چهارشنبه, ۲۳ آبان, ۱۴۰۳ / 13 November, 2024
مجله ویستا
الحان را نهایت نیست
موسیقی آرامبخش در ایران باستان با ظهور دین زرتشت آغاز شد. کتاب اوستا و اشعار آهنگین گاتها الهامبخش موسیقیدانان برای تصنیف آوازها و ملودیها و همچنین تشکیل مراسم و آیینهای موسیقایی بوده است. در واقع موسیقی در تاریخ ایران با مضامین دینی آرام بخش همراه بوده است. در بیشتر آثار باستانی ایران وجود ابزار و آلات و رامشگران به چشم میخورد. آثار و نوشتارها نشان میدهد که موسیقی در خدمت مفاهیم دینی، جشنها و مراسم و آرایشهای نظامی بوده است. بطور کلی در تاریخ بشر بیشترین تاثیر آرامبخش موسیقی از طریق آداب و تعالیم ادیان بوده است. در آیین زرتشت اهورامزدا مظهر نیکی و سلامتی و اهریمن نماد زشتی و رنج و بیماری است. اهورامزدا سلامت و اهریمن بیماری میآفریند.
دعاها و اشعار موزون برای کسب مقامات روحانی و تندرستی خوانده میشود. زرتشت خود به شفابخشی مصدومان، مظلومان و بیماران چشم و پوست شهرت دارد.
پس از او نیز طبیبان در کنار استفاده از گیاه و روشهای جراحی از دعاها و اوراد موزون به نام «منتره» برای شفای بیماران روحی استفاده میکردند. روشی که در هنر توسعه پیدا کرده و هنوز اشاعه دارد. برخی معتقدند که این روش در زمان کشورگشایی هخامنشیان از هند به ایران آمده است و از آنجایی که عدهیی از هندیان همان مهاجران آریایی فلات ایران بودهاند احتمال دارد این روش ریشه ایرانی داشته باشد. موسیقی در ایران باستان در خدمت تلقینات دینی و اشارت مذهبی بوده است که نوع اعتلا یافته آن امروزه در تمرینهای تن آرامی دیده میشود.
بعد از حضور اسلام در ایران، عمده فعالیتهای موسیقایی، نوشتاری و نظری شد و بیشتر مطالب نظری رنگ و بویی از برداشتهای یونانیان داشت که با تغییراتی منتقل شده بودند. در این دوره به دلیل ممنوعیتهای مذهب، موسیقی و زمینههای درمانی آن رشد چندانی نکرد و موسیقیدانان چندان ایام آسودهیی نداشتند و سیر مداوم و متحولی هم به چشم نمیخورد. آن گونه که شعر و شاعری جلوه داشت از موسیقدانان مقامدان و سبکهای آنان اطلاع کافی در دست نیست. آثار نوشتاری گذشتگان در مورد تاثیر موسیقی به روح و نفس، بیشتر به محور طبایع و مزاج، زمان و افلاک و سماع است.
● موسیقی، مزاج و طبایع
فیلسوفان ایرانی مانند یونانیان اثر موسیقی به نفس، روح و درمان را از راه مزاجهای چهارگانه و توجیههای پزشکی آن دنبال میکردند. مثالهای گوناگون زیر رابطه موسیقی با طبایع و مزاجهای مختلف را از نظر قدما نشان میدهد. همان گونه که اشاره شد نظر فیلسوفان ایرانی در مورد تاثیر موسیقی بر مزاج و کواکب و طالعشناسی افراد اقتباس از تئوریهای یونانیان بود که منشا آن از زمان خلافت عباسیان اوج فعالیت علمی مسلمانان و ترجمه آثار دانشمندان یونانی به عربی بوده است.در رسائل اخوانالصفا آمده است:
«و آواز تیز گرم و خشک بسود و مزاج را گرم کند و خلط های غلیظ را لطیف کند و آواز غلیظ سرد و تر بسود و مزاج را سرد کند. خاصه چون مزاج گرم و خشک بسود و آوازی که معتدل بسود میان حاد و غلیظ همه مزاجها و جایگاه خویش نگاه دارد. و آوازی که از اعتدال بیرون بسود همه خلطها را بجنباند و چون از حد بگذرد چون صاعقه و مانند آن باشد که مرگ و مفاجاه آورد. و آوازهای معتدله موزون متناسب، مزاج را معتدل و طبع را بجنباند و باشد که وجد آورد و هر بیماری که تن را هست و نفس را هست در موسیقی نوعی مقابل وی هست که آن را به صحبت باز آرد و به هر صحنی در موسیقی چیزی هست که آن بیماری آرد. و اصل علم موسیقی حساب است. پس همچنانک عدد را نهایت نیست، الحان را نیز نهایت نیست.»
کیکاوس بن قابوس بن وشمگیر نیز در قابوسنامه بطور مفصل به اثر طرز نواختن در طبایع مختلف اشاره دارد. بزرگترین هنر نوازندگی را از آن میداند که متناسب با طبع و حال شنونده بنوازد. «خنیاگر را بزرگترین هنر آن است که به طبع مستمع رود» او تاکید دارد که گذشتگان موسیقی را بر اساس چهار طبع ساختهاند، عبدالمومن بن صفیالدین ارموی با توجه به طبع و جسم شنوندگان و حالت و وضعیت آنها تاثیر موسیقی را چنین شرح میدهد:
«اگر مردم مجلس مرطوب و سفیدپوست باشند باید که نغمات بم بنوازد چون عراق و راست و مخالف و نهضت و لازمیات این پرده بنوازند آهسته تا چون به گوش این طایفه آید بنابر تری که در دماغ ایشان است موجب سرور و بهجت این طایفه گردیده ازعیش بهرهمند گردند.
اگر مردم مجلس سیاهپوست و خشکاندام و لاغر باشند باید که ابریشمهای تند و تیز مضروب کند چون سه گاه و نیریز و زابل و مغلوب و سلمک و هرچه بدینها و نسبت دارد تا باعث سرور ایشان گشته از سر هستی خویش خاسته، جان و زر را از صاحب این فن دریغ ندارند. اگر مردم مجلس معتدلالقامه و اصغر اللون باشند، باید که ضارب نغمات معتدل ممتزج خواند چون عشاق و رهاوی و حجاز و گوشت و عجم.
اگر اهل بزم مردمی دراز بالای گندمگون باشند باید که زنگوله و نهاوندک و رهاوی و حجاز بوسلیک و پنجگاه خواند.
اگر مردم مجلس را از جان در نیاورد پرده را تغییر داده و برعکس این نواها نوازد تا به شنیدن نغمات مذکور محتاج گردیده از فرموده در نگذرند.
اگر مردم مجلس کوتاه قد سرخ چهره کبود چشم باشند باید نغماتی چند بنوازد که نسبت به مریخ داشته باشد چون ماهور و نهضت و کردانیه و نوروز خارا و...
اگر مردم مجلس فقرا باشند ماهور و نوا و بزرگ خوانند.
در پیش صحرانشینان، بیات و ایکیات و رکب خوانند. در مجلس پسران و دختران دوشیزه، بسته نگار و سهگاه و نهضت و همایون خوانند، اما بسته نگار از تیزی مخالف خیزد.
در حضور اناث: شهناز و نیریز و سهگاه و...
از جهت بیماران عراق و حسینی و زنگوله و بوسلیک و عشاق و مایه و مبرقع خواند.
در نزد مصروعان و در پیش دیوانگان: بوسلیک و کوچک و عشیران خوانند.
در نزد فاسقان و بدنفسان: حسینی و نوروز خارا و رکب و ماهور خوانند که آدمی را مایل به توبه و استغفار میکند.
جهت رام کردن وحوش و طیور و ستور پردهها معتدل خوانند چون نیریز و نوا و بوسلیک و کردانیه و ماهور و شهناز و...
از جهت هرکس بنابر طبیعت کوکب صاحب ترنم زایجه کند. «العاقل یکفیه الاشاره» بهجت الروح رساله کنزالتحف ۷۶۴ـ۷۴۱ه.ق در مورد تاثیر سیمهای ساز به مزاج مختلف چنین مینویسد: «بعضی از الحان محننه آن است که هر سحرگاه در بیمارستانها ادا باید کرد بر بالین رنجوران چرا که نغمه و ترزیر مثمر صفراست در مزاج ایشان و این وتر را مماثل رکن آتش مینهند و نغمه بم مهی سود است. درمزاج و این وتر را مماثل رکن خاک مینهند. پس لابد بود که مردمان صفراوی مزاج را نغمات از وتر مثلث نتوانند و بلغمی مزاج را نغمات از وتر زیر و دموی مزاج را نغمات از وتر بم و سوداوی مزاج را نغمات از وتر مثنی و یعالج الضد بالضد. و در ازمنه ماضیه دایما به رعایت این شرایط مشغول بودند و این ساعت به سبب آنکه قواعد انتظام امور و ضوابط حاکم اصول بشومی رفائت همم جهال و خساست طباع ارذال منحزم و منصرم شده و آن وصفها و شرطها به کلی منسوخ گشته است و متروک مانده و بعضی دیگر از الحان در وقوع مصایب و حلول شداید از برای تسلیه خاطر و تسکین قلب مشغول دارند و آن الحان نوحهگران باشد که وقت موییدن ادا کنند و بعضی در وقت شروع کردن ادا کنند و در اعمال عسره مثل حمالان و ملاحان و غیرها که هر یک از ایشان در کارکردن، نوعی معین از نغمات را ادا کنند تا طبیعت به آن مشغول گردد و زود ملول نشود.»
عبدالقادر بین عینی الحافظ مراغهیی ۸۲۱ نیز در مورد تاثیر نغمهها به نفوس مینویسد: «بدانک هر شدی را از شدود اعنی هر دوری را از ادوار اثنی عشر و آوازات و شعبات تاثیر ملذ باشد در نفوس آن تاثیر مختلف باشد و بعضی را تاثیر در نفوس قوت و شجاعت و بسط باشد و آن سه دایره است: عشاق و نوا و بوسلیک برای آن، این دوایر ملایم و موافق طبایع اتراک و حبشه و زنگبار و سکان جبال باشد و هر آنچه از آوازات و شعبات که نسبت ابعادش متشابه بدین پردهها باشد چنانک بیشتر مذکور شد به همین نوع تاثیر کنند در نفوس و آوازات از ابعادی که ترتیب نغمات آن بدین دوایر ثلاثه مذکوره شبیه باشند خالیاند.»
منبع : روزنامه اعتماد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست