سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

«فلسفه، سیاست و خشونت»


«فلسفه، سیاست و خشونت»
«فلسفه، سیاست و خشونت» نوشته دكتر رضا داوری، گفت و شنودی به شیوه نوشته‌های افلاطون است، با این تفاوت كه در آن هویت پرسشگر به دلایلی كه نگارنده در «تمهید» بیان كرده، آشكار نشده است.
تفاوت دیگر آنجاست كه در نوشته‌های افلاطون، او گزارشگری مغرض است، اما اینجا نگارنده از خود می‌پرسد و به گونه‌ای در خودنگری و تامل روی می‌آورد. آن هم نه در باب موضوعات انتزاعی فلسفه چون هستی و مثال و كلی، بله در باب جنجالی‌ترین بحث‌هایی همیشه داغ: خشونت، افلاطون، سیاست، هایدگر، لیبرالیسم، فاشیسم، فروید و پوپر.
كتاب در دوازده مجلس به نسبت میان فلسفه و خشونت و نقش میانجی سیاست در این میان می‌پردازد، نگارنده نومیدی جهان جدید را به نیست‌انگاری منتسب می‌كند و بنیادگرایی و خشونت شایع را محصول آن می‌داند. او فلسفه را سخن نابهنگام می‌داند و معتقد است كه زبان نقادانه فلسفه با زبان سیاست و علم تفاوت بنیادی دارد و احكام این دو را نباید با یكدیگر خلط كرد، از سویی نباید از فلسفه انتظارات بیجا و زیاده از توان داشت. بنابراین فلسفه گرچه از ابتدا با سیاست بوده است، وسیله‌ای در دست سیاستمداران برای رسیدن به قدرت و تحكیم آن نمی‌تواند باشد در فلسفه حقیقی شأن آزادی حفظ می‌شود، فلسفه‌ای كه دنباله‌روی سیاست شود، فلسفه نیست بلكه ایدئولوژی است. فیلسوفان از زمان سقراط رغبتی به امور حكومت نشان نداده‌اند گرچه به سیاست بی‌توجه نبوده‌اند. كار فیلسوف تامل‌كردن در نظام شهر و كشور است.به عبارت دقیق‌تر فلسفه بنای عالم انسانی را مستحكم می‌كند و سیاست آشكارترین جلوه این بنا نهادن است.
كتاب توسط انتشارات «هرمس» در سال ۱۳۸۵ در ۲۱۹ صفحه منتشر شده است.
منبع : روزنامه تهران امروز