دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
مجله ویستا
امپریالیسم عریان
«ماكس بوت»، عضو ارشد شورای روابط خارجی ، تأكید می كند بزرگترین خطری كه ایالات متحده در عراق و در سراسر جهان با آن مواجه است ، این مسأله است كه ما از تمام نیروی خود به خاطر ترس برانگیز كلمه امپریالیسم استفاده نمی كنیم. با یادآوری پیشینه امپریالیسم ، نیازی نیست كه آمریكا این واژه را پذیرفته باشد، ولی باید به عمل كردن به آن اعتقاد داشته باشد. وی می گوید: ایالات متحده باید این آمادگی را كسب كند كه بدون هیچ پوزشی از عهده وظایف سلطه جویانه خود برآید. اگر واشنگتن تا كنون قصد برقراری پایگاههای دائمی در عراق را نداشته است ، اینك باید به آن بیندیشد، حتی اگر این امر موجب خشم عراقی ها در باره امپریالیسم آمریكا شود، بگذار چنین باشد. («امپریالیسم آمریكایی؟ نیازی به پیدا كردن برچسب نیست» یو اس تو دی ۶ مه ۲۰۰۲). همچنین پروفسور «كلمن» از انستیتو مطالعات پیشرفته بین المللی در دانشگاه كالیفرنیا در «لس آنجلس» بیان می كند: «وظیفه اصلی براساس كتاب صلح آمریكایی باید یافتن راههایی برای ایجاد نظم جدید در خاورمیانه باشد. تهمتی كه عده ای مطرح كردند، این است كه هر تغییری در وضع موجود، اقدام امپریالیستی محسوب می شود و انگیزه اصلی این تمایل ، كنترل نفت خاورمیانه است. ولی صرفنظر از هرگونه اعتراضی، امپریالیسم دقیقاً همان چیزی است كه برای حفظ نظم در خاورمیانه مورد نیاز است. («در دفاع از حكومتها» از اندرو بسویچ، كتاب امپریال تنس ، ۲۰۰۳).
این نقطه نظرها اگرچه از نوعی محافظه كاری سرچشمه می گیرد، ولی در محدوده جریان اصلی سیاست خارجی آمریكاست. در واقع، در چرخه حاكم آمریكا در باره تلاش های موجود برای توسعه امپراتوری ایالات متحده، ناهمگونی اندكی وجود دارد. از نظر «ایوودالدر» و «جیمز لیندسی» اعضای ارشد درمؤسسه بروكینگز «بحث حقیقی نه چرایی امپراتوری ، بلكه چگونگی اجرای آن است.» (نیویورك تایمز، ۱۰ مه ۲۰۰۳). «مایكل ایگناتی یف »، رئیس بخش سیاست حقوق بشر در دانشكده دولتی «جان اف كندی » دانشگاه «هاروارد» با صراحت اظهار می دارد: این امپریالیسم جدید در تئوری ، انساندوستانه است ، ولی در عمل ، امپریالیستی است و در واقع، حكومتی دست نشانده ایجاد می كند كه در آن، كشورها در تئوری، دارای استقلال هستند، ولی در عمل اینگونه نیست. حضور آمریكایی ها در افغانستان و یا در بالكان، در نهایت، به منظور حفظ نظم امپراتوری در مناطقی است كه برای منافع ایالات متحده ضروری به نظر می رسد. آنها دراین كشورها، نظم را در مقابل تهدیدها حفظ می كنند. به عنوان آخرین كشور نظامی غرب و آخرین امپراتوری به جا مانده از آن ، ایالات متحده این مسؤولیت را دارد تا همانند روم نظم و قانون امپراتوری را برقرار كند. ما اینك وحشیان را می شناسیم. وحشی ها مجازات شده اند و بیش از این نیز رخ خواهد داد(!) (تكاپوی قدرت امپراتوری آمریكا، ناوال واركالج ریویو، بهار ۲۰۰۳).
تمام این مطالب ، نشاندهنده واقعیت های نیروی امپراتوری آمریكاست. «جورج دبلیو بوش» در مقدمه كتاب «استراتژی امنیت ملی ایالات متحده» كه در پاییز ۲۰۰۲ منتشر شد، اعلام كرد كه از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ، تنها الگوی پایدار برای توفیق ملی، آزادی ، دموكراسی و تجارت آزاد است كه به طور ذاتی در سرمایه داری ایالات متحده حضور دارد. سرنوشت هر جامعه ای كه از پیروی این الگو سر باز زند، به شكست منتهی می شود و همانطور كه اشاره شده است ، تهدیدی اجتماعی برای ایالات متحده به شمار می رود. بخش مهم این سند كه در ادامه آمده، اعلام آشكار هدف استراتژیك واشنگتن برای غلبه بر كل سیاره به مدت نامحدود است. در این سند اعلام شده كه اهداف برپا كردن جنگ پیشگیرانه آمریكا علیه ملت هایی است كه تهدیدی به شمار می روند یا در آینده به احتمال زیاد می توانند به طور محسوس برتری ایالات متحده را به خطر بیندازند یا ممكن است از طریق خطراتی كه برای دوستان یا متحدان ایالات متحده در هرجای این كره خاكی كه به وجود می آورند، تهدیدی غیرمستقیم تلقی شوند. استراتژی امنیت ملی جدید بر اقدامات پیشگیرانه لازم به منظور اطمینان از آنكه هیچ قدرتی نتواند هیچگاه در آینده با توانایی های نظامی ایالات متحده به رقابت بپردازد، تأكید می كند. در ۱۳ آوریل ،۲۰۰۴ بوش ادعا كرد كه ایالات متحده نیاز دارد «به تهاجم خود ادامه دهد و همچنان مهاجم باقی بماند» و به این وسیله، جنگی بی پایان را علیه كسانی اعلام كرد كه آنها را دشمن می پندارد.از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به بعد، ایالات متحده در افغانستان و عراق جنگ هایی به راه انداخته و پایگاههای نظامی جهانی اش را گسترش داده است تا حدی كه اینك، معادل تمام ملت های جهان، پول صرف هزینه نظامی خود می كند. «گرگ استربروك» با بزرگداشت یورش نیروهای آمریكا در عراق در نیویورك تایمز ۲۷ آوریل ۲۰۰۳ چنین بیان داشت كه نیروهای ایالات متحده ، قوی ترین نیروهایی هستند كه تاریخ تاكنون به یاد داشته است ؛ قوی تر از نیروی آلمان هیتلری در ۱۹۴۰ و حتی قوی تر از لژیون ها در دوران اوج امپراتوری روم.
منتقدان چپ گرای بی شماری درایالات متحده در پاسخ به این مطالب چنین بیان داشتند، «بیایید این حرامزاده ها را دور بریزیم.» براساس این بحث ، حكومت ایالات متحده در زمان بوش، توسط گروه نو محافظه كار در اختیار گرفته شده و سیاست جدیدی از نظامی گری و امپریالیسم را اعمال كرده است. برای مثال، «مایكل مان » جامعه شناس دانشگاه كالیفرنیا در لس آنجلس، در انتهای كتاب «امپراتوری گسیخته» (۲۰۰۳) چنین بحث می كند كه «برخورد بازها و كبوترهای نومحافظه كار منجر به اشغال كاخ سفید و وزارت دفاع شد و بوش را به ریاست جمهوری رساند. از نظر وی ، راه حل نهایی بسیار ساده است، یعنی «بیرون كردن میلیتاریست ها از حكومت.»چنین استدلالی اشاره به نتیجه متفاوتی دارد. نظامی گری و امپریالیسم ایالات متحده ریشه های عمیق در تاریخ و منطق سیاسی - اقتصادی سرمایه داری دارد. تا جایی كه حتی حامیان امپریالیسم ایالات متحده اینك تمایل به پذیرش این واقعیت دارند كه ایالات متحده از بدو وجود خود گونه ای امپراتوری بوده است. بوت در كتاب «امپریالیسم آمریكایی ؟» می نویسد: ایالات متحده حداقل از ۱۸۰۳ كه «توماس جفرسون» منطقه لوئیزیانا» را (از فرانسه) خرید ، امپراتوری بوده است.طی قرن نوزدهم ، آنچه را كه جفرسون «امپراتوری آزادی » نامید، در قاره گسترده شد. بعداً در جنگ اسپانیا- آمریكا در سال ۱۸۹۸ و جنگ دهشتبار در فیلیپین، ایالات متحده سرزمین هایی را در ورای دریاها به تصرف و تحت تابعیت درآورد و آن را كوششی برای اعمال «مسؤولیت نژاد سفید » توجیه كرد. پس از جنگ جهانی دوم، ایالات متحده و سایر كشورهای عمده امپریالیستی از امپراتوری سیاسی خود به ظاهر دست كشیدند، ولی امپراتوری های نهانی اقتصادی را با تهدید و مكرراً به كمك حمایت و دخالت واقعی نظامی به دست آوردند. جنگ سرد، این واقعیت نواستعماری را پوشاند، ولی هرگز آن را كاملاً مخفی نكرد.
رشد امپراتوری فقط مخصوص ایالات متحده نیست و نیز فقط گسترش محض سیاست های یك كشور به شمار نمی رود. این مسأله ، نتیجه سیستماتیك تمام تاریخ و منطق سرمایه داری است. سرمایه داری از زمان تولدش در قرون پانزدهم و شانزدهم میلادی ، سیستمی با گسترش جهانی بوده و به طور نظام مندی بین یك مركز و اقمار آن تقسیم شده است. هدف سیستم امپریالیستی امروزی همانند گذشته ، گشایش اقتصادهای محیطی برای سرمایه گذاری از كشورهای سرمایه داری مركزی است تا بدین وسیله ، تأمین مداوم مواد خام با قیمت های پایین و جریان خالص مازاد اقتصادی از محیط به مركز سیستم جهانی باشد. به علاوه، جهان سوم به عنوان منبعی از كار ارزان قیمت و لشكر ذخیره جهانی كارگر در نظر گرفته می شود. اقتصادهای محیطی چنان ساخته می شوند كه نیازهای خارجی ایالات متحده و سایر كشورهای مركزی كاپیتالیست را بیش از نیازهای ملی خود برآورده كنند. نتیجه این مسأله (جز استثنائات قابل ذكر ) منجر به وابستگی بی پایان وافزایش بدهكاری در مناطق فقیرتر جهان شده است.اگر نو نظامی گری و نوامپریالیسم كلاً چندان جدید نباشند، ولی در تداوم تمام تاریخ ایالات متحده و سرمایه داری جهانی ، نقش دارند. اینك سؤال مهم چنین خواهد بود: چرا امپریالیسم ایالات متحده در سال های اخیر چنان آشكار شده كه ناگهان توسط موافقان و مخالفان مجدداً به یك اندازه موردتوجه قرار گرفته است؟ فقط چندسال پیش بود كه بعضی از نظریه پردازان جهانی سازی با تمایلات چپ، همانند «مایكل هارت» و «آنتونیو نگری» در كتابشان به نام «امپراتوری » (۲۰۰۰) ، استدلال می كردند كه عصر امپریالیسم به سر آمده و جنگ ویتنام آخرین جنگ امپریالیستی بوده است. با وجود این ، امروز، امپریالیسم بیش از هر زمانی بعداز سالهای ۱۸۹۰ به نحو آشكارتری در ساختار نیروی ایالات متحده خودنمایی می كند. این تغییر تنها به كمك بررسی تحولات تاریخی كه در سه دهه اخیر پس از پایان جنگ ویتنام رخ داده است ، می تواند درك شود.
هنگامی كه جنگ ویتنام در ۱۹۷۵ پایان یافت، ایالات متحده بر اساس ایدئولوژی جنگ سرد، دچار شكست سهمگینی در جنگ امپریالیستی شد. این شكست توأم با ركودناگهانی نرخ رشد ایالات متحده و اقتصاد سرمایه داری جهان در آغاز دهه ۷۰ بود كه در نتیجه آن ، ركود عمومی مجدداً آشكار شد. صدور گسترده دلار به خارج توأم با جنگ و رشد امپراتوری بازار بزرگ دلار در اروپا، نقشی مركزی در تصمیم «ریچارد نیكسون » بر جداساختن ارتباط دلار از طلا در آگوست ۱۹۷۱ داشت و منجر به پایان استاندارد طلا و دلار شد. این مسأله ،نشانگر افول پیشگامی اقتصادی ایالات متحده بود. بحران انرژی كه دامنگیر ایالات متحده و سایر كشورهای پیشرو صنعتی بود، موجب قطع صدور نفت كشورهای خلیج فارس در واكنش به حمایت های غرب از اسرائیل در جنگ «یوم كیپور» ۱۹۷۳ شد و آسیب پذیری ایالات متحده را به دلیل وابستگی به نفت خارجی آشكار كرد.آنچه محافظه كاران به عنوان «سندرم ویتنام » یا عدم تمایل مردم آمریكا به حمایت از مداخلات نظامی آمریكا در كشورهای جهان سوم نام می برند، مانع از این شد كه در این دوره ، ایالات متحده واكنشی به بحران های جهانی به كمك تحرك ماشین غول آسای نظامی خود بدهد. مداخلات ایالات متحده در پی وقایع ویتنام، محدود و باعث دوری از گسترش سریع امپریالیسم شد: دخالت در اتیوپی ،۱۹۷۴ مستعمرات آفریقایی پرتغال : آنگولا ، موزامبیك و گینه بیسائو از ۱۹۷۴ تا ،۱۹۷۵ گرانادا در ۱۹۷۹ ، نیكاراگوئه ۱۹۷۹ ، ایران ۱۹۷۹ و زیمبابوه در ۱۹۸۰.وخیم ترین شكست امپریالیسم ایالات متحده در اواخر دهه ۷۰ ، وقوع انقلاب اسلامی در ایران بود كه شاه ایران را در ۱۹۷۹ سرنگون كرد؛ فردی كه نقش محوری در برتری نظامی ایالات متحده در خلیج فارس و نفت آن داشت.در پی وقوع بحران انرژی ، خاورمیانه مسأله اصلی استراتژی جهانی ایالات متحده شد. پرزیدنت «جیمی كارتر» در ژانویه ۱۹۸۰ بیانیه ای صادر كرد كه به نام «دكترین كارتر » شناخته شد. «هرگونه كوشش توسط هر نیروی خارجی برای كنترل منطقه خلیج فارس به عنوان تهاجم به منافع حیاتی ایالات متحده آمریكا در نظر گرفته خواهد شد و چنین تهاجمی به هروسیله ممكن از جمله نیروی نظامی دفاع خواهد شد. این بیانیه به موازات «دكترین مونروئه» طراحی شده بود كه ادعای ایالات متحده به برتری بر قاره آمریكا را پایه گذاری كرده بود و به عنوان اصلی قانونی شناخته شده بود كه تهاجم نظامی ایالات متحده به سایر كشورهای قاره را توجیه می كرد. دكترین كارتر عملاً بیانگر برتری نظامی ایالات متحده در خلیج فارس بود كه عملاً و به هروسیله ممكن در حیطه امپراتوری درآید.» این تأكید بر نیروی ایالات متحده در خاورمیانه توأم با شروع جنگ علیه نیروهای اتحاد شوروی در افغانستان با حمایت سازمان سیا همراه بود (كه طولانی ترین جنگ مخفی تاریخ بوده است ) و در آن ، ایالات متحده نیروهای افغان از جمله «اسامه بن لادن» را درجنگ علیه نیروهای اشغالگر شوروی وارد عمل كرد. نتیجه این جنگ و جنگ بعدی در خلیج فارس ، به طور مستقیم منجر به حملات تروریستی در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ شد.
منبع : مانتلی ریویو
ترجمه : مرضیه خادم شریف ـ نویسنده : جان بلامی فاستر
منبع : روزنامه ایران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست