دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
مجله ویستا
«روز زیبا»ی شهروندان
![«روز زیبا»ی شهروندان](/mag/i/2/zordt.jpg)
«اینک بترسی از من / که من / با سپاه رفتگان آمدهام/ با جوش خون شهیدان / آری بترسید از من/ که من/ با نیروی مرگ/ به جنگ شما بازگشتهام.» (سیاوش کسرایی)
۱) نظریه مجموعهها میان عضو و بخشی از مجموعه بودن تمایز مینهد. یک عنصر مجموعه زمانی در آن گنجانده میشود که بخشی از آن باشد، به این تعبیر که «همه اعضایاش، اعضای آن مجموعه باشند»، به زبان ریاضیدانان، وقتی که «زیر مجموعه» آن مجموعه باشد. اما عناصر میتوانند عضو مجموعه باشند، در حالی که در آن گنجانده نشدهاند یا بخشی از آن نیستند، به زبان ریاضی در این حالت، B تنها عضو مجموعه A است. و بالعکس؛ یک عنصر شاید بخشی از مجموعهای فرضی باشد، در حالی که عضوی از آن نیست، بادیو این تمایز میان «عضو در/ بخشی از» مجموعه بودن را به خدمت میگیرد تا مفاهیمی سیاسی را توضیح دهد، البته در راه تدارک سیاست نوینی که سیاستمداری یا سیاستورزی نیست. عضویت در این منظومه، نزد بادیو، با presentation (نمایش) و گنجانده شدن با Re-persentation (باز ـ نمایش) منطبق است. با این حساب، «یک عنصر، عضوی است از یک وضعیت اگر که شمرده و نمایش داده شود.» چنین عناصری، تکتک افرادی هستند که عضو یک جامعه هستند. از دیگر سو، یک عنصر، در یک عضویت گنجانده شده یا بخشی از آن است، اگر که در فراساختاری که کل ساختار وضعیت (جامعه) را همچون یک عضو میشمرد (نمایش میدهد)، باز نمایش داده شود؛ مثلا همان افراد عضو جامعه وقتی توسط دولت (state) یا فراساختار جامعه) در قالب اقشار، طبقات یا نسلها، از نو ردهبندی و تقسیم میشوند (سازوکاری شبیه به مناسبات زبان و فرازبان در اسطوره بارتی، در اینجا میان ساختار وضعیت (جامعه) و فراساختار آن (دولت) برقرار است، دولت نیز در اینجا از نو، اجزای ساختار اجتماعی را معنایی [دیگر] میبخشد.) اگر عنصری هم نمایش داده شود و هم بازنمایی شود، عنصری است عادی (مثلا کارمندان جامعه). اما عنصری بازنمایی میشود، بیآنکه نمایش داده شود (در وضعیت گنجانده شده ولی عضو آن محسوب نمیشود)، عنصر مزید است (مثلا مهاجران افغان در میهن ما).
برعکس، اگر عنصری که نمایش داده میشود، بازنمایی نشود، عنصر تکین (singular) است (عنصری که عضو جامعه است ولی بخشی از آن نیست؛ مثلا جنبش زنان). اما آن عنصری استثنایی که برای نظم وضعیت و چینش آن، دردسرساز میشود، دقیقا تحت هیچ یکی از این عناصر جای نمیگیرد. این چنین استثنایی، از منظر بادیو، همان عنصر تکین است که به نحوی متناقضنما «تکین بودناش» بازنمایی میشود، آن هم از این حیث که (مطابق تعریفاش) غیرقابل بازنمایی است. آن نوع عنصری که، بنا به تعریف، غیرقابل گنجاندن است، در قالب استثنا گنجانده میشود. استثنا که قابل بازنمایی نیست، از طریق همین بازنمایی نشدن (یعنی در هیاتی سلبی و منفی)، بازنمایی و گنجانده میشود؛ به زبان ژیژک، «او را بیرون گنجاندهاند»! (مثلا کارگری که به اتهام دزدیدن وسایل کارخانه به او مشکوکاند و هر روز همه وسایلاش را حین خروج بازرسی میکنند ولی به هیچ تخلفی بر نمیخورند، حال آنکه او هر روز یک چرخ دستی مخصوص حمل وسایل را از کارگاه خارج میکرده است). در مدل بادیو، استثنا مرزی است که نشان میدهد امر مزید و امر تکین از هم غیرقابل تمایزند. «استثنا» همانی است که نمیتواند داخل یک کلی گنجانده شود. در حالی که عضو آن است و نمیتواند از آن مجموعهای باشد که از پیش در آن گنجانده شده است. این سیمای مرزی، بحران وضعیت در عصر ما را وضوح میبخشد؛ ممکن نبودن تمایز استثنا از قاعده یا درون از بیرون.
رخداد، همان حالی که در میرسد و ترکیب و آرایش صحنه وضعیت موجود را بر هم میزند، به تفسیر بادیو، ساختاری استثنایی دارد: دولت، در گام اول، رخداد را نادیده میگیرد و منکر آن میشود: مثلا منکر وجود یک اعتصاب. اما در قدم بعدی وقتی مجبور میشود وقوع اعتصاب را تایید کند، آن را عنصر مزید معرفی میکند و با نامهایی چون: کارگرنمایان معدود یا عمال بیگانه؛ بنابراین در پندار و پروپاگاندای دولتی، رخداد اگر هم متحقق شده باشد، به عنصری بیرون از وضعیت منتسب میشود.
استثنای سر برآورده، ثابت میکند که گنجانده شدن و عضویت در یک مجموعه کاملا همپوشانی ندارند و سراپا بر هم منطبق نیستند و نمیتوان همه بخشهای یک وضعیت را یکدست ساخت. بازنمایی (گنجانده شدن) نسبت به عضویت، مازاد و افزودهای دارد. عنصری که حامل بردار رخداد است، بر لبه همین مازاد و به اتکای همین بازنمایی نشدن است که معیوب بودن ذاتی و یکدست/ توپر نبودن وضعیت را به رخ میکشد و بساط آن را بر هم میزند. سیاست همان شکاف یا حفرهای بود که روی صحنه عصر پهلوی بازنمایی نمیشد و از همین نقطه، کل صحنه را به داخل حفره کشید و نظم عادی امور را مختل ساخت.
۲) حیات برهنه، بشر بودن به مثابه بشر بودن است؛ بشریتی فارغ از هر تعلق و سویه جنسیتی، ملی، نژادی، زبانی یا عقیدتی. بشریت در مرز حیوان بودن. این چنین حیاتی، بنا بر تحلیل آگامبن، به شکل امر استثنایی، یعنی به هیات چیزی که صرفا از طریق حذف، ادغام شده است، همان عنصری است که قاعده سیاست و تدبیر مدینه غربی را در ۲۴ قرن اخیر برساخته است و هیچگاه از سیاست (به مثابه امر عمومی) جدا نبوده است. آگامبن معتقد است، توتالیتاریسم مدرن (مثلا فاشیسم یا کمونیسم) و نیز جامعه نئولیبرالی استوار بر مصرفگرایی و تلذذ تودهگرایانه، هر دو پاسخ به این پرسشاند که آیا میتوان «روز زیبای» زندگی برای هر کسی را در دل پیوند اجتماعی خلق کرد؟ پاسخ همو به این پرسش، اولا متضمن تاکید بر نکته است که تا وقتی سیاست بر استثنا ساختن (بیرون گنجاندن) حیات برهنه بنا میشود، «روز زیبای» زندگی، یا با خون و مرگ به میان شهروندان خواهد آمد یا با تحمیل پوچی تمام عیار جامعه مصرفی؛ طرقی که ابدا انتخاب آگامبن نیست. (قانون و خشونت/ رخداد نو/ صص ۳۱ تا ۸۷)
روزبه کریمی
منبع : روزنامه کارگزاران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست