فضایل اخلاقی نسبت مستقیم دارد با درك شرایط تاریخی. كشاورز فضیلتمند یا فضیلت كشاورزی (اخلاق و سعی و صداقت او در تولید و برداشت محصولات و ارائه آنها به بازار مصرف) مشروط به درك موقعیت غایت این صناعت در زندگی مردم است. «فن كشاورزی» دستور كاشت و برداشت گندم و تریاك را به یك اندازه در اختیار كشاورز می‌گذارد. اما كشاورز آگاه به شرایط، می‌داند كه باید گندم بكارد نه تریاك حتی اگر كاشت تریاك ممنوع نباشد. این مثال حكایت می‌كند از رابطه ظریف و دقیق «آگاهی» (به اصطلاح فلسفه «حكمت») با فضایل اخلاقی.
تشخیص خیر و شر از اركان فضیلت انسانی است و افراد ناآگاه (یعنی شهروندان حكومت‌های مستبد) از این امتیازات محروم اند. حال نظر به اینكه «مدنیت» تركیبی است از فضایل اخلاقی و تحقق این فضایل فقط در جوامع آزاد ممكن است، می‌توان گفت آزادی پایه مدنیت است. حكومت‌های مستبد شهروندان خود را به حیواناتی تبدیل می‌كنند كه شباهت آنها به انسان فقط در این است كه با دو پا راه می‌روند. شهروندان این حكومت‌ها تقریباً از تمام فضایل انسانی (مگر به‌ندرت) و در نتیجه از زندگی سعاتمندانه محروم می‌شوند. اما از طرف دیگر تشكیل حكومت مدافع آزادی و آزاده نیز كار انسان‌هایی است كه خود آزادی را درك كرده اند. به این جهت تحقق آزادی باید از افراد آغاز شود نه از حكومت.
دكتر منوچهر صانعی دره بیدی
استاد فلسفه دانشگاه شهید بهشتی m_saneidarebidy@yahoo.com
منبع : روزنامه تهران امروز