چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

هیتلر، یک فیلم از آلمان - Hitler, Ein Film Aus Deutschland


هیتلر، یک فیلم از آلمان - Hitler, Ein Film Aus Deutschland
سال تولید : ۱۹۷۷
کشور تولیدکننده : آلمان‌غربی
محصول : (WDR, INA, BBC, TMS)
کارگردان : هانس یورگن سیبربرگ
فیلمنامه‌نویس : هانس یورگن سیبربرگ
فیلمبردار : دیتریش لومان
آهنگساز(موسیقی متن) : ریشارد واگنر، ولفگانگ آمادئوس موتسارت و لودویگ وان بتهوون.
هنرپیشگان : هاری بائر، هاینتس شوبرت، پتر کرن، هلموت لانگه، راینر فون آرتفلس و مارتین اشپر.
نوع فیلم : رنگی، ۴۲۰ دقیقه.


یک - جام: تصویری از بهشت گم شده. «لودویگ» می‌آید. دختری عروسک «لودویگ» را با خود می‌برد. پرسشی مطرح می‌شود «ازکجا شروع کرد؟» پاسخ‌های مختلفی - «پول، تجارت، دعوت به مهمانی‌ها، ایدئولوژی و فرصت‌طلبی» - مطرح و بررسی می‌شوند. گذشته و حال، یکدیگر را مورد پرسش قرار می‌دهند. دو - یک رویای آلمانی: «کارل‌مای» و آلمان دهه 1920 وارد فیلم می‌شوند. میان صداها و تصاویر قدرت گرفتن نازی‌ها، تصاویر ذهنی «مای» و بهشت گم شده «لودویگ» به صورت یک رویای جمعی در می‌آیند: رویای بهشتی بازیافته که ساکنانش غول‌های ماقبل تاریخی هستند. پیشوا در بایروت و با موسیقی پرلود اُپرای «لوهنگرین» برمی‌خیزد تا «عصر طلائی» را بیاورد. سه - پایان یک قصه زمستانی: قتل عام یهودیان ادامه منطقی آرمان «هیتلر» است: مرگ‌هائی که راه را برای یک زندگی نوین و خالص می‌گشایند. پرسش از گذشته باز ما را به زمان حال، به «هیتلر» درونِ ما برمی‌گرداند. عروسک «هیتلر» می‌گوید: «آلمان‌ رایش سوم تنها مقدمه کار بود». مقدمه دنیائی بعدی که فهرست دیکتاتورها و آدم‌کشان آن پایان ندارد. چهار - ما فرزندان دوزخ. رویای آلمانی در زمان حال پس از جنگ به صورت کابوس درآمده است. «هیتلر» در قلمروی اذهان عمومی زنده می‌ماند. «هیتلرِ» جست‌وجوگر به صورت قهرمان سیاستمدار درمی‌آید. فانتزی‌های دموکراتیک و هوس‌های توریستی جدید باعث تبرئه «هیتلر» می‌شوند. در این دنیای تازه، «تجارت آزاد حق دموکراسی است» و سیاست جایش را به «تفریح، فراغت، نمایش و سینمای توریستی» داده است.
* چشم‌اندازی خیالی و وهم‌آلود از تاریخ، فرهنگ و افسانه‌های آلمان، پیش از، در طولِ و پس از دوره هیتلر؛ در چهار بخش با نام‌های جام، یک رویای آلمانی، پایان یک قصه زمستانی و ما فرزندان دوزخ. آخرین قسمت سه گانه عظیمی که سیبربرگ، کارگردان سخت اصیل و استثنائی آلمانی، درباره ریشه‌های فاشیسم در روح ملت آلمان ساخت (پس از لودویگ - سوگواری برای یک شاه بکر، 1972 و کارل مای، 1974) او عریض و طویل‌ترین «جعبه پاندورا»یش را می‌گشاید تا هیتلرِ درون همه ما را افشا کند. سیبربرگ شخصیت‌های هر سه فیلم را دارای ارتباطی مهم می‌داند. هر سه آنان در جست‌وجوی بهشتِ جعلی گم شده‌ای هستند که قرار است محور فلسفه غرب و کشمکش‌های فکری‌اش باشد. مثل دو فیلم قبلی، هیتلر یک روایتِ عادی نیست بلکه مجموعه‌ای از صحنه‌هاست که جنبه‌های کوناگون زندگی هیتلر را با استفادده از تکنیک فرانت پروجکشن پیچیده‌ای به تصویر می‌کشند. چهار بخش فیلم حاوی حدود بیست فصل است که هر کدام شبیه یک تک‌گوئی ممتد توأم با حس و حال نمایش گونه است. سیبربرگ با کاربرد گسترده تکنیک فرانت پروجکشن، عروسک‌ها، نقل قول تصویری از کالیگاری و فیلم‌های آلمانی فریتس لانگ، فیلم‌های خبری، گفت‌وگو، صدای راوی و تقلید و مضحکه می‌خواهد نشان دهد که هیتلر کارگردان و معرکه‌گردان بزرگی بود که توده‌ها را مسحور می‌کرد. در فیلم هیتلرهای متعددی وجود دارد؛ از جمله ده نمونه زنده متفاوت (خطیب، کودک، «کالیگاری»، «هملت»، «ناپلئون»، عروسک فنری، نقاش، دیکتاتور بزرگ) و صد و بیست عروسک مانکن هیتلر. همین‌طور سبیل‌های هیتلری را می‌بینیم که بازیگران برای نقش آفرینی می‌چسبانند. حرف سیبربرگ، «هیتلر درون همه ما هست» در اغلب صحنه‌های فیلم متجلی شده است. به اعتقاد او: «ساختن یک فیلم از هیتلر نیاز به توجیه ندارد. هیتلر موضوع اصلی این قرن است و نه تنها برای ما آلمانی‌ها». از نظر او هیتلر همزمان بزرگ‌ترین اغوا گرِدموکراسی، بزرگ‌ترین نمایش‌گر روی زمین و مرد بزرگ بود که از فرصت به‌دست آورده، حداکثر استفاده را کرد. فیلم هیتلر ولی قصد مسحور کردن ندارد، بلکه خواهان اندیشیدن و حتی به خشم آمدن تماشاگر است.


همچنین مشاهده کنید