دوشنبه, ۱ مرداد, ۱۴۰۳ / 22 July, 2024
مجله ویستا

سخنان تسکین دهنده


سخنان تسکین دهنده
محمود احمدی نژاد از جمله روسای جمهوری است که با نوع اظهارنظرهایش مورد اقبال مردم کشورهای عربی و منطقه امریکای لاتین قرار گرفته است. در بررسی دلایل این امر باید دو مساله را از یکدیگر تفکیک کرد؛ اول اینکه کدام رویکرد دولت نهم موجب جلب نظر مردم این مناطق شده است و در مرحله بعد این رویکرد تا چه میزان توانسته منافع ملی ایران را تامین کند. باید گفت آنچه را که موجب اقبال اینچنینی شده است، می توان تحت عنوان نگرش های پوپولیستی مطرح کرد. در رابطه با مردم کشورهای عربی و به ویژه ملت هایی که موضوع فلسطین و اسرائیل برایشان دارای اهمیت است باید به موضع گیری های رئیس جمهور ایران در این زمینه توجه کرد. در شرایط فعلی اظهارنظرهای آقای احمدی نژاد در ارتباط با مسائل فلسطین و اسرائیل و طرح مباحثی همچون هولوکاست برای نسل فعلی جهان عرب جذابیت خاصی دارد.
اینچنین است که سخنان ایشان در میان آنان بازتاب گسترده یی پیدا کرده و موجب محبوبیت محمود احمدی نژاد شده است. اگر نگاهی به تاریخ منطقه خاورمیانه بیندازیم، می بینیم نظیر چنین اظهاراتی در دهه ۵۰ و ۶۰ از سوی حقوقدانان و روشنفکران جهان عرب نیز مطرح شده بود. آنان نیز در مورد اینکه جنایات علیه یهودیان در اروپا صورت گرفته و هزینه این جنایات را باید خود اروپاییان بپردازند، بحث می کردند و بر این نکته تاکید داشتند که این مردم فلسطین نیستند که باید تاوان اعمال دیگران را بدهند. با این حال در آن زمان متفکران و حقوقدانان عرب به این نتیجه رسیدند که با طرح این موضوع نمی توانند به نتیجه مطلوب شان دست یابند و در نتیجه این مساله را رها کردند. پس از آن تلاش آنها بر این نقطه متمرکز شد که از مسیر سیاسی و نظامی حرکت کنند و با ایجاد گروه های آزادیبخش و در کنارش مذاکره با اسرائیل و کشورهای ثالث به هدف ایجاد کشور مستقل فلسطین نزدیک شوند. امروز اما در حالی که رویدادهای بسیاری در خاورمیانه در حال وقوع است و شاهد درگیری های غزه نیز بودیم، موضع گیری ها و اظهارات رئیس جمهوری ایران نوعی تسکین دهنده آلام اعراب محسوب می شود. به این شکل مردم کشورهای عربی نمود مواضع محکم در قبال اقدامات اسرائیل را در شخص محمود احمدی نژاد می بینند. اما آنچه دلیل استقبال ملت های عربی از رویکرد موضع گیری های دولت نهم می شود را نمی توان موجبی بر تامین منافع ملت ایران نیز دانست.
چه آنکه از منظر منافع ایران اظهارات اینچنینی نه تنها سودی نداشته است بلکه در برخی مواقع در جهت خلاف منافع مردمی و ملی بوده است. همان طور که در اخبار می بینیم برخی موضع گیری ها بیشتر مورد بهره برداری خود اسرائیل قرار می گیرد و در عرصه جهانی نیز کشورها واکنش های متفاوتی در قبال ایران نشان می دهند. به عنوان نمونه شورای امنیت در رد اظهاراتی که در نفی هولوکاست صورت گرفت، بیانیه صادر کرد و مجمع عمومی سازمان ملل، پارلمان اروپا و برخی کشورها نیز به شکل جداگانه اقدام به صدور بیانیه کردند. بنابراین مساله محبوبیت یک رئیس جمهور را باید از نتایج رویکردهای اتخاذشده تفکیک کرد. حقیقت آن است که در کنار این محبوبیت عرصه برای فضاسازی کشورهای غربی علیه جمهوری اسلامی ایران بیشتر شده است و شاهدیم آنان ادعا می کنند ایران حامی تروریسم است.
این موضوع اما برای کسانی که خارج از ایرانند چندان قابل اهمیت نیست. در حالی که دولت های عربی برخلاف انتظار عامه و افکار عمومی واکنش مناسبی در برابر اسرائیل از خود نشان نمی دهند، توجه افکار عمومی اعراب به سخنانی جلب می شود که آلام و رنج هایشان را تسکین می دهد. در رابطه با امریکای لاتین نیز باید به ضدامریکایی بودن و ضدامپریالیست بودن مردم این منطقه اشاره کرد. کشورهای امریکای لاتین همواره با ایالات متحده دارای مشکل بوده اند. امریکای لاتین به نوعی حیاط خلوت ایالات متحده به شمار می آید. در دوران جنگ سرد دولت امریکا اقداماتی علیه کشورهای چپگرای این منطقه صورت داد که موجب رویدادهای بسیاری شد به عنوان نمونه کودتای سال ۱۹۵۳ گواتمالا یا اقداماتی که علیه دولت آلنده در شیلی صورت گرفت. در کنار آن نیز حکومت های کوبا و نیکاراگوئه را داشتیم. این برخوردها و در مقابلش حمایت ها به منظور کاهش نفوذ شوروی در این منطقه بوده است. اما پس از پایان دوران جنگ سرد و منتفی شدن ارتباط با شوروی کشورهای امریکای لاتین همچنان مشرب سوسیالیستی خود را حفظ کردند. به این صورت کشورهای منطقه امریکای لاتین در مقام چالش با نظام سرمایه داری برآمدند. بدین ترتیب طبیعی است که هر کشوری مخالف با سیاست های ایالات متحده و به طور کلی نظام سرمایه داری باشد، در نتیجه در میان مردم و دولت های امریکای لاتین با اقبال و محبوبیت مواجه می شود. درست است که این نگرش آرمانگرایانه و موضع گیری های اینچنینی با بازتاب گسترده و مثبتی در میان افکار عمومی مواجه می شود اما آنچه دارای اهمیت به نظر می رسد بهره گیری مناسب از فرصت های بین المللی برای پیشبرد منافع ملی است چرا که در ادامه فرصت ها می توانند به تهدیدها تبدیل شوند.
داود هرمیداس باوند
منبع : روزنامه اعتماد