یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

عدالت برای همه


عدالت برای همه
سیاست در اندیشه علی(ع)، بستر سازی و حركت برای اصلاح مردم با هدایت آنها در جهت رفاه این جهانی و سعادت آن جهانی است. امیر المؤمنان علی(ع) می فرماید: حسن السیاسه قوام الرعیه، نیكویی و درستی سیاست، برپا كردن و قوام بخشیدن به مردم است.
در اندیشه سیاسی علی(ع) تعریف سیاست هیچگاه به مفهوم قدرت مداری، خود رأیی، تحكم و زورگویی نیست، بلكه مدیریت صحیح امور در جهت خدمت به مردم، تحقق عدالت و فراهم كردن زمینه تربیت مردم است. حضرت امیر(ع)، زمامداران قدرت مدار و خودكامه را، سیاستمدار و شایسته قرار گرفتن در جایگاه سیاست مردمان نمی داند، لذا در نامه ای به معاویه می نویسد: ... ای معاویه! از كی شما سیاستمداران مردم و سرپرستان كار این امت بوده اید؟... تو را می ترسانم از این كه پیوسته در فریب آرزوها گرفتار باشی و در آشكار و نهان، دوگانه باشی. (نامه ۱۰نهج البلاغه)
همین اندیشه در آغاز حركت انقلاب در تفكر امام خمینی(ره) نیز ظهور و بروز داشت. امام در بیان خاطره ای از زندان در سال ۱۳۴۲ درباره طرز تلقی غلط دست اندركاران نظام سیاسی پهلوی از سیاست می گوید:
آن مردك [یكی از مقامات دولتی ایران] وقتی كه آمد (در زندان) پیش من، گفت: سیاست عبارت از بدذاتی، دروغگویی و ... خلاصه پدر سوختگی است و این را بگذار برای ما! راست هم می گفت. اگر سیاست عبارت از اینهاست، مخصوص آنها می باشد. اسلام كه سیاست دارد، مسلمانان كه دارای سیاست می باشند، ائمه هدی علیم السلام، كه سیاسه العباد هستند، غیر این معنایی است كه او گفت.
●حكومت در اندیشه علی(ع)
نوع رفتار حكومتی و مدیریتی كاملاً متأثر از نوع درك از مفهوم حكومت است و هرگونه كه حكومت فهمیده شود، به تناسب آن فهم و دریافت، رفتار حكومتی شكل می گیرد. در قرون گذشته تاكنون همواره مفهوم حكومت چنان از جایگاه حقیقی خود دور شده است كه حكومت به مفهوم سیاست بی قید و مستبدانه و بی حد و مرز حاكمان در آمده و به صورت سلطه بر مردمان و دست به دست كردن اموال ، گروه گروه كردن جامعه و برآوردن برخی گروه ها و به زیر كشیدن برخی دیگر جلوه كرده است. بسیاری از حاكمان مفهوم حكومت را با خودرأیی و خودكامگی مترادف می دیده اند و حكومت را به مفهوم حكمفرمایی می دانسته اند. براین اساس، حكومت را حق خویش دانسته و بالطبع برای دیگران هیچ گونه حقی در حكومت و مدیریت جامعه قائل نبوده اند.
اما مفهوم حكومت در نهج البلاغه و در اندیشه امام علی(ع) عمیقاً با مفاهیم رایج گذشته و حال در جامعه متفاوت است. مفاهیم مدیریت، محبت، مشاركت، هدایت و خدمت، شاكله اصلی مفهوم حكومت را در اندیشه علوی با خود دارند. علی(ع) در نامه ای كه به اشعث بن قیس استاندار آذربایجان نوشته مفهوم كهن و رایج حكومت را رد كرده است. اشعث كه پیش از شكل گیری حكومت امام علی(ع) و در دوران حكومت خلیفه سوم به استانداری منصوب شده بود از حكومت دركی طبق فهم رایج آن دوره؛ یعنی تسلط و خودمحوری داشت. البته امام(ع) پس از مدتی كوتاه او را از استانداری آذربایجان عزل كرد.
نامه علی(ع) به اشعث بن قیس در تبیین نگاه امام علی(ع) به حكومت و دریافت آن حضرت از مفهوم حكومت بسیار درخور توجه است. علی(ع) این برداشت از زمامداری و كارگزاری را كه حكومت همچون طعمه ای در اختیار زمامداران و وسیله آب و نان كارگزاران است كه هرگونه بخواهند می توانند عمل كنند و هرگونه كه میل كنند، می توانند تصرف كنند را به شدت نفی كرده و بیان می كند كه حكومت و مسئولیت امانتی است برگردن زمامداران كه باید در خدمت آن امانت باشند نه مسلط بر آن. در نامه صریحاً به ضرورت پاسخگو بودن كارگزاران حكومت، امانت داری از اموال و امكانات، پرهیز از ویژه خواری، خودكامگی و خودرایی اشاره می فرمایند.
همچنین امیر مومنان علی(ع) حكومت را حق فاسدان و نابخردان نمی داند و همواره نگرانی خود را از اینكه حكومت به دست ناصالحان و نابخردان بیفتد اعلام می كند. آن حضرت در نامه های متعدد، از جمله به مالك و نامه ای به مصریان و نیز روایات متعدد به این نكته اشاره دارد كه نگرانی من از آن است كه نابخردان و فاجران این امت، زمامداری را به دست بگیرند و مال خدا را دست به دست گردانند و بندگان او را به بندگی و خدمت گیرند و با صالحان در پیكار باشند و فاسقان را یاران خود سازند.
تفكر امام علی(ع) در نهج البلاغه را باید دقیقاً اساس پایه ریزی تفكر ولایت فقیه در نهضت اسلامی امام خمینی دانست. حكومت مد نظر امام خمینی، با انواع حكومت های دیگر از جمله مشروطه سلطنتی، جمهوری و دموكراسی تفاوت های عمده ای دارد.
بنیانگذار جمهوری اسلامی، در زمینه مسئله حكومت و نظام سیاسی، همیشه از منظر خاص اسلامی سخن می گفت كه در اساس با رویكردهای متداول در غرب به امر حكومت و قدرت سیاسی هیچ گونه همخوانی نداشت. اما حكومت در اسلام را به مفهوم تبعیت از قانون می داند و در ضرورت استقرار حكومت می گوید: مجموعه قوانین برای اصلاح جامعه كافی نیست. برای اینكه قانون مایه اصلاح و سعادت بشر بشود، به قوه اجراییه و مجری احتیاج است. به همین جهت خداوند متعال در كنار فرستادن یك مجموعه قانون، یعنی احكام شرع، یك حكومت و دستگاه اجرا و اداره مستقر كرده است. همچنین استقرار نظام جمهوری اسلامی را نیز نه ادامه جنبش های سیاسی - اجتماعی عصر حاضر، بلكه مبتنی بر نهضت انبیا می داند: ما كه نهضت كردیم، برای اسلام نهضت كردیم. جمهوری، جمهوری اسلامی است و نهضت برای اسلام، همان دنباله نهضت انبیاست. پس بر همین اساس نظریه ولایت فقیه را در جهت تحقق آرمان های بزرگ علوی و اسلامی طرح ریزی كرده است تا اولاً حكومت به دست افراد نااهل و ناصالح نیفتد و ثانیاً روند و مسیر تفكر حاكمان برای مدیریت در چنین ساختاری منطبق با مفاهیم اسلامی و دینی باشد.
در اندیشه سیاسی و سیره حكومتی امام علی(ع) حكومت و مدیریت در همه مراتبش، حق شایستگان است و تا كسی از ویژگی ها و شرایط لازم كه اهلیت حكومت و مدیریت را فراهم می كند، برخوردار نباشد، حق حكومت نمی یابد، چرا كه اگر كسانی بدون صلاحیت های لازم در مصدر امور قرار بگیرند، جز تباهگری به بار نخواهند آورد. البته اگر كسانی نیز همه صلاحیت ها را داشته باشند، ولی اقبال مردم به ایشان تحقق نیابد، حكومت و مدیریت برای آنان محقق نمی شود. برهمین اساس علی(ع) در خطبه ۷۴ نهج البلاغه می فرماید: همانا می دانید كه سزاوارتر از دیگران به خلافت من هستم. و نیز در خطبه دوم كتاب درباره بیعت مردم با آن حضرت، می فرماید: اكنون حق به شایسته آن رسید و به جایگاه اصلی آن باز گردید.
●خط مشی سیاسی در نهج البلاغه
خطوط كلی سیاست و مشی سیاسی حضرت امیر به خوبی در نهج البلاغه مطرح و بیان شده است. در بررسی موضوعی اندیشه سیاسی امام علی(ع) می توان به چند دسته كلی اشاره كرد: اول تأكید آن حضرت به حفظ حدود الهی و قانون گرایی است. به خدا سوگند! اگر اقالیم هفتگانه را با آنچه در زیر آسمان هاست، به من بدهند تا خداوند را با گرفتن پوست جویی از دهان مورچه ای نافرمانی كنم، هرگز نخواهم كرد. (خطبه ۲۲۴) دوم صراحت و صداقت امام در امر حكومت است. سیاست علی (ع) با شفافیت و صراحت ورزی میسر می شود. چنانكه در خطبه های ۱۰۸ و ۱۵۴ می فرماید: حاكم مردم باید با مردم خود، با صداقت و راستی سخن بگوید. همچنین ایشان در نامه ۵۳ نهج البلاغه به كارگزاران حكومتی تأكید می كند كه اگر مردمان بر تو گمان ستم برند، عذر خود را آشكارا با آنان در میان گذار و با این كار ایشان را از بدگمانی بیرون آر...
از جمله شاخصه های برجسته در سیاست علوی، اعتدال و میانه روی و پرهیز از افراط و تفریط در تصمیمات و اقدامات سیاسی است. امیر مومنان(ع) هرگونه افراط و تفریط و انحراف به راست و چپ را گمراهی می دانست و در سیاست خود جز به اعتدال و میانه روی راه نپیمود و نیز در خطبه ۱۶ نهج البلاغه صریحاً می فرماید: انحراف به راست و چپ گمراهی است، راه مستقیم و میانه، جاده وسیع حق است... در مشی علوی، سیاست عقلانی ای منطبق بر حكمت و عزت و مصلحت برقرار است كه با دوست و دشمن خویش و بیگانه و موافق و مخالف، اعتدال را رعایت می كند و می فرماید: دوستت را از سر اعتدال دوست بدار، شاید كه روزی دشمنت گردد و دشمنت را از سر اعتدال دشمن دار، شاید كه روزی دوستت شود. (حكمت ۲۶۸)
در مشی سیاسی حضرت امیر(ع)، كیفیت استخدام وسیله بسیار مهم است. امام(ع) هرگز برای حفظ حكومت خود و پیشبرد سیاست هایش از وسایل نادرست بهره نمی برد و هدف برای او به هیچ وجه وسیله را توجیه نمی كند. آن حضرت از جمله تفاوت های اصلی خود و سیاست معاویه ای را همین امر معرفی می كند، اما در اندیشه سیاسی علی(ع) پیش بردن امور از راه نادرست، عین شكست و نابودی است. امام در این باره می گوید: به خدا قسم معاویه زیرك تر و سیاستمدارتر از من نیست. لیكن شیوه او پیمان شكنی و گنهكاری است. (خطبه ۲۰۰)
همه اینها و ناگفته های دیگر در كنار مهمترین و متعالی ترین شاخصه حكومتی امیرمومنان علی(ع)، یعنی عدالت نظام حكومتی كاملی را ارائه می كند كه نمودار حاكمیت علوی است. عدالت برترین معیار سیاست علی(ع) است. از نگاه آن حضرت ملاك و معیار و میزان سیاست، عدالت است. ملاك السیاسه العدل . (غررالحكم، ج،۲۰ ص۶۱۱)
كارگزاران حكومت در منطق علوی، پاسداران عدالت اند و هیچ امر مهمی برای آنها نباید برتحقق عدالت رجحان داشته باشد.جمله معروف پیامبر كه حكومت با فساد می ماند اما با ظلم و بی عدالتی باقی نخواهد ماند، از مهمترین شعارهای دوران مبارزات انقلاب اسلامی به حساب می آید.روایات، خطبه ها و نامه های فراوان نهج البلاغه در این موضوع، گویای اهمیت آن است كه طرح آن در این مختصر نمی گنجد. ظهور و بروز عدالت در بستر جامعه از نگاه نهج البلاغه شاخص های گوناگونی دارد. در مشی سیاسی علی(ع) انسان ها در برابر قانون برابرند. بر تو باد كه عدالت را درباره دوست و دشمن اجرا كنی. (غررالحكم ج ۴، ص۲۹۴)
همگان از اموال و امتیازهای عمومی به طور برابر بهره می برند. شایستگی معنوی و توانمندی ، معیار گزینش مدیران و كارگزاران است آنچنان كه در میان ۵۱ نفر نماینده و كارگزار علی(ع) چهره هایی از مهاجران و انصار، یمنی ها و نزاری ها، هاشمی و غیرهاشمی، عراقی، حجازی، پیر و جوان به چشم می خورد. امام نظارت بر اجرای صحیح عدالت را وظیفه اصلی كارگزاران می داند. همچنین ارزش های حزبی و طبقاتی نفی می شود و حق ویژ ه ای برای كسی در نظر گرفته نخواهد شد. مجموعه این فرامین به طور خاص در نامه حكومتی امام علی(ع) به مالك اشتر نخعی طرح شده است.
محمدرضا اسدزاده
منبع : روزنامه همشهری