شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
مجله ویستا
بالهایی جدید برای سوسیالیسم
۱۷ سال پیش (در ۱۹۹۰) من مقالهای نوشتم و آن را با شعری از برتولت برشت آغاز کردم; آن شعر دربارهء مردی میانسال در اروپا بود که روزی «چیزهایی شبیه بال» به تن کرد; روی سقف کلیسایی رفت و تلاش کرد تا پرواز کند; اما او سقوط کرد و در همین هنگام، اسقفی که از آنجا گذر میکرد، گفت: «هیچکس نخواهد توانست پرواز کند.»
در ۱۹۹۰ عنوان میشد که جهان سوسیالیستی سقوط کرده است و در همهجا صاحبنظرانی وجود داشتند که شکست خوردن سوسیالیسم را به سادگی اثبات میکردند. («هیچکس نخواهد توانست پرواز کند.»)
قصد من در آن مقاله، طرح بحثی تئوریک دربارهء سوسیالیسم بود. من عنوان کردم که در مارکسیسم-چه در عرصهء تئوری و چه در عرصهء عمل-انحرافی رخ داده است; انحرافی که انسانها را از یاد برده، جبرگرایانه بر نیروهای تولیدی تمرکز کرده و دربارهء طبیعت انسانها که در چارچوب سیستم اقتصادی به امر تولید مشغول هستند، سکوت اختیار کرده است. من همچنین بیان کردم که نگاه ترمینیستی که بر تقدم نیروهای تولیدی تاکید میورزد; هیچگاه قادر به درک این موضوع نخواهد بود که چرا مارکس «سلامتی، شادی و خانوادهء» خودم را برای نوشتن «سرمایه» (Capital) قربانی کرد نیز از این مساله که چرا مارکس هیچگاه تاکیدش را بر «مهیا شدن کارگران طی روند مبارزه، برای خلق جامعهای نو» متوقف کرد، درکی نخواهد داشت.
نکتهء اصلی در آن مقاله، تاکید بر اهمیت «نگرشی جدید» بود; از آن گونه که منطق تولید کردن را دریابد و از آن برای تامین نیازهای انسان بهره ببرد. شکست در انجام این کار و در مقابل اهمیت دادن به توسعهء نیروهای تولیدی، ناگزیر به پایانی ناخوشایند ختم میشود. مساله ساده بود: همان طور که چهگوارا در «انسان و سوسیالیسم در کوبا» بیان میکند، برای ساختن سوسیالیسم، به موازات ایجاد بنیانهای تازهء مادی، ضروری است که انسانهایی «نو» نیز به وجود آیند.
اما چگونه؟ من به تعدادی از ارکان انجام این کار اشاره کردم. مدیریت فردی در روند تولید، رکنی ضروری و اساسی به شمار میآید; اما فقط این مدیریت فردی، برای یک واحد تولیدی خاص کفایت نمیکند. توجه به جامعه و همکاری باید جایگزین توجه بیش از حد به خود و منافع شخصی شود. مداخله در تصمیمات گروهی برای حل مشکلات و برآوردن نیازهای افراد، باید به مثابهء «مسوولیت همهء اشخاص» در نظر گرفته شود.
به وجود آوردن افرادی با چنین ویژگیهایی، هیچگاه توسط دولتی که در بالای جامعهء مدنی ایستاده است، صورت نخواهد گرفت. «تنها از طریق فعالیت در ارگانهای خصوصی و مستقل-در سطح محلی، شهری یا ملی-است که افراد میتوانند شرایط و نیز خودشان را دگرگون سازند» و این به طور خلاصه، به معنای نیاز به «توسعهء آگاهانهء جامعهء مدنی و سوسیالیستی» بود.
به این ترتیب، من به جای تمرکز بر توسعهء نیروهای کار، به محوریت انسان و گسترش مراکزی که اجازهء تغییر را به او میدهند، توجه داشتم. این اتفاق در مدل شوروی روی نداد. کشورهای به اصطلاح سوسیالیستی در «فقدان تولید جمعی و دموکراتیک، عدم وجود جامعهء مدنی سوسیالیستی و حضور محسوس قوانین بوروکراتیک»، نتوانستند انسانهای تازهای را که قادر به ساختن دنیایی بهتر هستند، تربیت کنند و پیشنهاد من، درس گرفتن از این تجربیات بود، درس برای سوسیالیستها، چیزی متفاوت از این بود که نتیجه بگیریم سوسیالیسم شکست خورده و هیچکس قادر به پرواز نخواهد بود. سطر پایانی این مقاله این بود: «هیچکس نباید بار دیگر تلاش کند تا با چیزهایی که فقط شبیه بال هستند به پرواز درآید.»
● اعتراف، معجزه و آغازی تازه
اجازه دهید اعترافی بکنم; آن بحث بسیار بیشتر از آنچه که من واقعا مطمئن بودم، متقن به نظر میآمد.
سال ۱۹۹۰، سال ناامیدی بود; هر چند که منتقد باید در جریان بیکفایتی تجربههای سوسیالیستی که که نه ماشین یا دولت، که انسان را بر صدر همه چیز مینشاند.»
چشمانداز مورد نظر را میتوان در میثاقنامهء بولیوار دید که از «تامین همهجانبهء رشد انسانی»، «رشد خلاقیت بالقوهء همهء انسانها و به کار انداختن کامل شخصیت آنها در جامعهای دموکراتیک» صحبت میکند; از مشارکت که «راه مورد نیاز برای دست یافتن به تامین کامل رشد و توسعه - چه شخصی و چه جمعی - است»، شناسایی برنامهریزیهای دموکراتیک و بودجهبندیهای مشارکتی در همهء سطوح جامعه و «مدیریت فردی، مدیریت گروهی و تعاونیها در همهءاشکال» به عنوان نمونههایی از «مجموعههایی که به وسیلهء ارزشهای متقابل همکاری و اتحاد هدایت میشوند.»این چشمانداز بعدها توسط «چاوز»، روشنتر مورد بحث قرار گرفت; هنگامی که او در سال ۲۰۰۳ در رابطه با ماهیت «اقتصاد اجتماعی» که «منطقش را بر پایهء انسان، کار، کارگر، خانوادهء کارگر و در نهایت همان انسان قرار میدهد» سخن گفت. این نگاهی به اقتصاد است که سود اقتصادی و ارزشهای مبادلهای را برجسته نمیسازد و بیشتر از آن بر «اقتصاد اجتماعی که به طور عمده ارزشهای کاربردی را تولید میکند» تاکید میورزد. هدف نهایی «ساختن مردی جدید، زنی جدید و جامعهای جدید» است. این چشماندازی آشناست: آرمان ادیان بزرگ، سنن انسانگرایانه و جوامع بومی آرمان خانوادهءانسانی که در آن انسانها از طریق اتحاد و همبستگی به یکدیگر مرتبط شوند نه از طریق سود و منافع شخصی.
قطعا این نگاه، نگاهی است که منطق ناخوشایند سرمایهداری و نیز این ایده را که معیار خوبی هر عمل، سوددهی آن است، رد میکند. این رویکرد همچنین ارتباط مردم را از طریق مبادلهء اجناس و کالا و وضعیتی را که در آن معیار برای برآوردن نیازهای دیگران، سوددهی شخصی یا گروهی است، نمیپذیرد. این نگاه از سوی استفان مژاروس (Istvan Meszaros) به گونهای روشن، دربارهء جامعهای که در آن بیش از مبادلهء کالا، تبادل فعالیتها بر اساس نیازها و اهداف اجتماعی وجود دارد، بیان شد. نیز پرزیدنت چاوز در سال ۲۰۰۵ از این رویکرد اینگونه استفاده کرد: «ما باید سیستم اجتماعی تولید و مصرف جدیدی را ایجاد کنیم، سیستمی نو.» او تاکید میکند که برای ساخت این سیستم اجتماعی تولید و مصرف، «باید از کمک و مشارکت بنیانهای مردمی بهره گرفت; گروهها، سازمانها، تعاونیها، ادارات خصوصی و همهءراههایی که به ایجاد چنین سیستمی کمک میکنند.»
● ارکان سوسیالیسم نو
اما چگونه میتوان برای ساخت این سیستم تازه، فرای چشمانداز گام گذاشت؟ چه قدمهایی باید برداشته شوند؟ مژاروس تاکید میکند که در دیالکتیک پیچیدهء تولید، توزیع و مصرف، هیچکس نمیتواند مستقل و جدا از دیگران عمل کند; ضروری است که تمام این روابط به صورت رادیکال، دوباره سازمان و سامان یابند. اگر ما سوسیالیسم را همچون کاپیتالیسم به عنوان «ساختاری اجتماعی که در آن تمام روابط همراه و همزمان با هم موجودند و یکدیگر را پشتیبانی نیز میکنند.» (مارکس) به شمار آوریم، چگونه میتوان این سیستم تازه را به وجود آورد؟اگر قرار بر تغییر تمام روابط باشد، چگونه میتوان تغییر واقعی را به وجود آورد؟و آیا نمیتوان در همهء آنها به صورت همزمان دگرگونی ایجاد کرد؟
در این راستا، باید از روشی مشابه با روشی که کاپیتالیسم برای گسترش خود از آن استفاده کرد، بهره گرفت. کاپیتالیسم با «تابع خود کردن همهءاجزای جامعه» و ایجاد ارگانهایی که پیش از آن وجود نداشت، بسط و توسعه پیدا کرد. جامعهء سوسیالیستی نو هم باید به روشی مشابه، از طریق وابسته و تابع کردن همهءاجزای جامعه به خود و نیز وارد کردن منطق خود به عمق نگاه انسانها رشد و توسعه یابد.
دیالکتیک جدید تولید، توزیع و مصرف، چه عناصری را دربرمیگیرد؟ در مرکز این ترکیب جدید، سه ویژگی وجود دارد: «مالکیت اجتماعی وسایل تولیدی» که پایهای است برای «تولید اجتماعی که توسط کارگران سازمان یافته است» و در راستای «تامین نیازها و اهداف اجتماع» قرار دارد. اجازه دهید هر کدام را جداگانه مورد بحث قرار دهیم:
الف) مالکیت اجتماعی وسایل تولید واجد اهمیت فوقالعادهای است، زیرا تنها راهی است که میتوان از طریق آن اطمینان یافت که تولید اجتماعی نه در جهت تامین اهداف خصوصی سرمایهداران، گروهی از اشخاص یا بوروکراتهای دولتی که به سمت رشد آزاد همهء افراد در حرکت است. مالکیت اجتماعی اما به هر حال با مالکیت دولتی یکسان نیست. اموال دولتی در جهت منابع شرکتهای بلندمرتبه، سرمایهداران کلان یا شرکتهایی که در آن گروهی خاص از کارگران (و نه جامعه به عنوان کل) سود عمده را در اختیار میگیرند، قرار دارد. مالکیت اجتماعی، اما بر دموکراسی عمیقی دلالت میکند; دموکراسی که در آن افراد هر دو نقش تولیدکننده و عضو جامعه را همزمان پذیرا میشوند.
ب) تولید سازمان یافته توسط کارگران، روابط تازهای را در میان تولیدکنندگان به وجود میآورد، روابط مبتنی بر همکاری و اتحاد، این نوع تولید، نیز به کارگران فرصت میدهد تا به «بیخاصیتی ذهنی و بدنی» و نیز فقدان «آزادی کامل، چه در فعالیتهای فکری و چه فیزیکی» (مارکس-) که حاصل جدا شدن ویژگیهای ذهن و دست در نظام تولید سرمایهداری است- مهر ختام بزنند. تا زمانی که کارگران از رشد تواناییهایشان که از راه ترکیب اندیشیدن و عمل کردن در محیط کار به دست میآید، باز داشته شده باشند، انسانهایی منفعل و جدا محسوب خواهند شد که تمام لذتشان در تملک و مصرف خلاصه میشود. به علاوه تا زمانی که این نحوه از تولید که به منظور کسب منافع شخصی- و نه اجتماعی- است پابرجا باشد، تولیدکنندگان به دیگران به دیدهء وسایلی برای رسیدن به اهدافشان خواهند نگریست و در نتیجه کارگران مفلوج و منفعل باقی خواهند ماند و تولید اجتماعی به فرصتی برای رشد کامل تولیدکنندگان بدل خواهد شد.
ج) برآوردن نیازها و اهداف اجتماع قطعا نیاز به شناخت و انتقال نیازها و هدفها دارد. بر این اساس، به گسترش سازمانهای دموکراتیک در تمام سطوح نیاز است تا بتوانند به بیان نیازهای مختلف جامعه بپردازند. تولید، منعکسکنندهء ملزومات اجتماعی است که از طریق اطلاعات و تصمیمها در سطوح پایین جامعه به دست میآید. گرچه در شرایط عدم تغییر و دگرگونی در جامعه، نیازهای منتقل شده، نشان از نیازهای نظام سرمایهداری دارند. در جامعهء نویسوسیالیستی، نیازها نه _بر اساس حق شخصی «مصرف بدون محدودیت» که بر پایهء «نیاز کارگر برای رشد» اهمیت مییابند و در چنین جامعهای، رشد آزاد هر فرد به معنای فرصتی برای رشد آزاد همگان خواهد بود.
با توجه به سه ویژگی فوق، فهم هر عنصر به وجود دو عنصر دیگر وابسته است. آنچنان که مژاروس، کمپلکس «تولید-توزیع- مصرف» را تجزیهناپذیر میداند; بدون تولید برای نیازهای اجتماعی، دارایی واقعی اجتماعی وجود نخواهد داشت; بدون چنین دارایی اجتماعی، هیچ کارگر تصمیمگیرندهای به سوی نیازهای جامعه نخواهد رفت و در نبود کارگرانی مصمم، تغییری در مردم و نیازهایشان به وجود نخواهد آمد.
هرگونه نقص و ایراد در یکی از اجزای فوق، به معنای وجود مشکل در بقیهء اجزاست. اینک و بار دیگر، به سوال اساسی بازمیگردیم: تغییر و تحول چگونه امکانپذیر خواهد بود، آنگاه که هر عامل وابسته به عاملی دیگر است؟
● ساخت افراد انقلابی
برای فهم ماهیت اقداماتی که در جهت ساخت جامعهء سوسیالیستی نو انجام میگیرد، ضروری است تا مفهوم «عمل انقلابی» مارکس را به درستی متوجه شویم; تغییر همزمان در شرایط و نیز فعالیت انسانی یا خود دگرگونی. برای ایجاد تغییر در ساختمانی که در آن همهء روابط، همزمان با هم اثر کرده و یکدیگر را پشتیبانی میکنند، به کاری ورای تغییرات جزیی در عناصر این ساختمان نیاز است که آن توجه ویژه به مرکز این روابط است: انسانها به عنوان فاعل و نیز فرآوردههای عملکردشان.
هر فعالیتی که انسانها در آن مداخله کنند، باعث شکل گرفتن آنها میشود; در نتیجه برای هر عملی، دو محصول متصور است: یکی، تغییر در شرایط و اشیا (مانند روندهای تولیدی) و دیگری انسانی دگرگون شده. محصول دوم به راحتی هنگام صحبت از تغییرات ساختاری، از یاد برده میشود. با وجود این، چنین محصول باارزشی در میثاقنامهء بولیوار- که بر عمل کردن تاکید میورزد- فراموش نشده است; به خصوص در تاکید بر مشارکت به عنوان «راه لازم برای ورود به صحنهء اجتماعی و تامین رشد همه جانبه-چه شخصی و چه اجتماعی.»
شناخت روند تولید انسان، چه اهمیت و ارزشی دارد؟ این شناخت به ما کمک میکند تا بفهمیم که چرا باید در همهء حوزهها، تغییر به وجود آید. فعالیت مردم در محدودهء روابط کهنه، هر لحظه به روند بازتولید افکار و عقاید کهنه کمک میکند. کارکردن ذیل روابط طبقاتی، عمل کردن بدون توانایی تصمیمگیری در محیط کار و جامعه و نیز توجه صرف به منافع شخصی، رشد فراوان افراد براساس باورهای رایج جامعه را موجب میشود; بازتولید محافظهکاری روزمرهء زندگی.
شناخت تغییرات انسانی، با عنایت به اثراتی که تصمیمهای مختلف بر رشد انسانی دارند، ما را به سمت توجه به اقدامات عینی هدایت میکند. در نتیجه پیش از انجام هر گونه عملی باید به دو پرسش اساسی پاسخ داده شود: الف)این عمل چگونه موجب تغییر در شرایط میشود؟
ب)این اقدام چگونه به ساخت افرادی انقلابی و نیز افزایش ظرفیتهای ایشان کمک میکند؟
اکنون به پرسش ابتدایی این متن برمیگردیم: چه عاملی در تلاشهای قبلی برای ساخت جامعهء نوی سوسیالیستی مغفول مانده بود؟ فراموش کردن آنچه که «چه» آن را مدنظر قرار داده بود: «نیاز به ساخت انسانهای سوسیالیست جدید.» در غفلت از این عنصر، به نظر میرسد که همهء تلاشهای قبلی تقلا برای پرواز با چیزهایی «شبیه بال» بوده است. آن زمان که همهء فعالیتهایمان را با محور قرار دادن انسان آغاز میکنیم، از این نکته که فعالیتهای دموکراتیک، مشارکتی و جهتدار، جوهرهء ساخت انسان سوسیالیستی نو است، غفلت نخواهیم کرد.اجازه دهید که به عنوان این مقاله بازگردیم. ما از شکستهای گذشته درس گرفتهایم نیز، دیگر این داستان را که انسان هیچگاه نمیتواند پرواز کند، باور نخواهیم داشت. ونزوئلا موقعیت فوقالعادهای برای به وجود آوردن چنین جامعهء نویی دارد. این کشور که از منابع طبیعی با اهمیت بهرهمند است، قدم در راه نگرشی جدید-که مبتنی بر عمل کردن و اتحاد است-گذارده و نیز رهبری سوسیالیستی قدرتمندی را در اختیار دارد.
اکنون این جامعه را بساز.
نویسنده:مایکل ا.لبوویتز
ترجمه:رضا کاظمیان
منبع: فصلنامهء مانتلی رویو-آوریل ۲۰۰۷
ترجمه:رضا کاظمیان
منبع: فصلنامهء مانتلی رویو-آوریل ۲۰۰۷
منبع : روزنامه سرمایه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست