دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
مجله ویستا
گذری بر تاریخ تشیع در قرن اول و دوم هجری
![گذری بر تاریخ تشیع در قرن اول و دوم هجری](/mag/i/2/yg66q.jpg)
● معنای شیعه
واژه شیعه در لغت، از ماده «شیع» به معنای مشایعت، پیروی و شجاعت است.۱ همچنین بر پیروان و یاران اطلاق می شود; چنان كه غالباً بر یاران و پیروان علی(علیه السلام) اطلاق می گردد.۲ ابن خلدون می گوید: «بدان كه شیعه در لغت عبارت است از یاران و پیروان و در عرف فقها و متكلمان گذشته و حال، به پیروان علی(علیه السلام) و فرزندانش اطلاق می شود.»۳
با گسترش تشیع، علاوه بر نام شیعه، به تدریج عناوین دیگری همچون علوی، امامی، حسینی، اثناعشری، خاصه، جعفری، ترابی و رافضی بر شیعیان و دوستداران خاندان رسالت اطلاق می شد; اگرچه عموم محبّان اهل بیت(علیهم السلام) را نیز شیعه می گفتند. این القاب و عناوین به مناسبت ها و حیثیت های مختلفی در مورد شیعیان استعمال می شد. به دلیل رودررویی یاران علی(علیه السلام) با طرفداران بنی امیه، آنان را «علوی» می گفتند; همان طور كه به طرفداران بنی امیه، «عثمانی» اطلاق می شد.۴ عنوان «امامی» در مقابل «زیدیه»۵ و «قطعیه» در مقابل «واقفیه می باشد.۶ همچنین به خون خواهان امام حسین(علیه السلام) «حسینیه» می گفتند۷ و به لحاظ نحله فقهی در مقابل مذاهب اربعه اهل سنت، عنوان جعفریه را در مورد شیعیان به كار می بردند.
گاهی نیز از سوی مخالفان، القابی به جهت طعنه و تحقیر به شیعیان گفته می شد، چنان كه از زمان معاویه، بنی امیه و اهل شام با توجه به لقب ابوترابِ علی(علیه السلام)، به شیعیان ترابی می گفتند،۸ همچنین پس از قیام زید بن علی در كوفه و شهادت وی، مخالفان و دشمنان شیعه، به آنان رافضی اطلاق می كردند.۹
● آغاز تشیع
برخی از مخالفان شیعه، آغاز تشیع را مربوط به اعصار و مقاطع تاریخی پس از رحلت پیامبر اكرم(صلی الله علیه وآله)دانسته اند; در حالی كه نام شیعه نخستین بار در احادیث نبوی بر پیروان و دوستداران علی(علیه السلام)اطلاق می شد. از جمله این كه: «علی و شیعیانش رستگاران روز قیامت هستند.»۱۰
ابن ابی الحدید نیز می نویسد: «عالمان معتزلی خود را شیعه حقیقی می دانند كه در روایات وعده بهشت به آنان داده شده است.»۱۱ابن حجر هتیمی نیز می گوید: «منظور این احادیث، این شیعیان نیستند، بلكه دوستداران و خاندان علی(علیه السلام) هستند كه اهل بدعت نباشند.»۱۲
مصادیق شیعه، درهمان عصر پیامبر(صلی الله علیه وآله) مشخص بود. محمد كرد علی از دانشمندان اهل سنّت می گوید: «عده ای از صحابه در عصر پیامبر اكرم(صلی الله علیه وآله)معروف به شیعه علی بودند.»۱۳ و در موارد متعددی علی(علیه السلام) به پیروان خودشیعه اطلاق می كرد.۱۴
به هر حال، حقیقت تشیع كه همان دوستی و متابعت و مقدم دانستن علی(علیه السلام) می باشد، به زمان پیامبر اكرم(صلی الله علیه وآله) برمی گردد، آن گاه كه آن حضرت با سخنان خود مردم را به پیروی علی و خاندانش فرمان می داد كه واقعه غدیر خم از این جمله است، ابن ابی الحدید نیز می گوید: «این اخبار را محدثانی نقل كرده اند كه هیچ كس آن ها را به رفض و تشیع متهم نكرده است و حتّی قائل به افضلیت و تقدم علی(علیه السلام) بر دیگران نبوده اند.»۱۵
● موقعیت علی(علیه السلام) در میان صحابه
امیرمؤمنان(علیه السلام) به جهت قرابت با پیامبر اكرم و سابقه درخشان و جهادش در اسلام و فضایل و سجایای شخصی از موقعیت عالی و بی نظیری برخوردار بود و پیامبر اكرم(صلی الله علیه وآله) در آغاز بعثت، در جریان نزول آیه انذار، جایگاه آن جناب را در اسلام به عنوان وصی و وزیر خویش تعیین فرمود و این مطلب در سال های آخر عمر پیامبر عمومی تر شد. در نتیجه تأكید رسول اكرم(صلی الله علیه وآله) بر مقام و منزلت علی(علیه السلام)به گونه ای كه او را از خود می شمرد و آزار او را آزار خود تلقی می كرد،۱۶ كینه و حسد قریش نسبت به ایشان به فزونی گذاشت. در آیه كریمه، در جریان مباهله نیز خدای تعالی او را جان پیامبر معرّفی كرده است.۱۷ بدین لحاظ عموم مسلمانان انتظار داشتند كه پس از رحلت پیامبر اكرم(صلی الله علیه وآله)، ایشان به جای آن حضرت تكیه خواهد زد و این مطلب بیش از هر چیز، از اشعاری كه در خلال جریان سقیفه سروده می شد، مشهود است.۱۸ و به همین دلیل آنان كه هنگام رحلت پیامبر اكرم(صلی الله علیه وآله)در مدینه نبودند، وقتی كه به مدینه برگشتند و ابوبكر را بر مسند خلافت دیدند، سخت برآشفتند.۱۹ اما هیچ گاه صحابه پیامبر نتوانستند مقام علی(علیه السلام) را فراموش كنند. و به نقل مرحوم امینی حدیث غدیر را ۱۱۰ تن از صحابه نقل كرده اند.۲۰
● نقش قریش در واقعه سقیفه
نقش قریش در واقعه سقیفه بسیار پررنگ و فعال بوده است به گونه ای كه امیرمؤمنان علی(علیه السلام) در موارد متعددی به ظلم و تعدّی قریش نسبت به خود اشاره كرده است.۲۱اما درباره علل عداوت و دشمنیقریش باخاندان پیامبر(صلی الله علیه وآله)می توان به مواردی اشاره كرد:
۱ـ ریاست طلبی قریش
قریش در عصر جاهلیت دارای موقعیت ممتازی در میان عرب های جزیرهٔ العرب بودند. ابوالفرج اصفهانی در این زمینه می نویسد: «اقوام عرب در هر چیزی جزشعر، قریش رامقدم می داشتند.»۲۲ آنان به دلیل خوی انحصارطلبی و برتری جویی خود، از پذیرش دعوت پیامبراسلام(صلی الله علیه وآله)سرباز زدند و با آن حضرت دشمنی نموده و باخلافت ایشان مقابله كردند، عمر پیوسته به ابن عباس می گفت: «عرب نمی خواهد كه نبوت وخلافت درشمابنی هاشم جمع باشد».۲۳
۲ـ رقابت و حسادت قبیلگی
از زمان جاهلیت، میان بنی هاشم و سایر تیره های قریش رقابت وجود داشت، در جریان حفر زمزم توسط عبدالمطلب نخستین بار تمام تیره های قریش در مقابل بنی هاشم قرار گرفتند و آنان حاضرنشدند كه افتخار حفر زمزم تنها از آن عبدالمطلب باشد.۲۴ و به همین دلیل ابوجهل می گفت: «ما با بنی هاشم،بر سر تصاحب شرف رقابت می كردیم، آن ها به مردم طعام می دادند، ما نیز به آنان طعام می دادیم... تا این كه گفتند: از ما پیامبری مبعوث شده كه از آسمان بر او وحی نازل می شود، هرگز نمی پذیریم.»۲۵
۳ـ دشمنی قریش با شخص علی(علیه السلام)
بالاخره مهم ترین دلیل محرومیت علی(علیه السلام)، مخالفت قریش با ایشان و عناد و خصومت آنان با شخص آن حضرت بود; زیرا قریش از جانب علی(علیه السلام)متحمل خسارت شدید شده بودند و آن حضرت در جنگ های عصر پیامبر(صلی الله علیه وآله) پدران، برادران و خویشان كافِر آنان را كشته بود.
● سكوت امیرمؤمنان
به طور كلی می توان گفت كه امیرمؤمنان علی(علیه السلام) مصلحت اسلام و مسلمانان را در نظر گرفت و سكوت اختیار كرد; چنان كه در خطبه شقشقیه می فرماید: «... من ردای خلافت را رها ساختم و دامن خود را از آن در پیچیدم (كنار رفتم) در حالی كه در این اندیشه فرورفته بودم كه آیا با دست تنها (بدون یاور) بپاخیزم و یا در محیط پر خفقان و ظلمتی كه پدید آورده اند، صبر كنم. محیطی كه پیران را فرسوده، جوانان را پیر و مردان باایمان را تا واپسین دم زندگی به رنج وادارد. (عاقبت) دیدم بردباری و صبر به عقل و خرد نزدیك تر است، لذا شكیبایی ورزیدم...»۲۶ در مورد فلسفه سكوت ایشان، با توجه به سخنان آن حضرت، می توان به علل و عوامل دیگری چون: پرهیز از تفرقه میان مسلمانان و حفظ وحدت آنان، خطر مرتدان و حفظ عترت پیامبر(صلی الله علیه وآله)، اشاره نمود.۲۷
● تشكّل عینی و سیاسی شیعه پس از سقیفه
گشتند.۲۸ و چون علی(اگرچه با تشكیل سقیفه، علی(علیه السلام) از صحنه سیاست دور ماند،ولی شیعه به عنوان گروهی ویژه، با جهت گیری سیاسی خاص، پس از واقعه سقیفه شكل گرفت و به طور انفرادی و دسته جمعی از حقانیت علی(علیه السلام) دفاع كرد. ایشان ابتدا در خانه حضرت فاطمه(علیها السلام) جمع شدند و از بیعت امتناع ورزیدند كه در نتیجه این تجمع، با هجوم عمال سقیفه روبه رو علیه السلام)به خاطر مصلحت اسلام راضی به برخورد خشونت آمیز نبودند، از شیعیان خواستند با بحث و مناظره به مقابله با مخالفان برخیزند. از جمله می توان به مناظره دوازده تن از آنان با ابوبكر در روز جمعه، در مسجدالنبی اشاره كرد كه طبرسی از امام صادق(علیه السلام) نقل كرده است.۲۹ علاوه بر این، در طول ۲۵ سال حكومت خلفای سه گانه و سكوت حضرت علی(علیه السلام) همواره شیعیان صحابی،علی(علیه السلام)را به عنوان خلیفه و امیرالمؤمنین بر حق معرفی می كردند. سرانجام از طریق همین صحابه شیعی، تشیع به نسل های بعد و تابعان منتقل شد. در اثر تلاش های اینان بود كه در اواخر حكومت عثمان، از لحاظ سیاسی زمینه برای خلافت علی(علیه السلام) مهیّا شد.
● صحابیان شیعی
گرچه امیرمؤمنان در مقابل دست اندركاران و جمع محفلی سقیفه نشینان بی یاور ماند و مردم او را تنها گذاشتند، ولی به تدریج، صحابیان پیامبر به اشتباه خود پی برده و به طریق حق رهنمون شدند. شیخ طوسی در این باره می گوید: «از جمله نخستین صحابیانی كه به طریق حق برگشتند و به امامت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) قائل شدند، عبارتند از: ابوالهیثم بن تیهان، ابوایوب، خزیمهٔ بن ثابت، جابر بن عبدالله انصاری، زید بن ارقم، ابوسعید سهل بن حنیف، براء بن مالك، عثمان بن حنیف، عبادهٔ بن صامت، قیس بن سعد، عدی بن حاتم، عمرو بن حمق، عمران بن حصین، بریده اسلمی و مردم زیاد دیگری»۳۰ كه از آن ها به «بشر كثیر» تعبیر می كند.
سیدعلی خان شیرازی نیز پس از شمارش صحابیان شیعی در دو باب صحابیان شیعی بنی هاشم و غیربنی هاشم،۳۱ می گوید: «بدان كه تعداد كثیری از صحابیان پیامبر(صلی الله علیه وآله) بر امامت امیرالمؤمنین(علیه السلام) برگشتند كه شمارش آن ها برای ما ممكن نیست و ناقلان اخبار اتفاق دارند كه اكثر صحابه در جنگ های امیرمؤمنان همراه آن حضرت بودند.»۳۲
اكثر صحابه پیامبر(صلی الله علیه وآله) در جنگ های علی(علیه السلام) با ناكثین و قاسطین و مارقین همراه آن حضرت بودند. شیخ مفید هزار و پانصد تن از آنان را كه در جنگ جمل كنار امیرمؤمنان بودند، از معتقدان به امامت آن جناب می داند.۳۳
● ادوار تحول تاریخی شیعه
جامعه شیعه پس از رحلت پیامبر اكرم(صلی الله علیه وآله)، تا پایان قرن دوم هجری، فراز و نشیب ها و ادوار مختلفی را طی كرد كه می توان به سه دوره كلی اشاره كرد:
الف ـ عصر خلفای اولیه
این دوره از سقیفه تا پایان خلافت امیرمؤمنان(علیه السلام) را دربرمی گیرد. در این دوره تشیع به همت صحابیان بزرگواری چون سلمان فارسی، ابوذر غفاری، مقداد، حذیفهٔ بن یمان و بر اساس قرآن و سنّت رشد كرد، تا این كه پس از قتل عثمان زمینه برای خلافت امیرمؤمنان مهیا شد. در این عصر بود كه شیعیان به مرام خویش تظاهر می كردند وخود راعلوی علی(علیه السلام) معرفی می نمودند.۳۴
ب ـ عصر امویان
عصر امویان دشوارترین و بحرانی ترین عصر تاریخ تشیع می باشد كه از سال ۴۰ هـ شروع و تا سال ۱۳۲ هجری ادامه یافت. همه خلفای اموی به استثنای عمر بن عبدالعزیز، دشمن سرسخت شیعه بودند. البته پس از هشام، امویان سرگرم مقاومت در برابر شورش های داخلی و نهضت عباسیان بودند و از سخت گیری های گذشته خبری نبود. لازم به ذكر است كه خلفای اموی در شام (كانون بنی امیه) می زیستند و بیش تر از طریق حاكمان خون ریز مناطقِ شیعه نشین، بر شیعیان فشار می آوردند. از میان آنان زیاد، عبیدالله بن زیاد و حجاج بن یوسف گوی سبقت را از دیگران ربوده بودند.
به نقل مسعودی، «هنگام مرگ حجّاج، در زندان مشهور وی پنجاه هزار مرد و سی هزار زن زندانی بودند كه شانزده هزارنفر از آنان عریان و بی لباس بودند. حجّاج زنان و مردان را در یك مكان زندانی می كرد و زندان های وی بدون سقف بود. از این رو، محبوسان از گرمای تابستان و سرما و باران زمستان در امان نبودند.»۳۵ معمولاً شیعیان قربانی حبس، شكنجه و آزار و كشتار حجّاج بودند.در اثر ظلم و ستم های بی حدّ و حصر امویان، قیام های چندی صورت گرفت كه عبارتند از: قیام حرّه، قیام ابن زبیر، قیام ابن اشعث، قیام توّابین، قیام مختار، قیام زید، قیام یحیی بن زید و قیام عبدالله بن معاویه ـ از تبار جعفر طیّار. برخی از این قیام ها از جمله قیام توابین، مختار، زید، یحیی و عبدالله قیام شیعی بودند و به خونخواهی امام حسین(علیه السلام)به وجود آمده بودند. این قیام ها در توسعه تشیّع اثری مثبت از خود بر جای گذاشتند. با وجود همه اختناق ها و ستمكاری های امویان نسبت به شیعیان، هرگز گسترش تشیع متوقف نشد; زیرا مظلومیت خاندان پیامبر اكرم(صلی الله علیه وآله)، موجب تمایل قلوب مردم به سوی آنان شده و همواره افراد جدیدی به صف شیعیان می پیوستند. این امر در اواخر دولت اموی كاملاً مشهود بود.
ج ـ تشیع در عصر عباسیان
در عصر عباسیان، تشیع از گسترش روز افزون تری نسبت به عصر امویان، برخوردار بود و شیعیان در اقصی نقاط سرزمین پهناور اسلامی پراكنده شدند، چنان كه هنگام سعایت از امام كاظم(علیه السلام)نزد هارون گفته می شود كه از مشرق و مغرب عالم به نزد حضرت خمس می آورند.۳۶ زمانی كه امام رضا(علیه السلام)در راه مرو وارد شهر نیشابور شدند، علاوه بر تعداد بی شمار استقبال كنندگان، تنها بیست هزار كاتب قلم و دوات به دست، حدیث سلسلهٔ الذهب را می نوشتند.۳۷ عباسیان هنگام تشییع جنازه امام موسی كاظم(علیه السلام)، به این مطلب پی بردند و سلیمان بن منصور، عموی هارون برای فرونشاندن خشم شیعیان ـ كه اجتماع باشكوهی را تشكیل داده بودند ـ پابرهنه در مراسم تشییع جنازه آن حضرت شركت كرد.۳۸ پس از این، خلفای عباسی سعی داشتند كه رفتار محترمانه ای با ائمه اطهار(علیهم السلام) داشته باشند تا موجب خشم شیعیان نشوند. بدین جهت امام رضا(علیه السلام) در عصر هارون از آزادی نسبی برخوردار بود و می توانست به فعالیّت های علمی و فرهنگی شیعیان رسیدگی كند، حتی امامت خود را آشكار سازد و تقیه را كنار بگذارد و با اصحاب سایر فرق و مذاهب به بحث و گفت وگو بپردازد. چنان كه اشعری قمی نقل می كند: «در زمان امام كاظم و امام رضا(علیهما السلام) عده ای از مرجئه اهل سنّت و زیدیان به تشیّع گرویدند و معتقد به امامت این دو امام گشتند.»۳۹ بدین جهت امام رضا(علیه السلام)را طبق دستور مأمون از راه بصره، اهواز و فارس به سوی مرو بردند. نه از طریق كوفه، جبل و قم كه محل تجمع شیعیان بود.۴۰
به همین دلیل، در عصر عباسیان بیش ترین كنترل بر رهبران شیعی اعمال می شد تا عموم مردم شیعی.
امام صادق، امام كاظم و امام رضا(علیهم السلام)در قرن دوم، در عصر عباسیان، می زیستند و خلفای معاصر این بزرگواران عبارت بودند از: سفاح، منصور، مهدی، هادی، هارون، امین و مأمون. از این میان منصور و هارون سخت گیرترین این خلفا نسبت به شیعیان و علویان بودند. بر اثر سخت گیری این خلفا، سلسله قیام های زیدی از زمان منصور عباسی شروع و تا پایان قرن دوم ادامه داشت. این قیام ها عبارت بودند از: قیام محمد نفس زكیه در مدینه، قیام برادرش ابراهیم در بصره، قیام حسین بن علی حسنی در نزدیكی مكه، قیام یحیی بن عبدالله حسنی در مازندران و قیام ادریس بن عبدالله حسنی در مغرب.۴۱ سرانجام در عصر مأمون، قیام ابوالسرایا به نام محمد بن ابراهیم طباطبا رخ داد كه حجاز، یمن، جنوب ایران و عراق به جز بغداد را فراگرفت.۴۲ البته، به جز قیام ادریس در مغرب همه قیام ها با شكست مواجه شدند.
● فزونی شیعیان در عصر عباسیان
چنان كه پیش تر متذكر شدیم، تشیّع در عصر عباسیان از توسعه روزافزونی برخوردار بود كه می توان علل و عوامل آن را چنین برشمرد:
۱ـ در عصر بنی امیه، هاشمیان اعم از عباسیان و علویان متحّد بودند و از زمان هشام، كه تبلیغات عباسیان شروع شده بود و با قیام زید و پسرش یحیی هماهنگی داشت، بر اساس مبانی تشیع بود. چنان كه ابوالفرج اصفهانی می گوید: «آن هنگام كه ولید بن یزید، خلیفه اموی، كشته شد و میان مروانیان اختلاف افتاد، مبلّغان و داعیان بنی هاشم به نواحی مختلف رفتند و نخستین چیزی كه آنان اظهار می كردند، افضلیت علی بن ابی طالب و فرزندانش و مظلومیت آنان بود.»۴۳ منصور عباسی یكی از راویان حدیث غدیر بود.۴۴ از این رو، افراد زیادی از شیعیان در دستگاه عباسی به سر می بردند و مناصب عالی داشتند.
۲ـ پایان عصر اموی و روی كار آمدن عباسیان و جنگ و نزاع میان آنان فرصتی را پیش آورد و امام باقر و امام صادق(علیهما السلام)توانستند فعالیت های چشم گیری را در معرفی مبانی تشیع انجام دهند، به ویژه امام صادق(علیه السلام) كه در رشته ها و علوم مختلف به تربیت و پرورش نیروی انسانی همت گمارد. دانشمندان برجسته ای چون هشام بن حكم، محمد بن مسلم، ابان بن تغلب، هشام بن سالم، مؤمن طاق، مفضل بن عمر، جابر بن حیّان و ... در محضر آن حضرت رشد یافتند. شاگردان آن حضرت به چهار هزار نفر بالغ می شد.۴۵ بدین ترتیب، شاگردان آن حضرت در شهرها و مناطق مختلف پراكنده و به تبلیغ تشیع می پرداختند.
۳ـ علویان نیز به دلیل شكست قیام هایشان، در سرزمین های مختلف اسلامی پراكنده شده بودند و نقش بسزایی در گسترش و توسعه تشیع داشتند. علویان از چند جهت در میان مردم دارای موقعیت و نفوذ بودند: به جهت انتسابشان به پیامبر اكرم(صلی الله علیه وآله)، از شأن و منزلت بالایی برخوردار بودند و به جهت مظلومیّت همیشگی، در قلوب مردم جای داشتند. علاوه بر این كه، علویان اصولاً مردمی مقید به فرایض و دستورات دینی بودند، بر خلاف حاكمان اموی و عباسی كه ظالم و فاسق بودند و تقیّدی به احكام و قوانین اسلام نداشتند.
● خلاصه
سابقه تشیّع ریشه در عصر پیامبر اكرم(صلی الله علیه وآله) دارد و آن حضرت در احادیث متعدد از پیروان علی(علیه السلام) به «شیعه» تعبیر آورده و شیعیان علی را رستگاران روز قیامت معرفی كرده است. بر خلاف تهمت هایی كه در طول تاریخ بر شیعه زده اند، شیعیان گروهی نیستند كه در ادوار بعدی پدید آمده باشند، بلكه از زمان رسول اكرم(صلی الله علیه وآله)، در میان اصحاب كسانی بودند كه شیعه علی نامیده می شدند. پس از رحلت پیامبر اكرم(صلی الله علیه وآله) نیز همین افراد در كنار علی(علیه السلام) قرار گرفتند. اگرچه پس از رحلت پیامبر(صلی الله علیه وآله)، به ویژه در عصر امویان، مذهب تشیع مورد بی مهری حاكمان و متولیان سیاسی قرار گرفت و بر شیعیان ظلم و ستم بسیار روا شد، ولی هیچ گاه دشمنان نتوانستند مانع از گسترش تشیع شوند، بلكه مظلومیت شیعه، محبّت آنان را در قلوب مردم بیش از بیش افزایش داد. سرانجام نهضت بزرگ عباسیان در بستر تشیع به وقوع پیوست و آنان با طرح مظلومیت خاندان پیامبر(صلی الله علیه وآله)، بر امویان غلبه كردند.
نویسنده:غلامحسین محرمی
پی نوشت ها
۱_لارشاد، پیشین، ص ۵۲۵۱ـ خلیل بن احمدالفراهدی،ترتیب كتاب العین، انتشارات اسوه، ج ۲، ص ۹۶۰
۲ـ فیروزآبادی، قاموس اللغه، چاپ سنگی، ص ۳۳۲
۳ـ عبدالرحمن بن محمد ابن خلدون، مقدمه، داراحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۸ هـ، ص ۱۹۶
۴ـ سیدمحسن امین، اعیان الشیعه،دارالتعارف للمطبوعات،بیروت، ج۱،ص ۱۹
۵ـ ابن خلدون، همان، ص ۱۹۷
۶ـ شهرستانی، الملل و النحل، الشریف الرضی،قم،۱۳۶۴هـ،ج۱،ص۱۵۰
۷ـ ابن عبدربه اندلسی، العقد الفرید، داراحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۹ هـ، ج ۲، ص ۲۳۴
۸ـ بلاذری، انساب الاشراف، منشورات مؤسسهٔ الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۳۹۴ هـ، ج ۲، ص ۴۲۳
۹ـ شهرستانی، همان، ص ۱۳۹
۱۰ـ ابن الجوزی، تذكرهٔ الخواص، منشورات المطبعه الحیدریه، نجف، ۱۳۸۳، ص ۵۴
۱۱ـ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، داراحیاء التراث العربی، بیروت، ج ۲۰، ص ۲۲۶
۱۲ـ ابن حجر هتیمی مكی، الصواعق المحرقه، مكتبه قاهره، ۱۳۸۳ هـ، ص ۲۳۲
۱۳ـ محمدحسین مظفر، تاریخ شیعه، مكتبه بصیرتی، (بی تا) ص ۹، به نقل از: خطط الشام، ج ۵، ص ۲۵۱ ـ ۲۵۶
۱۴ـ شیخ مفید، محمد بن محمد بن النعمان، الجمل، مكتب الاعلام الاسلامی، مركز النشر، ط دوم، ۱۳۱۶ هـ، ص ۲۴۳ ـ ۲۸۵
۱۵ـ ابن ابی الحدید، همان، ج ۲، ص ۳۴۹
۱۶ـ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب،انتشارات علامه، قم، ج ۴، ص ۱۰۲
۱۷ـ آل عمران: ۶۱
۱۸ـ زبیر بن بكار، اخبار الموفقیات، منشورات الشریف، قم، ۱۴۱۶ هـ، ص ۵۸۱ ـ ۵۸۰ و ۵۹۲ / ابن واضح، تاریخ یعقوبی، منشورات الشریف الرضی، قم، ط اول، ۱۴۱۴ هـ، ج ۲، ص ۱۲۸
۱۹ـ ابن واضح، همان، ص ۱۲۶
۲۰ـ علامه امینی، الغدیر، دارالكتب الاسلامیه، تهران، ج ۱، ص ۱۴ ـ ۱۶
۲۱ـ نهج البلاغه، خطبه ۱۷
۲۲ـ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، داراحیاء التراث العربی، بیروت، ج ۱، ص ۷۴
۲۳ـ ابن ابی الحدید، پیشین، ج ۱، ص ۱۹۴
۲۴ و ۲۵ـ ابن هشام،السیرهٔ النبویه، دارالمعرفهٔ،بیروت، ج ۱، ص ۱۴۳ـ۱۴۷
۲۶ـ نهج البلاغه، خطبه ۳
۲۷ـ نهج البلاغه، خطبه ۲۶ و نامه ۶۲
۲۸ـ ابن واضح، پیشین، ج ۲، ص ۱۲۶
۲۹ـ طبرسی، الاحتجاج، انتشارات اسوه، ج ۱، ص ۱۸۶ ـ ۲۰۰
۳۰ـ شیخ طوسی، اختیار معرفهٔ الرجال (معروف به رجال كشی)، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، قم، ۱۴۰۴ هـ، ج ۱، ص ۱۸۱ ـ ۱۸۸
۳۱ـ۳۲ـ سیدعلی شیرازی، الدرجات الرفعیه فی طبقات الشیعه، مؤسسه الوفاء، بیرت، ص ۴۱ ـ ۴۵۵/ ص ۱۸۸
۳۳ـ۳۴ـ شیخ مفید، پیشین، ص ۱۰۹ و ۱۱۰/ ص ۳۴۶
۳۵ـ علی بن الحسین مسعودی، مروج الذهب، منشورات مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۱۱ هـ، ج ۳، ص ۱۸۷
۳۶ـ شیخ مفید، الارشاد، ترجمه محمدباقر ساعدی خراسانی، كتابفروشی اسلامیه، ۱۳۶۷ هـ، ص ۵۸۱
۳۷ـ شیخ صدوق، عیون اخبارالرضا(علیه السلام)، ط قم،سال۱۳۷۷ هـ.ق، ج ۲، ص ۱۳۵
۳۸ـ سیدمحسن امین، پیشین، ج ۱، ص ۲۹
۳۹ـ اشعری قمی،المقالات و الفرق،انتشارات علمیوفرهنگی،تهران،ص ۹۴
۴۰ـ ر. ك. به: مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، مؤسسه امام صادق(علیه السلام)، چاپ هشتم، ۱۳۷۸ هـ. ش، ص ۴۷۸
۴۱ـ علی بن الحسین مسعودی، پیشین، ج ۳، ص ۳۲۶
۴۲ـ ابن واضح، پیشین، ج ۲، ص ۴۴۵
۴۳ـ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، منشورات الشریف الرضی، قم، ۱۴۱۶ هـ، ص ۲۰۷
۴۴ـ اسد حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، دارالكتاب العربی، بیروت، ط سوم، ۱۴۰۳، ج ۱، ص ۴۲
۴۵ـ شیخ مفید، ا
منبع:فصلنامه معرفت ، شماره ۴۰
پی نوشت ها
۱_لارشاد، پیشین، ص ۵۲۵۱ـ خلیل بن احمدالفراهدی،ترتیب كتاب العین، انتشارات اسوه، ج ۲، ص ۹۶۰
۲ـ فیروزآبادی، قاموس اللغه، چاپ سنگی، ص ۳۳۲
۳ـ عبدالرحمن بن محمد ابن خلدون، مقدمه، داراحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۸ هـ، ص ۱۹۶
۴ـ سیدمحسن امین، اعیان الشیعه،دارالتعارف للمطبوعات،بیروت، ج۱،ص ۱۹
۵ـ ابن خلدون، همان، ص ۱۹۷
۶ـ شهرستانی، الملل و النحل، الشریف الرضی،قم،۱۳۶۴هـ،ج۱،ص۱۵۰
۷ـ ابن عبدربه اندلسی، العقد الفرید، داراحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۹ هـ، ج ۲، ص ۲۳۴
۸ـ بلاذری، انساب الاشراف، منشورات مؤسسهٔ الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۳۹۴ هـ، ج ۲، ص ۴۲۳
۹ـ شهرستانی، همان، ص ۱۳۹
۱۰ـ ابن الجوزی، تذكرهٔ الخواص، منشورات المطبعه الحیدریه، نجف، ۱۳۸۳، ص ۵۴
۱۱ـ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، داراحیاء التراث العربی، بیروت، ج ۲۰، ص ۲۲۶
۱۲ـ ابن حجر هتیمی مكی، الصواعق المحرقه، مكتبه قاهره، ۱۳۸۳ هـ، ص ۲۳۲
۱۳ـ محمدحسین مظفر، تاریخ شیعه، مكتبه بصیرتی، (بی تا) ص ۹، به نقل از: خطط الشام، ج ۵، ص ۲۵۱ ـ ۲۵۶
۱۴ـ شیخ مفید، محمد بن محمد بن النعمان، الجمل، مكتب الاعلام الاسلامی، مركز النشر، ط دوم، ۱۳۱۶ هـ، ص ۲۴۳ ـ ۲۸۵
۱۵ـ ابن ابی الحدید، همان، ج ۲، ص ۳۴۹
۱۶ـ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب،انتشارات علامه، قم، ج ۴، ص ۱۰۲
۱۷ـ آل عمران: ۶۱
۱۸ـ زبیر بن بكار، اخبار الموفقیات، منشورات الشریف، قم، ۱۴۱۶ هـ، ص ۵۸۱ ـ ۵۸۰ و ۵۹۲ / ابن واضح، تاریخ یعقوبی، منشورات الشریف الرضی، قم، ط اول، ۱۴۱۴ هـ، ج ۲، ص ۱۲۸
۱۹ـ ابن واضح، همان، ص ۱۲۶
۲۰ـ علامه امینی، الغدیر، دارالكتب الاسلامیه، تهران، ج ۱، ص ۱۴ ـ ۱۶
۲۱ـ نهج البلاغه، خطبه ۱۷
۲۲ـ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، داراحیاء التراث العربی، بیروت، ج ۱، ص ۷۴
۲۳ـ ابن ابی الحدید، پیشین، ج ۱، ص ۱۹۴
۲۴ و ۲۵ـ ابن هشام،السیرهٔ النبویه، دارالمعرفهٔ،بیروت، ج ۱، ص ۱۴۳ـ۱۴۷
۲۶ـ نهج البلاغه، خطبه ۳
۲۷ـ نهج البلاغه، خطبه ۲۶ و نامه ۶۲
۲۸ـ ابن واضح، پیشین، ج ۲، ص ۱۲۶
۲۹ـ طبرسی، الاحتجاج، انتشارات اسوه، ج ۱، ص ۱۸۶ ـ ۲۰۰
۳۰ـ شیخ طوسی، اختیار معرفهٔ الرجال (معروف به رجال كشی)، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، قم، ۱۴۰۴ هـ، ج ۱، ص ۱۸۱ ـ ۱۸۸
۳۱ـ۳۲ـ سیدعلی شیرازی، الدرجات الرفعیه فی طبقات الشیعه، مؤسسه الوفاء، بیرت، ص ۴۱ ـ ۴۵۵/ ص ۱۸۸
۳۳ـ۳۴ـ شیخ مفید، پیشین، ص ۱۰۹ و ۱۱۰/ ص ۳۴۶
۳۵ـ علی بن الحسین مسعودی، مروج الذهب، منشورات مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۱۱ هـ، ج ۳، ص ۱۸۷
۳۶ـ شیخ مفید، الارشاد، ترجمه محمدباقر ساعدی خراسانی، كتابفروشی اسلامیه، ۱۳۶۷ هـ، ص ۵۸۱
۳۷ـ شیخ صدوق، عیون اخبارالرضا(علیه السلام)، ط قم،سال۱۳۷۷ هـ.ق، ج ۲، ص ۱۳۵
۳۸ـ سیدمحسن امین، پیشین، ج ۱، ص ۲۹
۳۹ـ اشعری قمی،المقالات و الفرق،انتشارات علمیوفرهنگی،تهران،ص ۹۴
۴۰ـ ر. ك. به: مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، مؤسسه امام صادق(علیه السلام)، چاپ هشتم، ۱۳۷۸ هـ. ش، ص ۴۷۸
۴۱ـ علی بن الحسین مسعودی، پیشین، ج ۳، ص ۳۲۶
۴۲ـ ابن واضح، پیشین، ج ۲، ص ۴۴۵
۴۳ـ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، منشورات الشریف الرضی، قم، ۱۴۱۶ هـ، ص ۲۰۷
۴۴ـ اسد حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، دارالكتاب العربی، بیروت، ط سوم، ۱۴۰۳، ج ۱، ص ۴۲
۴۵ـ شیخ مفید، ا
منبع:فصلنامه معرفت ، شماره ۴۰
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست