پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
مجله ویستا
انقلاب به روایت مردان دو نظام
مورخان، معمولا به خاطرات رجال سیاسی به دیده تردید مینگرند و اگر ادعاهای مطروحه در این خاطرات با اسناد و محکمات تاریخی، همخوانی تام نداشته باشد، از استناد به آنها خودداری میکنند. احتجاج مورخان در این زمینه، منطقی و استوار است: خاطرهنویس هر قدر هم که منصف و بیطرف باشد از چند عارضه و بلیه در امان نیست. اول اینکه آگاهانه میکوشد بر کاستیهای اعمال خود سرپوش بگذارد، دوم اینکه خواهی نخواهی باورهای ایدئولوژیک او بر تصویربرداری و نسخهنگاریاش از مقطع تاریخی زمانش سایه میاندازد و سوم اینکه خاطرهنگار هر قدر هم دقیق و عالم باشد فقط سطحی از رخدادها را میشناسد و بازتاب میدهد که خود در آن غوطهور است و کمی دورتر از خود را نمیبیند.
اما این نقایص موجب نمیشود که خاطرات را یکسره نامفید و غیر مستند به شمار آوریم و چه بسا گفتهها و نوشتههای خاطرات رجال، ذهن مورخان را به سوی موضوع یا موضوعات مغفول مانده رهنمون شود و آنان با رجوع به اسناد معتبر، چند و چون ادعای خاطرهنویس را بررسی کنند.
با ذکر این مقدمه بنا داریم گوشههایی از خاطرات رجال عصر پهلوی و عصر جمهوری اسلامی را که به نوعی وقایع مرتبط با روزهای فروپاشی نظام پیشین و شکلگیری نظام فعلی منعکس میکنند، بازگو کنیم.
● رابطه انقلابیون با رژیم شاه
آیتا... هاشمی رفسنجانی در کتاب دوران مبارزه (صفحه ۳۲۸) مذاکرات انقلابیون با دولت شاپور بختیار را اینگونه ارزیابی کرده است: با تشکیل کابینه بختیار، روابط ما با دولت بیشتر شد. در جمع ما عوامل ملیگرا زیاد بودند. اعضای نهضت آزادی با خود بختیار و تعدادی از همکاران او در دولت دکتر مصدق همکار و همفکر بودند و آنها در این مقطع پل ارتباطی میان جمع ما و دولت بودند. من شخصا هیچ سابقهای با بختیار نداشتم و هیچ خاطرهای از حضور او در هیچ یک از جلساتی که داشتیم، ندارم. با این همه، کسانی بودند که با بختیار ارتباط داشتند. از جمله تیمسار مدنی و امیرانتظام، که با او و ما نوعی همکاری داشتند.
این افراد از رفقای مهندس بازرگان و آیتا... طالقانی بودند و پل ارتباطی بودند که ما هم از آن استفاده میکردیم. در جریان آمدن امام، که انقلاب در اوج حدت بود، این دو نفر مرتب از طرف بختیار میآمدند در اقامتگاه امام و با ما مذاکره میکردند.
من مدنی را میشناختم، هم با آقای طالقانی ارتباط داشت و هم کرمانی بود. پدرش روحانی مشهوری در کرمان بود.
امیرانتظام را نمیشناختم.
اینها موقعیت بینابینی داشتند. از یکسو با دولت و اعضای کابینه آشنایی داشتند. تقریبا دولت از خودشان بود. از سوی دیگر با مبارزین و انقلابیون ارتباط داشتند. این ارتباط را در مجموع میتوان به سود انقلاب ارزیابی کرد و باید از هوشیاری امام به حساب آورد که با آن موافقت کردند.
● داوری مهدویکنی درباره بازرگان
آیتا... محمدرضا مهدویکنی، نخستین سرپرست کمیتههای انقلاب در صفحه ۲۰۶ خاطرات خود مهندس مهدی بازرگان نخستین نخستوزیر جمهوری اسلامی ایران را اینگونه توصیف میکند: من عقاید آقایان نهضت آزادی را به لیبرال تعبیر نمیکنم. چون لیبرال مفهوم خاصی دارد که اصلا با مسلمانی نمیخواند و شکی نیست که نهضتیها مسلمان بودند، ولی روحیات و خلقیات و افکار و عقایدی مخصوص به خود داشتند. برای مثال نهضتیها در ابتدا اساسا اعتقاد نداشتند که ما حکومت سلطنتی را از بین ببریم. اینها با آن رژیم مخالف بودند. منتها میگفتند ما با استبداد رژیم مخالفیم نه با ساختار و شکل نظام. به نظر آنان ساختار نظام، همان ساختار مشروطه سلطنتی بود و آن را میپذیرفتند و در تمام مبارزاتشان هم به این نکته تکیه میکردند که ما طرفدار مشروطه سلطنتی هستیم و قانون اساسی مشروطه را قبول داریم. به همین جهت هرگاه برای فعالیت سیاسی، زمینه پیدا میکردند، به همین شعارها اکتفا میکردند. وقتی شعارهای امام علیه شاه شروع شد، نهضتیها خوشحال نبودند. نه اینکه شاه را دوست داشتند، من نمیتوانم چنین نسبتی به آنها بدهم. بلکه میگفتند مصلحت کشور در این است که سلطنت باقی بماند، منتها مشروطه باشد و به قول معروف «شاه سلطنت کند نه حکومت» با توجه به این ایده بود که اینها در ابتدای امر احساس کردند که نمیتوانند با امام کار کنند. چون میدیدند که امام ضدسلطنت است و قاطع در برابر تمامیت رژیم سلطنتی ایستاده است. نهضتیها اینگونه فکر نمیکردند و در مقام براندازی رژیم نبودند. هنگامی که مهندس بازرگان به حکومت انتخاب شدند، بنا شد که در دانشگاه تهران برای مردم سخنرانی کنند. من حضور داشتم و دانشگاه پر از جمعیت بود. آقای مطهری و حجتالاسلام باهنر هم بودند. آقای مهندس بازرگان پشت میکروفون قرار گرفتند و سخنرانی کردند و ضمنا به این نکته اشاره کردند که انقلابیون، دولتی انقلابی و بولدوزر وار میخواهند. امام بولدوزر میخواهد ولی من پیکان هستم ... آقای بازرگان با چنین روحیهای آمدند و از اول نمیخواستند (نخستوزیری را) بپذیرند ...
● شکلگیری دولت موقت
حجتالاسلام و المسلمین ناطق نوری در روزهای پایانی رژیم پهلوی، در سازماندهی انقلابیون نقش فعالی داشت. عملکردهای مشهور او که بدون عبا و عمامه در کنار امامخمینی (ره) دیده میشود، از عملکردهای ماندگار انقلاب است. ناطق نوری در صفحات ۱۶۶ و ۱۶۷ کتاب خاطرات خود، شکلگیری اولین دولت انقلابیون را اینگونه توصیف میکند: تشکیل دولت موقت به فرمان حضرت امام و انتخاب بازرگان به عنوان نخستوزیر از مسائل مهمی بود که در ۱۶ بهمن (۱۳۵۷) اتفاق افتاد. جلسهای در آمفیتئاتر مدرسه رفاه تشکیل شد و حکم مهندس بازرگان را آقای هاشمی رفسنجانی در جمع حضار قرائت کرد.
وقتی این خبر به بیرون رسید مردم شعار میدادند «بازرگان، نخستوزیر ایران». امام در آن مراسم هم صحبتی کردند.
تحقق این وقایع حتی به ذهن ما هم خطور نمیکرد. من به بعضی از دوستانم میگفتم آدم خیال میکند که ما اینجا نشستهایم و داریم شاه و وزیر بازی میکنیم. خلاصه دولت موقت با تشکیلاتش شکل گرفت در حالی که بختیار هنوز در صحنه بود. در این موقع به همت بچههای حزباللهی صدا و سیما و شخصی به نام مهندس حیدری، تلویزیون انقلاب هم راه افتاد و مراسم معرفی دولت موقت را در همان داخل مدرسه رفاه نشان میداد.
تلویزیون، مصاحبه معروف بختیار که میگفت من مرغ توفانم را پخش کرد. از بختیار سوال کردند: «آقای خمینی دولت تشکیل داده نظر شما چیست؟» گفت: «شوخی است، اگر جدی شود من برخورد میکنم». معنایش این بود که فرار میکنم!
● سیلی رفیقدوست
محسن رفیقدوست، وزیر پیشین سپاه پاسداران و رییس پیشین بنیاد مستضعفان از روزی که رانندگی بلیزر معروف حامل امام (ره) را به عهده گرفت، به یکی از مشهورترین انقلابیون ایران تبدیل شد. رفیقدوست در صفحات ۱۶۲ و ۱۶۳ کتاب خاطرات خود مینویسد: ... بعد از رحیمی، خسروداد و ناجی و نصیری را هم دستگیر کردیم و در زندان مدرسه رفاه نگه داشتیم. یکی از نکات جالب درباره آن افراد، این بود که ما در مدرسه رفاه تنها یک نگهبان داشتیم با یک اسلحه و دیگر نگهبانی هم نبود و چون روز پیروزی انقلاب بود همه ما مشغول بودیم و کمتر به آن افراد سر میزدیم در حالی که آنها چندین نظامی کارکشته و خبره چون نصیری بودند. آنها اگر آن روزها کمی زرنگتر بودند راحت میتوانستند فرار کنند. ولی حرکت مردم آنها را شگفتده کرده بود و به همین دلیل نتوانستند هیچ کاری کنند.
وضعیت این افراد در زندان واقعا تماشایی بود.آنها همگی زانوها را بغل کرده بودند و در اتاقی روی زمین نشسته بودند. یک روز - همان روز دستگیری آنها - آمدند و گفتند نصیری خیلی غر میزند. من به اتاق زندان آنها رفتم. نصیری ته اتاق نشسته بود. به او گفتم بلندشو بایست. او گفت: آخر اینجا کجاست که ما را آوردهاید؟ گفتم: «مگر شما میهمانی آمدهاید؟ شما اسیر ما هستید و تا زمانی که جایی پیدا نشود تکلیف شما اینگونه است. تو اصلا اینقدر که زنده هستی، بیخودی زنده هستی و ما منتظر محاکمه تو هستیم.» وی گفت: «به ما چه مربوط، ما که کارهای نبودیم.» گفتم: این موضوع بعدا معلوم خواهد شد.» یک باره نمیدانم چه گفت که من عصبانی شدم و به نیابت از ملت ایران، سیلی محکمی به بیخ گوشش نواختم.
● شگفتی اسداله علم از نارضایتی عمومی
معمولا گفته میشود شرارههای انقلاب اسلامی ایران به صورت ناگهانی پدید آمده و همگان را غافلگیر کرد. اما پارهای از اسناد حاکی است دستکم در بهار سال ۱۳۵۶ یعنی ۱۰ ماه پیش از مقاله توهینآمیز رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات، در سراپرده پهلوی، نگرانیهایی پدیدار شده و شاه و اطرافیانش به نوعی احساس خطر کرده بودند. در صفحات ۲۹۸، ۲۹۹ و ۳۰۰ جلد آخر خاطرات اسداله علم وزیر دربار و از نزدیکترین یاران محمدرضا پهلوی، اشارههایی به این نگرانیها شده است که چکیدهای از آن در پی میآید:
... اما در تمام این مدت بیکاری در منزل (دوران بیماری) فکر بسیار ناراحتی داشتم. از ناراحتی و عدم رضایت مردم و شکستی که در کار نفت خوردیم و تاریکی افقی سیاست با آمریکا که در این زمینه ناچار عریضه عرض کردم (به شاه گزارش دادم)...
(علم در نامه به شاه): هویدا گفت استشمامهایی مثل زمان قبل از امینی میکنم. علتش را نمیدانم، ولی از اتمسفر حزب یا در خارج، چنین چیزی استنباط میکنم. میخواستم این مطلب را با (علم) در میان بگذارم و ببینم که احساس تو هم چنین است یا نه و اگر این طور است، به نظر تو علت آن چیست و چه باید کرد؟ غلام(منظور خودش است) جواب داد من که مدتی بستری بودم، طبیعتا کمتر با مردم تماس داشتم. ولی یک احساس عدم رضایت بیجهتی بین مردم میکردم و میکنم که بیش از آن چه بود که باید به طور معمول باشد.
زیرا مردمی که همه چیز دارند، نان ارزان، شکر ارزان، اتوبوس تقریبا مفت، تحصیل مجانی، بهداشت مجانی و ... نباید صحبت عدم رضایتشان این قدر باشد. درست است که دولت شما (هویدا) ممکن است عدم پیشبینی یا عدم لیاقت در بعضی قسمتها به خرج داده باشد، مثل نبودن برق یا خرابی ترافیک یا وعدههای بیربط و دروغ یا تصمیمات خلقالساعه و اعلانات بیجهت که مایه کجخلقیهای بیربط مردم میشود یا هم اصولا ممکن است بعضی پیشرفتهای فوقالعاده و مبرم اقتصادی باعث این کمبودها باشد که هیچ کس نمیتوانست پیشبینی کند. اما به هر حال یک چنین سر و صدایی از عدم رضایت مردم، به نظر من هیچ طبیعی نیست.
● مذاکرات شاه با امینی قبل از انقلاب
محمدرضا پهلوی در ماههای پایانی حکومتش، پارهای مغضوبان سیاسی از جمله علی امینی را به مشورت فراخواند.
امینی در مصاحبه با حبیب لاجوردی شرحی نامنظم و پراکنده از گفتوگوهای خود با شاه ارائه کرده است که با حذف علایم ویراستاری و تعدادی واژه اروپایی به شرح زیر است:
... بنابراین به عقیده من شاه یک آدم عقدهدار و ضعیف بود. چون آدم ضعیف تحریک میکند. آدمی که اعتماد به نفس داشته باشد این کارها را نمیکند. طی این دو ماه آخر- در این جریان قبل از انقلاب- من دیدم که تمام آن برداشتهایی که جسته گریخته از شخصیت ایشان میشد، این واقعا متمرکز است. چون یک آدمی بود که دیگر اختیار از دستش رفته بود. بنابراین چیزهایی که میگفت و کارهایی که میکرد از روحیه واقعیاش حکایت میکرد ... آقای احمد بنیاحمد و اینها یک حزبی درست کرده بودند به نام «اتحاد برای آزادی» یک برنامهای هم نوشته بودند که مقدمهای داشت. این را پهلوی شاه برده بودند و گفته بودند دکتر امینی هم دیده است. به خودم گفتم عجبگیری کردیم. پهلوی شاه رفتم و گفتم آقا من جزو حزب نیستم. این برنامه را دیدم. بد هم نبود.
ماده اولش درباره انتقال قدرت بود. شاه گفت: انتقال؟ پس من چه میشوم؟ گفتم آقا، شما که میگویید میخواهید شاه مشروطه بشوید، شاه که مطابق قانون اساسی قدرتی ندارد. بنابراین قدرت را باید به این مرحله انتقال واگذار کنیم تا این سلطنت مشروطه صورت پیدا کند. شاه گفت نمیشود.
دیدم آقا، به قول بازرگان اصلا راست نمیگوید. یعنی الان گیر کرده است. بازرگان گفت این شاه به محض این که از گیر بیرون آمد، همان شاه قبلی میشود. دلیل بنده هم این بود که آقا، این شاه را نمیشود صددرصد عوض کرد. باید یک جوری دور کرد تا ما از این بحران بگذریم و ببینیم چه میشود. ولی من میدانم که او درست شدنی نیست. آخر همان وقتی که به او گفتم قوامالسلطنه مصدقالسلطنه طرفدار سلطنت شما هستند، مصدق السلطنه پهلوی شما آمد و مرا به عنوان وزیر کشور پیشنهاد کرد و شما قبول نکردید.
گفت: من؟ گفتم آقا، اعلیحضرت حافظه خوبی دارید.
گفت: نخیر، گفتم: آقا؟!
خوب، حالا ما کار نداریم. یک جوری معلوم بود که واقعا اعتماد نمیشود پیدا کرد، چون راست نمیگوید .... این گذشت تا موقعی که ایشان میخواستند حکومت از هاری را بیاورند.
شب من و عبدالله انتظام آنجا بودیم. شاه گفت میترسم ما ناگزیر بشویم یک دولت نظامی بیاوریم. گفتم: آقا، شما یک حکومت نظامی دارید. این دولت نظامی با حکومت نظامی که منافات دارد. این شریف امامی را تقویت بکنید.... به نظر من اسباب تاسف شد که شاه توجه نکرد. یک روزی به او گفتم: آقا، شما سلطنت را فقط میخواهید به خودتان ختم بشود یا اقلا صد سال خانواده پهلوی سلطنت بکند؟ این راهی که شما میروید به خودتان ختم میشود و متاسفانه ختم شد. والا میتوانست ادامه پیدا کند....
● شاه به هیچ کس اعتماد نداشت
پس از سرنگونی رژیم پهلوی، برخی از سلطنت طلبان در بررسیهای خود پیرامون این واقعه، خودکامگی شاه و بیاعتمادی او به اطرافیان را یکی از علل گسست در نظام شاهنشاهی و پیروزی انقلاب برشمردند.
در سخنان جعفر شریف امامی که ۲۵ سال در مشاغل گوناگون از جمله وزارت، ریاست سنا و نخستوزیری به رژیم پهلوی کمک کرده است، این نگاه به خوبی مشهود است. شریف امامی در صفحات ۲۵۹ و ۲۶۰ در خاطرات خود بدون اشاره مستقیم به تاثیر شخصیت شاه بر فروپاشی حکومت پهلوی، چهره خودکامه محمدرضا پهلوی را تصویر میکند: ... اعلیحضرت راجع به بعضی از مسائل، فوقالعاده اصرار داشتند و مقید بودند. من جمله اینکه اختیاری نمیخواستند به کسی داده بشود و مخصوصا در مسائل خارجی هر اقدام کوچکی بایستی که با در نظر و اطلاع خودشان باشد و همچنین در مورد وزارت جنگ.
خوب یادم هست که یک موقعی آقای دکتر وکیل نماینده ما در سازمان ملل بود. تلگرافی فرستاد به نخستوزیری مشعر بر اینکه مسالهای آنجا مطرح بود و اجازه خواسته بود- یعنی پرسیده بود که چه جور رای بدهد. مثبت رای بدهد یا منفی؟ من بلافاصله به او تلگراف کردم که تعجب میکنم شما چنین مطلبی را سوال میکنید. پر واضح است که شما در این امر مثبت رای بدهید [ساعاتی بعد به شاه] عرض کردم امروز وکیل یک چنین تلگرافی کرده بود و من این جور به او جواب دادم. یک مرتبه اعلیحضرت ناراحت شدند و عصبانی و متغیر گفتند: «چطور شما قبل از اینکه به من بگویید، یک چنین تلگرافی به او کردید؟» گفتم: «قربان، اگر به عرض میرساندم چه میفرمودید که تلگراف بشود؟» فرمودند: «خوب، درست است. من همان را میگفتم که شما به او گفتید.» عرض کردم: «من چون میدانستم و محرز بود برایم که باید این جور رای داده بشود، این بود که دیگر مزاحم اعلیحضرت نشدم. حالا به عرض میرسانم که مستحضر بشوید.» گفتند: «نه. نه. نه. بایستی که حتما وقتی که یک چنین مطلبی پیش میآید، قبلا به خود من گفته بشود تا بگویم چه کار بکنند.» این گذشت. آن جا جای بحث بیشتری نبود. دفعه بعد که شرفیابی داشتم، به عرضشان رساندم؛ «قربان، اعلیحضرت، چرا اینقدر خودتان را ناراحت میکنید؟ بالاخره شما یک عده زیادی را انتخاب کردهاید و انتصاب کردهاید به کارها و سمتهای مختلف. خوب هرکسی در حدود وظیفه خودش بایستی اختیار داشته باشد که تصمیم بگیرد و عمل بکند و کار بکند.» فرمودند: «نه. نه. نه. من به هیچکس اعتماد نمیکنم. گفتم: «قربان، اگر اینجور باشد که خیلی اعلیحضرت ناراحت خواهید بود. بهتر این است که کسانی را انتخاب بکنید که مورد اعتمادتان باشند.
اگر به بنده اعتماد ندارید، خوب من استعفا بدهم یک کس دیگر بیاید که به او اعتماد دارید و بگذارید وقتی که آمد کارش را بکند که بار اعلیحضرت سبک بشود و به کارهای اساسی و مهمتر برسد. اگر قرار باشد برای یک رای در سازمان ملل حتما به اعلیحضرت عرض شود، خوب دیگر اعلیحضرت وقتی برای اینکه کارهای اساسی مملکت را بررسی بفرمایید نخواهید داشت.» فرمودند: «نه. نه. من این تجربه را دارم که به هیچکس اعتماد نمیکنم. من به هیچکس به طور مطلق اعتماد نمیکنم. باید این کارها، همه به خودم گفته بشود.» گفتم «خیلی اسباب تاسف است که اعلیحضرت اینجور به این نتیجه رسیدهاید که به هیچکس اعتماد نکنید. ولی به نظر بنده ضرر اینکه اگر یکی از آنهایی که به او اعتماد کردهاید، اشتباهی بکند، خبطی بکند، کمتر از این است که همیشه، همه جزئیات را بیاورند پیش خود اعلیحضرت.
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست