چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

فلسفه هنر؛ رهیافتی تحلیلی


فلسفه هنر؛ رهیافتی تحلیلی
«درآمدی بر فلسفه هنر» کتابی است نوشته نوئل کارول، که به توضیح و تبیین رهیافت‌های تحلیلی به مقوله فلسفه هنر و زیبایی‌شناسی می‌پردازد. این کتاب، با ترجمه صالح طباطبایی از سوی انتشارات فرهنگستان هنر به چاپ رسیده است. به گزارش ایبنا، «درآمدی بر فلسفه هنر» اثری است که به تبیین رهیافت‌های تحلیلی به فلسفه هنر و زیبایی‌شناسی می‌پردازد. این کتاب در پنج فصل، مهم‌ترین رویکردهای تحلیلی را به گرایش‌های عمده فلسفه هنر، معرفی و بررسی می‌کند؛ بررسی‌هایی که همگی در راستای اصول مشخص شاخه قالب فلسفه در کشورهای انگلیسی زبان- یعنی فلسفه تحلیلی تعریف می‌شوند.
«هنر و بازنمایی»، «هنر و بیان»، «هنر و فرم»، «هنر و تجربه زیبایی‌شناسانه» و «هنر، تعریف و تشخیص» فصل‌های پنجگانه این کتاب‌ را تشکیل می‌دهند.
● پیشگفتاری کلیدی
نویسنده در پیشگفتار مفصلی که در ۲۰ صفحه بر این کتاب آورده است، به توضیح رویکردهای عمده فلسفه تحلیلی تحلیل مسائل گوناگون پرداخته تا بنیانی برای بحث اصلی خود در فصل‌های بعد، در ذهن مخاطب پایه ایجاد کرده باشد. این پیشگفتار در بر گیرنده مطالبی راهگشا و بسیار کلیدی در روشن شدن رهیافت متفاوت کتاب حاضر به مقوله فلسفه هنر است. پیشگفتار این کتاب، در بخش‌های ششگانه خود، به ترتیب این بحث‌ها را ارائه کرده است: «فلسفه چیست؟»، «فلسفه تحلیلی هنر»، «تحلیل مفاهیم»، «برخی از ویژگی‌های خاص پژوهش فلسفی»، «ساختار این کتاب»، «هدف‌های این کتاب».
● عموم یا علما؟
نویسنده در ابتدای پیشگفتار خود، با تاکید بر معانی گوناگونی که از واژه «فلسفه» به ذهن عموم مردم متبادر می‌شود، مفهومی را که علمای فلسفه تحلیلی از این واژه در ذهن دارند، شرح می‌دهد.
وی می‌نویسد: «فلسفه تحلیلی مفاهیم کلی را تحلیل می‌کند. از همین جا روشن می‌شود که چرا گاهی این فلسفه را فلسفه مفهومی می‌خوانند. . . . البته مفاهیم، اساس حیات انسان است. مفاهیم، کاربست‌های‌مان را شکل می‌دهند و نظام می‌بخشند. مثلا مفهوم‌مان از انسان، محور اصلی کاربست‌های فراوانی است؛ از جمله در سیاست، اخلاق، حقوق و جز اینها. مفهوم عدد شالوده ریاضیات است و مفهوم معرفت (دانش) در گسترده‌ترین محدوده اعمال انسان نقشی ضروری دارد. کاربست‌های عملی بدون داشتن این مفاهیم وجود نمی‌یافت. مثلا بدون داشتن مفهوم انسان، از اخلاق، آنچنان که در خصوص اشخاص و نه اشیای صرف، معنا می‌یابد، کمترین نشانی نمی‌بود.» نوئل کارول سپس به ذکر اهمیت فلسفه‌های مضاف می‌پردازد و با تاکید بر اینکه کار فلسفه تحلیلی، تحلیل و ایضاح مفاهیم است، رویکرد این اسلوب فلسفه‌‌ورزی را در تبیین شاخه‌های مختلف گرایش‌های فلسفه هنر و زیبایی‌شناسی، توضیح می‌دهد.
● محاکات و هنر؛ یادی از افلاطون و ارسطو
فصل‌های اصلی این کتاب، هر یک به بررسی مقوله‌ای از مقولات مرتبط با گرایش‌های متنوع در فلسفه هنر از نظرگاه فلسفه تحلیلی اختصاص دارند. مولف در نخستین فصل، نظریه‌های مختلف هنر بازنمودی را شرح می‌دهد و نقاط قوت و ضعف آنها را از دیدگاه فلسفه تحلیلی مشخص می‌کند. وی در ابتدای بحث خود با اشاره به اینکه کهن‌ترین نظریه‌های معروف درباره هنر در فلسفه غربی از سوی افلاطون و ارسطو ارائه شده است و یادآوری ویژگی بازنمایانه این نظریه‌ها، به ضعف‌های آن اشاره می‌کند و می‌نویسد: «با این همه در دفاع از افلاطون و ارسطو، باید این نکته را افزود که نظریه آنان، آنچنان‌که در نظرتان نادرست می‌نماید، از دیدگاه خود ایشان آشکارا چنین نبود؛ زیرا مثال‌های نخستین هنر در روزگارشان آثار هنری تقلیدگرایانه شمرده می‌شد.» کارول در بخش دیگری به کاربردهای این نظریه هنری در بررسی آثار ادبی باستان می‌پردازد و در جای دیگر، با اشاره به تفاوت بین محاکات (تقلید- تقلید پدیده‌ها) و بازنمایی (representation) می‌نویسد بازنمایی بدین معناست که چیزی نشانه یا نشانگر چیزی دیگر باشد و مخاطبان این رابطه را تشخیص دهند و اگرچه محاکات (تقلید مو به مو)، زیرمجموعه بازنمایی است، اما مفهوم بازنمایی گسترده‌تر است؛ زیرا هر چیزی می‌تواند نشانه یا نشانگر چیز دیگری باشد بی‌آنکه شباهتی به آن داشته باشد. وی تصریح می‌کند: شاید طرفداران نظریه افلاطونی- ارسطویی، به منظور حل مشکلات این نظریه، از محاکات به نفع بازنمایی دست کشند.
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید