سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
مجله ویستا
فضاهای روستایی و عشایری ، استان چهارمحال وبختیاری
فضاهای روستایی منطقه به علت دارا بودن ویژگیهای منحصر به فرد قابلیت بسیار جذب جهانگرد دارند. این فضاها علاوه بر موقعیتهای جغرافیایی، هوای مناسب، سبزینگی و طراوت دارای معماری ویژهای هستند كه در درآمیختگی با طبیعت و كار، روحیات روستایی را به نمایش میگذارند. فیالمثل فضای روستایی هفشجان به علت موقعیت خاص استقراری كه در دشتی میان كوههای جهانبین واقع شده و همواره به بركت آبها و چشمههایش سرسبز و زیباست، دارای نوعی معماری خاص است كه تقریباً آن را به مثابه یك روستای پیشرفته و قابل بازدید نشان میدهد. ساختمانهای بلند آجری با سقفهای شیروانی و ایوانهای باز با ستونهای زیبا كه به نوعی از معماری بومی و مدرن متأثر گشتهاند، چشماندازی زیبا دارند كه هر بینندهای را به سوی خود جلب میكنند. همچنین روستای دورك شاهپوری كه به علت باغها و جنگلهای انار به دورك اناری معروف شده است، در دامنههای كوههای زاگرس مشرف به رود كارون واقع شده، زیبایی دلانگیز و تعجبآوری دارد. شالیزارهایش جاذبهای خاص به آن میبخشند و با دیگر روستاهای حواشی رودها و چشمهها كه آب و باغ و كوه و مزرعه و معماری آنها جلوهای ویژه از حیات اجتماعی را به نمایش میگذارند، نوعاً جاذب جماعت شهری هستند.
به مجموعه این فضاهای روستائی، فضاهای عشایری را نیز باید اضافه كرد كه با استقرار در میان دشتها و دامنه كوهها و صخرهها كه در مسیر جادههای اصلی و فرغی جای گرفتهاند؛ موجب جلب بیننده غیربومی میگردند و صحنههایی از حیات عشایری را از نظر نوع زیست و لباسهای رنگارنگ زنان و مردان و مراسم خاصشان به نمایش میگذارند و به این مجموعه، اتراقگاهها، ایل راهها، پلها و سیمراههایی (جرهها) را باید اضافه كرد كه عشایر جهت عبور به روی رودخانهها بستهاند. قبل از ترسیم فضای عشایری استان اجمالی از وضعیت اجتماعی و معیشتی عشایر كوچرو منطقه ضروری به نظر میرسد.
منطقه چهارمحال و بختیاری به دلیل شرایط طبیعی و ویژگیهای اقلیمی، وجود چراگاهها و چشمهسارها از دیرباز قلمرو ییلاقی طوایفی از ایل بختیاری بوده است. ارتفاعات دامنههای شرقی و غربی سلسله جبال زاگرس، چراگاههای بهاره و تابستانی رمههای عشایر بختیاری را تشكیل میدهد.
عشایر بختیاری و كانونهای عشایری منطقه به مثابه مراكز اصلی تولید و فعالیت، نقش بسزایی در شكلگیری مراكز مبادلاتی - خدماتی در منطقه داشتهاند و استخوانبندی موجود نظام شهری - روستایی، متأثر از نحوه و میزان ارتباطی است كه سایر جوامع موجود در منطقه با جامعه عشایری برقرار كردهاند.
جامعه عشایری استان به رغم همه رویدادهای تاریخی به دلیل شرایط خاص محیط زیست و محصور بودن نسبی فضای قلمرو، در حال حاضر نیز تا حدودی ویژگیهای مختلف یك جامعه ایلیاتی را حفظ كرده و در مقیاس ملی نیز از مهمترین گروههای عشایری كشور محسوب میشود.
ساختار اجتماعی عشایر بختیاری چون دیگر گروههای ایلیاتی مبتنی بر وابستگیهای خونی و نسبی است. اساس معیشت رمهداری، كوچ و تحرك را اجتنابناپذیر میكند و این ضرورت به رشد و گسترش روابطی میانجامد كه نتایج آن به ایل قوام میبخشد. نظام خویشاوندی و برخورداری از مزایای این نظام تا بدانجا پیش میرود كه بدون آن امكان ادامه زیست برای ایل ناممكن است. بر این اساس جامعه عشایری به واحدهای خویشاوندی خرد و كلان پدرتبار تقسیم شده است. روابط خویشاوندی در ردههای پائین بسیار قوی است. این همبستگی در سطوح مختلف و تا مرز «بزرگ ایل» گسترش مییابد.
همانطور كه پیشتر ذكر شد، جامعه بختیاری به دو بخش اصلی یعنی «هفت لنگ» و «چهار لنگ» تقسیم شده است كه هر یك سرزمین و قلمرو مشخص و معینی دارند.
به منظور سامان بخشی به اموری نظیر استفاده مطلوب از مراتع، همكاری در مراحل كوچ، حفظ و نگهداری قلمرو، دفاع از قلمرو و متعلقات آن و ... ایل به گروههای اجتماعی خویشاوندی كوچكتر تقسیم میشود كه عبارتند از :
خانوار : كوچكترین واحد اجتماعی است كه معمولاً در اشكال هستهای و گسترده پابرجاترین نهاد اجتماعی را تشكیل میدهد.
مال : اجتماع چند خانوار چادرنشین كوچرو است كه تحت سرپرستی فردی معین زمینه شكلگیری این واحد اجتماعی فراهم میشود. خانوارهای تشكیلدهنده مال دارای روابط خویشاوندی نزدیك هستند.
اولاد : مفهومی خویشاوندی است و از پیوند خونی رؤسای خانوارهای تشكیل دهنده «مال» ها تحقق مییابد. در شبكه خویشاوندی ایل بختیاری بین «مال» و «اولاد» تشكل دیگری به نام «كربو» نیز وجود دارد.
تیره (تش) : از چند اولاد كه عمدتاً دارای نیای مشتركی هستند به وجود میآید.
طایفه : مشخصترین و اصلیترین واحد اجتماعی بختیاریهاست كه عمدتاً واحدهای اجتماعی داخل آن با هم قرابت و خویشاوندی دور و نزدیك داشته و در چندین نسل سبباً یا نسباً به نیای مشتركی متصل میگردند.
كلانطایفه (باب) : شالوده سیاسی این واحد قویتر از محتوای خویشاوندی آن است. چرا كه واحدهای این زیرمجموعه به ویژه در سطح طوایف برخلاف دیگر ردههای زیرین از قلمرو مشترك تبعیت ننموده و قلمرو زیست برخی طوایف تشكیل دهنده «باب»ها در كنار یكدیگر واقع نشده است.
از بررسیهای به عمل آمده چنین میتوان نتیجه گرفت كه در جامعه بختیاری عنصر قوامدهنده و عامل اصلی در شكلدهی به ردههای مختلف ایل، روابط خویشاوندی است و وجود چنین پدیدهای به ویژه در ردههای پائینی گروهبندیها به وضوح قابل رؤیت است.
عشایر اصلی منطقه، بختیاریهای وابسته به بخش هفت لنگ هستند. این ایل از چهار گروه اصلی ایلی یا كلان طایفه تشكیل شده است كه موقعیت آنها در كل شبكه ایلی با پسوند «باب» مشخص میشود. گروههای مزبور عبارتند از : گروههای ایلی «دوركی»، «دینارانی»، «بابادی» و «بهداروند». در كل بخش هفت لنگ 27 طایفه، 165 تیره یا تش، 636 اولاد، 3294 مال و 15780 خانوار مورد شناسایی قرار گرفتهاند.
فضاهای عشایری استان چهار محال و بختیاری از جاذبههای ویژه جهانگردی منطقه هستند. این فضاها كه عمدتاً مناطق ییلاقی و قشلاقی و ایل راهها را شامل میشوند، برای هر بیننده تازهوارد و غیربومی جذابیتهای دوچندانی از زیباییهای حیات كوچنشینی را به نمایش میگذارند.
قلمرو ییلاقی هر دو بخش هفت لنگ و چهار لنگ ایل بختیاری به تناسب اقتدار و نفوذ ایل در مقاطع مختلف تاریخی در تغییر بوده است. در حال حاضر قلمروهای عشایری منطقه دهستانهای بازفت، دوآب، بیرگان، تنگ گزی، شوراب در شهرستان فارسان، دهستانهای چغاخور، پشتكوه، میانكوه و دیناران در شهرستان بروجن و قسمت كوچكی از دهستان بن در شهرستان شهر كرد را در بر میگیرد. نكته قابل توجه در پراكندگی عشایر منطقه در دهستانهای عشایری، تعداد خانوار و تعداد دام عشایر كوچرو در دهستان چغاخور است، چرا كه این دهستان یكی از مراكز سیاسی - اقتصادی مهم ایل هفت لنگ بختیاری است و از دیرباز خوانین دوركی (ایلخانها) این ناحیه را یورتگاه ییلاقی و مركز حكومتی خود قرار میدادهاند.
قلمرو قشلاقی عشایر منطقه در گذشته به جز نواحی شرقی و كوهستانی جلگه خوزستان بخش وسیعی از جلگه خوزستان را نیز در بر میگرفت و تا سواحل خلیج فارس امتداد مییافت. در حال حاضر نیز قلمرو عشایر كوچرو بختیاری در خارج از مرزهای استان است و مشتمل بر 18 دهستان در محدوده شهرستانهای ایذه، مسجد سلیمان، شوشتر، رامهرمز و اهواز میباشد.
میانگین مدت استقرار عشایر در ییلاق برای كل ایل هفت لنگ 140 روز و حداقل و حداكثر زمان توقف در ییلاق به ترتیب 72 و 201 روز است. كمترین زمان توقف مربوط به برخی از طوایف و تیرههای گروه ایلی دینارانی باب (72 روز)، بیشترین زمان توقف مربوط به تعدادی از تیرههای گروه ایلی دوركی باب (201 روز) محاسبه شده است. در مورد مدت استقرار در قلمرو قشلاقی، حداقل و حداكثر و میانگین مدت استقرار به ترتیب 134، 237 و 191 روز است كه توزیع آن به حسب گروههای اصلی ایلی متفاوت است.
كوچهایی كه در منطقه صورت میگیرد عمدتاً از نوع كوچ عمودی است. یعنی حركت از جلگهها و ارتفاعات و به عكس، ولی از نظر ابعاد كوچ و مختصات كوچنشینی دو نوع كوچ در منطقه دیده میشود كه عبارتند از كوچهای درون منطقهای و برون منطقهای.
كوچنشینان درون منطقهای عمدتاً ساكنان روستاهای نواحی حاشیهای و نیمه گرمسیری منطقه هستند كه از نظر وابستگی ایلی و ویژگیهای فرهنگی به یكی از طوایف اصلی ایل هفت لنگ بختیاری بستگی دارند. عمدهترین ویژگی این نوع كوچنشینی كوتاه بودن فاصله بین حوزههای ییلاقی و قشلاقی است كه بین حداقل 3 و حداكثر 7 روز متغیر است.
كوچنشینان برون منطقهای بخشی از عشایر منطقه است كه محدوده كوچ آنها از قلمرو منطقه فراتر میرود. این گروه از جنبههای مختلف خصوصیات و ویژگیهای كامل عشایری دارند. مشخصه اصلی این گروه غلبه كامل تولیدات دامی در اقتصاد معیشتی خانوار است و عوامل مختلف تولید و مناسبات تولیدی نیز براساس این شیوه و الگوی معیشت سامان یافته است.
چگونگی كوچ عشایر منطقه علیرغم تفاوتهایی كه با دهههای قبل پیدا كرده است، در نوع خود بسیار منحصر به فرد و دیدنی است. جا دارد كه اجمالی از چگونگی كوچ عشایر منطقه نیز ذكر گردد:
اواسط فروردین ماه یعنی زمانی كه علوفه مراتع قشلاقی تكافوی تغذیه كامل دامها را نمیكند و گرمای هوا عرصه را بر زندگی عشایر تنگ مینماید. خانوارهای عشایری اسباب كوچ را فراهم میكنند و برای حركت به سوی ییلاق آماده میشوند. ابزار و اثاثیه اضافی و دست و پاگیر در منزل خویشان و كسانی كه در گرمسیر میمانند به امانت گذاشته میشود، وسائل و اثاثیههایی كه در هنگام كوچ به كار میآید به اضافه آذوقه میان راه، در حورها و خورجینها، صندوقچهها و هزارپیشهها (جعبه نگهداری اسباب و اثاثیه چای) جای داده میشود و سحرگاهان پس از برچیدن چادرها و بار كردن اثاثیه بر پشت چهارپایان كوچ آغاز میشود.
انتخاب منزلگاهها به عواملی نظیر وجود علوفه كافی، امنیت، آب و از همه مهمتر خلوت بودن محدوده اطراق، بستگی دارد. حركت از منزلی به منزل دیگر از ساعات آغازین روز شروع و پس از حدود 5 تا 6 ساعت راهپیمایی پایان میپذیرد. گلهها به منظور تعلیف از مسیری جداگانه به سوی منزلگاههای بعدی حركت داده میشوند. در مواردی كه به تشخیص ریشسفیدان دو یا سه منزل به یكباره میباید طی شود توقف كوتاهی در مسیر انجام میگیرد كه اصطلاحاً «پسینو» خوانده میشود و پس از رفع خستگی و صرف چای و غذا، از نو حركت به سوی منزلگاه موردنظر ادامه مییابد.
به محض ورود به منزلگاهها وظیفه مردان برافراشتن چادرهاست و زنان تهیه آب و هیزم و طبخ چای و نان و دوشیدن گوسفندان (برای تهیه دوغ) را به عهده میگیرند. نان و دوغ غذای اصلی عشایر در مسیر كوچ است.
یكی از سختترین و پرمخاطرهترین فرازهای كوچ بختیاری مرحله عبور از رودخانههای پرآب مسیر كوچ است. در این مرحله ضرورت تعاون و همكاری در میان افراد خانوارهای ایلیاتی به منظور عبور دادن دام و اثاثیه از رودخانه اهمیت خاصی دارد.
با توجه به این اینكه ایل راههای بختیاری به ویژه در مسیرهایی كه از كوههای تاراز، زردكوه و كوه سفید میگذرند، از نواحی كاملاً سردسیری عبور میكنند و رودخانههای مسیر در ساعت اولیه صبح كم آب و در ساعات میانه روز و بعدازظهر به دلیل ذوب شدن برفها پرآب هستند، عشایر ناگزیر كوشش میكنند كه برنامه عبور از رودخانهها در ساعات اولیه صبح صورت پذیرد. به منظور گرم كردن خویش پس از هر بار عبور از رودخانه، با استفاده از هیزمهای مسیر رودخانه و یا هیزمهایی كه از قبل و از جنگلهای مسیر تدارك دیدهاند و در دو طرف رودخانه گرد آوردهاند، خرمنهای بزرگی از آتش برمیافروزند.
خانوارهایی كه چهارپای لازم برای حمل بار و اثاثیه خود ندارند، كوچ را در دو مرحله انجام میدهند. به این ترتیب كه قسمتی از بار و اثاثیه خانوار كه اصطلاحاً «پیشبار» نامیده میشود در یك مرحله به ییلاق فرستاده میشود، سپس چارپایان و دو یا سه نفر از اعضای خانوار حیوانات باركش را به قشلاق باز گردانده، باقی مانده اثاثیه را به ییلاق حمل میكنند.
كوچ از ییلاق به قشلاق نیز از زمانی كه هوای ییلاق به سردی میگراید (معمولاً از اواسط شهریور ماه) آغاز میشود. با توجه به این كه در این فصل از كوچ در میان راه علوفه كافی برای تغذیه دامها وجود ندارد و هوا نیز در اعتدال است و آب رودخانهها كم، عمل كوچ با سرعت بیشتر، در زمانی كوتاهتر و با سهولت بیشتری نسبت به كوچ از قشلاق به ییلاق انجام میشود.
حداكثر فاصله دو نقاط ییلاقی و قشلاقی عشایر بختیاری حدود 300 كیلومتر (دهستان چغاخور - حومه اهواز) است. كوتاهترین مسیر با قریب 80 كیلومتر مسافت مربوط به طایفه موری از ایل دوركی و برخی طوایف دینارانی است.
طول مدت كوچ معمولاً به دو عامل شرایط جوی و امكان استقرار بستگی دارد. معمولاً در سالهای پرباران زمان كوچ از قشلاق به ییلاق طولانیتر شده و بارندگی و سیلابهای بهاری و وجود برهها و بزغالههای كوچك و زایش دامها عشایر را ناگزیر به توقفهای درازمدت در منزلگاههای میان راه میكند و به همین دلیل زمان كوچ از گرمسیر به ییلاق طولانیتر از كوچ از ییلاق به قشلاق است. پدیده دیگری كه زمان كوچ را طولانیتر میكند، وضعیت علوفه میان راه است كه در این صورت زمان بیشتری صرف كوچ میشود.
وسیله كوچ عمدتاً اسب، قاطر و الاغ است. زنان و مردان كهنسال و كودكان خردسال به همراه بار و اثاثیه خانوار به وسیله چارپاها مسیر كوچ را طی میكنند و مردان و نوجوانان مالها، گله را همراهی میكنند. در سالهای اخیر با توجه به توسعه شبكه راههای روستایی و ارتباط این شبكهها با قلمروهای عشایری، استفاده از ماشین برای حمل بار و اثاثیه و اعضای خانوار به ییلاق یا به عكس در میان عشایر منطقه رایج شده است. امروزه بیشتر خانوارهای متمكن كوچرو با ماشین كوچ میكنند.
عشایر بختیاری برای كوچ از مسیرهای اصلی و انشعابهای فرعی مختلفی استفاده میكنند. انشعابهای فرعی، یورتگاههای عشایری را به ایل راههای اصلی تاراز، هزارچمه، كوه سفید، تنگ فاله و دزپارت متصل میكند و در حقیقت عشایر چه در ییلاق و چه در قشلاق به هر صورت ناگزیر از عبور از این 5 ایل راه اصلیاند.
مسیر ایل راههای منطقه بختیاری از ارتفاعات صعبالعبور و پر فراز و نشیب سلسله جبال زاگرس و رودخانههای پرآب (سرشاخههای مختلف كارون) میگذرد و به همین دلیل از ناهموارترین ایل راههای عشایری كشور به شمار میآید و عبور از آن هنوز هم یكی از مشكلات مهم كوچنشینان بختیاری است. این ایل راهها عبارتند از :
به مجموعه این فضاهای روستائی، فضاهای عشایری را نیز باید اضافه كرد كه با استقرار در میان دشتها و دامنه كوهها و صخرهها كه در مسیر جادههای اصلی و فرغی جای گرفتهاند؛ موجب جلب بیننده غیربومی میگردند و صحنههایی از حیات عشایری را از نظر نوع زیست و لباسهای رنگارنگ زنان و مردان و مراسم خاصشان به نمایش میگذارند و به این مجموعه، اتراقگاهها، ایل راهها، پلها و سیمراههایی (جرهها) را باید اضافه كرد كه عشایر جهت عبور به روی رودخانهها بستهاند. قبل از ترسیم فضای عشایری استان اجمالی از وضعیت اجتماعی و معیشتی عشایر كوچرو منطقه ضروری به نظر میرسد.
منطقه چهارمحال و بختیاری به دلیل شرایط طبیعی و ویژگیهای اقلیمی، وجود چراگاهها و چشمهسارها از دیرباز قلمرو ییلاقی طوایفی از ایل بختیاری بوده است. ارتفاعات دامنههای شرقی و غربی سلسله جبال زاگرس، چراگاههای بهاره و تابستانی رمههای عشایر بختیاری را تشكیل میدهد.
عشایر بختیاری و كانونهای عشایری منطقه به مثابه مراكز اصلی تولید و فعالیت، نقش بسزایی در شكلگیری مراكز مبادلاتی - خدماتی در منطقه داشتهاند و استخوانبندی موجود نظام شهری - روستایی، متأثر از نحوه و میزان ارتباطی است كه سایر جوامع موجود در منطقه با جامعه عشایری برقرار كردهاند.
جامعه عشایری استان به رغم همه رویدادهای تاریخی به دلیل شرایط خاص محیط زیست و محصور بودن نسبی فضای قلمرو، در حال حاضر نیز تا حدودی ویژگیهای مختلف یك جامعه ایلیاتی را حفظ كرده و در مقیاس ملی نیز از مهمترین گروههای عشایری كشور محسوب میشود.
ساختار اجتماعی عشایر بختیاری چون دیگر گروههای ایلیاتی مبتنی بر وابستگیهای خونی و نسبی است. اساس معیشت رمهداری، كوچ و تحرك را اجتنابناپذیر میكند و این ضرورت به رشد و گسترش روابطی میانجامد كه نتایج آن به ایل قوام میبخشد. نظام خویشاوندی و برخورداری از مزایای این نظام تا بدانجا پیش میرود كه بدون آن امكان ادامه زیست برای ایل ناممكن است. بر این اساس جامعه عشایری به واحدهای خویشاوندی خرد و كلان پدرتبار تقسیم شده است. روابط خویشاوندی در ردههای پائین بسیار قوی است. این همبستگی در سطوح مختلف و تا مرز «بزرگ ایل» گسترش مییابد.
همانطور كه پیشتر ذكر شد، جامعه بختیاری به دو بخش اصلی یعنی «هفت لنگ» و «چهار لنگ» تقسیم شده است كه هر یك سرزمین و قلمرو مشخص و معینی دارند.
به منظور سامان بخشی به اموری نظیر استفاده مطلوب از مراتع، همكاری در مراحل كوچ، حفظ و نگهداری قلمرو، دفاع از قلمرو و متعلقات آن و ... ایل به گروههای اجتماعی خویشاوندی كوچكتر تقسیم میشود كه عبارتند از :
خانوار : كوچكترین واحد اجتماعی است كه معمولاً در اشكال هستهای و گسترده پابرجاترین نهاد اجتماعی را تشكیل میدهد.
مال : اجتماع چند خانوار چادرنشین كوچرو است كه تحت سرپرستی فردی معین زمینه شكلگیری این واحد اجتماعی فراهم میشود. خانوارهای تشكیلدهنده مال دارای روابط خویشاوندی نزدیك هستند.
اولاد : مفهومی خویشاوندی است و از پیوند خونی رؤسای خانوارهای تشكیل دهنده «مال» ها تحقق مییابد. در شبكه خویشاوندی ایل بختیاری بین «مال» و «اولاد» تشكل دیگری به نام «كربو» نیز وجود دارد.
تیره (تش) : از چند اولاد كه عمدتاً دارای نیای مشتركی هستند به وجود میآید.
طایفه : مشخصترین و اصلیترین واحد اجتماعی بختیاریهاست كه عمدتاً واحدهای اجتماعی داخل آن با هم قرابت و خویشاوندی دور و نزدیك داشته و در چندین نسل سبباً یا نسباً به نیای مشتركی متصل میگردند.
كلانطایفه (باب) : شالوده سیاسی این واحد قویتر از محتوای خویشاوندی آن است. چرا كه واحدهای این زیرمجموعه به ویژه در سطح طوایف برخلاف دیگر ردههای زیرین از قلمرو مشترك تبعیت ننموده و قلمرو زیست برخی طوایف تشكیل دهنده «باب»ها در كنار یكدیگر واقع نشده است.
از بررسیهای به عمل آمده چنین میتوان نتیجه گرفت كه در جامعه بختیاری عنصر قوامدهنده و عامل اصلی در شكلدهی به ردههای مختلف ایل، روابط خویشاوندی است و وجود چنین پدیدهای به ویژه در ردههای پائینی گروهبندیها به وضوح قابل رؤیت است.
عشایر اصلی منطقه، بختیاریهای وابسته به بخش هفت لنگ هستند. این ایل از چهار گروه اصلی ایلی یا كلان طایفه تشكیل شده است كه موقعیت آنها در كل شبكه ایلی با پسوند «باب» مشخص میشود. گروههای مزبور عبارتند از : گروههای ایلی «دوركی»، «دینارانی»، «بابادی» و «بهداروند». در كل بخش هفت لنگ 27 طایفه، 165 تیره یا تش، 636 اولاد، 3294 مال و 15780 خانوار مورد شناسایی قرار گرفتهاند.
فضاهای عشایری استان چهار محال و بختیاری از جاذبههای ویژه جهانگردی منطقه هستند. این فضاها كه عمدتاً مناطق ییلاقی و قشلاقی و ایل راهها را شامل میشوند، برای هر بیننده تازهوارد و غیربومی جذابیتهای دوچندانی از زیباییهای حیات كوچنشینی را به نمایش میگذارند.
قلمرو ییلاقی هر دو بخش هفت لنگ و چهار لنگ ایل بختیاری به تناسب اقتدار و نفوذ ایل در مقاطع مختلف تاریخی در تغییر بوده است. در حال حاضر قلمروهای عشایری منطقه دهستانهای بازفت، دوآب، بیرگان، تنگ گزی، شوراب در شهرستان فارسان، دهستانهای چغاخور، پشتكوه، میانكوه و دیناران در شهرستان بروجن و قسمت كوچكی از دهستان بن در شهرستان شهر كرد را در بر میگیرد. نكته قابل توجه در پراكندگی عشایر منطقه در دهستانهای عشایری، تعداد خانوار و تعداد دام عشایر كوچرو در دهستان چغاخور است، چرا كه این دهستان یكی از مراكز سیاسی - اقتصادی مهم ایل هفت لنگ بختیاری است و از دیرباز خوانین دوركی (ایلخانها) این ناحیه را یورتگاه ییلاقی و مركز حكومتی خود قرار میدادهاند.
قلمرو قشلاقی عشایر منطقه در گذشته به جز نواحی شرقی و كوهستانی جلگه خوزستان بخش وسیعی از جلگه خوزستان را نیز در بر میگرفت و تا سواحل خلیج فارس امتداد مییافت. در حال حاضر نیز قلمرو عشایر كوچرو بختیاری در خارج از مرزهای استان است و مشتمل بر 18 دهستان در محدوده شهرستانهای ایذه، مسجد سلیمان، شوشتر، رامهرمز و اهواز میباشد.
میانگین مدت استقرار عشایر در ییلاق برای كل ایل هفت لنگ 140 روز و حداقل و حداكثر زمان توقف در ییلاق به ترتیب 72 و 201 روز است. كمترین زمان توقف مربوط به برخی از طوایف و تیرههای گروه ایلی دینارانی باب (72 روز)، بیشترین زمان توقف مربوط به تعدادی از تیرههای گروه ایلی دوركی باب (201 روز) محاسبه شده است. در مورد مدت استقرار در قلمرو قشلاقی، حداقل و حداكثر و میانگین مدت استقرار به ترتیب 134، 237 و 191 روز است كه توزیع آن به حسب گروههای اصلی ایلی متفاوت است.
كوچهایی كه در منطقه صورت میگیرد عمدتاً از نوع كوچ عمودی است. یعنی حركت از جلگهها و ارتفاعات و به عكس، ولی از نظر ابعاد كوچ و مختصات كوچنشینی دو نوع كوچ در منطقه دیده میشود كه عبارتند از كوچهای درون منطقهای و برون منطقهای.
كوچنشینان درون منطقهای عمدتاً ساكنان روستاهای نواحی حاشیهای و نیمه گرمسیری منطقه هستند كه از نظر وابستگی ایلی و ویژگیهای فرهنگی به یكی از طوایف اصلی ایل هفت لنگ بختیاری بستگی دارند. عمدهترین ویژگی این نوع كوچنشینی كوتاه بودن فاصله بین حوزههای ییلاقی و قشلاقی است كه بین حداقل 3 و حداكثر 7 روز متغیر است.
كوچنشینان برون منطقهای بخشی از عشایر منطقه است كه محدوده كوچ آنها از قلمرو منطقه فراتر میرود. این گروه از جنبههای مختلف خصوصیات و ویژگیهای كامل عشایری دارند. مشخصه اصلی این گروه غلبه كامل تولیدات دامی در اقتصاد معیشتی خانوار است و عوامل مختلف تولید و مناسبات تولیدی نیز براساس این شیوه و الگوی معیشت سامان یافته است.
چگونگی كوچ عشایر منطقه علیرغم تفاوتهایی كه با دهههای قبل پیدا كرده است، در نوع خود بسیار منحصر به فرد و دیدنی است. جا دارد كه اجمالی از چگونگی كوچ عشایر منطقه نیز ذكر گردد:
اواسط فروردین ماه یعنی زمانی كه علوفه مراتع قشلاقی تكافوی تغذیه كامل دامها را نمیكند و گرمای هوا عرصه را بر زندگی عشایر تنگ مینماید. خانوارهای عشایری اسباب كوچ را فراهم میكنند و برای حركت به سوی ییلاق آماده میشوند. ابزار و اثاثیه اضافی و دست و پاگیر در منزل خویشان و كسانی كه در گرمسیر میمانند به امانت گذاشته میشود، وسائل و اثاثیههایی كه در هنگام كوچ به كار میآید به اضافه آذوقه میان راه، در حورها و خورجینها، صندوقچهها و هزارپیشهها (جعبه نگهداری اسباب و اثاثیه چای) جای داده میشود و سحرگاهان پس از برچیدن چادرها و بار كردن اثاثیه بر پشت چهارپایان كوچ آغاز میشود.
انتخاب منزلگاهها به عواملی نظیر وجود علوفه كافی، امنیت، آب و از همه مهمتر خلوت بودن محدوده اطراق، بستگی دارد. حركت از منزلی به منزل دیگر از ساعات آغازین روز شروع و پس از حدود 5 تا 6 ساعت راهپیمایی پایان میپذیرد. گلهها به منظور تعلیف از مسیری جداگانه به سوی منزلگاههای بعدی حركت داده میشوند. در مواردی كه به تشخیص ریشسفیدان دو یا سه منزل به یكباره میباید طی شود توقف كوتاهی در مسیر انجام میگیرد كه اصطلاحاً «پسینو» خوانده میشود و پس از رفع خستگی و صرف چای و غذا، از نو حركت به سوی منزلگاه موردنظر ادامه مییابد.
به محض ورود به منزلگاهها وظیفه مردان برافراشتن چادرهاست و زنان تهیه آب و هیزم و طبخ چای و نان و دوشیدن گوسفندان (برای تهیه دوغ) را به عهده میگیرند. نان و دوغ غذای اصلی عشایر در مسیر كوچ است.
یكی از سختترین و پرمخاطرهترین فرازهای كوچ بختیاری مرحله عبور از رودخانههای پرآب مسیر كوچ است. در این مرحله ضرورت تعاون و همكاری در میان افراد خانوارهای ایلیاتی به منظور عبور دادن دام و اثاثیه از رودخانه اهمیت خاصی دارد.
با توجه به این اینكه ایل راههای بختیاری به ویژه در مسیرهایی كه از كوههای تاراز، زردكوه و كوه سفید میگذرند، از نواحی كاملاً سردسیری عبور میكنند و رودخانههای مسیر در ساعت اولیه صبح كم آب و در ساعات میانه روز و بعدازظهر به دلیل ذوب شدن برفها پرآب هستند، عشایر ناگزیر كوشش میكنند كه برنامه عبور از رودخانهها در ساعات اولیه صبح صورت پذیرد. به منظور گرم كردن خویش پس از هر بار عبور از رودخانه، با استفاده از هیزمهای مسیر رودخانه و یا هیزمهایی كه از قبل و از جنگلهای مسیر تدارك دیدهاند و در دو طرف رودخانه گرد آوردهاند، خرمنهای بزرگی از آتش برمیافروزند.
خانوارهایی كه چهارپای لازم برای حمل بار و اثاثیه خود ندارند، كوچ را در دو مرحله انجام میدهند. به این ترتیب كه قسمتی از بار و اثاثیه خانوار كه اصطلاحاً «پیشبار» نامیده میشود در یك مرحله به ییلاق فرستاده میشود، سپس چارپایان و دو یا سه نفر از اعضای خانوار حیوانات باركش را به قشلاق باز گردانده، باقی مانده اثاثیه را به ییلاق حمل میكنند.
كوچ از ییلاق به قشلاق نیز از زمانی كه هوای ییلاق به سردی میگراید (معمولاً از اواسط شهریور ماه) آغاز میشود. با توجه به این كه در این فصل از كوچ در میان راه علوفه كافی برای تغذیه دامها وجود ندارد و هوا نیز در اعتدال است و آب رودخانهها كم، عمل كوچ با سرعت بیشتر، در زمانی كوتاهتر و با سهولت بیشتری نسبت به كوچ از قشلاق به ییلاق انجام میشود.
حداكثر فاصله دو نقاط ییلاقی و قشلاقی عشایر بختیاری حدود 300 كیلومتر (دهستان چغاخور - حومه اهواز) است. كوتاهترین مسیر با قریب 80 كیلومتر مسافت مربوط به طایفه موری از ایل دوركی و برخی طوایف دینارانی است.
طول مدت كوچ معمولاً به دو عامل شرایط جوی و امكان استقرار بستگی دارد. معمولاً در سالهای پرباران زمان كوچ از قشلاق به ییلاق طولانیتر شده و بارندگی و سیلابهای بهاری و وجود برهها و بزغالههای كوچك و زایش دامها عشایر را ناگزیر به توقفهای درازمدت در منزلگاههای میان راه میكند و به همین دلیل زمان كوچ از گرمسیر به ییلاق طولانیتر از كوچ از ییلاق به قشلاق است. پدیده دیگری كه زمان كوچ را طولانیتر میكند، وضعیت علوفه میان راه است كه در این صورت زمان بیشتری صرف كوچ میشود.
وسیله كوچ عمدتاً اسب، قاطر و الاغ است. زنان و مردان كهنسال و كودكان خردسال به همراه بار و اثاثیه خانوار به وسیله چارپاها مسیر كوچ را طی میكنند و مردان و نوجوانان مالها، گله را همراهی میكنند. در سالهای اخیر با توجه به توسعه شبكه راههای روستایی و ارتباط این شبكهها با قلمروهای عشایری، استفاده از ماشین برای حمل بار و اثاثیه و اعضای خانوار به ییلاق یا به عكس در میان عشایر منطقه رایج شده است. امروزه بیشتر خانوارهای متمكن كوچرو با ماشین كوچ میكنند.
عشایر بختیاری برای كوچ از مسیرهای اصلی و انشعابهای فرعی مختلفی استفاده میكنند. انشعابهای فرعی، یورتگاههای عشایری را به ایل راههای اصلی تاراز، هزارچمه، كوه سفید، تنگ فاله و دزپارت متصل میكند و در حقیقت عشایر چه در ییلاق و چه در قشلاق به هر صورت ناگزیر از عبور از این 5 ایل راه اصلیاند.
مسیر ایل راههای منطقه بختیاری از ارتفاعات صعبالعبور و پر فراز و نشیب سلسله جبال زاگرس و رودخانههای پرآب (سرشاخههای مختلف كارون) میگذرد و به همین دلیل از ناهموارترین ایل راههای عشایری كشور به شمار میآید و عبور از آن هنوز هم یكی از مشكلات مهم كوچنشینان بختیاری است. این ایل راهها عبارتند از :
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست