سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا
عبور از بحران
اگرچه ۸۵ روز از دوران ریاست جمهوری اوباما سپری گردیده است اما هنوز کارگزاران استراتژیک و امنیتی وی، تمایل چندانی به انتشار رهیافتهای آن کشور درباره شکلبندیهای قدرت و امنیت نشان ندادهاند. علت آن را میتوان نقش بحران اقتصادی در آمریکا دانست. پیامدهای بحران اقتصادی در سال ۲۰۰۹، مشکلات و مخاطرات زیادی را برای دولت آمریکا ایجاد میکند. به عبارت دیگر، مزیت نسبی و مطلوبیت استراتژیک آمریکا را میتوان در قابلیتهای اقتصادی ازجمله تولید ناخالص داخلی، درآمد سرانه، رشد اقتصادی و سرمایهگذاری در حوزههای «تحقیق و توسعه» دانست. هر یک از حوزههای یاد شده از سال ۲۰۰۸ با نشانههایی از رکود ربهرو گردیده است. در چنین شرایطی میتوان تاکید داشت که اقتصاد موتور محرک قدرت سیاسی و فرآیندهای استراتژیک آمریکا محسوب میشود.
انتشار گزارش بودجه دفاعی آمریکا توسط رابرت گیتز و همچنین کاهش هزینههای دفاعی آن کشور را میتوان پاسخی طبیعی به محدودیتهای اقتصادی آمریکا دانست. اجرای برخی از پروژههای نظامی به ویژه تولید هواپیماهای F-۲۲ به تاخیر افتاده است. هواپیماهای یاد شده، ماهیت تاکتیکی داشته و از قابلیتهای گریز از سیستمهای راداری برخوردار است. تاخیر در تولید چنین ابزارهایی نشان میدهد که رفتار استراتژیک آمریکا تحت تاثیر موضوعات اقتصادی قرار گرفته و تا زمان ترمیم مرحلهای اقتصاد آمریکا، چنین روندی ادامه خواهد یافت. بهطور کلی، رابطه مستقیم، هماهنگ و مشهودی بین قابلیتهای اقتصادی و استراتژیک آمریکا وجود دارد. در شرایطی که آن کشور فاقد زیرساختهای مالی برای تامین هزینههای نظامی باشد طبعا امکان سازماندهی فرآیندهای عملیاتی و استراتژیک آمریکا با محدودیت و مخاطره روبهرو خواهد بود.
محافظهکاران سیاست خارجی آمریکا درصدد نادیده گرفتن چنین محدودیتهایی میباشند. هر روز شاهد انتشار مقالات و رهیافتهایی میباشیم که امکان نقد سیاستهای نظامی آمریکا را فراهم میسازد. به عبارت دیگر، میتوان شرایطی را مورد ملاحظه قرار داد که امکان همکاری بین رهبران سیاسی دو حزب برای تنظیم استراتژی دفاعی آمریکا را با مشکل روبهرو نماید. این امر ناشی از آن است که ادراک استراتژیک دموکراتها و جمهوریخواهان برای عبور از شرایط بحران منطقهای کار دشواری خواهد بود.
هماکنون بسیاری از دموکراتها که حامی انتخاباتی باراک اوباما در روند رقابتهای ریاست جمهوری بودهاند، از سیاستهایی حمایت به عمل میآورند که میزان مداخلهگرایی آمریکا را در محیط بینالملل کاهش دهد. آنان مخالف جنگهای منطقهای بوده و بر این اعتقادند که اگر آمریکا در چند حوزه جغرافیایی با بحرانهای استراتژیک روبهرو شود، در آن شرایط، اعتبار و اقتدار خود را از دست خواهد داد. جنگ آمریکا در عراق و افغانستان در روند تصاعد قرار گرفته است. این امر بیانگر آن است که محیط ژئوپلیتیکی خاورمیانه، آمادگی لازم برای مقابله با الگوهای رفتار استراتژیک آمریکا را دارا میباشد. در چنین شرایطی، آمریکاییها ناچارند تا از یک سو، به تدوین «مفهوم نبرد» در عصر جنگهای منطقهای بپردازند و از سوی دیگر، نشانههای جدیدی از قدرت را تعریف نمایند که منجر به پیروزی آنان در روند منازعات منطقهای گردد.
۱) نقش تفکر استراتژیک در جهتگیری دفاعی اوباما
تدوین راهبرد دفاعی بدون توجه به تفکر استراتژیک امکانپذیر نمیباشد. آمریکاییها همواره با این معضل روبهرو بودند که میباید به امنیت مطلق نائل گردند. تحقق چنین اهدافی مخاطرات امنیتی و استراتژیک بیشتری را برای آمریکا ایجاد میکند. به عبارت دیگر، تلاش برای پیگیری مطلوبیتهای استراتژیک همواره هزینههایی را به وجود میآورد. مداخلهگرایی گسترده را میتوان بزرگترین هزینه استراتژیک آمریکا طی سالهای گذشته دانست. به همین دلیل اوباما تمایل چندانی برای تخصیص هزینههای گسترده برای مقابله با تهدیدات محدود ندارد.
از سوی دیگر، میتوان تاکید داشت که منازعات منطقهای در حال افزایش میباشد. بنابراین محور اصلی تفکر دفاعی آمریکا را میتوان مقابله با چنین منازعاتی دانست. جنگ علیه عراق منجر به امنیت بیشتر برای آمریکا نشد. بنابراین تفکر استراتژیک اوباما را میتوان در راستای به کارگیری فرآیندهای تعدیل شده برای مقابله با تهدیدات استراتژیک دانست. جنگهای منطقهای نهتنها هزینههای زیادی را برای آمریکا ایجاد میکنند بلکه میتوان نشانههایی را مورد ملاحظه قرار داد که امکان کاهش مشروعیت استراتژیک را برای آمریکاییها نیز به وجود خواهد آورد.
به این ترتیب، تفکر استراتژیک اوباما براساس «پیروزی مطلق» سازماندهی نشده است. آمریکاییها به این جمعبندی رسیدهاند که فرآیندهای استراتژیک در دوران موجود ماهیت نسبی پیدا کردند، بنابراین لازم است تا به پیروزی نسبی دست یافت. دستیابی به چنین اهدافی نیازمند آن است که در رفتار استراتژیک آمریکا جلوههایی از تشویق و جاذبه نیز وجود داشته باشد.
برای تحقق اینگونه اهداف باید تحول بنیادین در تفکر استراتژیک آمریکا ایجاد شود. در این ارتباط ابزارهای جدیدی همانند مذاکره، متقاعدسازی، همکاری و حتی مشوقهای سیاسی – اقتصادی به عنوان ابزارهای جدید تفکر استراتژیک آمریکا محسوب میشود. این تفکر بر پیروزی مطلق و امنیت همهجانبه تاکید ندارد و هرگونه تحرک نیروهای نظامی را برای مقابله با اصلیترین تهدیدات مورد توجه قرار میدهند. آمریکا تلاش دارد تا در دوران جدید فرآیندی را در دستور کار قرار دهد که به موازات اعزام نیروی نظامی، اقدامات دیگری از جمله دیپلماسی نیز به کار گرفته شود. به این ترتیب، «دیپلماسی دفاعی» را باید محور اصلی تفکر استراتژیک آمریکا دانست. یعنی اینکه آمریکاییها به موازات قدرت سخت و نیروهای نظامی باید از ابزارهایی همانند قدرت نرم نیز استفاده نمایند.
در دنیای که تفکر استراتژیک براساس امنیت نسبی قرار میگیرد، طبیعی است که ابزارهای تحقق امنیت، صرفا براساس قابلیتهای نظامی سازماندهی نخواهد شد. قدرت نظامی آمریکا بهگونه تدریجی تبدیل به یگانهای عملیاتی برای ایفای نقش پلیس جهانی گردیدهاند. اوباما تلاش دارد تا آمریکا را از اتخاذ چنین نقشی باز دارد. اگر کشوری در صدد باشد تا نقش پلیس جهان را ایفا کند. لازم است تا در تمامی حوزههای بحران مداخله نماید. در شرایط موجود آمریکاییها فاقد توانایی اقتصادی و مشروعیت بینالمللی برای ایفای چنین نقشی هستند. بهطور کلی، باید تاکید داشت که محدودیتهای استراتژیک قدرتهای بزرگ در شرایطی مشخص میشود که آنان در برخورد با بحرانهای منطقهای دچار ناکامی و فرسایش شوند. چنین وضعیتی در روند سیاست امنیتی و الگوهای رفتار استراتژیک آمریکا طی سالهای ریاست جمهوری جورج بوش ایجاد شده است. هماکنون کشورهای مختلف جهان و بسیاری از گروههای اجتماعی آمریکا مخالف توسعه نظامیگری میباشند. این امر بر تفکر استراتژیک اوباما تاثیر بجا گذاشته است.
با توجه به مولفههای یاد شده میتوان اصلیترین شاخص و نشانههای تفکر دفاعی و امنیتی اوباما برای مقابله با تهدیدات فراروی آمریکا را براساس شاخصها و نشانههای ذیل مورد توجه قرار داد. هر یک از این نشانهها بخشی از رهیافت استراتژیک آمریکا تلقی میشود.
الف) رهیافت استراتژیک آمریکا براساس منطقگرایی شکل گرفت است. پارادایم غلبه بر تهدیدات جهانی جای خود را به رویکرد جدیدی داده است که ماهیت منطقهای دارد.
ب) برای درگیر شدن در جنگهای منطقهای، آمریکاییها باید از الگوهای همکاری منطقهای نیز بهرهمند شوند. به عبارت دیگر، نمیتوان براساس قدرت نظامی به پیروزی مطلق نائل شد. در چنین روندی همکاری استراتژیک با کشورهای منطقهای همجوار امر اجتنابناپذیری خواهد بود.
ج) فرآیندهای یک جانبهگرایی در تفکر استراتژیک آمریکا برای مقابله با جنگهای منطقهای جایگاه خود را از دست داده است. براساس رهیافتهای نوین نهتنها آمریکا باید با سایر قدرتهای بزرگ در روند مدیریت امنیت استراتژیک مناطق بحران مشارکت نماید. بلکه لازم است تا در چنین فرآیند و فضایی، با کشورهای منطقهای نیز مشارکت کند.
د) مفهوم نبرد در تفکر استراتژیک آمریکا با تغییرات و دگرگونیهایی روبهرو شده است. در این ارتباط سطوح رفتار دفاعی آمریکا متنوع گردیده و نیازمند آن است که سه حوزه مختلف در رفتار استراتژیک را به یکدیگر پیوند دهد. حوزه اول مربوط به سطح استراتژیک است، حوزه دوم مربوط به سطح عملیاتی است. حوزه سوم مربوط به سطح تاکتیکی میباشد. هر یک از سه سطح یاد شده میتواند بر فرآیندهای استراتژیک آمریکا تاثیر بجا گذارد.
هـ) در دوران ریاست جمهوری بوش انگیزههای عملیاتی آن کشور مبتنی بر اقدام مستقیم و عملیات معطوف به یک جانبهگرایی بوده است. این امر در دوران جدید با تغییرات زیادی روبهرو شده است. آمریکا باید بخشی از مسوولیت استراتژیک خود را به کشورهای منطقه واگذار نماید. طبعا این امر مسوولیتهای مشترکی را برای آمریکا و کشورهای منطقه به وجود میآورد. موضوعی که اوباما بر آن تاکید دارد این است که باید از طریق چند جانبهگرایی به مسوولیت مشترک منطقهای نائل گردید.
۲) جهتگیری رفتار استراتژیک اوباما در دوران موجود
در تفکر استراتژیک جدید آمریکا منطقه تمرکز عملیاتی آن کشور در حوزه خاورمیانه و آسیای جنوبغربی شکل گرفته است. به عبارت دیگر، جنگ افغانستان برای آمریکا مخاطرات مشابهی با آنچه طی سالهای دهه ۱۹۸۰ برای شوروی ایجاد کرد؛ به دنبال خواهد داشت. به همین دلیل است که آمریکاییها از تفکر استراتژیک خود برای ایجاد «تعادل منطقهای» بهره میگیرند. این امر به مفهوم آن است که پیروزی مطلق در افغانستان و عراق وجود ندارد. آنان نگران آنند که جنگ افغانستان به پاکستان نیز سرایت پیدا کند. هرگونه تصاعد بحران با رویکرد استراتژیک آمریکا در دوران موجود مغایرت دارد. به این ترتیب باید شرایطی را مورد ملاحظه قرار داد که واحدهای عملیاتی آمریکا در سطح گستردهتری در افغانستان درگیر شوند. به عبارت دیگر، بعد از اجلاسیه ناتو شرایط برای ایفای نقش مشارکتی آمریکا با سایر کشورها با ابهام روبهرو شد. هر گاه نشانههایی از مشارکت بینالمللی به وجود آید؛ طبعا در آن شرایط امکان کاهش تهدیدات به وجود میآید. آمریکا و اروپا در وضعیت جدیدی قرار دارند که باید مسوولیت مشترک را در افغانستان عهدهدار شوند، اما تحقق این دو بدون توجه به مشارکت ایران و پاکستان امکانپذیر نخواهد بود.
بحرانهای امنیتی در حوزههای منطقهای دیگری همانند عراق ادامه خواهد یافت. اگرچه در زمان حضور «دیوید تپرائوس» آمریکاییها توانستند بخش قابلتوجهی از مشکلات خود را در عراق حل نمایند؛ اما این امر امکان بازسازی و ترمیم در افغانستان را نخواهد داشت. بهطور کلی، میتوان به این جمعبندی رسید که آمریکا در محیط امنیتی جدید نیازمند مشارکت فراگیر و چندجانبه با بازیگرانی است که میتوانند به مدیریت بحران مبادرت نمایند. به عبارت دیگر، حوزه منطقهای افغانستان از آمادگی بیشتری برای تحرک نیروهای طالبان برخودار است. مقابله نظامی با چنین نیروهایی برای آمریکا امکانپذیر نخواهد بود. با توجه به فرآیندهای یادشده، باید به این جمعبندی رسید که نقش کشورهای منطقهای در بحرانهای مربوطه افزایش یابد؛ طبعا تاکتیکهای نظامی آمریکا نیز با تغییرات جدیدی روبهرو خواهد شد. جنگ نباید صرفا به اشغال نظامی منجر شود؛ بلکه از طریق جنگ باید به مطلوبیتهایی دست یافت که اقتدار و مشروعیت واحدهای سیاسی حفظ شود. این امر از طریق مشارکت منطقهای حاصل میشود.
منبع : روزنامه اعتماد ملی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست