جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


بر پایه اصول کلاسیک


بر پایه اصول کلاسیک
● نگاهی به مستند «وارونگی» ساخته روبرت صافاریان
روبرت صافاریان را پیش از این كه مستندساز باشد و فیلم «وارونگی» را جلوی دوربین برده باشد، به عنوان منتقدی باسابقه در عرصه سینما می شناسیم. او تعدادی كتاب را نیز در عرصه های تئوریك سینما ترجمه كرده كه مهم ترین آنها تاریخ سینمای دیوید بوردول و كریستین تامسون است. صافاریان همواره در شیوه نقدنویسی، سبكی خاص را دنبال كرده كه شاید بتوان او را به دلیل همین نگاه و نگرش از سایر منتقدان متمایز كرد. درباره نقدنویسی صافاریان می نویسم چون این نگاه را می توان در مستندش نیز به نوعی پی گرفت.
صافاریان در نوشته هایش می كوشد زوایایی از فیلمی كه درباره آن می نویسد را برای مخاطب خود آشكار كند كه بیش تر برای او جنبه آموزشی داشته باشد. از نوشته های او احساس می شود فیلمی را دوست می دارد كه توانسته از طریق سبك بیانی خود با مخاطب ارتباط برقرار كند. او متعلق به نسلی از نقدنویسی به شمار می آید كه چندان درگیر احساسات نمی شود و از این منظر با فیلم ارتباط برقرار نمی كند.
فیلم از نظر صافاریان دو حالت بیش تر ندارد، یا درست است یا غلط یعنی فیلم یا با زبان صحیح سینمایی با مخاطب ارتباط برقرار می كند یا نه. ممكن نیست از منظر او فیلمی غلط ساخته شده باشد ولی چون در یك لحظه احساسی مخاطب را درگیر می كند فیلم درست تلقی می شود. این نوع نگرش، حاصل بینش كلاسیك او به سینماست.
صافاریان اما، پس از چندین سال نوشتن سال گذشته پشت دوربین رفت و فیلم مستند «وارونگی» را برای شبكه ۴سیما و برنامه ۲۰ شب ساخت كه ارد عطارپور تهیه كنندگی آن را برعهده دارد. این مجموعه همان گونه كه هفته های پیش هم نوشتیم پنجشنبه شب ها از شبكه ۴ سیما پخش می شود. عطارپور توانسته در این مجموعه نسل های مختلف مستندسازی را گرد هم آورد و به معضلات شهری بپردازد.
«وارونگی» معضل آلودگی هوا را دستمایه خود قرار داده است. صافاریان می كوشد با اعلام داده های اطلاعاتی از طریق نریشن و مصاحبه و بعد پردازش آنها، به توصیف آنچه در شهر رخ می دهد بپردازد. مستند «وارونگی» به هیچ وجه قصد ندارد در انتها به نتیجه ای برسد و تحلیل خاصی را از شرایطی كه تصویر می كند ارائه دهد. مستند «وارونگی» صافاریان بیش تر اثری است توصیفی، كه سعی می كند با ارائه جزئیات، مخاطب خود را بیش تر با معضلاتی كه در رابطه با آلودگی هوا می تواند رخ دهد آشنا كند. این مسأله به فیلمساز كمك كرده تا اثری منسجم ارائه دهد و ریتم موزونی را برای اثر خود فراهم آورد.
اما بد نیست مرور كنیم تا ببینیم صافاریان از چه طریقی جزئیات مطروحه در فیلمش را پیرامون آلودگی هوا مورد پردازش قرار می دهد. مستند «وارونگی» اثری است كه به طور كامل روی میز مونتاژ شكل گرفته است. صافاریان در مرحله تصویربرداری سعی می كند همه چیز در طبیعی ترین شكل خود جلوه كند.
به طور عمده دوربین ثابت است و ما نماهایی عمومی را از شهر شاهد هستیم. شاید بتوان این گونه ثبت نما را در آثار مستند كلاسیك جست وجو كرد. آثاری كه كارگردان عقیده دارد چندان نمی تواند با انتخاب زوایای خاص، واقعیت محض صحنه را برهم بزند. این شكل مستندها تا حدودی عنصر كارگردانی را در مرحله تصویربرداری حذف می كند و شكل گیری نهایی فیلم را به روی میز مونتاژ قرار می دهد. در اینجا زاویای دوربین نوع نگرش فیلمساز را به سوژه مشخص نمی كنند، بلكه نحوه چینش تصاویر روی میز مونتاژ، كلیت موردنظر كارگردان را شكل می دهد.
همان طور كه آمد، ارائه اطلاعات در این فیلم بیش تر از قالب نریشن و گفت وگوهایی كه با كارشناسان انجام گرفته صورت می پذیرد. در مرحله نریشن صافاریان تلاش دارد توجه مخاطب، بیش از هر چیز به سمت اطلاعاتی جلب شود كه گوینده آنها را بیان می كند. بنابراین تصاویری گهگاه معمولی را تدارك می بیند كه شاید مخاطب آن را بارها و بارها درباره شهر در فیلم های مستند دیگر نیز نظاره گر بوده است. اینجا اهمیت كلام، دوچندان از تصویر جلوه گر می شود و فقط در چند نقطه این تصاویر معمولی جای خود را به اسنادی می دهد كه صافاریان به عنوان گواه متنی كه نوشته به صورت تصویری در اختیار بیننده قرار می دهد.
اما تنظیم گفت وگوها شكلی ژورنالیستی دارند. در اكثر لحظات، كارگردان با قطع كردن كلام های متناقض گفت وگو شونده ها به یكدیگر دیالكتیكی را ایجاد می كند كه این مسأله گفت وگوها را از شكل ساكن خارج كرده و قالبی سینوسی به آن می دهد.
از همین رو كاركرد گفت وگوهایی كه شكل اجرای تصویری آنها متأثر از همان فضای تصویری كلاسیك است، یعنی یك دوربین از زاویه روبه رو صحبت های بیننده را ضبط می كند ـ فراتر از اطلاعاتی می شود كه گوینده متن در اختیار بیننده قرار می دهد. لحن یكنواخت گوینده متن در بسیاری لحظات پویایی ذهن مخاطب را نیز پس از لحظه ای به سكون تبدیل می كند؛ اما گفت وگوها و جنس گفتاری متفاوتی كه هر یك از میهمانان دارند، ذهن مخاطب را نیز با خود درگیر می كند و آن را به چالش می كشد.
نكته دیگری كه در مورد فیلم «وارونگی» می توان به آن اشاره كرد فاصله گذاری است كه صافاریان در چند جای فیلم آن را مورد استفاده قرار می دهد. در اینجا فیلم از حالت صرف گزارشی خود خارج می شود و فیلمساز قضاوت خود را اگرچه كوتاه است وارد فیلم می كند. منظور فصل هایی است كه در آن جنس رنگ تصاویر و صدای گوینده متن تغییر می كند و افسانه ای را می خواند كه این افسانه با جنسیت تصاویر و موضوع ارتباطی دوسویه ایجاد می نماید. این فصول كاملاً با كلیت اثر متفاوت به نظر می رسد. گویا فیلمساز قصد داشته از این راه، نقطه گذاری در اطلاعاتی كه به مخاط بود می داده، انجام دهد.
روبرت صافاریان در فیلم مستند «وارونگی» سعی كرده از زاویه ای مشخص، موضوع طرح شده در اثرش را مورد مداقه قرار دهد. قواعدی را كه او در ساختار اثرش از آنها سود جسته مبتنی بر اصول كلاسیك ارائه گزارش در یك فیلم مستند است. اما به نظر می رسید صافاریان می توانسته كمی بیش تر به زبان سینما نزدیك شود.
فیلمساز در «وارونگی» به سمتی پیش می رود كه ریسك در آن كمتر به چشم می آید. البته این را نمی توان به عنوان نقطه ضعف فیلم در نظر گرفت. اما ما امروز در یك اثر مستند، باید مخاطب خودرا تعریف كنیم. مخاطب امروز سینمای مستند با گذشته بسیار متفاوت است. اگر ما برای مخاطب خاص فیلم مستند كه عادت به تماشای این گونه فیلم ها دارد، فیلم می سازیم تكلیف مشخص است. اما زمانی كه مخاطب ما گسترده شد. مخاطبی كه عادت به فراز و نشیب های تماشای یك فیلم سینمایی دارد كمی داستان متفاوت می شود.
اینجاست كه دیگر چندان الگوهای تجربه شده گذشته جواب نمی دهد و باید به فكر طرحی نو بود.
اما در هر حال به این دلیل كه صافاریان سال ها مبتنی به اصول كلاسیك نقد، مطلب نوشته، می توان آموزه های مختلفی را از فیلم مستند او با ساختار كلاسیك دریافت وی به تازگی در بحثی قلمی با كارگردان های فیلم ام دی ام ای یعنی كیوان علیمحمدی و امید بنكدار، برخی شیوه های ارائه اطلاعات در قالب های تصویری را مورد نكوهش قرار داده بود. فیلم «وارونگی» می تواند اثبات همه این نظریه های نوشتاری باشد و چه خوب كه فرصت تماشای این دو فیلم، كنار هم در مجموعه ۲۰ شب فراهم آمده است.
به طور حتم سلیقه های مختلف عرصه مستندسازی می تواند با كنار هم قرار دادن شیوه پردازش اطلاعات در قالب این دو فیلم، به تفاوت های نگرش سنتی به سینمای مستند و نگرش های مدرنتر دست یابد. صاحب این فیلم در آینده سعی خواهد داشت با مقایسه شیوه ارائه و پردازش اطلاعات این دو فیلم در مقایسه آنها با یكدیگر، تفاوت های دو شیوه اطلاع رسانی سنتی و مدرن در فیلم مستند را به بحث بگذارد.
رامتین شهبازی
منبع : روزنامه ایران