چهارشنبه, ۱۳ تیر, ۱۴۰۳ / 3 July, 2024
مجله ویستا

اسلام و دموکراسی


اسلام و دموکراسی
۱- اسلام یكی از ادیان زنده جهان معاصر است و بیش از یك پنجم ساكنان كره زمین، پیرو آن هستند. از سوی دیگر دموكراسی نیز یكی از مطلوب ترین و رایج ترین شیوه های اداری سیاسی در دنیای معاصر است، تا آنجا كه میزان تحقق آن در هر جامعه ای، شاخص توسعه یافتگی سیاسی آن جامعه محسوب می شود؛ البته بیشتر جوامعی كه مسلمانان در آن اكثریت دارند، به شیوه دموكراتیك اداره نمی شوند. بی تردید نازل بودن نرخ دموكراسی در جوامع یاد شده معلول عوامل متعددی است.
۲- از سوی دیگر مطالعه جنبش های سیاسی اجتماعی مسلمانان در سده اخیر نشان می دهد دموكراسی در كنار استقلال، عدالت و آزادی یكی از خواست های اصلی مسلمانان بوده است.
در حالی كه جنبش های یاد شده كاملاً صبغه دینی داشته اند و عمیقاً از سوی گروهی از علمای مسلمان حمایت می شده اند. تحلیل آرمان های این جنبش های سیاسی اجتماعی نشان می دهد كه در باور رهبران و فعالان این جنبش ها، تعارضی میان اسلام و دموكراسی وجود ندارد و می توان به طور همزمان خواستار تحقق هردو شد و جامعه ای توامان اسلامی و دموكراتیك داشت.
۳- از سوی دیگر جوامع اسلامی در نیم قرن اخیر با جریان دیگری مواجهند كه اسلام خواهی را وجهه نظر اصلی خود می داند و به عنوان غرب ستیزی به مطالباتی از قبیل دموكراسی روی خوش نشان نمی دهد.
از دیدگاه نخبگان این جریان بنیادگرا، اسلام با دموكراسی ناسازگار است و دموكراسی خواهی نوعی غفلت از تعالیم اصیل اسلام و انفعال در برابر تجدد غربی است.
۴- تامل در این سه واقعیت حاكی از اهمیت و دشواری بررسی «نسبت اسلام و دموكراسی» است. این بررسی از این رو اهمیت دارد كه نتیجه آن در فهم معادلات سیاسی جوامع اسلامی به شدت دخیل است؛ از سوی دیگر دشوار نیز هست، زیرا هر دو گزاره «سازگاری اسلام و دموكراسی» و ناسازگاری آن دو، قائلان قدر و متفكران متنفذی دارد.
مقایسه مدعیان این دو دیدگاه متعارض با پاسخگویی به چند سئوال مقدماتی آسان تر می شود: آیا در این دو گزاره متعارض «دموكراسی» به یك معنا به كار رفته است؟ به عبارت دیگر آیا مدافعان یا مخالفان امكان سازگاری اسلام با دموكراسی، تلقی واحدی از اسلام دارند یا هر یك قرائتی متفاوت از اسلام ارائه می كنند؟ از سوی دیگر آیا در این دو گزاره «اسلام» به یك معنا استعمال شده است؟ آیا برداشت واحد و مدل مشخصی از دموكراسی با اسلام سازگار یا ناسازگار فرض شده است؟مطالعات نگارنده حاكی از آن است كه هر دو گزاره متعارض در جای خود قابل دفاعند، چرا كه واژه های اصلی اسلام و دموكراسی در آنها مشترك لفظی است.
به همین دلیل مهمترین قدم در پاسخگویی به سئوال كلیدی «آیا اسلام و دموكراسی سازگارند؟» ایضاح مفهومی دو واژه اصلی اسلام و دموكراسی است. دو فرضیه اصلی نگارنده در این مقاله از این قرار است:
الف- اسلام سنتی و تاریخی با دموكراسی ناسازگار است.
ب- اسلام نواندیشانه با دموكراسی سازگار است.برای آزمودن این دو فرضیه ابتدا ضوابط دو تلقی تاریخی و نواندیش از اسلام ارائه می شود، آنگاه ضوابط سه گانه دموكراسی تبیین می شود و سپس نقاط چالش برانگیز اسلام و دموكراسی در سه موضع مورد مطالعه قرار می گیرد:
۱- برابری سیاسی همه مردم
۲- حق نظارت عمومی
۳- تغییرپذیری كلیه قوانین و مقررات با اراده ملی.
● ضوابط دو تلقی از اسلام
اسلام بر سه اصل استوار است: ایمان به خداوند قادر، متعال، واحد، ایمان به معاد و آخرت و ایمان به پیامبری محمدبن عبدالله (ص) و وحی الهی به او. ایمان به این سه اصل در بعد فردی و اجتماعی لوازم عملی خاصی دارد، از جمله عبادات ویژه، احكامی خاص در زمینه خانواده، خوردنی ها و آشامیدنی ها، حقوق مدنی، تجاری و... دو منبع اصلی تعالیم اسلام، قرآن و سنت پیامبر (ص) است.اسلام تاریخی یا قرائت سنتی از اسلام نزد اهل سنت، جامع الازهر و نزد شیعه، حوزه های علمیه كانون های اصلی آموزش اسلام تاریخی هستند.
این تلقی از اسلام دارای ۲ ویژگی است.
۱- كلیه احكام دینی موجود در كتاب، احكام ثابت، فرازمانی و غیر متغیر هستند؛ اكثر احكام دینی در سنت نیز همین گونه اند. علم فقه در برگیرنده احكام شرعی مرتبط با عمل مسلمانان است و مهمترین شاخص مسلمانی محسوب می شود و فقیهان یعنی عالمان این احكام شرعی ثابت، پاسداران شریعت وسخنگویان اصلی دین هستند.
۲- عقل انسانی از درك همه مقاصد عالی احكام شریعت ناتوان است.
جهل انسان نسبت به مصالح اخروی و عدم اشراف او به بسیاری از مصالح دنیوی، باعث می شود غایات احكام دینی توسط عقول انسانی قابل دسترسی نباشد.براین اساس مومن موظف است احكام شرعی را متعبدانه بپذیرد، اگرچه به مصالح جزئی آن واقف نباشد؛ به همین دلیل هیچ یك از احكام دینی با استدلال عقلی قابل تخطئه یا تغییر نیست.
محسن كدیور
منبع : روزنامه شرق