یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
مجله ویستا
مسأله زنان در گفتمان نوگرایی اسلامی
با وجود آنکه از ابتدای قرن بیستم، نداهایی به طرفداری از موضوعاتی همچون آزادی زنان تحت لوای حقوق بشر و در قالب طرحهای سکولار برخاسته بود و بسیاری از مسلمانان این نداها را به مزدوری، خیانت، و واگرایی و دیگر صفات ناگوار متهم میکردند، شیخ محمد غزالی از همان آغاز جهت سرزنش را متوجه داخل مجموعه اسلامی کرد و انتقاد از خود را بر نقد دیگران ترجیح داد و تأکید داشت که در این موضوع و مسائل آن «تهاجم فرهنگی در حیطههای فراغ خودی امتداد مییابد.»(۱)
از این رو، شیخ از همان ابتدا اتباع جنبشهای مربوط به آزادی زنان را به آرامش فراخوانده، از آنان میخواست که حرکت خود را بر اساس روشهای اسلامی تنظیم نمایند تا نهضت آنها با توفیق قرین گردد.(۲) وی عقیده داشت که جنبش بالنده زنان بایستی آن دسته از متجددان را که در قلمرو مسایل زنان، بردگی اروپا را پذیرفتهاند و درصدد ترویج فساد در سرزمین اسلامی هستند و افرادی که به موضوع عفت و خانواده اهمیت نداده، از انتقال کور کورانه فرهنگ آن سامان پروایی ندارند، از خود طرد نمایند.(۳)
تجربه الجزایر موجب گردید که شناخت وی نسبت به خطیر بودن این قطببندی در بین کسانی که میخواهند زنان را از عرصه جامعه دور نمایند و بین افرادی که درصدد هستند اسلام را از صحنه خارج کنند، عمیقتر گردد.(۴) شیخ در کتاب دیگری تحت عنوان «قضایای دیگر» این دغدغهها را تکرار میکند و با نگرانی فریاد بر میآورد که «اگر دینداران قدرت را به دست گیرند، تمامی درها به سوی زنان بسته خواهد شد وسیمای آنان دیگر مشاهده نخواهد شد.»(۵)
بنابراین، از نظر شیخ جنبش بالنده اسلامی زنان، میبایست توسط زنان دانشمند و متعهدی رهبری گردد که نهضت رابه مسیر خود باز گرداند ومشکلات امت را با دوای شفابخش دینی معالجه کنند؛ زیرا راه حلهای غربی بیماری ودرد را تشدید میکند. درنتیجه میتوان با نام اسلام، لوای آزادی را بر افراشت و این ضرورتی قطعی ونیاز حتمی امروز ماست.
● زن در اندیشه و فتاوای شیخ یوسف قرضاوی
شیخ یوسف قرضاوی مسائل مربوط به زن مسلمان را در دنیای معاصر مطالعه کرده، ابعاد تصور اسلامی را درباره نقش زن در سه حوزه مختلف به عنوان انسان، زن و عضوی از جامعه اسلام تعیین میکند. گروهی این حوزههای سهگانه را در حیطه زنانگی منحصر کرده، در نتیجه بر صلاحیت زن برای پذیرش تکلیف و برابری با مرد در اصل خلقت و ویژگیهای کلی انسانی و مسئولیت و پاداش، تأکید میورزند. این برابری براساس توحید و بندگی پیریزی شده و در سایه آن اختلاف بین زن و مرد، اختلافی کمالجو برای ادای مسئولیتهای امانت الهی و خلافت و جانشینی خداوند است؛ نه آنکه زن از انجام این مسئولیتها کنار گذاشته شود و اساس وحکمت این اختلاف سازنده، نقض گردد. همانطور که شیخ در یکی از تألیفات خود بیان کرده است، فلسفه و علل اختلاف احکام زن در امور مربوط به شهادت، ارث و قوامیت، برای آن است که حیات انسانی در جامعه اسلامی در سایه رابطه ولایت بین دو جنس تنظیم گردد و این مطلب اساس مساوات عمومی و فراگیر را در احکام شرعی مربوط به آن دو جنس خدشهدار نمیکند(۶). این تفاوت را وظیفهای که فطرت سالم برای هریک از زن و مرد تعیین کرده است، ایجاب مینماید. (۷)
از آنجاکه اسلام، مؤنث بودن را حرمت مینهد و آن را با ترکیبی از آداب اجتماعی و احکام شرعی حفظ میکند، هدفش این است که فعالیت زن را در جامعه تنظیم نماید؛ نه آن که بخواهد وی را محدود کرده، یا نسبت به او سختگیری کند. هدف آن است که زن را در مواضعی که در معرض فتنه یا شبهه قرار میگیرد، حمایت کند؛ نه آنکه او را از فعالیت و مشارکت محروم گرداند. این مطلبی است که شیخ در تألیفات خود برآن تأکید میورزد وبا استناد بر حدیث صحیح و وقایع سیره تابناک نبوی نشان میدهد که چگونه زن در عصر رسالت، بار امانت تبلیغ در مسجد و مجالس علم و حوادث عمومی و حتی دفاع از دین و دولت را از طریق جهاد در راه خدا به انجام رسانده است.(۸)
شخصیت زن مسلمان در طی دورانهای مختلف حیاتش، به عنوان انسانِ همسر، دختر و جنس مؤنث و سپس به عنوان عضوی فعال از جامعه اسلامی در ابعاد مختلف تکامل مییابد. ابعاد این شخصیت بر اساس آیات قرآن کریم و روایات نبوی که درهمسران پیامبر (ص) و دیگر زنان صحابی تجسم یافته است، شکل میگیرد و شیخ با استناد به این ادله و شرح و تفسیر آنها و بااستفاده از عقلانیت اصولی و استوار خود، چارچوب این حرکت را در جهت فهم هدفمند احکام شرع تعیین میکند. وی با تأکید برنقش زن در داخل خانواده ـ به عنوان نخستین واحد اجتماعی در بنیان امت اسلامی ـ با تعیین حدود و شروط مشارکت زن در مشاغل عمومی یا اداری، همچنان مرکز ثقل فعالیتش را خانواده میداند و با دادن اولویت و محوریت به آن، در پی راه وسطی در بین دو گروه افراط و تفریطی میگردد: «گروهی که میخواهند زن خانهنشین باشد وحرکتش را محدود نمایند؛ و گروهی که با الهام از غرب میخواهند بدون اندیشه از نتایج و پیامدهای آن، از الگوی زن غربی پیروی کنند.»(۶۷)
شیخ قرضاوی، با محکوم کردن دیدگاههای افراطی و تفریطی درباره زن، آنان را به اعتدال فرامیخواند:
«دستهای هستند که در حق زن کوتاهی کرده، بانگاهی تحقیرآمیز به زن مینگرند. زن از نظر آنان ابزار شیطان و دام ابلیس برای فریب وانحراف میباشد و از لحاظ عقل و دین نیز نقص دارد... در برابر این افراد که در حق زن کوتاهی کرده و ستم روا میدارند، دسته دیگری هستندکه با تجاوز به حدود الهی و فطرت انسانی و شرایط فضیلت درباره شأن ومقام زن به افراط افتادهاند. گروه اول اسیر سنتهای موروثی شرقی و گروه دیگر برده سنتهای وارداتی غربی هستند.»(۶۸)
شیخ با ریشهیابی موضع سختگیرانه درباره زنان در حیطه جوامع اسلامی به این نتیجه دست مییابد که این موضوع از نحوه برخورد آنها با اصول و ادله شرعی سرچشمه میگیرد:
«این افراد نص صحیح کتاب وسنت را مورد بیتوجهی قرار داده، درباره وقایعی که در سیره پیامبر (ص)وارد شده اهمال میورزند و احادیثی مانند «آنان در عقل ودین ناقص هستند» را در جایگاه خود قرار نمیدهند و حتی روایاتی رامطرح میکنند که بسیار بیپایه بوده واصل وسندی ندارند. از این طریق نسبت به زنان سختگیری کرده، حقوق آنان را ضایع میکنند؛ بلکه میخواهند حیات وی را به زندانی تبدیل نمایند که سوسوی نور هم بدان راه نیابد.»(۶۹)
این موضعگیری سختگیرانه از دو امر سرچشمه میگیرد:
۱) بسیاری از این افراد از نصوص شرعی و بهویژه نصوص صحیح سنت پیامبر (ص)که متضمن آسانگیری و مقاومت در برابر سختگیری میباشد،آگاهی ندارند.
۲) آن دسته از نصوص را هم که میشناسند، درست نمیفهمند و آنها را در موضع صحیح خود قرار نمیدهند. احکامی را از آنها استنباط میکنند که بر آنها دلالت ندارند و یا آنها را از علّت ورود و شأن نزول خود جداکرده، یا از سایر احکام و اهداف کلی اسلام منقطع میسازند و از ایجاد انسجام و هماهنگی بین مجموعه احکام و ادله، ناتوان هستند.(۷۰)
● اهلیّت و ولایت زن
شیخ یوسف قرضاوی نه تنها به شناسایی این اختلالات در «میزان» و پیگیری آنها میپردازد، بلکه میکوشد با فتاوای متعدد خود این میزان را به حد اعتدال و قسط باز گرداند. این مطلب در نوشتههای شیخ درباره این موضوع کاملاً آشکار است. وی در شرح حدیث «زنان! من کسانی را چون شما نیافتم که درعقل و دین ناقص باشند و عقل مرد خردمند را بربایند» میگوید: «افرادی این حدیث را تبدیل به وسیلهای کردهاند که زن را در جایگاهی فروتر قرار داده، حقوقی را که شرع برای وی تضمین کرده است، انکار نمایند.» موضع دیگر داوطلبی زنان برای مجلس نمایندگی مربوط میشود. شیخ افرادی را که حدیث سابق را به تنهایی به عنوان یک نص اساسی درخصوص برخورد با زن و دیدگاه اسلام درباره وی لحاظ کردهاند، سرزنش میکند و عقیده دارد که این یک خطای آشکار و روشنی است که با روش متعارف و معمول برخورد با قرآن و سنت در موضوعات مختلف، مخالفت دارد.(۷۱) وی همچنین بر یک قاعده اصولی تاکید دارد که براساس آن بایستی نص را در سیاق مناسبت و شأن نزول یا ورود آن مطالعه کرد و پس از آن عام یا خاص بودن آن را بررسی کرد.(۷۲)
مناسبت این حدیث را مطلبی روشن میکند که «بخاری» و «مسلم» از ابی سعید خدری روایت کرده است؛ چنان که قرضاوی مینویسد: «بدیهی است که این حدیث درمقام تبیین یک قاعده یا حکم کلی نمیباشد؛ بلکه از شگفتی رسول اکرم (ص) از وجود یک تناقض حکایت میکند؛ زیرا زنان با وجود ضعف و سستی که در وجودشان است، بر مردان خردمند و صاحب تدبیر چیرگی یافتهاند.(۷۳) حدیث بالا، با در نظر گرفتن مناسبتی که برای ورود آن بیان شده و به لحاظ افرادی که طرف خطاب قرار گرفتهاند و هم به لحاظ قالبی که خطاب در آن شکل گرفته است، نیاز به بررسی و دقت دارد. این بررسی به منظور این است که دلالت حدیث را بر ابعاد شخصیت زن روشن نماید. مناسبت ورود حدیث در حین موعظه زنان در روز عید میباشد. آیا میتوان از رسول اکرم (ص) و دارنده خُلق عظیم انتظار داشت که در این مناسبت شادیبخش از شأن زنان و کرامت آنان کاسته، شخصیت آنان را ناقص معرفی نماید؟! افراد مورد خطاب نیز گروهی از زنان مدینه هستند که بیشتر آنان از انصارند که عمربنخطاب درباره آنان گفته است:
«هنگامی که به مدینه در آمدیم، مردمی را یافتیم که زنان بر آنان چیره بودند و در نتیجه زنان ما آداب و رسوم انصار را فرا گرفتند. همچنین عبارت «ناقص در دین و عقل» تنها یک بار و در سیاق ایجاد آمادگی و انگیزه برای موعظه خاصی به زنان وارد شده است وهرگز به صورت مستقل و درمقام بیان تقریر قاعده کلی، مطرح نگردیده است؛ چه درمقابل مردان و چه در مقابل زنان.(۷۴)
فتوای شیخ درباره جواز یا عدم جواز داوطلبی زنان برای مجالس نمایندگی در چارچوب کلی مشارکت زنان در جامعه تعیین شده و در این خصوص به تأسیس اصل معتبر اباحه میپردازد. پس از آن جزئیات مسأله را بادقت نظر از لحاظ اصل و سنت قولی و عملی و قیاس مطرح کرده، قاعده «سدّ ذرایع» را عنوان مینماید:
«تردیدی نیست که سدّ ذرایع قاعدهای مطلوب است؛ لیکن علمای دین این مطلب را هم بیان کردهاند که افراط در توسل به سدّ ذرایع، مانند فتح ذرایع است و میتواند مصالح بسیاری را ضایع نماید که از مفاسد متوقع، بسیار مهمتر و عظیمتر باشد.»
«در مسأله داوطلبی زنان برای مجالس نمایندگی، برخی برای عدم جواب به این بیان استدلال میکنند که نمایندگی زنان موجب ولایت وسرپرستی زنان بر مردان میشود واین ولایت در شرع ممنوع میباشد؛ در حالی که قرآن کریم اصلی را ایجاد کردهاست که بر اساس آن مردان بر زنان ولایت دارند: الرجال قوّامون علی النساء. پس چگونه میتوان وضعیت را عکس کرده، زنان بر مردان ولایت یابند. در اینجا لازم است دو مسأله را مطرح نمایم: نخست آن که تعداد زنانی که برای مجالس نمایندگی داوطلب میشوند، بسیار محدود است. در نتیجه اکثریت قاطع با مردان خواهد بود و اتخاذ تصمیم در اختیار اکثریت میباشد... از طرفی آیه کریمه که موضوع ولایت مردان را بر زنان مطرح کرده است، این ولایت را تنها در زندگی خانوادگی مقرر داشته است...اما سرپرستی بعضی از زنان بر بعضی ازمردان - در خارج از کانون خانواده - مورد نهی و منع واقع نشده است؛ بلکه سرپرستی و ولایت کلی زن بر مرد ممنوع میباشد.»
«بخاری از ابوبکر، به شکل مرفوع نقل کرده است که براساس آن پیامبر(ص) فرمودهاند: «مردمی که زنی بر آنان سرپرستی دارد، هرگز رستگار نمیگردند». این روایت بر ولایت عمومی بر تمامی امت، یعنی رئیس دولت دلالت دارد و چنانکه از عبارت «امرهم» استفاده میشود، موضوع رهبری و ریاست کلی مردم مطرح میباشد. درحالی که ولایت جزئی و در بعضی امور مانند ولایت در فتوی، اجتهاد، تعلیم و روایت ،حدیث ،اداره و مانند آن مورد منع واقع نشدهاست. بلکه از اموری است که به اجماع برای زنان ولایت وجود دارد و در طی دورههای گذشته اعمال شده است.»(۷۵)
● زن مسلمان، فردا و آینده جنبش اسلامی
همانطور که شیخ یوسفقرضاوی برای فهم مسائل زن مسلمان به شرع و ادله آن استناد میکند، و فتاوا و تألیفات وی نمونههایی از فهم اسلامی میانهرو میباشد، این نکته را نیز میافزاید که مسائل زنان تنها موضوع فقه و فتوا نیست، و بایستی به حرکت واقدام هم پرداخت. بنابراین، به نقش زن مسلمان در ساختن فردای امت اسلامی اهتمام دارد تا از این طریق مجد و عظمت گذشته را باز گرداند. وی بر این نکته آگاه است که دستیابی به عزت و عظمت گذشته، تنها از طریق بازگشت به اصول و سرمشق گرفتن از سنت پیامبر (ص) و مسیر زنان صحابی امکانپذیر میباشد. این بازگشت میبایست به گذشتهای باشد که نمونه و سرمشق بوده است؛ نه گذشتهای که زن در آن از مشارکت در امور عمومی ممنوع بود و کنارهگیری از امور دینی و دنیوی بر وی تحمیل شده و از رفتن به مسجد و حتی انتخاب زندگی خود به عنوان همسر ومادر محروم گردیده بود:
«ما نمیخواهیم به دورههای انحطاط و ارتجاع باز گردیم. از زن مسلمان فردا انتظار داریم که به دوره نخستین زن مسلمان و عصر رسالت و دورانهای صحابه و تابعان آنان باز گردد؛ به عصر طلایی که در آن تکالیف خود را ادا کرده و حقوق خود را به طور کامل میشناخت.»(۷۶)
شیخ در زمانی این دعوت را اعلام میکند که نهضت بنیادین و نوین زن مسلمان، از شعارهای آزادیخواهی غربی عبور کرده و به سرچشمه اصیل خویش بازگشته است. (۷۷) زن مسلمان با ایفای نقش خود در تحصیل علم دانش وتعهد به حقوق و تکالیف اسلامی، رسالت سنگین و مهمی را بر عهده دارد. بنابراین ،لازم است همانند زنان صحابی و تابعان نقش مهم خود را شناخته و از عهده ادای امانت وشهادت برآید. در نتیجه ،شیخ یوسف قرضاوی از آنان میخواهد که این رسالت سنگین ومسئولیت مهم را احساس نماید:
«این مطلبی است که از زن مسلمان فردا انتظار میرود. انتظار این است که زن مسلمان از دین و زندگی خود آگاه باشد. واجباتش را نسبت به پروردگارش و تکالیفش را نسبت به همسرو فرزندانش وتعهداتش را درباره جامعه ،دین و امت اسلامی به انجام رساند. انتظار داریم که نهضت واقعی اسلامی را رهبری کرده و مبلّغی مسلمان، مربی و ارشادکنندهای پرتوان و معلم فرزندان همجنس خود باشد و نهضتی واقعی را رهبری کند.»(۷۸)
در شرایطی که جنبش بیداری اسلامی بستری برای مشارکت آگاهانه زنان میباشد و موضعگیری میانهروتری درباره مسائل زنان وجود دارد، شیخ با توجه به اهتمامی که در امر تبلیغ دارد و با توجه به حضوری که در این جنبش بیداری داشته است، احساس میکند که فعالیت زنان در زمینه تبلیغ اسلامی به سطح مطلوب نرسیده است. به همین دلیل، جنبش بیداری اسلامی، رهبران قدرتمندی را مطرح نکردهاست که بتوانند با کفایت لازم در مقابل جریانهای سکولار و مارکسیستی ایستادگی نمایند. از نظر وی علت آن است که مردان همواره خواستهاند که بر زنان در این امور تسلط یافته، فرصت کافی را به وجود نیاوردهاند که زنان هم آراءو نظرات خود را بیان نمایند. (۷۹)
شیخ با توجه به شناختی که از مردم دارد و با گروههای مختلف از کشورهای بسیاری آمد و شد داشته است، زن را در جایگاهی رفیع قرار داده وتأکید دارد که پیشتاز بودن زنان، امری ناممکن و یا شگفتانگیز نمیباشد: «در بین خواهران هم مانند مردان، نوابغ ونوادری وجود دارند. نبوغ از صفات و ویژگیهای مردان نمیباشد و بیحکمت نیست که قرآن کریم داستان زنی را برای ما نقل میکند که با حکمت و شجاعت مردان را رهبری کرده و مردمش را به بهترین سرانجام میرساند. این زن همان ملکه سبا میباشد که داستانش با حضرت سلیمان(ع) در سوره نحل بیان شده است.»
«در اینجا میخواهم با صراحت اعلام کنم که در جنبش بیداری اسلامی، افکار و اندیشههای سختگیرانهای رسوخ کرده واین افکار متحجرانه بر روابط زن و مرد حاکم گردیده است و در این قضیه از متحجرترین افکار و اقوال تبعیت میشود.»(۸۰)
شیخ با حضور در گردهماییهای فراوانی در امریکا ،اروپا و کشورهای اسلامی دانست که فاصله بسیاری بین دو جنس ایجاد شده و دریافت که از قسمت عظیمی از مباحثات و مناقشات وهمایشهایی که توسط مردان برگزار میگردد، محروم شدهاند. وی در مناسبتهای مختلفی این وضعیت را مردود دانسته، اینگونه خواهران را به مشارکت فرا میخواند:
«نبایستی در برابر این وضعیت تسلیم شوید. لازم است زمام امور را به دست گرفته، برای مواجهه با نداهای زنان غربی که بر عقاید وارزشهای این امت تأثیر گذارند، میدانهای تبلیغ وعمل را فتح نمایید. این نداها با وجود آنکه نماینده اقلیتی هستند که از نظر دینی و دنیوی ارزشی ندارند، آوازهای بلند کردهاند.»(۸۱)
هنگامی که شیخ زن را به مشارکت فرا میخواند، به خوبی از شیوه برخورد غرب با زن آگاه بوده و بیان میکند که چگونه مادیگرایی، به فروپاشی بنیان اجتماعی انجامیده و زن در معرض ستم، زور گویی ،تجاوز و سوء استفاده جنسی قرار گرفته است. این وضعیت موجب اضمحلال خانواده و بنیان اجتماعی گردیده واز حرکتهای تازهای در جوامع غربی مانند انحراف جنسی نشان دارد که امروز شعارهایش جوامع ما را تهدید میکند؛ اگر به عروةالوثقی دین خود و دستگیره محکم آن تمسک ننمایند.
از این روی، از مسلمانان میخواهد که از افراط و تفریط پرهیز کنند؛ زیرا اگر زنان در حرکت وعمل خود از ضوابط و آدب شرعی تخطی نمایند، ممکن است به از هم گسیختگی اجتماعی منجر گردد. همچنین هشدار میدهد که راهحلِ جانشین این نیست که با استناد به «سدّذرایع» زنان را در خانه محدود کرده و با سختگیریهای بی مورد مشارکت آنان را در جامعه تضعیف نماییم. (۸۲)
بنابراین از نظر شیخ، مسئولیت زن مسلمان معاصر، یک مسئولیت ایجابی و رهایی از رسوبات و سنتهایی است که از دورههای عقبماندگی و ارتجاع باقیمانده ونقش برجسته وبارز زن را در پیوستن به جنبش بیداری، تضعیف کردهاست. زن مسلمان بایستی در برابر مسائل و وقایع دوران معاصر خود واکنش نشان داده و مسئولیت اصلاح را در قلمرو خانواده وفرزندان خود ودرحیطه نهضت اسلامی به شکل کلی برعهده گیرد. (۸۳)
● به سوی حل منازعه
هرچند اجتهاد علمای دین ـ به شرحی که بیان گردید ـ به مسائل زنان پرداخته و نسبت به حلّ آنها اقدام کرده است، ولی اندیشه و جدایی زندگی خانوادگی از حیات اجتماعی همواره با تفکر دیگری همراه بوده است که برای ایجاد هماهنگی و حل تعارض این دو کوشیده است.
مشاهده میشود که اجتهاد در زمینه مسائل زنان میباید در آینده از تداخل وتعارض این دو قلمرو آغاز گردد و انسجام و ارتباط مستحکم آن دو را در دیدگاه اسلامی روشن نماید.
از مطالب گذشته دانستیم که قطببندی و موضعگیری، حکایت از جدالی دارد که در جریان است و یکی از برجستهترین زمینههایی که این نزاع در آن تجلی یافته است، مسأله خانواده ـ به عنوان یکی از امور اساسی مربوط به زنان ـ میباشد این موضوع همواره مورد اختلاف دو جریان بوده و نمیتوان بدون عبور از این دروازه، از حقوق زن و مشارکت و چگونگی آن سخن گفت.
به طور کلی، در گفتمان جریان اسلامی از نقش زن در چارچوب معینی بسیار سخن گفته شده است. خانواده قلمرو احکام و ضوابط اخلاقی بوده و حفظ نسل و فعالیت اجتماعی منوط به وجود خانواده میباشد. حتی طرحهای نهضت اسلامی که بیانگر فعالیت اجتماعی میباشد، مبتنی بر شکلگیری نسلی است که در سیاق تربیتی با آگاهی از مسائل امت خود به این امور میپردازد و به آن رنگ و صبغه سیاسی نمیدهد. به طور خلاصه ،گفتمان اسلامی مبتنی بر یک تقسیم کار اجتماعی میباشد. زن مسئولیت زندگی خصوصی را در خانواده برعهده دارد و مرد برای طلب رزق واعاده شریعت وایجاد دولت در زمینههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تلاش میکند. هر چند در این امور هم ممکن است زن به صورت استثنایی و از باب ضرورت در زمینههایی چون تدریس، تبلیغ، امور پزشکی و مشابه آنها مشارکت داشته باشد.
در مقابل، مشاهده میشود که گفتمان سکولار، فعالیت زن را در خارج از خانه، شرط استقلال مالی و آگاهی از خویش، جامعه و ضمانت اجرایی مشارکت وی میداند. در حالی که خانواده عملاً بنیانهای مردسالاری را تقویت کرده و مرد در خانواده میتواند قدرت خود را نسبت به زن اعمال کند، اما پرداختن به وظایف مادری از لحاظ بیولوژیک برعهده زن نهاده شده و سبب گردیده است که زن در امور زنانه وتربیت فرزندان محدود گردد و مردان زمینههای فعالیت سیاسی وفرهنگی را به قلمرو انحصاری خود تبدیل نمایند. ارزشهای متعلق به زن، مانند عفت و تعالی به مقام مادری، در واقع ارزشهایی هستند که از نظر ایدئولوژیک به خودآگاهی زن لطمه میزند. بدین گونه وادار ساختن زن به مشارکت در مجالهای اجتماعی به منظور تحقق آزادی وی، اساس و گوهر گفتمان سکولار را درباره زن تشکیل میدهد؛ اعم از اینکه مشارکت در فعالیتهای حرفهای، مانند رفتن به بازار کار باشد یا دخالت در فعالیتهای سیاسی، مانند شرکت در انتخابات وفعالیتهای حزبی و به عهده گرفتن منصبهای بلندپایه. جالب آن است که در این شیوه، فعالیت اجتماعی همواره برمسئولیتهای زن در زندگی خصوصی و خانوادگی اولویت دارد. بنابراین، به جای آنکه به بیان اهمیت خانواده و حمایت از جایگاه زن در آن بپردازد، مشارکت در فعالیتهای اجتماعی را امری مسلم گرفته است. از طرفی مشارکت در قلمرو خانواده به فراموشی سپرده شده تا از میان برود و یا دست کم اصل آن مورد نزاع قرار گیرد. در حالی که حرکتهای سکولار مربوط به زنان در غرب، از میزان هجوم خود بر کیان خانواده کاسته است و در نظر دارد به جای اضمحلال آن به اهمیت نقش و اهمیت آن، باز گردد و از درون به اصلاح آن بپردازد. (۸۴)
میبینیم که گفتمان نهضت زنان در دنیای عرب، همچنان هجوم بر بنیان خانواده را در دستور کار خود قرار داده است.
تردیدی نیست که میباید به این دوگانگی و تضاد بین وضعیت خانوادگی و اجتماعی که جدال راجع به مسائل حقوق زنان و مشارکت اجتماعی آنان در آن شکل میگیرد، خاتمه داد و با سیاسی کردن کانون خانواده، راه آن را به سوی مسائل اجتماعی گشود و به تمامی نقشهای آن جهت وسمت و سویی سیاسی داده شود. بدین گونه زن و مادر به لحاظ اینکه مشاهده میکند مسائل اجتماعی بر وضعیف خانودگی، اجتماعی و حرفهای، آینده فرزندان و شرایط کاری همسرش تأثیر دارد، به سوی مشارکت در امور جامعه کشیده میشود. از این طریق میتوان مبنای تازه و فعالی را بهوجود آورد که زنان معمولی را براساس آن به حرکت در آورد؛ زنانی که تاکنون مجذوب شعارهای آزادیخواهی نشده و درباره نقش سیاسی خود احساس مسئولیت نکردهاند. به عبارت دیگر، با این فراخوان وضعیت زندگی خصوصی وضع اجتماعی و عمومی را تکمیل کرده، با آن تعامل و همبستگی خواهد داشت.
از سوی دیگر لازم است به اصلاح این برداشت نادرست بپردازیم که عقیده دارد با وارد شدن زنان به عرصه کار، از مسئولیت در داخل خانواده، از لحاظ سیاسی و اجتماعی بینیاز میشویم؛ زیرا اگر ما همزمان با تأکید برنقش زن در درون خانواده، به تلاش و حرکت حرفهای ،داوطلبانه ،فرهنگی و سیاسی وی احترام نهادیم، تضمین کردهایم که مسائل زنان عملاً از مرحله شعار گذشته و با مسائل مهم ملی درآمیخته است و نتایجی مضاعف و دوجانبه را هم برای میهن و هم برای زنان به بار خواهد آورد؛ همانطور که بایستی موضوع اهمیت نقش زن را در کانون خانواده، به عنوان اساس وحدت اجتماعی، با گفتاری درباره اهمیت نقش مرد در خانواده و مسئولیتهای خانوادگی وی همراه گردانیم؛ به شکلی که زن و مرد هر دو در مجال خانوادگی و اجتماعی مشارکت فعال داشته، یکی از این دو عرصه به قلمرو انحصاری یکی از آنها تبدیل نشود. شاید یکی از کلیدهای گشاینده مشکلات اجتهاد این باشد که به انفصال موجود بین علوم اجتماعی و علوم شرعی خاتمه داده شود. از آنجا که کوششهای فکری و اجتهادات علمی شیخ محمد غزالی و شیخ یوسف قرضاوی در درون قلمرو اصول محصور گردیده بود، نتوانست بین نتایج علمی و مطالعات میدانی وعملیات فقه وفتوا ارتباط مستحکمی را ایجاد نماید و به تحلیل، مقایسه و تفکیک دو دیدگاه اسلامی وسکولار درباره طرحهای مربوط به زنان بپردازد.
شاید بتوان یکی از مسائل پیشنهادی را برای این مطالعه تطبیقی به این شکل مطرح کرد که ارتباط بین مفاهیم خلافت، ولایت واهلیت در دیدگاه اسلامی از یک سو، و مفهوم قوامیت از سوی دیگر را با مطالعه دقیق و بررسی دلالتهای گسترده آن در قرآن کریم بشناسیم و در نتیجه مفهوم قوامیت را به مسئولیتهای مرد در خانواده محدود نکرده، به عنوان مفهومی مطرح گردد که حاکی از یک واقعیت موجود در سطح مردم جهان میباشد؛ زیرا این مفهوم به صورت مکرر در زمینه مسئولیت هر دو جنس برای رسالت و تبلیغ اسلام به کار رفته است؛ لیکن به صورت یک جانبه به عنوان حق مرد و تکلیفی برای زن در محدوده زندگی خانوادگی مورد استفاده قرار گرفته است.
شکی نیست که این برداشت، مستلزم آن است که زنان با اشتیاق بیشتری به عالمان دینی مراجعه کرده، مشکلات خود را بیان نمایند تا از این طریق موضوع از حیطه نگرانی شخصی خارج شده، به قلمرو دغدغه عمومی راه یابد و در معرض اجتهاد و فتوای قرار گیرد. بدیهی است که زنانِ پژوهشگر، فقیه و عالم میباید خود نیز در زمینههای تخصص خود، به شکل خاص نیز در امور مربوط به خانواده و زن، مشارکت ویژهای داشته باشند.
وضعیت موجود و اختلافات میان جریان اسلامی و سکولار، به تفرقه شدید میان متفکران دو جریان انجامیده است و شاید بتوان مطالعه مجدد تاریخ نقطه التقای دو مسیر را پیدا کرد. تاریخ اسلام هرگز با زن مخالفت نداشته و مطالعه تاریخ واقعی دوران جدید در زمینه جنبشهای آزادی زنان و اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم نشان میدهد که اسلام نقطه آغاز و اساسی برای پیشتازان این جنبشها بوده است(۸۵)؛ چنانکه زمینههای مشترکی بین برخی از شخصیتهای اسلامی و بعضی از افراد جریان سکولار، در خصوص مسائل زنان مشاهده میشود. بنابراین، به جای تأکید بر موارد اختلافی و زمینههای مواجهه، بهتر است به شناخت و تبیین موارد مشترک بپردازیم.
شرایط موجود در جهان اسلام و عرب، ضرورت گفتمان اسلامی و اصلاحی جدیدی را در خصوص مسأله آزادی زن مطرح میکند. این گفتمان میبایست به شکلی باشد که طرفداران جنبشهای آزادی زن را به خصومت بااسلام وادار نکند و بااستفاده یکسان از تاریخ اسلامی و غربی، از به حاشیه راندن و حذف آنان اجتناب نماید. این موضوع نیازمند اجتهاد گروهی و دستهجمعی است؛ زیرا مسائل آن بسیار پیچیده شده وعقل و دانش فردی نمیتواند برهمه ابعاد آن احاطه واشراف داشته باشد. تنها با یک تلاش دستهجمعی و ملی میتوان راهی به سوی این جنبش گشود و کلید اصلاح و زمینه ائتلاف ملی را فراهم کرد. بدون این گفتمان اصلاحی و جدید، امت عربی و اسلامی همچنان اسیر جبههگیریهای موجود باقی مانده و در پارادایم دوگانه محبوس خواهد ماند.
هبة رئوف عزت
مترجم: محمد حسین مظفری
مترجم: محمد حسین مظفری
منبع : طوبی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست