هنوز اول فجر است

لحظه موعود فرا رسید. حصر وخفقان شکست. حلقه های تو درتوی مزاحمت از هم گسیخت و هواپیمای ۷۴۷ فرانس ایر در آسمان تهران پدیدار شد. ۳۴ سال پیش از آن روز (۱۳۲۳شمسی) بود که «حاج آقا روح الله» دست به قلم برد و خطاب به علما و دانشمندان و شرافتمندان و وطن خواهان نوشت «قل انّما اعظکم بواحده أن تقوموا لله مثنی و فرادی... قیام لله است که موسای کلیم را با یک عصا به فرعونیان چیره کرد... قیام برای خداست که خاتم النبیین صلی الله علیه و آله را یک تنه بر تمام عادات و عقاید جاهلیت غلبه داد.... خودخواهی و ترک قیام برای خدا ما را به این روزگار سیاه رسانده و همه جهانیان را بر ما چیره کرده... قیام برای نفس است که بیش از ده ها میلیون جمعیت شیعه را به طوری از هم متفرق و جدا کرده که طعمه مشتی شهوت پرست شدند... هان ای روحانیین اسلامی! ای علمای ربانی!... ای شرافتمندان وطنخواه! موعظت خدای جان را بخوانید و یگانه راه اصلاحی را که پیشنهاد فرموده بپذیرید و ترک نفع های شخصی کرده تا به همه سعادت های دو جهان نائل شوید و با زندگانی شرافتمندانه، دو عالم دست در آغوش شوید. انّ لله فی ایام دهرکم نفحات الا فتعرضوا لها...». ۳۴ سال سیاه و طاقت سوز پس از آن نامه، اکنون نفحه ای از نفحات الهی وزیدن گرفته بود وحضرت روح الله پس از سال ها تبعید به وطن برمی گشت.
«بروس وان وورست» خبرنگار مجله آمریکایی تایم که در هواپیمای فرانسوی همراه امام حضور داشته طی گزارشی درباره آن روز بزرگ می نویسد: «هواپیمای اجاره شده فرانسوی بر فراز شهر چرخید و پیش از فرود در فرودگاه مهرآباد، سه بار از کوه های البرز عبور کرد. امام خمینی پس از ۱۵سال تبعید، در صبح سرد فوریه از در هواپیما قدم به بیرون نهاد. و این لحظه به احتمال بسیار، شروع عصر جدیدی برای کشوری است که ظاهراً به طور خطرناکی از کنترل خارج شده است». خبرنگار آمریکایی احساس همان لحظه خود را بدون آنکه آینده را بتواند ببیند، باز گفته بود. سال ها بعد هنری کیسینجر، استراتژیست ارشد و صهیونیست آمریکایی براساس تجربیات و مشاهدات شگفت خود اتفاقی پردامنه تر را گزارش کرد؛ «آیت الله خمینی، غرب را با بحران جدی برنامه ریزی مواجه کرد. تصمیمات او آن چنان رعدآسا بود که مجال هر نوع تفکر و برنامه ریزی را از سیاستمداران و نظریه پردازان سیاسی می گرفت. هیچ کس نمی توانست تصمیمات او را از پیش حدس بزند. او با معیارهای دیگری، غیر از معیارهای شناخته شده در دنیا سخن می گفت و عمل می کرد، گویی از جای دیگری الهام می گرفت و بر اساس همین الهام و تعالیم الهی با غرب مخالفت می کرد». و به قول آلوین تافلر استراتژیست دیگر آمریکایی «آیت الله خمینی (با فتوای سلمان رشدی) پیامی تاریخی فرستاد که بسیاری، از دریافت و تحلیل آن عاجز ماندند. مضمون واقعی پیام او چیزی نبود مگر فرا رسیدن عصری جدید از حاکمیت جهانی».
روح خدا البته این همه را بسیار پیش از این در افق دیده بود: «آن پیرمردها و این بچه ها و این زن ها و این دخترها همه یک چیز می گفتند. همه می گفتند ما این سلسله را نمی خواهیم و ما جمهوری اسلامی می خواهیم. من به نظرم این طور آمد، مطمئن شدم به اینکه- آن وقت اصلاً این صحبت ها ] پیروزی [ نبود، آن وقتی بود که قدرت آنها سر جای خودش بود- من به نظرم آمد که ما پیروز خواهیم شد. برای اینکه مسئله دیگر به ما مربوط نیست، یک مسئله ای است که به جای دیگر مربوط است و این را هم شاید کراراً در پاریس هم آن وقت من گفتم که مسئله شده یک مسئله الهی و اینکه یک تحولی در یک جامعه ای در یک مدت کم پیدا شود، هم تحول روحی و هم سایر تحولات» (صحیفه نور، جلد چهارم، صفحه ۳۷).
ملتی کوچک شمرده و تحقیر شده اما بزرگ اکنون گویی که نسیم بهاری و نفحه الهی به جانش رسیده باشد، از خواب دور و دراز برخاسته بود. به تعبیر استاد فرزانه شهید مطهری، «ندای امام خمینی از قلب فرهنگ و از اعماق تاریخی و از ژرفای روح این ملت برمی خاست... مردم بار دیگر پس از ۱۴ قرن، ندای آشنا را از حلقوم این مرد می شنیدند». (پیرامون انقلاب اسلامی، صفحه ۱۱۸) و به بیان محمد حسنین هیکل نویسنده مصری «گویی شخصیتی از شخصیت های آزمون بزرگ صدر اسلام (فتنه الکبری) با معجزه ای به دنیا بازگشته تا پس از پیروزی امویان و به خون غلتیدن شهیدان اهل بیت«ع»، سپاه علی را رهبری کند».
اینان پیروان رسول خدا بودند که به شهادت انجیل، اهل فن را به شگفتی می آوردند «مثل آنان درانجیل، همانند زراعتی است که جوانه های خود را خارج سازد و تقویت کند، پس قوت گیرد و بر پای و ساقه خود بایستد چنان که کشاورزان را به تعجب وادارد. این برای آن است که کافران را به خشم و غیظ آورد؛ وعده خداوند برای کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند» (آیه ۲۹ سوره فتح). جان به فدای چنان پیامبر جاویدی که به اصحاب خویش فرمود: «دوست داشتم برادرانمان را می دیدم». اصحاب پرسیدند: «آیا ما برادران تو نیستیم؟» حضرت فرمود« شما اصحاب من هستید اما برادران ما هنوز نیامده اند» . و در جایی دیگر فرمود «شما اصحاب منید و برادرانم کسانی هستند که بعد از من می آیند. به من ایمان می آورند در حالی که هرگز مرا ندیده اند. پاداش افرادی از آنها که اهل عملند، پاداش ۵۰ نفر از شماست». صحابه با شگفتی پرسیدند «بلکه پاداش ۵۰ نفر از خود آنها؟!» اما حضرت پاسخ داد «بلکه ۵۰ نفر از شما» و سه بار این عبارت را تکرار کرد و فرمود: «به خاطر اینکه شما شرایطی در اختیار دارید که در کارهای خیر یاری تان می کند».
این گونه بود که در «جزیره ثبات» آمریکا طوفان به راه افتاد. بار دیگر فراعنه از همان کانونی ضربه خوردند و زیر پایشان لرزید که تصور می کردند، امن و ایمن ترین خلوتشان است. ایران که قرار بود محور و ستون سیاست خاورمیانه ای آمریکا باشد، خود دچار آتشفشان شده بود. زمام کار از دست ستون پنجم هم خارج بود، به تعبیر سفارت آمریکا «او (امیر انتظام) گفت بعد از سال های دیکتاتوری، مردم آزاد شده اند و فکر می کنند حق دارند هر چه می خواهند بگویند و هر کس می خواهد رهبر باشد... ابتدا فکر می کردیم بیشتر از چند ماه به طول نخواهد انجامید تا مسایلمان را با آمریکا حل کنیم ولی این مردم دخالت هایشان را ادامه می دهند» (جلد دهم اسناد لانه جاسوسی، صفحه ۶۸). هر روز که گذشت نفس حضرت روح الله- موثرتر از عصای موسای کلیم و نفس عیسی بن مریم- اثری تازه در گوشه ای از خاورمیانه بزرگ برجای گذاشت و ملتی دیگر را به حرکت درآورد در فلسطین و لبنان و ترکیه و مصر و بحرین و عراق.
اگر فرعون چند هزار سال پیش، کاهنان و خوابگزاران و ساحران را جمع می کرد تا تعبیر کابوس وی کنند یا با معجزه موسوی بستیزند، امروز نیز بر اساس سنت تاریخ باید طبیعی قلمداد کرد که سازمان سیا فقط در یک قلم هزینه، ۹۰۰ میلیون دلار برای شناسایی و مبارزه با شیعه انقلابی اختصاص دهد. بنا بر گزارش دکتر مایکل برانت معاون اسبق رئیس سیا و عضو مهم بخش شیعه شناسی در این سازمان جاسوسی «انقلاب ۱۹۷۹ ایران ضربه های اساسی به سیاست ما در کشورهای اسلامی وارد ساخت. پس از ناکامی ما در چند سال اول انقلاب برای کنترل آن و رشد روزافزون بیداری اسلامی و گسترش دامنه نفرت علیه غرب و ظهور اثرات جوش و خروش انقلابی در شیعیان کشورهای مختلف بالاخص لبنان، عراق، کویت، بحرین و پاکستان، مقامات بلندپایه سیا دور هم جمع شدند. در این جلسات نماینده سرویس مخفی مشهور انگلیس MI۶ نیز شرکت می نمود؛ زیرا انگلیس تجربه وسیعی در مطالعه روی کشورها دارد. در این گردهمایی ها نتیجه گیری شد که انقلاب ایران فقط نتیجه طبیعی سیاست های شاه نبوده است، بلکه در باطن، عوامل و حقایق دیگری نیز وجود دارد که محکم ترین آن عوامل، یکی رهبری سیاسی توسط مرجعیت دینی شیعی و دیگری شهادت حسین نوه پیامبر اسلام(ص) در ۱۴۰۰ سال پیش است. این دو محور است که شیعه را از سایر مسلمانان فعال تر و متحرک تر می سازد... مراجع شیعه سرچشمه اصلی قدرت این مذهبند... ببینید جایی مثل قم در ایران، تخت شاهنشاهی را برچید و اکنون نیز انگلیس، فرانسه و اسرائیل را مجبور به فرار کرد. امروز حزب الله لبنان بزرگترین مزاحم اسرائیل در طول تاریخ تأسیس آن دولت به شمار می رود. ما از همه این مطالعات به این نتیجه رسیدیم که رو در رویی مستقیم با شیعه زیانبار و امکان پیروزی در آن بسیار کم است. بنابراین باید به کارهای پشت پرده ای روی آورد و به جای اصل قدیمی انگلیسی ها «تفرقه بینداز و حکومت کن» اصل دیگری تحت عنوان «تفرقه بینداز و نابود کن» را پیش گرفت. بنا بر این باید افرادی که با شیعه اختلاف اعتقادی دارند را بطور منظم و مستحکم علیه شعیه سازمان دهی کرد... و این مذهب را که دارای قوت منطقی است تبدیل به مذهبی درویشی و از درون تهی کرد».
چرا باید در تعجب بمانیم وقتی در گزارش شورای روابط خارجی آمریکا درباره تئوری های ترجمه ای یک شبه روشنفکر ایرانی (از فعالان جریان ترویج سکولاریسم تحت عنوان دروغین روشنفکری دینی) بخوانیم «... تهیه این گزارش با حمایت های بی دریغ کمپانی فورد امکانپذیر شده است... دیدگاه های سیاسی آقای ]...[ به این دلیل جالب است که می گوید
۱) هیچ فهمی از اسلام قطعی نیست و هیچ برداشت قطعی و لزوماً درستی از آن وجود ندارد و نمی توان گفت اسلام در چه مورد چه دیدگاهی دارد و له یا علیه هیچ قرائت و گرایشی نمی توان داوری کرد
۲ـ هیچ حاکمیتی نباید بر اساس یک ایدئولوژی رسمی اسلامی حکومت کند
۳) حقوق بشر تنها یک معیار سیاسی بنیادین و دموکراسی تنها شکل حکومت است که می تواند از حقوق بشر حفاظت کند
۴) مسئله روحانیت و نقش آن باید مورد بازنگری قرار گیرد...»
در آستانه ۳۰ سالگی انقلاب جوان ایران، این دشمنی های منافقانه به اوج رسیده است اما دوست و دشمن بر توفیقات روزافزون انقلاب و جمهوری اسلامی شهادت می دهند. به عنوان یک نمونه از هزاران شاهد، استناد به گزارش اخیر هفته نامه انگلیسی اکونومیست درباره چالش بزرگ هسته ای گویاست که «آیا ایران پیروز شده است؟ چه کسی می توانست تصور کند حکومت الهی و مذهبی بدون یاور ایران، زیرکانه تر از دیپلماسی آمریکا و اروپا، آنها را مدیریت کند اما ایران اکنون دقیقاً همین کار را به علت یک گل خودی فوق العاده توسط جاسوسان آمریکایی ] گزارش ۱۶ نهاد اطلاعاتی آمریکا[ انجام می دهد. اکنون ۵ سال تلاش طاقت فرسای دیپلماتیک و تصویب قطعنامه های تحریمی علیه ایران از هم پاشیده ...و سیاست بین المللی در قبال ایران به لبه فروپاشی سوق یافته است.»
ما و نسل ما هنوز در بطن و متن حادثه است. تاریخ در پایان خویش قضاوت خواهد کرد که روح خدا خمینی سیراب از معجزه جد خویش، چه موجی در جهان برانگیخت و کدام نیرو و انرژی دایمی و لایزال- برخلاف تمام نیروهای طبیعی- را در جهان آزاد کرد و به جریان انداخت.

محمد ایمانی

منبع : روزنامه کیهان