چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا


جهان در دست‌های طبقه متوسط


جهان در دست‌های طبقه متوسط
برای نخستین بار در تاریخ بیش از نصف جهان را افرادی از طبقه متوسط تشکیل می‌دهند و این وضعیت در پی رشد سریع کشورهای در حال توسعه ایجاد شده است. ‌
برزیلی‌های بدون حساب بانکی در کشوری که تاریخچه‌ای از اعتبارات ندارد، خرید اقساطی انجام می‌دهند. بیشتر مردم طبقه متوسط با استفاده از بازارهای نوظهور به خریدهای خود می‌پردازند. ‌
‌<ادواردو گیانتی دافونسکا> یکی از مشهورترین اقتصاددانان برزیلی نیز این طبقات متوسط را به افرادی توصیف می‌کند که تسلیم زندگی فقیرانه نیستند و برای فداکاری به منظور دستیابی به زندگی بهتر آمادگی دارند. ‌
‌<لو جیان> در ۱۹۹۲ از نظام بوروکراتیک وزارت حمل و نقل و ارتباطات چین ناراضی بود زیرا مقررات اداری بسیار مشکل‌آفرین بود. مقامات چینی با استفاده از اقدامات دولت تشویق شدند که وارد تجارت شوند و لو نیز در زمینه تجارت آغاز به کار کرد. وی اندکی بعد خود را در حال طراحی نخستین مکان تفریحی برای اسکی مشاهده کرد. این چینی به عنوان رئیس منطقه اسکی <نانشان> در تپه‌ای نزدیک پکن ریاست اصلی‌ترین زمین ورزش‌های زمستانی پایتخت این کشور را برعهده دارد. ‌
در این فصل ۳ میلیون چینی ورزشی جدید را که حتی ۱۵ سال پیش در این کشور وجود نداشت، آغاز خواهند کرد. چین تقریبا ۳۰۰ محوطه اسکی دارد که برخی از آنها در مناطق جنوبی حاره‌ای واقع می‌شوند. برف در منطقه بسیار سرد نانشان نیز در چاه‌های زیرزمینی عمیق تولید می‌شود. ‌
لو گفت: <زمانی که چینی‌ها غنی شدند خواستند به تایلند و کره جنوبی بروند. اکنون آنان تمایل دارند به اسکی بروند. بسیاری از مجریان فن‌آوری اطلاعات، بانکداران و اهالی رسانه هر آخر هفته در این مکان تفریحی حضور می‌یابند. این همان بازارهای نوظهور طبقه متوسط جدید است. ‌
هزاران جوان دارای تخصص زبان انگلیسی یک هفته پس از حملات تروریستی بمبئی در دسامبر ۲۰۰۸ در دهلی‌نو، بنگلور، حیدرآباد و بمبئی گردهم آمدند. این افراد برقراری قانون امنیتی جدید و ممنوعیت کسب کرسی مجلس توسط جنایتکاران همچنین ترغیب مردم به شرکت در انتخابات را خواستار شدند. طبقات متخصص هند مدت‌های مدید نسبت به سیاست بی‌توجه بوده‌اند و کمتر از فقرا برای شرکت در انتخابات تمایل نشان می‌دادند. اما به یکباره وب‌سایت‌های اجتماعی مملو از یادداشت‌‌هایی برای قربانیان و همچنین پیشنهاداتی برای وارد عمل شدن مردم ایجاد شدند. به این ترتیب، طبقات متوسط نوظهور درگیر سیاست می‌شوند. ‌
‌<آبهیجیت بانرجی> و <استر دوفلو> از <مرکز اقدام بر ضد فقر> در موسسه فن‌آوری ماساچوست، معتقدند: <از طبقات متوسط بسیار انتظار داریم. این افراد انتظار می‌رود نیروی غالب در زمینه ایجاد یا تثبیت دمکراسی باشند. آنان به عنوان یک گروه نیز ستون فقرات اقتصاد بازار به شمار می‌روند. دنیا چشم به آنان دوخته است تا آن را از رکود نجات دهند. در پی وقوع بزرگ‌ترین افول اقتصادی از دهه ۳۰ میلادی تاکنون، بانک جهانی اعلام کرد که <موتور جدید رشد تقاضای خصوصی لازم است و ما شاهد گسترش پتانسیل طبقات متوسط در بازارهای نوظهور هستیم.> ‌
این گزارش ویژه به برآورد این انتظارات می‌پردازد و استدلال می‌کند که بسیاری از این افراد توجیه‌پذیر هستند و مشارکت میان طبقات متوسط برای توسعه اقتصادی به گونه‌ای خاص وجود دارد و فراتر از بازاری معمولی برای کالاهای مصرفی غرب است. طبقه متوسط گاهی‌اوقات می‌تواند نقشی مهم در ایجاد و حفظ دمکراسی ایفا کند. ‌
این گزارش درباره کشورهای در حال توسعه و طبقه متوسط چشم‌اندازی خوشبینانه دارد. اما این کشورها دارای گروه همگن نیستند؛ بنابراین، تاثیرگذاری آنها متفاوت است. رفتارهای طبقات متوسط وابسته به دولت و وابسته به بخش خصوصی تفاوت بسیار دارد. ‌
نخست وزیر انگلیس، در پاسخ به این پرسش که این طبقه متوسط چه کسانی هستند، گفت: <اعضای این طبقه نه ثروتمند و نه فقیر هستند بلکه در سطح بینابین قرار دارند. طبقه متوسط به مقوله درآمد همچنین برخی رفتارها مربوط می‌شود و این مقوله بیشتر از جنبه منطقی به جنبه اجتماعی ارتباط دارد.> ‌
یک طبقه‌بندی اساسی نیز کسب درآمد منطقی را از نشانه‌های مردم طبقه متوسط معرفی می‌کند. درآمدی که برای این افراد لازم است به استخدام رسمی و منظم به همراه درآمد و مزایا نیاز دارد. احتمالا ۳ هزار دلار در سال برای شهرهای بزرگ چین نظیر <چونگکینگ> یا <چنگدو> کافی باشد اما در پکن یا شانگهای کافی نیست. بنابراین، تعیین طبقه متوسط به طور قطع دشوار است. ‌
بازارهای نوظهور احتمالا دو طبقه متوسط دارند که یکی از آنها بر اساس هر استانداردی متوسط محسوب می‌شوند و برزیلی‌ها و ایتالیایی‌های دارای درآمد متوسط را در بر می‌گیرند. گروه دیگر با شمار نفوس بیشتر شامل افرادی می‌شوند که با استانداردهای کشورهای در حال توسعه در زمره طبقه متوسط هستند. این گروه اکثریت جمعیت جهان در حال توسعه را به خود اختصاص داده‌اند و سهم آنها از یک سوم کل جمعیت جهان در ۱۹۹۰ به ۴۹ درصد در ۲۰۰۵ رسید که می‌توان آنها را طبقه متوسط در حال توسعه نامید. ‌
‌<سورجیت بهالا>، اقتصاددان هندی، با استفاده از تعریفی متفاوت از افراد دارای حقوق ۱۰ تا ۱۰۰ دلار گفت که سهم طبقه متوسط از جمعیت کل دنیا بین سال‌های ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۶ از یک سوم به بیش از نیم رسید. ‌
بهالا گفت: این گروه همان طبقه متوسط نوع سوم است. گروه اول در قرن نوزدهم و با ایجاد توده نخست طبقه متوسط در اروپای غربی شکل گرفت. گروه دوم طی دوره رشد تولد نوزادان بین ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۰ در کشورهای غربی تشکیل شد. گروه سوم نیز تقریبا به طور کامل در کشورهای نوظهور مشاهده می‌شود. بر اساس محاسبات بهالا، شمار افراد طبقه متوسط در آسیا از غرب بیشتر شده است. ‌
در بسیاری از بازارهای نوظهور نیز طبقه متوسط به طور پله‌ای رشد نمی‌کند بلکه بر اساس رشد اقتصادی افزایش می‌یابد. ‌
همزمان با رشد اقتصادی، جمعیت عظیمی از مردم وارد طبقه متوسط می‌شوند و این رشد شاید حتی سریع‌تر باشد. ‌
براساس تحقیق جدید <مارتین راوالیون>، مدیر گروه تحقیق و توسعه بانک جهانی، توزیع درآمد در کشورهای در حال توسعه بین سال‌های ۱۹۹۰ و ۲۰۰۵ تغییر کرد. ‌
طی سال‌های ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۵ سهم طبقه متوسط از جمعیت چین از ۱۵ درصد به ۶۲ درصد افزایش یافت. این شرایط اکنون در هند مشاهده می‌شود. شورای ملی تحقیق اقتصادی در سال ۲۰۰۵ اعلام کرد که سهم طبقه متوسط از جمعیت هند فقط پنج درصد بود اما این سهم در سال ۲۰۱۵ پیش‌بینی می‌شود که به ۲۰ درصد برسد و حتی تا سال ۲۰۲۵ به بیش از ۴۰ درصد خواهد رسید. ‌
‌<هومی خاراس>، عضو موسسه نظرسنجی بروکینز در واشنگتن، استدلال کرد، نقطه‌ای که فقیر از آن وارد طبقه متوسط می‌شود <لحظه‌ای شیرین از رشد> است. کشورهای فقیر می‌توانند حداکثر منفعت را از طریق تجارت بین‌المللی برای کارگران ارزان‌قیمت خود به دست آورند. فارغ از آنچه مارکس از آن به عنوان <حماقت زندگی روستایی> یاد کرد، این شرایط همچنین دوره‌ای از شهرسازی سریع را به دنبال داشته است و کشاورزان نیمه‌وقت سابق بهره‌وری خود را چندین برابر بیشتر می‌کنند. سرانجام این نتایج در کاهش نابرابری‌های درآمدی ایجاد می‌شود زیرا طبقه متوسط جدید در جایگاهی میان نخبگان مرفه و فقرای روستایی قرار می‌گیرند. ‌
اکثر برآوردها حاکی از آن است که طبقه متوسط از سال جاری تا ۲۰۳۰ به بیش از دو برابر در سطح جهان افزایش می‌یابد که اثرات اجتماعی ژرفی به همراه خواهد داشت. ‌
کارشناسان سیاسی معتقدند با افزایش جمعیت طبقه متوسط جدید که کمتر در بند سنن و آیین‌های قدیمی خود است از سطح افراطی گری در جهان کاسته خواهد شد و تنش‌ها و درگیری‌های اجتماعی اگر نه سیاسی کاهش می‌یابد. ‌
منبع : روزنامه اطلاعات