چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

عناصر اربعه، اخلاط اربعه و ادلّه اربعه


عناصر اربعه، اخلاط اربعه و ادلّه اربعه
کسانی که به استناد طب جدید با حجامت مخالفت می‌کنند، یا فواید و محاسن این خدمت را نمی‌دانند و جاهلانه با آن مخالفت می‌کنند یا می‌دانند و عالمانه این خدمت سلامت را مورد هتاکی قرار می‌دهند [...] اگر با وجود طب نوین انتقال خون، نیازی به حجامت نبود لازم نبود انبیا‌ و اولیای دین این قدر بر حجامت تأکید کنند؛ می‌گفتند مردم بروید خون بدهید، دیگر این قدر تاکید بر تاریخ و این‌که چندم ماه حجامت کنید و بر ثواب آن تأکید نمی‌کردند [...] کسانی که با حجامت مخالف‌اند آیا منظورشان این است که انبیا‌ و امامان متوجه نبوده‌اند که چه می‌گویند؟ آیا معتقدند معصومان متوجه تفاوت حجامت با انتقال خون نبوده‌اند؟‌[۱] دکتر عباس حاجی‌آخوندی/ مشاور وزیر بهداشت در امور طب سنتی
مختص دانستن رهان [جایزه]، در سیق [اسب‌دوانی] و رمایه [تیراندازی] که در جنگ‌های سابق به کار می‌رفته است، مربوط به همان زمان‌هاست. با این‌ گونه برداشت‌ها از آیات و روایات، تمدن جدید باید به کل از بین برود و مردم کوخ‌نشین شده و یا برای همیشه در صحراها زندگی کنند‌[۲]. مساله‌ای که در قدیم دارای حکمی بوده، ممکن است در روابط حاکم بر سیاست، اجتماع و اقتصاد یک نظام حکم جدیدی پیدا کند؛ بدان معنی که با شناخت دقیق روابط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی همان موضوع که از نظر ظاهر با قدیم فرق نکرده، واقعاً موضوع جدیدی شده است که قهراً حکم جدیدی می‌طلبد‌[۳].امام روح‌الله موسوی خمینی [ره]
اخباریون، جماعتی بودند که از دوره شاه عباس اوّل صفوی در عرصه تفکر شیعی پدیدار شدند و تا اوایل قرن سیزدهم هجری قمری بر حوزه تفکر دوازده‌امامی حکم راندند. نظریه‌پرداز مکتب اخباری‌گری، مردی بود دانشمند به اسم میرزا محمدامین استرآبادی [متوفای ۱۰۳۶ه‌ ق]، که در کتاب «فوائد المدنیه» به رویارویی با آرای بنیان‌گذاران نحله اجتهاد در فقه جعفری برخاست [۴]. اعاظم فقه شیعه در سده‌های چهارم و پنجم هجری قمری، شیخ مفید [متولد ۳۸۰‌ ه‌ ق]، شیخ مرتضی [متولد ۴۳۶‌ه‌ ق] و شیخ طوسی [متولد ۴۶۰ه‌ ق]، باب اجتهاد را در تفسیر کلام خدا و استنباط‌ از احادیث روایت شده از معصوم، گشوده بودند و عقل و استدلال‌های منطقی اصولی و روش‌مند را، در کنار قرآن، سنت و اجماع، یکی از ادلّه چهارگانه فقه شیعه بر شمرده بودند [۵]. اخباریون، به عکس قدمای اصولیون، منکر حجیت و بلکه توانایی عقل در درک و استخراج حقایق دینی شدند، اجماع را متعلق به اهل سنت و فاقد موضوعیت در مکتب تشیع اعلام کردند و ظاهر احادیث و روایات را - فارغ از درجه اعتبار و سندیت‌شان، جدای از زمینه و زمان‌شان - یگانه منبع قابل‌اعتماد در استنباط احکام شرعی دانستند [۶].
علامه وحید بهبهانی [۱۲۰۵-۱۱۱۸ه‌ ق]، مشهور به استاد الکُل‌فی‌الکُل، صاحب رساله «الفوائد الحائریه» بود که به سه قرن سیطره اخباریون بر حوزه‌های علمی شیعه پایان داد. آسان نبود. روزی که علامه به حوزه علمیه کربلا پا نهاد، طلاب کتاب‌های علم اصول و منطق را در پارچه می‌پیچیدند تا دست‌شان با لمس رساله‌های ضاله نجس نشود. آسان نبود؛ چرا که در عرض سیصد سال طولانی اخباریون به طلاب آموخته بودند که اتکای بر استدلال‌های عقلی یا سنجش روش‌مند اعتبار حدیث و روایت، بی‌حرمتی به معصوم است [۷]. آسان نبود؛ چون ایستادن در برابر اخباریون و دفاع از جایگاه عقل در تفسیر کتاب خدا و ارزیابی روایت‌های صحابه از معصوم، شجاعتی اخلاقی و دانشی سترگ می‌خواست که در هر کسی پیدا نمی‌شود.
علامه، هر کسی نبود. ایستاد و یک‌تنه، اخباری‌گری را از صحنه بیرون راند و فقه شیعه را دوباره سخت‌ومحکم بر ستون‌های چهارگانه کتاب، سنت، اجماع و عقل ایستاند. سی تن از شاگردان‌اش و شاگردانِ شاگردان‌اش به مرجعیت رسیدند و آقا سیدمهدی بحرالعلوم، میرزا محمدمهدی شهرستانی، سیدجعفر کاشف‌الغطاء، میرزای قمی، ملامهدی نراقی و دیگر علمای خلف شیعه راه عقل و اجتهاد را در روزگار نو هموار کردند [۸]؛ راهی که امام خمینی [ره] به استواری در آن گام زد و جواز بی‌سابقه تشریح پیکر میت و پیوند اعضا، جواز حیرت‌انگیز خرید و فروش خون، جواز باورنکردنی تحدید نسل و جلوگیری از ازدیاد بی‌رویه جمعیت و جواز بهت‌آور مسابقه شطرنج بدون قرار دادن پول و قصد قمار را صادر کرد [۹] – جوازهایی نوآورانه و منطبق با شرایط دوران مدرن، که حتی دو قرن پس از افول ستاره اقبال اخباریون، صدورشان به دانشی ژرف و نیز شجاعتی اخلاقی از جنس علامه وحید بهبهانی محتاج بود.
البته قدمت اخباری‌گری بسیار بیشتر از چهارصدپانصد سال اخیر است و اخباری‌گری، به زبان علما، ذومراتب و مقوم به درجات است. به رغم کوشش‌های سترگ علامه وحید بهبهانی و بزرگان متاخر، اخباری‌گری هرگز به‌تمامی از میان نرفت و ریشه‌کن نشد. نه فقط در این دویست‌وچند سالی که از درگذشت علامه وحید بهبهانی می‌گذرد و نه فقط در حوزه معرفت دینی، سروکله‌ اخباری‌گری در اشکال و اقسام گوناگون و به تناوب در حیات اندیشگی نوع بشر پیدا شده – گاه در جاهایی که هیچ عاقلی باورش نمی‌شود. یک قلم، در نگاه مشاور وزارت به مقوله حجامت، بلاشک رگه‌هایی از اخباری‌گری در مقیاسی کوچک به چشم می‌خورد و حسن ابوالقاسمی، رییس سازمان انتقال خون که صددرصد با حجامت مخالف است [۱۰]، باید روزی صدهزار بار خدا را شکر کند که در ایرانِ سال ۱۳۸۷ خورشیدی می‌زید و نه در ایتالیای قرن شانزدهم میلادی؛ وگرنه بعید نبود به جرم انکار بدیهیات و توهین به مقدسات زنده‌زنده سوزانده شود. کلیسای متحجر و اخباری‌مسلک قرون وسطی، جیوردانو برونو [۱۶۰۰-۱۵۴۸م]، فیلسوف و شاعر عهد رنسانس را برای کمتر از اینها در میدان کامپودِی‌فیوری شهر رُم جزغاله کرد؛ گناه جیوردانوی ناکام تنها این بود که در درستی آموزه‌های دو هزار ساله مرجع تقلید کلیسا یعنی ارسطوی حکیم، کائناتِ زمین‌محور و عناصر اربعه، تردید کرده بود [۱۱].
مدتی بالنسبه طولانی است که درخواست صدور مجوز پرونده فرآورده‌ای دارویی به نام شربت تریاک – و به عبارت دقیق‌تر، تنتور تریاک – در کمیسیون قانونی ساخت‌ و ورود داروی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی عین آهن گداخته این دست‌ و آن دست می‌شود و از اتخاذ تصمیم قطعی و نهایی خبری نیست. علت، ظاهراً آن است که در ترکیب این فرآورده مقادیری الکل اتیلیک خوراکی به کار رفته و یکی از اعضای صاحب‌ِ حق‌رای کمیسیون معتقد است که مصرف این دارو، حکم شرب خمر دارد، شرعاً حرام است و نباید اجازه ورود به بازار مصرف پیدا کند. بحث‌های اعضای کمیسیون، حول‌وحوش تنتور تریاک شنیدنی و بیشتر شبیه مجادله‌های کلامی طلاب حوزه‌های علمیه است تا گفت‌وشنودهای نهاد تخصصی و فنی وزارت: آیا مصرف این دارو حکم «اَکل میته» را دارد که به هنگام ضرورت، حتی خوردن گوشت مرده را بلااشکال می‌داند؛ آیا درصد الکل فرآورده، آن‌قدر هست که مصداق مسکر به حساب آید؛ آیا حرمت نوشیدن الکل، مطلق و نامشروط است یا مقید به میزان الکل موجود در ظرف دارو؟
تا جایی که من می‌دانم، هیچ‌یک از اعضای کمیسیون مرجع تقلید نیستند و از مراجع مسلم تقلید هم اجازه اجتهاد ندارند و این، طرفه داستانی است: اگر دکتر داروسازی، که به هر حال فارماکولوژی را فوت آب است و کلیاتی از کالبدشناسی، فیزیولوژی، آسیب‌شناسی و درمان‌شناسی می‌داند، جسارت ورزد و برای بیماری مبتلا به هپاتیت‌سی مزمن، ویال پگ‌اینترفرون تجویز کند همگان، به‌حق، غش‌غش به او خواهند خندید که تو سواد و مهارت کافی برای صدور این حکم حساس نداری. ولی امان از وقتی پای پرسشی شرعی در میان باشد؛ در مساله‌ای که پیش‌نیازهای علمیِ پاسخ‌ به آن، کمتر از ضروریات احراز فوق‌تخصص‌ بیماری‌های گوارش و کبد نیست و شاید سه مجتهد جامع‌الشرایط معاصر، سه نظر متعارض در باره‌اش داشته باشند، همان داروساز بی‌کوچک‌ترین تزلزلی حکمی به‌ظاهر شرعی صادر می‌کند که دیگر اعضای کمیسیون در آن چون‌وچرا نخواهند کرد.
این وضعیت، متاسفانه، وضعیت شایعی است. وضعیتی که در آن کسی که خود از عالمان دین نیست، خویشتن را مجاز بداند در موضوعی ماهیتاً فنی، با استنادی معیوب به حدیث و روایت – و بی‌آنکه مجوز یا صلاحیت‌اش را داشته باشد – حکمی علی‌الظاهر شرعی صادر ‌کند و متخصص فن، هر چه‌قدر هم در دل حکم صادره را مغایر عقل و منطق بداند، از بیم شبهه توهین به مقدسات ساکت بماند؛ علی‌الخصوص وقتی که صادرکننده حکم، سمبه ادعای‌اش را با استفهام انکاری پرزورتر کند و زهره معترض بالقوه را از ترس تهمت ارتداد بترکاند: «آیا منظورشان این است که انبیا‌ و امامان متوجه نبوده‌اند که چه می‌گویند؟ آیا معتقدند معصومان متوجه تفاوت حجامت با انتقال خون نبوده‌اند؟ [۱]» چنین گفتمانی، پیش و بیش از هر چیز، جفاست در حق فقهی که باور دارد «کُلّما حَکَمَ به العقل حَکَمَ به الشّرع» و عقل را در کنار قرآن می‌نشاند و به پویایی خود و انطباق‌ روش‌شناسی‌اش با سخت‌گیرانه‌ترین موازین علمی می‌نازد و هزار سال تمام کوشیده تا ثابت کند ادلّه اربعه را را زیربنای استنباط شرعی می‌داند، نه اخباری‌گری کورکورانه را.
بهره‌جویی ابزاری از اعتقادات شهروندانی عمیقاً مذهبی، برای ترویج زالو و حجامت و لال کردن مخالفان، کار خوبی نیست و در درازمدت، احتمالاً نتیجه عکس هم خواهد داد و حواس‌مان را اگر جمع نکنیم، با دست خودمان همان بلایی را بر سر ابوعلی سینا و زکریای رازی خواهیم آورد که کلیسای قرون وسطی بر سر ارسطو آورد. کلیسا چنان کرد که نام ارسطو مترادف تقلید چشم‌بسته و امتناع تعقل شد و در نتیجه، به محض آن‌که سکه کلیسای قرون وسطی از رونق افتاد، دانشمندان ممالک کاتولیک ارسطو و همه کتاب‌های‌اش را یک‌جا توی تابوت گذاشتند و در گورستان کهنه‌پرستی به خاک سپردند. حدود چهارصد سال طول کشید تا خانم دکتر مارتا نوسباوم پیدای‌اش شود، مرحوم مغفور ارسطو را نبش قبر کند و به دنیای علم و فلسفه نشان دهد که ارسطو فقط اعتقاد زورکی به عناصر اربعه – آب و باد و خاک و آتش – یا چرخش خورشید به دور زمین نیست و با رساله «اخلاق نیکوماخوس» ارسطو می‌توان اخلاقیات مدرن بهداشت و درمان را هم رقم زد [۱۲].
ابوعلی سینا و زکریای رازی، به عکس آنچه نواخباریون نشان‌مان می‌دهند، صرفاً نماد خشک‌وخالی فواید حجامت و تعادل اخلاط اربعه نیستند و تازه، حجامت و اخلاط اربعه اساساً از ابداعات اصیل طب ایرانی و اسلامی نیستند. مرده‌ریگ طب یونانی و جالینوسی‌اند [۱۳] که بزرگان ما به اقتضای دوران‌شان بهره‌ای وافر از آنها برده‌اند. بد نیست همه با هم یک دور از نو ترجمه فارسی تشخیص افتراقی حصبه را در «الجُدری» رازی بخوانیم تا به یاد آوریم بزرگی بزرگان طب قدیم ما، نه در اشاعه تخم عناب و بادکش که در تفکر روش‌مند آنهاست – تفکری روش‌مند که حالاحالاها سپهر اندیشه از آن بی‌نیاز نخواهد شد و برترین مبلغ علم ما در جهان تواند بود.
این تفکر روش‌مند، کار بس دشواری است. کافی است یک بار با دقت تماشا کنیم عالمان علم حدیث چگونه سال‌ها برای توثیق یک سند و درک درست آن دود چراغ می‌خورند و استخوان خرد می‌کنند یا دانشمندان داروساز برای عرضه یک داروی نو یکصدوچهل‌وچهار ماه زحمت می‌کشند و جان می‌فرسایند. گاهی با خودم فکر می‌کنم جذبه اخباری‌گری درست در همین است که راه میان‌بری برای ما تنبل‌ها هموار کرده تا به بهانه‌هایی سهل‌الوصول از آوردگاه اندیشه و تحقیق و دردسرها و مسوولیت‌های‌ بعدی بگریزیم.فکر کردن کار سختی است و شاید حق با آلفرد نورث وایتهد، فیلسوف بریتانیایی، بود که می‌گفت «بشر در طول تاریخ تقریباً به هر کار ممکنی دست زده تا از زیر بار فکر کردن شانه خالی کند» [۱۴].
منابع:
۱) دکتر عباس حاجی‌آخوندی، « حجامت مورد تأیید وزارت بهداشت است»؛ خبرگزاری فارس، ۱۲/۳/۱۳۸۷.
۲)امام روح‌الله موسوی خمینی [ره]؛ صحیفه نور، ج۲۱/۳۴. نقل از محمود صلواتی، «نوآوری‌های فقهی امام»؛ شهروند امروز، سال سوم، شماره ۴۹، ۱۲ خرداد ۱۳۸۷.
۳) امام روح‌الله موسوی خمینی [ره]؛ صحیفه نور، ج۲۱/۹۸. نقل از محمود صلواتی، همان.
۴) رضا نیازمند. «شیعه در تاریخ ایران»
http://www.iiketab.com/ebook/۱۰۰۱۲۱۱/e۱۰۰۱۲۱۱.htm
۵) نقش شیخ مفید در اجتهاد شیعه
http://www.amirkabir.net/pages-۷۸۵.html
۶) سیدمحمدحسین طباطبایی. «تفسیر المیزان». سیدمحمدباقر موسوی‌همدانی [مترجم]. دفتر انتشارات اسلامی. ۱۳۸۳. مقدمه صص ۱۰-۹. علامه طباطبایی نگاه اخباریون را در مقدمه «تفسیر المیزان» چنین خلاصه کرده است: «[...] در فهم معانی آیات اکتفا کردند به آنچه که از صحابه و‎ تابعین روایت شده. حالا صحابه در تفسیر آیه چه گفته‌اند و تابعین چه معنایی ‎برای فلان آیه کرده‌اند، هر چه می‌خواهد باشد، همین که دلیل نام‌اش روایت است، ‎کافی است. اما مضمون روایت چیست و فلان صحابه در آن روایت چه گفته مطرح ‎نیست [...].‏ این عده در این روشی که پیش گرفته‌اند خطا رفته‌اند؛ برای ‎اینکه با این روش که پیش گرفته‌اند، عقل و اندیشه را از کار انداخته‌اند و ‎در حقیقت گفته‌اند ما حق نداریم در فهم آیات قرآنی عقل و شعور خود را به کار بریم، تنها باید ببینیم روایت از ابن‌عباس و یا فلان صحابه دیگر چه معنائی نقل کرده و حال آنکه اولاً قرآن کریم نه تنها عقل را از اعتبار نینداخته،‎ بلکه معقول هم نیست که آن را از اعتبار بیندازد؛ برای اینکه اعتبار قرآن و ‎کلام خدا بودن آن و حتی وجود خدا، به وسیله عقل برای ما ثابت شده و در ثانی ‎قرآن کریم، حجیتی برای کلام صحابه و تابعین و امثال ایشان اثبات نکرده و هیچ‎‌ جا نفرموده یا ایهاالناس هر کس صحابی رسول خدا باشد، هر چه به شما گفت‌ بپذیرید، که سخن صحابی او حجت است؛ و چطور ممکن است حجت کند با اینکه میان ‎کلمات اصحاب اختلاف‌های فاحش هست».‏
۷)گوهرهای دریای شیعه
http://www.tebyan-hamedan.ir/mashahir/archives/post_۸۴.php
۸) کتابخانه طهور. «آقا وحید بهبهانی».
http://www.tahoorkotob.com/page.php?pid=۶۷۹۵
۹) محمود صلواتی، «نوآوری‌های فقهی امام»؛ شهروند امروز، سال سوم، شماره ۴۹، ۱۲ خرداد ۱۳۸۷.
۱۰) نشریه نظام پزشکی. شماره ۲۹ پیاپی ۹۴ مهر ۱۳۸۶.
۱۱) D.J. Fitzgerald. “Giordano Bruno”. Encarta Encyclopedia. ۲۰۰۸.
۱۲) M. Nussbaum. “Non relative virtues: an Aristotelian approach”. In: Nussbaum M, Sen A, eds. The quality of life. New York: Oxford University Press, ۱۹۹۳.
۱۳) J.G. Hargrave. “Paracelsus”. Encyclopedia Britannica, from Encyclopedia Britannica Deluxe Edition ۲۰۰۵ CD. ۲۰۰۴.
۱۴) برایان مگی، «مردان اندیشه: پدیدآورندگان فلسفه معاصر»، عزت‌الله فولادوند [مترجم]؛ چاپ اول، طرح نو، ۱۳۷۵.
منبع : هفته نامه سپید


همچنین مشاهده کنید