جمعه, ۱۴ دی, ۱۴۰۳ / 3 January, 2025
مجله ویستا

شوق یادگیری در فصل داغ


شوق یادگیری در فصل داغ
همه ساله در پایان امتحانات خرداد و آغاز فصل تابستان، موضوع اوقات فراغت دانش آموزان به میان می آید. گویی اینكه اوقات فراغت فقط مختص فصل تابستان است! كه با شروع تابستان در ذهنها تداعی می گردد و با بدرقه آن از اذهان مردم زدوده می شود. در حالی كه طرح اوقات فراغت دانش آموزان باید به صورت یك طرح منسجم و ماندگار درآید و همه ساله در ارتقای كمی و كیفی آن تلاش مضاعفی به عمل آید.
یكی از راههای گذران اوقات فراغت دانش آموزان شركت در كلاسهای یادگیری زبانهای خارجی بخصوص زبان انگلیسی می باشد كه در فصل تابستان این كلاسها بویژه در بخش خردسالان از تراكم زیادی برخوردار می شوند. مسلماً این كلاسها باید با كلاسهای رسمی مدارس تفاوت اساسی داشته باشند و مدرسان این نوع كلاسها از نظر روانشناسی مطلع باشند كه در چه فصلی از سال و در چه شرایطی به تعلیم زبانهای خارجی همت می گمارند.
از طرفی مسؤولان آموزش و پرورش و ارگانهای مربوط نظارت دقیق و كافی بر این كلاسها داشته باشند و خانواده ها نیز شرایط روحی و جسمی فرزندانشان را در این فصل در نظر بگیرند و همانند روزهای مدرسه با آنها رفتار نكنند. ضمن اینكه باید توجه خاصی به جنبه های آموزشی این كلاسها شود، در عین حال مهمترین نكته آگاه كردن مدیران این نوع مؤسسات در مورد اهمیت دادن به مسایل روحی دانش آموزان و جنبه های تفریحی این كلاسهاست كه دانش آموزان در این فصل سال به آن نیاز مبرم دارند.
در بخش خردسالان كار دشوارتر از بخشهای دیگر است؛ زیرا مدرسان باید حوصله زیادی از خود نشان دهند و تعداد شاگردان به هیچ وجه نباید از ۲۵ نفر بیشتر باشد.
متأسفانه در بعضی اوقات صاحبان این مؤسسات به خاطر منافع مادی خود، ظرفیت این كلاسها را بیش از اندازه در نظر می گیرند و عدم نظارت ارگانهای مسؤول سبب تخلفات بیش از حد آنها می شود و وجود برخی از تفكرات نادرست در بین مردم كه بچه ها هر چه یاد بگیرند غنیمت است و نباید زیاد مته به خشخاش گذاشت، در بسیاری از موارد زیانهای جبران ناپذیری را به دانش آموزان، خانواده ها و سیستم آموزشی كشور وارد می آورد.
باید توجه داشت چون در این كلاسها شالوده اساسی فراگیری زبانهای خارجی در كودكان شكل می گیرد، بنابراین ضروری است از وجود ماهرترین مدرسان زبان استفاده شود و از مواد كمك آموزشی مانند وسایل سمعی و بصری، حروف مغناطیسی به تعداد كافی، پوسترهای آموزشی جذاب، آهنگهای مناسب فراگیری زبانها و... استفاده شده و حتماً در پایان كلاسها پذیرایی مختصری از كودكان به عمل آید.
گر چه بیشتر زبانشناسان، آغاز آموزش زبان در سن پایین تر را توصیه می كنند و معتقدند، آموزش زبان در سنین پایین این مزیت را دارد كه از مشكلات خودآگاهی و سراسیمگی كه از مظاهر دوران بلوغ است و در دوره راهنمایی و دبیرستان نمایان می شود، جلوگیری می كند. در عین حال نباید از مسایل روانشناسی كودكان كه از سنین پایین تر شروع به یادگیری زبان می كنند غافل بود.
مدرسان و خانواده ها باید توجه كنند كه استعداد یادگیری زبانهای خارجی از كودكی به كودكی دیگر متفاوت است. بعضی از كودكان استعداد فوق العاده ای در فراگیری زبانها دارند كه عدم توجه به این مورد از سوی خانواده ها و مدرسان باعث می شود كودكان فشار بیشتری از سوی همسالان را تحمل كنند. فشاری را كه كودكان حین یادگیری زبان از ناحیه همسالان دریافت می دارند با آنچه بزرگسالان تجربه می كنند كاملاً متفاوت است.
كودكان معمولاً برای اینكه با دیگران هماهنگی داشته باشند سخت زیر فشارند. در قالب كلمات، افكار و اعمال به آنها گفته می شود بهتر است «همانند دیگر كودكان» باشند. چنین فشاری از طرف همسالان زبان را هم در بر می گیرد، بنابراین ممكن است كودكان فشار بیش از حدی هنگام یادگیری زبان دوم به خود وارد آورند.
در این جاست كه خانواده ها باید مراقب وضعیت روانی كودكان خود باشند و با رفتارهای نسنجیده خود و با مقایسه نمودن استعداد فراگیری فرزندان خود با كودكان دیگر فشار مضاعفی را بر آنها وارد ننمایند كه متأسفانه در این صورت كودكان از همان اول به جای ابراز علاقه برای یادگیری زبانهای خارجی دچار نوعی نفرت نسبت به فراگیری زبانها می شوند و تا آخر عمر این احساس نفرت در آنها می ماند و در طول تحصیل نیز به آموختن زبانهای خارجی بی علاقه می شوند.
نكته مهم دیگر نقش نگرشها در یادگیری زبانهای خارجی است. نگرشهای منفی می تواند در مراحل یادگیری زبانها اثر منفی بگذارد. وقتی كودك به سن مدرسه می رسد رفته رفته نگرشهایی نسبت به انواع مردم پیدا می كند. اغلب این نگرشها به وسیله والدین و بزرگسالان دیگر و همسالان آگاهانه یا ناآگاهانه یاد داده می شود.
ثابت شده است كسب نگرشهای منفی نسبت به مردمی كه زبان دوم را صحبت می كنند یا نسبت به خود زبان دوم، در پیشرفت زبان آموزی اشخاص از سن مدرسه به بالا تأثیر می گذارد.
برای مثال دیدن یك فیلم انگلیسی به اتفاق خانواده و بدگویی در مورد مردم انگلیسی زبان می تواند نوعی نگرش منفی نسبت به زبان و مردم انگلیسی زبان در كودكان به وجود آورد.
مسأله دیگری كه روانشناسان در فراگیری زبان به آن تأكید می كنند نقش تكرار و تمرین می باشد.
والدین باید سعی كنند به همراه فرزندشان مطالب آموخته شده را با شور و شوق فراوان تكرار كنند، زیرا كار باید در یادگیری زبان دوم نیز انجام گیرد و این طور نباشد كه رفتن به كلاسهای زبان را صرفاً نوعی گذران اوقات فراغت كودكان به شمار آوریم، زیرا در این صورت هم سرمایه خود و هم استعداد زبان آموزی فرزندانمان را به بازی گرفته ایم.
همه والدین وظیفه دارند به تواناییهای فرزندان خود در یادگیری زبانهای خارجی توجه نمایند بعضی از كودكان توانش زبانی خوبی دارند، یعنی هر آنچه در مورد زبان به آنها گفته شود می آموزند، اما كنش زبانی ضعیفی دارند و نمی توانند در تولید واقعی زبان موفق باشند.
در این صورت والدین باید متوجه باشند توانایی كودكان دیگر را به رخ كودك خود نكشند كه این كار توانش زبانی كودك را نیز خدشه دار خواهد كرد. والدین باید تلاش نمایند تصویر مثبتی از كودك در مورد خود و ارتباط آن با یادگیری زبان در او بیافرینند.
همه مدرسان و خانواده ها می دانند كه كودكان در بسیاری از موارد دچار لغزشهای زبانی می شوند كه در این صورت نباید شروع به مسخره كردن آنها نمود یا زمینه ایجاد چنین رفتاری را در همسالان آنان به وجود آورد، بلكه باید با گشاده روئی خاصی به تكرار صحیح آن كلمه یا جمله پرداخت تا كودك تلفظ درست آن را یاد بگیرد و از اینجاست كه بسیاری از زبانشناسان اعتقاد دارند تعلیم زبان كودكان را نباید به دست هر مدرسی سپرد، بلكه باید از مدرسانی استفاده كرد كه قابلیتهای لازم را داشته باشند، كاری كه متأسفانه دقیقاً در آموزشگاههای ما عكس آن عمل می شود.
بر اساس نظریه یادگیری پردازش كودك خود ذاتاً صاحب یك دستگاه مشگل گشا است كه به كمك آن اطلاعات زبانی دریافت شده را پردازش می كند و مدرسان باید سعی كنند این دستگاه مشگل گشای كودك را تقویت كنند و به عبارت ساده تر استعداد فراگیری كودك را كشف كرده و آن را شكوفا سازند و تنها به انباشتن اطلاعات زبانی در ذهن كودك اكتفا نكنند.
شیوه های تدریس در كلاسهای زبان در فصل تابستان باید متنوع، سرگرم كننده و عاری از پرخاشگریهای بی مورد باشد.
امروزه روانشناسان اعتقاد دارند مدرسان و معلمان باید سعی كنند در مرحله اول از كودكان یاد بگیرند و سپس به تعلیم آنها همت گمارند، زیرا تدریس موفقیت آمیز وقتی صورت می گیرد كه مدرس عوامل مؤثر در یادگیری را بشناسد و به برخی از عوامل مانند یاد گیرنده كیست، چه می خواهد، قصد یادگیری چه چیزی را دارد، چه وقت می آموزد، كجا و چرا می آموزد و در نهایت با چه شیوه ای بهتر می آموزد توجه كافی داشته باشد.
محمد گل صنملو
منبع : روزنامه قدس