پنجشنبه, ۲۸ تیر, ۱۴۰۳ / 18 July, 2024
مجله ویستا


جمع آوری فرهنگ عامه


جمع آوری فرهنگ عامه
گرچه سرزمین ایران در این زمینه از خیلی جاهای دیگر بیش‌تر مایه دارد ولی این گنجینه هنوز دست نخورده مانده است و هرگاه اقدام فوری و جدی در این راه انجام نگیرد، ممکن است که قسمت عمده فلکلر آن از بین برود. چنان چه در اثر فقر و گرسنگی کوچ دادن و تخت قاپو دادن ایلات و سهولت وسایل حمل و نقل و تغییرات و تحولاتی که به سرعت در جامعه انجام می‌گیرد، بسیاری از عادت و رسوم دهات و ایلات دوردست فراموش شده است و اگر امروزه با تمام وسایل جمع‌آوری نشود، دیری نمی‌کشد که بسیاری از این گنجینه‌های ملی را از دست خواهیم دادنخستین بار آمبرواز مورتن Ambroise Morton در ۱۸۸۵ میلادی آثار باستان و ادبیات توده را Folk-lore نامید، یعنی دانش عوام. معادل آن را پذیرفتند، اما درVolkskunde در آلمان و هلند و کشورهای اسکاندیناو لغت کشورهای لاتینی زبان ابتدا مقاومت بیشتری نشان دادند و پس از کش‌مکش‌ها و وضع لغات دیگر، بالاخره، به این نتیجه رسیدند که فلکلر جامع‌ترین لغتی است که شامل تمام دانش عوام می‌شود و مشتقات این لغت را نیز وارد زبان خود کردند.
فلکلر به مطالعه زندگی توده عوام در کشورهای متمدن می‌پردازد;(Saint Yves)به موجب تعریف سن‌تیو زیرا در مقابل ادبیات توده، فرهنگ رسمی و استادانه وجود دارد، به این معنی که مواد فلکلر در نزد مللی یافت می‌شود که دارای دو پرورش باشند: یکی مربوط به طبقه تحصیل کرده و دیگری مربوط به طبقه عوام، مثلاً در هندوچین فلکلر وجود دارد اما نزد قبایل وحشی استرالیا که نوشته و کتاب ندارند فلکلر یافت نمی‌شود; زیرا که همه امور زندگی این قبایل مربوط به علم نژادشناسی است.نژادشناسی نه تنها وضع سیاسی و مذهبی و عادات و اخلاق آن‌ها را ضبط می‌کند، بلکه مثل‌ها، ترانه‌ها، قصه‌ها و افسانه‌های آن‌ها را نیز جمع‌آوری می‌نماید. فلکلر نزد قبایل بدوی وجود ندارد، چنان که در ملتی که همه افراد آن دارای پرورش عالی معنوی بوده و از اعتقاد به اوهام و خرافات برکنار باشند نیز یافت نخواهد شد. ولی چنین ملتی تاکنون وجود ندارد. به طور اجمال فلکلر آشنایی به پرورش معنوی اکثریت است در مقابل پرورش مردمان تحصیل‌کرده در میان یک ملت متمدن.
امروزه فلکلر توسعه شگفت‌آوری به هم رسانیده، ابتدا محققین فلکلر فقط ادبیات توده مانند: قصه‌ها، افسانه‌ها، آوازها، ترانه‌ها، مثل‌ها، معماها، متلک‌ها و غیره را جستجو می‌کردند. کم‌کم تمام سنت‌هایی که افواهاً آموخته می‌شود و آنچه مردمان در زندگی خارج از دبستان فرامی‌گیرند جزو آن گردید. چندی بعد جستجوکنندگان اعتقادات و اوهام، پیشگویی راجع به وقت، نجوم، تاریخ طبیعی، طب و آنچه دانش توده نامیده می‌شد مانند گاهنامه، سنگ‌شناسی، گیاه‌شناسی، جانورشناسی و داروهایی را که عوام به کار می‌بردند به این علم افزودند. سپس اعتقادات و رسومی که وابسته به هر یک از مراحل گوناگون زندگی مانند تولد، بچگی، جوانی، زناشویی، پیری، مراسم سوگواری، جشن‌های ملی و مذهبی و عاداتی که مربوط به زندگی عمومی می‌شود، از جمله تمام پیشه‌ها و فنون توده، جزو این علم به شمار آمد، زیرا هر پیشه‌ای ترانه‌ها و اوهام و اعتقادات مربوط دارد، مثلاً فلکلر شکار یا ماهیگیری جداست و هر شغلی ممکن است نزد محقق این فن بایگانی علیحده داشته باشد، همچنین کتاب‌هایی که از دست توده مردم بیرون آمده مانند: بهرام و گلندام، خاله‌سوسکه، عاق‌والدین و غیره باید جمع‌آوری و مطابق تاریخ طبقه‌بندی شود.
هنر و ادبیات توده به منزله مصالح اولیه بهترین شاهکارهای بشر به شمار می‌آید. به‌خصوص ادبیات و هنرهای زیبا و فلسفه و ادیان مستقیماً از این سرچشمه سیراب شده و هنوز هم می‌شوند. این سرچشمه افکار توده که نسل‌های پیاپی همه اندیشه‌های گرانبها و عواطف و نتایج فکر و ذوق و آزمایش خود را در آن ریخته‌اند گنجینه زوال‌ناپذیری است که شالوده آثار معنوی و کاخ با شکوه زیبایی‌های بشریت به شمار می‌آید. ترانه‌های عامیانه و آوازها و افسانه‌ها نماینده روح هنری ملت می‌باشند و فقط از مردمان گمنام بیسواد به دست می‌آید. این‌ها صدای درونی هر ملتی است و در ضمن سرچشمه الهامات بشر و مادر ادبیات و هنرهای زیبا محسوب می‌شود. به همین مناسبت امروزه در کشورهای متمدن اهمیت خاصی برای فلکلر قایل می‌باشند. شاید ایرانی تحصیل کرده به زندگی اجتماعی اروپاییان بیش از وطن خود آشنا باشد. در این حال چگونه می‌تواند اظهار وطن‌پرستی بکند؟ و حال آن که از رموز زبان، ترانه‌ها، قصه‌ها، اعتقادات، اندوه و شادی و به طور خلاصه از زندگی مادی و معنوی هم‌میهنان خود آگاه نیست و نمی‌تواند با آن‌ها همدردی داشته باشد و یا دردهای آنان را چاره بکند.
کم‌کم در همه جا تاریخ تمدن جانشین تاریخ رسمی سیاسی و جنگی شده است و در هر دوره شمه‌ای از وضع علوم و هنرهای زیبا و ادبیات را می‌انگارند. اکنون موقع آن رسیده است که تاریخ شامل عادات و رسوم زندگی توده به انضمام ترانه‌ها و اوهام و افسانه‌های هر دوره‌ای باشد. باید تآتر ملت را در هر زمان تعیین کرد تا مقاومت توده در مقابل کش‌مکش‌ها و شرکت او در بهبود وضع عمومی آشکار گردد. به طور خلاصه باید گروه نیاکان گمنام هر ملتی با اندوه و شادی و بدبختی‌ها و سستی‌ها و کوشش‌ها و فداکاری‌هایش جلو او مجسم بشود.
قسمت عمده زندگی روزانه ما از عاداتی که به ارث برده‌ایم تشکیل یافته و سرچشمه آن‌ها ملی نیست بلکه بشری می‌باشد; زیرا تظاهرات گوناگون زندگی توده حاکی از عمومیت و قدمت است. این عادات هر جا که بشر هست خودنمایی می‌کند و می‌توان حدس زد که تمام آن‌ها از ابتدای بشریت آغاز می‌شود و یا لااقل مربوط به دوره‌های بسیار باستانی است. افزارهای یکسان که در مناطق گوناگون پیدا شده نه تنها دلیل ارتباط اقوام است بلکه موید این نظر می‌شود که همه آن‌ها از افزارهای ماقبل تاریخ منشعب شده است. عادات و رسوم نیز از همین قرار است. خوش‌آمد گفتن به کسی که عطسه می‌کند در همه سرزمین‌ها و بین همه قبایل مرسوم می‌باشد.
آتش کردن به وسیله سایش چوب در سرتاسر زمین معمول بوده. ادبیات توده چه از حیث موضوع قصه‌ها و ترانه‌ها و چه از جنبه‌های دیگر عمومیت محصول زندگی توده را می‌رساند. اغلب در کشورهای دور از هم که به هیچ وجه وسیله ارتباط بین افراد آن وجود نداشته، اشعار عامیانه‌ای هست که از حیث مضمون و آهنگ همانند می‌باشند. اسنادی در دست هست که آدم عصر حجر می‌رقصیده. آیا می‌توانیم مدعی بشویم که شب‌ها در کنار آتش قصه نمی‌گفته یا آوازنمی‌خوانده است؟از مقایسه تمام قصه‌های ملل گوناگون که در سرتاسر زادبوم نژاد هند و اروپایی و همچنین میان نژادهای سرخ و سیاه رواج دارد چنین برمی‌آید که بسیاری از آن‌ها با جزیی تغییر در همه جا یافت می‌شود. چوپان اسکاتلند، ماهیگیر جزیره سیسیل، دایه رایانی، موجیک روسی، برزگر هندی و شترچران بربر که همه آن‌ها بیسواد و نادان هستند و هرگز راجع به یکدیگر چیزی نشنیده‌اند و یک وجهه مشترک دارند و آن عبارت از قصه‌های عجیب و یا خنده‌آوری است که گاهی ساختمان ظاهری آن‌ها فرق می‌کند ولی موضوع آن‌ها همه جا یکی است. مثلاً قصه «ماه‌پیشانی» ایرانی با جزیی تغییر نزد فرانسوی‌ها، آلمانی‌ها و ایرلندی‌ها وجود دارد و از حیث موضوع با قصه نروژی نزدیک‌تر می‌باشد. این اختلاف کوچک، در مضمون یک قصه که از نواحی مختلف یک کشور جمع‌وری شود نیز مشاهده می‌گردد، به همین مناسبت چنین تصور کرده‌اند که ترکیب اولیه ترانه‌ها و قصه‌ها و اعتقادات بشر به زمانی می‌رسد که خانواده‌های گوناگون این ملل با هم می‌زیسته هنوز از یکدیگر جدا نشده بوده‌اند.
آن‌چه درباره قصه‌ها گفته شد، درباره اعتقادات و رسوم دیگر نیز صدق می‌کند.شالوده مشترک مذاهب اولیه و پرسش‌های توده به‌طور خلاصه از سه سرچشمه ناشی می‌شود: پرستش مردگان، پرستش طبیعت و موجودات آن، رسوم و جشن‌های موسمی که مربوط به پیوند بین انسان و طبیعت می‌شود، رابطه میان ستارگان و فصل‌ها که از تاءمل احوال ملل گوناگون در طبیعت به دست آمده است. از این‌رو عادات و اعتقادات ما نه تنها از جانب پدر و یا کسانی که در سرزمین هم‌نژاد نیاکان می‌زیسته‌اند به ما رسیده بلکه از تمام نژادهای دیگر این عادات و اعتقادات را گرفته‌ایم. فلکلر دشمنی با بیگانگان را زایل می‌کند و همبستگی نژاد بشر را نشان می‌دهد; از این قرار اساس زندگی توده عمومیت دارد ولی مطلب مهم دیگر این است که این اساس مشترک به زمان‌های ماقبل تاریخ می‌رسد.
چنان‌که ملاحظه می‌شود فلکلر علم نوزادی است، ولی جمع‌آوری مصالح آن بسیار لغزنده و دشوار می‌باشد; زیرا این گنجینه فقط از محفوظات اشخاص بی‌سواد و عامی به دست می‌آید و وابسته به پشت‌کار و همتی است که اهالی تحصیل‌کرده یک ملت از خود نشان بدهند; زیرا هرگاه در جمع‌آوری مسامحه و غفلت بشود، بیم آن می‌رود که قسمت عمده فرهنگ توده‌ای فراموش گردد.
این جنبش در ایران پس از چاپ کتاب «نیرنگستان-۱۳۱۲ » آغاز شد و معلوم نیست به چه علت کتاب نام‌برده توقیف گردید۲ ولی زمامداران وقت متوجه شدند که از این راه می‌توانند وسیله نمایشی فراهم بیاورند. اسم بکر «مردم‌شناسی» اختراع شد، موزه‌ای به این نام گشایش یافت که بر اشخاص بی‌سابقه پیدا نیست مقصود موزه Ethnographie یا Sociologie یا Anthropologie و یا اداره جاسوسی است. متاءسفانه این تقلید هم مانند همه تقلیدهای بی‌اساسی که انجام گرفت به صورت کاریکاتور وازده‌ای از آب درآمد. یعنی مقداری البسه و اشیاء فراهم شد و بدون رعایت اصول Museographie مرتب گردید; به طوری که تماشا کننده بی‌آن‌که رابطه این اشیاء و افزار اشخاصی که در زمان و مکان معینی آن را به کار می‌برده‌اند و یا می‌برند بتواند دریابد و یا دنباله تحولات مادی و معنی آنان را درک کند، مشتی اشیاء و افزار و جامعه‌هایی را درهم و برهم در آن‌جا می‌بیند. از این گذشته موزه نام‌برده فاقد بسیاری از آلات و افزار کار و اسباب‌بازی و پیرایه و طلسم و غیره می‌باشد که جمع‌آوری آن‌ها کار بسیار آسان و با مخارج کم میسر بوده است. برعکس به معرض نمایش گذاشتن لباس سلاطین قاجاریه و یا لباس‌هایی که به موجب دستور زری آن جداگانه در ولایات خریداری و به تقلید لباس مردمان بومی دوخته شده بیشتر به درد موزه بالماسکه می‌خورد.
مقداری اسناد نیز گرد آمده که به نظر می‌آید بیشتر از لحاظ رفع تکلیف جمع شده باشد و کاملاً فاقد ارزش علمی است. به این معنی که بخش نامه‌هایی به فرهنگ استان‌ها فرستاده‌اند و از روسای فرهنگ محل هر کدام جدیت بیشتری به خرج داده‌اند و به عنوان تکلیف در دبستان‌ها از شاگردان تقاضای قصه و افسانه کرده‌اند و به این ترتیب اسنادی جمع‌آوری شده است. ولی آن‌هایی که به علت سهل‌انگاری از این اقدام غفلت ورزیده‌اند حتی برای نمونه کوچک‌ترین اثری از فلکلر ناحیه خود نفرستاده. به‌طوری که از بسیاری جاها و حتی از استان‌های بزرگ هیچ سندی در دست نیست. گرچه این اسناد ارزش علمی ندارد یعنی اغلب بدون تاریخ است و نویسنده و یا گوینده اصلی آن‌ها معلوم نیست و لغات محلی به طور دقیق ضبط نشده و نقص‌های دیگر... معهذا بعضی &#۶۵۵۳۳;&#۶۵۵۳۳;ز آن‌ها قابل استفاده و برای مطالعات بعدی کمک گرانبهایی بوده است. بدبختانه در موزه بسیاری از این اسناد گوناگون را که روی کاغذهای بی‌قواره بوده یک نفر که البته آشنایی به تمام زبان‌های بومی نداشته، پاکنویس کرده و اصل سند از بین رفته، به علاوه بسیاری از این اسناد دست اشخاص متفرقه افتاده و مفقود گردیده است. (از جمله مجموعه گرانبهایی که یکی از معلمین ایزد خواست فراهم کرده بود.) آن‌چه از این اسناد استفاده شده، بعضی دو بیتی‌ها و چند قصه است که به صورت ادبی درآمده و حتی در آن‌ها دخل و تصرف شده است.
البته ایرادهای بیشتری به این بنگاه وارد می‌باشد که از موضوع ما خارج است. اما مطلبی که مهم است این که عجالتاً برای جمع‌آوری آثار و فرهنگ توده یک مرکز وجود دارد که هرگاه اصلاحات اساسی در آن شود ممکن است بعدها صورت جدی و علمی به خود بگیرد.
تاکنون تحقیقاتی که درباره فلکلر ایران انجام گرفته، بسیار محدود و ناقص می‌باشد، چون به هیچ‌وجه متکی به روش دقیق علمی نبوده است، فقط می‌توان از آن به عنوان طرح مقدماتی کار جدی و علمی استفاده کرد. در این زمینه کتاب‌ها و رساله‌های بی‌شماری که در کشورهای متمدن دیگر وجود دارد، راهنمای گرانبهایی خواهد بود.
آن‌چه به زبان فارسی به چاپ رسیده، عبارت است از:
• ژوکووسکی; نمونه آثار ملی ایران، پترزبورگ ۱۹۰۲
• ا. کریستنسن; مجموعه قصه‌های فارسی، کوپنهاون ۱۹۱۸
• ه. ماسه; قصه‌های فارسی، پاریس ۱۹۲۵
• گالونو; زورخانه، لنینگراد ۱۹۲۷
• گالونو; خیمه‌شب‌بازی، لنینگراد ۱۹۲۹
• ص. هدایت; اوسانه، ۱۳۱۰ ـ نیرنگستان ۱۳۱۲
• کوهی کرمانی; هفت صد ترانه ـ چهارده افسانه ۱۳۱۶
• مجله موسیقی سال اول ۱۳۱۸، شماره‌های ۶ ـ ۷ ـ ۸
اسناد چاپ نشده که در این موضوع وجود دارد عبارت است از پرونده‌های موزه مردم‌شناسی و پرونده‌های قصه متعلق به آقای صبحی مهتدی. به زبان خارجه جامع‌ترین کتابی که تاکنون راجع به فلکلر ایران نوشته شده، تاءلیف آقای هانری ماسه است که تقریباً تمام «نیرنگستان» و «اوسانه» و «چهارده افسانه کوهی» را با اسناد و شواهد دیگری که به دست آورده و یا از روی سفرنامه‌های اروپاییان که به ایران آمده‌اند یادداشت کرده، در دو جلد به چاپ رسانیده است.
چاپ ۱۹۳۸ فلکلر ایران را بیش‌تر از لحاظ اسلامی تحت مطالعه قرارThe Wild Rueخانم دونالدسون در داده‌اند و با وجود این که از «نیرنگستان» اقتباس کرده‌اند، گویا به عمد اسم آن را از قلم انداخته‌اند. فقط در یک جا (ص ۱۷۳) این کتاب را «نارنجستان» می‌نامند. مطالعات دیگر راجع به فلکلر ایران از این قرار است.
• بریکتو، قصه‌های فارسی، لییژ ۱۹۱۰
• لوریمر، قصه‌های فارسی، لندن ۱۹۱۹
• راماسکوویچ، دوبیتی‌های ملی فارسی، پتروگراد ۱۹۱۶ ـ ۲۹
• زاروبین، فلکلر و افسانه‌های بلوچ، لنینگراد ۱۹۳۰ ـ ۳۲
• کریستنسن، قصه‌های فارسی، ینا ۱۹۳۹
به غیر از تحقیقات علمی که برخی از ایران‌شناسان درباره بعضی از زبان‌های بومی ایران کرده‌اند، مقالات دیگری درباره فلکلر ایران وجود دارد که از ذکر آن‌ها چشم پوشیدیم. و نیز تحقیقات آقای لسکو راجع به فلکلر کرده‌ها و بدریف در باب فلکلر تاجیک‌ها را می‌توان در ردیف فلکلر ایران به شمار آورد. پس چنان که ملاحظه می‌شود نسبت به تحقیقاتی که حتی در کوچک‌ترین نواحی بلغارستان یا قفقاز یا هندوستان درباره فلکلر انجام گرفته تحقیقات راجع به فلکلر ایران بسیار ناچیز است. مثلاً در سرتاسر رمانی که دهکده هم پیدا نمی‌شود که تمام ترانه‌های عامیانه آن‌جا یادداشت نشده و آهنگ آن‌ها را به نوت موسیقی ننوشته باشند. یا در کشور ایرلند تاکنون وزن کاغذهایی که روی آن‌ها این‌گونه آثار را جمع کرده و نوشته‌اند، به شصت خروار رسیده است. بدیهی است که آثار فرهنگ توده ایرانی اگر جمع شود، از این مقدار بیش‌تر خواهد بود. گرچه سرزمین ایران در این زمینه از خیلی جاهای دیگر بیش‌تر مایه دارد ولی این گنجینه هنوز دست نخورده مانده است و هرگاه اقدام فوری و جدی در این راه انجام نگیرد، ممکن است که قسمت عمده فلکلر آن از بین برود. چنان چه در اثر فقر و گرسنگی کوچ دادن و تخت قاپو دادن ایلات و سهولت وسایل حمل و نقل و تغییرات و تحولاتی که به سرعت در جامعه انجام می‌گیرد، بسیاری از عادت و رسوم دهات و ایلات دوردست فراموش شده است و اگر امروزه با تمام وسایل جمع‌آوری نشود، دیری نمی‌کشد که بسیاری از این گنجینه‌های ملی را از دست خواهیم داد.
صادق هدایت
برگرفته از: پنجره
منبع : شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی