دوشنبه, ۱۶ مهر, ۱۴۰۳ / 7 October, 2024
مجله ویستا
تقلب در علم ـ بخش ۱
● چگونه مقاله دانشمند استرالیایی در ایران دو بار به سرقت رفت؟
استرالیا در چند سال اخیر چنان دچار خشکسالی شده که از فرط کمبود علف در مقاطعی گوسفندها را گلهگله به کشتارگاه بردهاند. همین سبب شده که این منطقه اکنون به کانون پژوهشهای مربوط به خشکسالی تبدیل شود. یکی از دانشمندان برجستهای که از چهرههای پیشگام این جنبش به شمار میآید، دکتر جان پاسیورا (J.Pasiioura) است که به عنوان دانشمند پژوهشی در سازمان پژوهشهای علمیو صنعتی استرالیا (CSIRO) مشغول به کار است.
پاسیورا که اکنون ۷۰ ساله است در سال ۱۹۶۳ از دانشگاه ملبورن دکترا گرفت و در مقاطعی در دانشگاههایی همچون ابردین اسکاتلند و واگنینگن هلند تدریس کرده است. در ۲۱ نوامبر سال ۲۰۰۵ در تلاش برای حل مشکلات کشورش مقالهای با عنوان «محیط خشکسالی: از زوایای فیزیکی، زیستی و کشاورزی» به ژورنال Experimental Botany ارسال کرد و در آن به تعریف مفهوم خشکسالی از نظر متخصصان مختلف، از جمله زمینشناسان، دیرینشناسان، تاریخدانان، جغرافیدانان، هواشناسان، متخصصان زراعت، فیزیولوژیستهای گیاهی، زیستشیمیدانان و زیستشناسان مولکولی پرداخت.
در این مقاله پاسیورا تفاوتهای چشمگیر در مقیاس زمانی مورد توجه هر گروه از این کارشناسان در ارتباط با پدیده خشکسالی را بررسی میکند و نشان میدهد چقدر چیزهایی که در این باره برای آنها اهمیت دارد با هم متفاوت است. سپس آن را با برداشت کشاورزان و کارشناسان بیمه و مانند آنها از خشکسالی مقایسه میکند و در پایان نتیجه میگیرد که برای نزدیک کردن ایدهها و رسیدن به رویکردی یکپارچه نخست باید فکری به حال گستردگی معنایی اصطلاح خشکسالی کرد.
همانطور که حتما متوجه شدهاید این مقالهای نیست که در آن پژوهشگری احتمالا جوان گزارشی از نتایج یک کار آزمایشگاهی کوتاهمدت و شسته و رفته با اعداد و ارقام و نتیجهگیری روشن ارائه داده باشد. کاری است حاصل یک عمر تجربه دانشمندی برجسته که از عمق و وسعت بینش خود کمک میگیرد تا مانعی را از سر راه پژوهش بردارد.
پاسیورا در پایان همین مقاله به سه اثر پیشین خود ارجاع میدهد که نخستین آنها متعلق به ۱۹۷۹ یعنی نزدیک به ۳۰ سال پیش است. سرانجام این مقاله ۱۰ ماه بعد برای چاپ پذیرفته شد و یک سال و یک روز بعد در تاریخ ۲۲ نوامبر ۲۰۰۶ در ویژهنامه «رویکردهای هماهنگ به حفظ و بهبود تولید گیاهان تحت تنش خشکسالی» در پنج صفحه منتشر شد.
از اینجا به بعد بار دیگر ماییم که وارد صحنه بینالمللی علم میشویم و نمایشی به یاد ماندنی اجرا میکنیم که تا سالها میتواند به عنوان مثالی شاخص در کلاسهای اخلاق پژوهش به دانشجویان تدریس شود. چند ماه پیش دکتر محمدرضا داداشی، استاد دانشگاه آزاد واحد گرگان، این مقاله را که دسترسی کامل به فایل pdf آن از طریق سایت jxb.oxfordjournals.org امکانپذیر است، احتمالا در همین سایت دیده و از مطالعه آن لذت برده است.
سپس با خودش گفته «چرا به فکر خودم نرسید» و در یک لحظه آرزو کرده کاش جای نویسنده این مقاله بود. متاسفانه برآوردن این آرزو در دنیای مجازی اینترنت فقط به اندازه یک کپی پیست ناقابل زحمت دارد و اجی مجی لاترجی، مقاله آماده خدمت حاجی. گنج نابرده رنج میسر شد. زبانبسته پاسیورا محو شد و داداشی به جایش نشست.
گام بعدی یافتن ژورنالی بود که بیدردسر آن را چاپ کند و از اصل ونسبش نپرسد که خوشبختانه این روزها این هم دیگر مسالهای نیست و کم نیستند ژورنالهایی که با دریافت مبلغی قابل توجه بدون انجام داوریهای سختگیرانه علمیدر کوتاهمدت اقدام به چاپ مقالههای ارسالی میکنند.
این ژورنالهای کمسابقه اما بدسابقه، گمنام اما بدنام که تقریبا در هر زمینهای مقاله میپذیرند و به شدت مورد توجه دانشگاهیان عرب، مصری، ترکیهای، پاکستانی و متاسفانه ایرانیاند، معمولا در پایگاه اینترنتی خود اطلاعات لازم در مورد وابستگیها، هیات علمیو هرچیزی که نشانی از سطح کیفی کار آنها داشته باشد، ارائه نمیدهند. شرکت ژورنالهای Medwell که با طیب خاطر و بدون هیچ کنترلی اقدام به چاپ مقاله ارسالی دکتر داداشی کرد، از همین دست شرکتهاست که از کشاورزی و دامپروری گرفته تا مهندسی، IT، پزشکی و علوم اجتماعی،ژورنالهای متعدد دارد و هر چه به دستش برسد چاپ میکند.
Medwell در معرفی خویش مینویسد: «پیشروترین شرکت خصوصی انتشار مقالات دانشگاهی در جهان که برای آموزش عالی، پژوهشگاهها و بازارهای حرفهای ژورنال چاپ میکند.» مدول هدف خود را ارائه خدمات پیشرفته در انتشار مقالات به کارشناسان، نویسندگان و... و بهبود مداوم کیفیت و تاثیرگذاری کارشان و خدماتی که حاکی از پیشرفت علم هستند معرفی میکند. و شعار میدهد همراه مشتریان تلاش میکنیم نقش مهمیدر دنیای علم ایفا کنیم. اما مدول عملا به هیچ کدام از اصول حرفهای ژورنالهای علمیپایبند نیست و برای ایفای نقش مهمیکه به عهده گرفته نیازی به کنترل مقالههای رسیده و کشف سرقتهای علمیدر آنها نمیبیند.
برای این کار از هیچ نرمافزاری استفاده نمیکند و به احتمال زیاد اصلا داوری هم در کار نیست. گفته میشود بعضی از این ژورنالها در نتیجه ازدحام خیل مشتاقان گاه تا ۱۳۰ مقاله یا بیشتر هم در یک مجلد گنجاندهاند. و ازجمله خدمات جانبی به یادماندنیشان برگزاری چندین همایش در سال در نقاط خوشآبوهوای جهان مانندهاوایی، جزایر قناری و مانند آنها است تا مشتریانشان پس از این همه تلاش در فضایی مطبوع جز به علم نیندیشند و در راستای رسالت دانشگاهیشان دمیاز تعلقات دنیا رها شوند.
خلاصه آنکه «مقاله» دکتر داداشی در سال ۲۰۰۸ در Research Journal of Agronomy به چاپ رسید. عنوانش را که در بالا گفتیم و محتوایش هم که میدانید درباره خشکسالی است. جالب آنکه در پایان هم در نهایت امانتداری به سه اثر از پاسیورا ارجاع داده است! اما این پایان داستان نیست. هنوز چیزی از اتمام این ماموریت پیروزمندانه در راه پیشرفت علم نگذشته بود که دکتر داداشی با یکی از همکارانش در دانشگاه آزاد واحد شبستر به نام دکتر علیرضا احمدزاده در این باره صحبت میکند و به طور کاملا اتفاقی از علاقه شدید وی به پیشرفت علم آگاه میشود. اما کار از کار گذشته، مقاله ارسال و خیلی زودتر از حد معمول چاپ شده بود.
به هر حال یکی از امتیازهای کار با ژورنال پیشرفتهای مانند مدول همین است که لازم نیست مانند پاسیورا یک سال و یک روز منتظر بمانید. اینجا بود که دکتر داداشی در یک اقدام بیسابقه در تاریخ علم اجازه نداد رفاقت پایمال پیشرفت علم شود. یعنی این بار نام دکتر احمدزاده را در کنار نام خویش و به جای پاسیورای زبانبسته بر بالای مقاله گذاشت و ــ درست حدس زدید ــ باز هم برای مدول فرستاد تا اگر کسی بار نخست فرصت نکرده بود، حالا دیگر حجت بر او تمام شود. باور نمیکنید اما مدول بدون کوچکترین مشکلی مقاله دوم را نیز در یکی دیگر از ژورنالهایش به نام Reaserch Journal of Biological Sciences چاپ کرد تا مقاله بیوفا به صاحب جدیدش دو برابر صاحب قبلی وفا کرده باشد.
اگر وجه طنز مساله به نظرتان غالب میآید توجه داشته باشید که جامعه ایرانی دانشمندان و دانشجویان در دانشگاه ملی استرالیا و CSIRO اکنون به خاطر این کار سرافکنده و شرمندهاند و اکنون ژورنالی که مقاله اصلی را منتشر کرده این موضوع را از طریق مجاری قانونی دنبال میکند. این ژورنال توسط انتشارات دانشگاه آکسفورد (این شباهت کاملا اتفاقی است و هیچ ارتباطی با مدرک دکترای افتخاری آقای علی کردان از این دانشگاه ندارد) به نمایندگی از انجمن گیاهشناسی تجربی منتشر میشود و در زیر صفحه نخست مقاله تاکید شده که برای استفاده از این مقاله باید اجازه داشت و برای این کار آدرس ایمیلی هم ارائه شده است.
اما اگر در کل این ماجرا تنها یک نکته طنز وجود داشته باشد بدون تردید آن است که متاسفانه محمدرضا داداشی در کنار پست دانشگاهی، عهدهدار معاونت آموزشی دانشگاه گرگان نیز بوده است. جالب آنکه یکی از وظایف معاون آموزشی در هر دانشگاه مقابله با تقلب دانشجویان در زمان برگزاری امتحانات است.
برای سرقت علمی اصطلاح رسمیplagiarism به کار میرود که ریشه لاتین آن به معنای آدمربایی و سرقت و در تعریف به معنای استفاده بیاجازه یا تقلید نزدیک از متن و اندیشههای نویسندهای دیگر و معرفی آن به عنوان اثر واقعی خود است. مجازات معمول متخلف معمولا توبیخ و تعلیق است و در صورت تکرار یا سرقت علمیفاحش اخراج. در بسیاری از دانشگاهها چنانچه مدرکی از این طریق به دست آمده باشد بیاعتبار اعلام خواهد شد. اگرچه این کار با تسامح دزدی یا سرقت نامیده میشود باید توجه داشت که اساسا به عنوان یک مساله جنایی قابل طرح در دادگاه نیست.
بلکه به حقوق مدنی مربوط میشود و میتوان برای آن دادخواست تنظیم کرد. در زبان انگلیسی Piracy هم به معنای دزدی دریایی است و هم به معنای سرقت ادبی و چاپ و تکثیر غیرقانونی. اما این کلمه در معنای نخست فقط زمانی به کار میرود که دزدان دریایی از کشتی گرفتارشده چیزی غارت کنند و بروند پی کارشان. اما اگر چنانکه اخیرا درمورد کشتی ایرانی دیانت اتفاق افتاده کل کشتی را با خود ببرند، انگلیسیزبان از کلمه hijacking استفاده میکند: یعنی دزدیدن شتر با بار، یا همان آش با جاش.
ظاهرا این استاد (سابق) دانشگاه آزاد که در اقدامیناشیانه به کاهدان زده و منارهای دزدیده که برای کندن چاه آن سالها بیل باید زد، از سوی مدیریت دانشگاه که به رعایت استانداردها پایبند است اخراج شده و به گفته مسوولان دانشگاه پروندهاش روال قضایی را طی میکند. اما واقعا این چاره کار نیست و دکتر داداشی در این کار همدستان بسیار دارد که هنوز آن بیرون به جمعآوری افتخارات علمیسخت مشغولاند و بعید نیست در آیندهای نزدیک به مقام ریاست و وکالت و وزارت برسند و بر مسندی بنشینند که در آن جز با صداقت و درستکاری خدمت نمیتوان کرد.
باید پذیرفت که بازار تقلب و جعل و سرقت در محیط آکادمیک ما که به اینترنت و ابزار مدرن دسترسی دارد اما نه آموزش درستی در اخلاق پژوهش دیده و نه کنترلی چنانکه باید بر آن میشود، فعلا داغ است. فعلا علم در ایران چیزی است بسیار شبیه به تکنولوژی که قرار است به ما قدرت و ثروت بدهد و نه آنطور که پیش از این در کتابها میخواندیم، تلاشی باشد برای کشف قوانین طبیعی حاکم بر جهان. وقتی که علم شیوهای برای شناخت جهان و تولید جهانبینی نباشد، وقتی کنجکاویهای کودکانه از دانشمند گرفته شود و در عوض او را وسیلهای برای کسب آن ثروت و آن قدرت ببینیم، هدف است که وسیله را توجیه میکند.
و ظاهرا فعلا دانشمندان ما به خوبی توجیه شدهاند. رشد کاریکاتوری علم در ایران چیزی نیست که از چشمها پنهان مانده باشد. تشویق دولتی برای افزایش تولید مقاله ــ با جایزه نقدی، ارتقای رتبه و ... ــ سرانجام ناگزیر به از رونق افتادن سایر فعالیتهای علمیخواهد انجامید. وقتی علم «تولید» شود و برای افزایش تولید آن قوانین حاکم بر بازار به کار گرفته شود، علم بازاری تولید میشود. با هدایت جاهطلبی آکادمیک استادان به این سمت و اشتیاقی که برای مقاله نویسی به وجود آمده به ناچار کمیت افزایش و کیفیت کاهش خواهد یافت.
و مگر مقاله جعلی چیست جز بیکیفیتترین مقاله در چشم استادی که پژوهش از چشماش افتاده و چشم به چرتکهای دوخته که مقالات را یکییکی میشمارد؟ آیا یکی از دلایل حقیقت دردناک کمارجاع بودن مقالات ما ایرانیان این نیست؟ اینکه جهان ما را کم میخواند بلکه اصلا نمیخواند؟ نمیخواهند ببینند ما قدرتمند و ثروتمند میشویم یا حرفی برای گفتن نداریم؟
کاوه فیضاللهی
منبع : شهروند امروز
وایرال شده در شبکههای اجتماعی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست