یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
مجله ویستا
بیگانهای از پارههای متن
مهمترین خصیصهای که در برخورد اول با «صورتی مایل به خون من» به چشم میخورد یکدستی شعرهای کتاب است. تقریبا تمام ۳۱ شعر مجموعه کمحجم سپیده جدیری داخل یک محدوده کوچک از تمهیداتی خاص قرار میگیرند. از نظر چگونگی ساختار معنایی و همچنین از نظر نوع رفتار و همنشینی واژهها در تشکیل نظام زبانی شعر و به طور کلی در کشف تمام عناصر معناشناختی و زیباییشناختی شعر، میشود فرمولی واحد را به کار بست تا تک تک شعرهای کتاب را مورد بررسی قرار داد. فرمول اول در بررسی معناشناختی شعرها نیازمند به کشف، تعمیم و شرح دو مسیری است که درونمایه شعر طی میکند تا در نهایت و به طور همزمان با جسمیت یافتن در تشکل واژهها به شکل نهایی شعر منجر شود: مسیر اول فرآیندی است که به صورت واحد اتفاق میافتد و در واقع همان مسیر نویسش؛ مسیری از مولف به متن است و مسیر دوم فرآیند خوانش شعر را شامل میشود که در فاصله متن تا خواننده و اینبار به شکلی متکثر و چندوجهی طی میشود. شعر جدیری شعری کمگو و حداقلگراست، به طوری که شاعر از کمترین کلمات ممکن برای ساخت معنا بهره میبرد.
کمنویسی مورد اشاره در ماهیت امر با ایجاز متفاوت است چرا که در رویکرد حداقلی جدیری، بر خلاف ایجاز، واقعیت کاهیده میشود و اطلاعاتی مُثلهشده در اختیار خواننده قرار میگیرد. ایجاد چنین گسستهایی در متن واقعیت، در جسم درونمایه فروپاشیده شعر، به نوعی در هر دو مسیر ذکر شده اختلال ایجاد میکند: مولف در حین نوشتن از گسستهایی که مدام ایجاد میکند به طرق مختلفی برای پرشهای پیدرپی و دامن زدن بیشتر به از هم گسیختگی متن استفاده میکند؛ گاه به هوس یک تمهید آوایی، گاه با تن دادن به بازی دو یا چند دال که به واسطه تجربهای (عمومی یا شخصی) در ناخودآگاه او شکل گرفته است. به طوری که خود مولف آنقدر از تم مد نظر فاصله میگیرد که با آن غریبه شده و در نهایت شعر توسط یک بیگانه نوشته میشود. بیگانگی مدنظر درست در ابتدای پیکان ماهیت شعر، به ادامه روند تشکل متن تزریق شده و در موارد حاد شعر صرفا به جملاتی عجیب منتهی میشود. اما گسستگی مورد بحث در مسیر خوانش به مراتب پیچیدهتر است؛ اگر خواننده کتاب از عده معدود خوانندههایی باشد که به بستههای مشخص معنایی معتاد نبوده و پذیرفته باشد که تکمیل و گاهی تشکیل شعر به عهده او است، حتی با چنین رویکرد کمیابی، کمکم از کلماتی که روی کاغذ جمع شدهاند ناامید شده و صرفا تعجب میکند. حال بسته به ذائقه او یا با کمی تعلل از شعر عبور میکند و یا خشمگین میشود و در صورت فقدان خاصیت آوایی برانگیزاننده (که شعر جدیری فاقد آن است) تکلیفش را با شعر یکسره میکند: «هیچ لذتی نمیبرم، هیچ ارزشی ندارد». تکلیف اکثریت خوانندهها که هنوز دچار اعتیاد معناییاند نیز روشن است. در اینجا لازم است اشاره کنم که بوطیقای مینیمالیستی شعر جدیری، در شعر دو دهه اخیر تازه نیست و چنین برخوردی با ساختمان معنایی شعر، پیش از او و به نوعی دیگر در شعر مهرداد فلاح به چشم میخورد.
شعر فلاح به شکلی درونیتر و با اجرایی پخته این حداقلگرایی را ارائه داده است؛ لحن ساده و صمیمی، همچنین ماهیت عینی شعرهای او (بر خلاف جدیری) کمگویی را به لایههای درونی شعرش فرو برده است. حالا، با بحثی که گذشت، در نگاهی کلیتر به کتاب «صورتی مایل به خون من» و به عقیده این قلم متوجه میشویم که مولف این کتاب، دستکم تا حدی، از جنس شعرهای خودش بیخبر است. چه، اگر چنین نبود، و جدیری با آگاهی از سبک و خصلت شعریاش مینوشت، با تقویت و تمرکز بر چرایی کمگویی و تحلیل کارکردهای مختلف آن، دست به تجربههای جدیتری میزد. اگر تا اینجای این نوشتار را درک و پذیرفته باشیم احساس میکنیم که شعر جدیری نمونه کاملی از قابلیتهای مختلف آن بیگانهنویسی و بیگانهگردانی نیست. چرا که کتاب مورد نقد صرفا در فضاهایی محدود و عموما در لحظه-شعرهای کوتاه و بدون شکل خلاصه میشود. هدف اصلی این یادداشت توضیح و تشریح قابلیتی است که در شعر جدیری به اتمام نرسیده است بنابراین به طریقی دیگر و اینبار با دیدی انتقادی خصیصه اصلی شعر جدیری را تبیین میکنم.
شعرهای سپیده جدیری یک نوع پیچیدگی جعلی دارند؛ سطرهای شعر، گزارههای به ظاهر بیمفهومی هستند که از واژههایی تشکیل شدهاند که آن واژها، اُبژههایی هستند از یک تصویر تخیلی. با کنار هم قرار دادن آن واژهها و نه به سادگی، تصویری که پشت شعر پنهان شده ساخته میشود و در نهایت خود آن تصویر یک تصویر کاملا معمولی و خالی از عناصر زیباییشناختی است. به عبارتی سادهتر، پیچیدگی جعلی شعرهای جدیری نوعی فرار است از سادهنویسی شعر بد، فرار از نوشتن ساده تصاویری که خالی از شعریت و خالی از خلاقیتاند. با دیدی سختگیرانه شعرهای این کتاب پوچند؛ از طرفی فقدان جنبه صوتی- موسیقیایی آنها خود به خود خواننده را به ساحت معنا سوق میدهد و در آنجا هم متوجه میشود که شعرهای کوتاه جدیری چیزی جز شوخیهای بامزهای با کلمات (آغشته به سوررئالیسم) نیستند. لحن آشنای شعرهای جدیری، زن- کودک راوی، آنقدر در شعرهای دهه اخیر تکرار شده است که مانع لذت بردن از ظرافتهای طنزآمیزی میشود که گهگاه در برخی از سطرهای درخشان کتاب دیده میشود.
زبانی که شعرهای «صورتی مایل به خون من» در قالب آن به وجود آمدهاند، زبان قابل بحثی نیست. از نظر آوایی شعر جدیری شعر بیهویتی است؛ به موسیقی مشخصی نمیرسد و تنها گاهی در تقطیع پرشتاب سطرها، در چیدمان مشابهی از ارکان جملات یکبند، ریتم کمرنگی ایجاد میشود که این ریتم فاقد تازگی و طراوت خاصی است که بشود آن را به عنوان یک ویژگی سبکی مورد بررسی قرار داد. ضرباهنگی که گهگاه در میان شعرهای کتاب به گوش میخورد در ابتداییترین شکل ممکن و از نوسان ساده صداهای مشابهی است که در چند سطر پیدرپی تکرار میشوند. اما در لایه درونیتر زبان، با تمرکز روی واژههایی که با یک کسره به یکدیگر اضافه میشوند، در صورت توجه به خاصیت ارجاعی آنها، با خصیصهای روبهرو میشویم که به علت بسامد بالایی که در شعر جدیری وارد میشود آن را به عنوان یک ویژگی سبکی- زبانی میتوان مورد بررسی قرار داد. در این ترکیبات کلماتی به هم اضافه میشوند، صفت یا وابسته یکدیگر میشوند که به دو دایره مجزا از دوایر معنایی زبان تعلق دارند.
در واقع زبان جدیری به همان بیماری قدیمیای دچار است که شفیعی کدکنی در کتاب موسیقی شعر در زبان سپهری کشف کرده است. ترکیباتی از این دست آنقدر تکرار شده که دیگر مبتذل جلوه میکنند؛ ترکیباتی که بیشتر عجیبند تا شاعرانه. یکی دیگر از عادتهای زبانی جدیری اینگونه است که کلمهای از یک سطر در سطر بعدی تکثیر شده و همین بازی مسیر شعر را عوض میکند و در واقع شعر را ادامه میدهد. گاهی تمام یک شعر حاصل تکرار واژههایی است که فقط ارتباط میان آن واژهها سطرهای شعر را به هم متصل میکند. این ارتباط یا عینا تکرار همان واژه در کارکردی دیگر است، یا جناس است و یا یک نوع ارتباط آوایی/معنایی دیگر که خصلتی شعرساز دارد. تمهیدی که بدان اشاره شد، با آنکه در شعر جدیری بسیار تکرار شده است، اما به صنعت تبدیل نمیشود و به شکلهای مختلف، تازگی و طراوتش را حفظ میکند اما در برخی موارد تکیه بیش از حد روی این شیوه تمامیت شعر را به یک دوزبازی صرف با واژهها تقلیل میدهد. به بیانی دیگر خواننده احساس میکند که لفظ و لفاظی است که شعر را ادامه میدهد؛ این بازی با الفاظ کارکرد دیگری جز تشکیل پیچیدگی جعلی ندارد؛ نه به فرم خاصی در مقابل بیان تبدیل میشود نه به تکنیک زبانی خاصی منتهی و نه تصویر یا حجم زیبایی در ساحت معنا و دلالتها طرح میزند.
«صورتی مایل به خون من» کتابی است در وضعیتی مشخص؛ از اقلیت آوانگارد شعر امروز. شعرهای تجربی سپیده جدیری پس از هر قضاوت فنیای، به خاطر جسارت و عریانی سبکیشان، به دلیل فاصلهای که با انبوه شعرهای پیرامونش ایجاد کرده است، لایق احترام و توجه و شایسته نقداند.
حسین ایمانیان
منبع : روزنامه کارگزاران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست