شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


موسیقی و دین


موسیقی و دین
ارتباط موسیقی با فضاهای آیینی – ودرنهایت : فضاهای مرتبط با حوزه هایی که درآن ، محتوایی اساطیری صورت عملی می یابد ، قدمتی تقریبا به اندازة قدمت خود موسیقی دارد باوجود زمنیه های غنی وکهنی که پیرامون این ارتباط حیاتی ، درحوزة تاریخ وفرهنگ ایرا وجود داشته است ، بحث های نظری ومقالات ارزشمند دراین باره به زبان فارسی بسیاراندک ونزدیک به هیچ است . مطلب حاضر از ‹‹ دایره المعارف دین ›› حاصل کوشش والای دانشمند معروف معاصر ، میرچاالیاده است که شهری جهانی دارد.‹‹ مقام ›› ازهرتألیف دقیق ونفیس دراین زمینه استقبال می کند .
موسیقی و دین ، چنان روابط نزدیک ودرآمیخته ای باهم دارندکه از جهت پیچیدگی وتنوع ، تعریف هریک ، به تنهایی کاری دشوار است .مؤمنان به دین ، موسیقی را [گاه ] صدای خدایان یا [گاهی هم ] تنافراصوات شیاطین دانسته اند ؛ گاه آن را به منزلة‌ پاک ترین نمونة‌ روحانیت ستوده اند وزمانی همانند نهایت تباهی های نفسانی ، مورد نفرت قرارداده اند ؛ درهردومورد ، اشتیاق آنان برای ترفیع آن درعبادات ویا از ریشه کندن آن ، هم دردین وهم درزندگی دنیوی ، یکسان بوده است . موسیقی ، به ندرت پدیده ای بی طرف شناخته شده وهمواره ارزش مثبت یا منفی آن ، بازتابی تقریبا جهانی وپراهمیت درفضای دینی داشته است . این اهمیت – که شاید برای مردم پس ازعصر انقلاب صنعتی مغرب زمین ، که به تنزل موسیقی تا حد یکی از شاخه های فرعی ‹‹ هنر ››‌ ،‹‹ سرگرمی ›› یا موسیقی گاه به گاه ‹‹ مذهبی ››‌ متروک مانده در- پشت دیوارهای مقدس کلیساها ، خوگرفته اند، ناشناخته باشد – درعین حال امری فراگیربوده است .
‹‹ متون ›› دینی ، درسراسرجهان دربیشترین بخش تاریخ انسانی ، به جای آن که ابتدا نوشته شده باشند ، سروده وخوانده شده اند ؛ ورفتارهای مبتنی بردین، درتقریبا تمامی سنن مذهبی ، الفاظ موسیقی را دریافت داشته است . روحانیون ناواژو(۱) ، خواننده اند ، نخستین گروندگان مذهب سنتی مردم سریلانکا ، طبل زن ورقصیده بوده اند؛ شمن های شمال اروپا/ آسیا وآسیای میانه ، موسیقی را ، اساسی ترین واسطه برای برقراری ارتباط باجهان روحانی دانسته اند . درطول قرون ، کشیش ها ، راهبان ودیگر متخصصان مذهب ، نیایش های عشای ربانی ، پوژا (۲) های بودایی ، دعاهای اسلامی ، قربانی های هندوودیگر مراسمی را که بنیاد ملاحظات سازمان یافتة دینی درمهم ترین ادیان جهان است ، با آواز خوانده اند.
ارزش ها ، بکارگیری ها وقالب های موسیقی مذهبی ، همان قدرگوناگون ودارای ویژگی های خاص فرهنگی است که سن دینی ای که زمینه ساز این موسیقی بوده است . موسیقی مربوط به عشای ربانی مسیحیان ، به طورکلی همانقدر‹‹ اروپایی›› انست که موسیقی دینی هندوان، ‹‹ هندی ›› است .
هردو، صداها ، قالب ها وسازهایی را به کار برده اندکه ازفرهنگ خود آنهاست وبه شدت با موسیقی عام سرزمین خودشان درآمیخته است . با وجود این ،موسیقی ، همانند دین ، می تواند محدودیت های فرهنگی را تعالی بخشد؛برای مثال ، دستگاه موسیقاتی اتیوپی وتبت ، همان قدر با موسیقی غیر دینی فرهنگ این کشورها ، متفاوت است که با موسیقی کشورهای بیگانه اختلاف دارد .
نظام موسیقایی مذهبی ،گاه ازمرزهای فرهنگی خود فراتر رفته است . برای مثال ، اسلام ، پیوندهای موسیقاتی را تاسرزمینهای گستردة آسیا وآفریقا نیز گسترش داده است ؛ وبرخی ازسنن امریکای شمالی ، مانند ‹‹ رقص اروح ›› وآیین پیوت (۳) ، سبب پیدا شدن پیوند موسیقاتی میان بسیاری از اقوام غیربومی [=بیگانه ] شده است . دیگر سنت های موسیقاتی مذهبی مشهور ودرون – فرهنگی عبارتنداز موسیقی اقوام یهود . مسیحی ، هندو،بودایی وموسیقی جذبه دار غرب افریقا / امریکای لاتین . موارد دیگری را که می توان اضافه کرد عبارتنداز :
۱) طبل زدن وآوازخواند دشمن های آسیا ، که احتمالا سازندة سنت به هم پیوسته ای است که از کشورهای اسکاندیناوی تا سرزمین هیمالیا رافراگرفته وشاید تادرون سرزمین ههای امریکا نیز کشیده شده است .
۲) سرودهای حماسی ،که ترکیب دوباره ای ، برپایة بدیهه سازی قطعاتی از سرودهای سنتی آسیای میانه واروپای شرقی بوده است .
۳)سازهای دسته جمعی باناقوس های برنجی ، تداعی کنندة نماد پردازی ونقش های کیهانی وموسمی ، درآسیای جنوب شرقی .
۴)شاید تغنی ههای باستان مربوط به آیین قربانی ، که براساس دانگها ، با دستگاههای مقامی پیوندی داشته است ، ازمردم هندواروپایی ،که از هندوستان تا یونان امتداد یافته بود.
۵)وتصورمی شود که ارتباطی از این هم گسترده تر ، میان برداشت های مردم چین ، هندوستان ویونان ازموسیقی وجود داشته که آن را تجسمی از قوانین کیهانی وریاضی کل هستی می انگاشته اند .
باوجود این ، پس ازمسئله جهان شمولی ، برجسته ترین ویژگی موسیقی مذهبی ، گوناگونی آن ، حتی درسنن درون مذهبی بزرگترین فرهنگ ها بوده است . برای مثال ، موسیقی مسیحیت نه تنها دربرگیرندة‌ ترانه های سادة گریگورین ، موسیقی ویژة عشای ربانی پالسترینا (۴) ، ترتیل های پروتسان واوراتورهای باخ ، بلکه شامل صداهای طنین انداز سرودهای دسته جمعی ارتدوکس های روسی ، ملودی های خوشاهنگ تغنی های ارتدوکس یونان ورقص هایی است که همراه ادوات ضربی، درآیین های عبادی قبطی های اتیوپی اجرامی شده است . درکشورهایی که روزگاری جزو مستعمرات بودند، ریتم های افریقای غربی ، صداهای کوبنده ونواهای الکترونیکی گروه موسیقی را ک را نیز باید درهمین گروه جای داد . موسیقی هندی ، هدفش کمک درجهت دستیابی به حالت مرافبة سمادی است ، لیکن می تواند از صداهای غیر هندی ادوات برنزی غیر هندی [متعلق به موسیقی ] مردم هند شرقی نیز استفاده کند . گوناگونی موسیقی درزمینه های مذهبی وفرهنگی را باید درمقاله های دیگر بدان پرداخت ؛ دراینجا من دربارة‌برخی موضوعات مشترک درمیان همةادیان وفرهنگها بحث می کنم .
● تعارف ومفاهیم
بافرض پیوندهای نزدیک میان مفاهیم مذهبی وموسیقاتی ، تعریفی ازموسیقی ، بدون آن که محدود به قیدهای مذهبی شده باشد ، ممکن نیست . برای مثال ، یک تعریف متداول از موسیقی ، یعنی ‹‹ صداهای طرح انداختة انسانی ›› . با این باور ، فراگیر مذهبی ، که موسیقی را دارای طرح الهی می داند ، ناسازگار می نماید . از دیدگاه سنت نگاهدارنی که موسیقی ، یا دست کم موسیقی مذهبی را ، دارای اصلی ایزدی [ و] یا [ خاستگاهی ] شیطانی می دانند ، ادعای انسانی بودن آن ، نهایت جزم نگری ماده گرایان مغرب زمین شمرده می شود ، اگر چه به نظردیگران نظریه ای بی طرفانه وعلمی بیابد .
حتی مایة تعریف های سادة فرهنگ لغات، مانند ‹‹ هنرتلفیق صداها ›› نیزدارای مفاهیمی قوم مدارانه وفرقه ای است . دربسیاری از زمینه های مذهبی ، موسیقی ، کمتر مبین ‹‹‌ هنر ›› وبیشتر ، به منزلة ‹‹ فن›› ی است که برای نتایج عملی به کارگرفته شده است : ازذخیره سازی وبازیافت اطلاعاتی که درحکایت ها ، وآموزه های مذهبی ،به یادگار مانده درترانه ها ،تا جذب حیوانات شکاری ، افزایش محصولات ، درمان امراض ، برقراری ارتباط با الوهیت ، درخواست وکنترل مراحل مختلف تجربه های روانی – کیهانی که به موسیقی نسبت داده اند . درحالی که ازجهت زیبایی شناختی ، ممکن است زیبایی ، درای فنون ، بخشی تکمیلی بوده یا نبوده باشد ، اما بیان شخصی افراد ، نقش اندکی را دراین اظهارات داراست وشاید حتی درنتایج مورد نظرنیز زیان آورباشد .
به موسیقی مفهوم ‹‹ هنر›› بخشیدن ، اشارة بیش از حد ستایش آمیزی مربوط به ایدئولوژی اخیر اروپایی است که مبنای آن ، تقدس احوال شخصی وفردیت گرایی است ودرنهایت ، ریشه در مفاهیم یونانی ویهودی / مسیحی ‹‹ خود›› ،‹‹ نفس›› و‹‹ روان ›› دارد. ازنظر بعضی سنت ها ، موسیقی با نفس یا روح فردی ضدیت وتعارض دارد . دسته ای از متون بودایی، موسیقی را تجسمی نمونه وار از ‹‹ ناپایداری وعلیت مشروط›› می داند که برپایة منابع وشرایط بیرونی نهاده شده است . به منظور آن که نشان دهد که چیزی به نام فرد یاخود،وجود ندارد . درمقابل ، پژوهشگران جدید مغرب زمین ، موسیقی را – دست کم درصورتهای ناب آرمانی آن – به طورکامل ، جدای از هرعلت وهر شرط خارجی دانسته ا ند ؛ آنان ، خط فاصلی میان عناصر‹‹ فراموسیقایی››، مانند نمادپردازی ، نقش ، هدف ونظایرآن و‹‹ موسیقی ، به خودی خود ›› که باید ظاهرا مرکب از نظام صداها باشد رسم می کنند . به نظر می رسد این مفهوم ازموسیقی ، بازتابی از تصورات مذهبی اروپای بعد ازرنسانس باشد مبنی براین که روح ، به طورمستقل ومنزه ، کلاملا درجسم یک فرد جای گرفته است . شاید همچنین بازتابی نیز ازمفاهیم فرافئودالیسم اقتصادی دربارة آزادی فردی سرپرست گروه نوازندگان باشد ، همانند عقیدة بوداییان مبنی براینکه یک موسیقی ناپایدار ، نتیجة ترکیب زودگذر علتها وشرایطی است که درباورهای اساسی آیین بودایی انعکاس یافته است .
حتی صداها ، ممکن است نقشی تعیین کننده دربرداشتهای مذهبی از موسیقی – دست کم درمعنای فنی آن – نداشته باشد . وقتی مسلمانان بنیادگرا، ضبط وثبت موسیقی عامه پسند غربی را تحریم می کنند ومسیحیان بنیادگرا ، آنها را می سوزانند ، واکنش آنان الزاما برساخت های آهنگین یا [فی المثل ] مبتنی برسازهای زهی نیست ، که سازندة جوهر موسیقی برای بیگانگانی است که ازجهت فنی آموزش دیده اند .‹‹ موسیقی کیهانی ›› ، که مورد ستایش نخستین نویسندگان مسیحی قرارمی گرفت ، ازجهت امواج فیزیکی انباشته دریک وسیلة هنری ضعیف ، چندان معتبر نبود ودرکشورتبت ، بوداییان می اندیشیدند که موسیقی ، متشکل از دو بخش است : ‹‹ موسیقی به راستی زمان حال ›› که صدای خوانندگان وادوات سازی ،آن را پدید آورده و‹‹ موسیقی ساختة ذهن ›› گونه ای که هرشنونده ای ، برمبنای تجربة مهارت ونیروی تخیل خویش ،به گونه هایی متفاوت درک ودریافت وتصورمی کند . سنن مذهبی ، برروی هم ، تصوری که از موسیقی داشته اند ، متشکل از صداها و ‹‹ فراموسیقایی ›› ها بوده است واین تصور، چیزی بیش از تصور از انسان ، متشکل از جسم و‹‹ برتر از جسم ›› ، نیست . از این رو، حتی اساسی ترین تعریف های فنی از موسیقی نیز ، جنبه های اصیل موسیقی را ، آن گونه که درتصورمذاهب متعدد بوده است ، یانادیده می گیرند یا انکار می کنند ، درحالی که ، برچسب هایی چون ‹‹ سمبلیسم ›› که برای جنبه هایی غیر از علم اصوات به کارگرفته می شود ، ممکن است گمراه کننده یا حتی از دیدگاه یک معتقد ، خصمانه به نظربرسد .
نفس کوشش برای تعریفی بیطرفانه وآزاداندیشانه از موسیقی ، دربرخی از دیدگاههی مذهبی شاید قابل اعتراض باشد . برای گروهی ازمسیحیان ، برخی از انواع موسیقیهای عرفی وموسیقی مذاهب دیگر ، کارهای شیطان است ونام بردن از آنها نباید بدون لعن ونفرین صورت گیرد؛ از سوی دیگر ،ازدیدگاه نویسندة فرقة ماهایانای بودایی ، مؤلف سا – اسکیا پاندیتات (۵) ، هر موسیقی ، شایستة ستایش است . زیرا انسان را ازرنج ، می رهاند . برخی از مسلمانان به آهنگین بودن (تسجیع) قرآن وآن را همردیف دیگر سروده ها نامیدن ،اعتراض دارند وبه طورکلی وتلویحا نسبت هایی منفی به موسیقی می دهند؛ لیکن برخی از نویسندگان صوفی ، به گونه ای از موسیقی سخن می گویند که آن را دارای بیشترین گنجایش برای راهبری درجهت کمال معنوی می دانند واز این که مهم ترین معانی وارزش های موسیقی مورد ستایش یا ادراک واقعی ، قرارنگرفته است ، حالت گواهانی بی طرف به خود گرفته اند .
بسیاری از ادیان وفرهنگ ها ، مفهومی که با ‹‹ موسیقی ›› یا ‹‹ موسیقی مذهبی ›› مطابقت کند ، ندارند . ازنظراسلام ، الموسیقی ( موزیک) ، دراصل، آن چیزی است که مغرب زمین احتمالا آن را موسیقی عرفی تلقی می کند واز آن جهت که نفس آن ، گمراه کردن هوادارانش به سوی انحراف های جسمانی است ، مورد بحث قرارمی گیرد؛ آهنگین بودن قرآن وبرخی از اشعارمذهبی را ‹‹ موسیقی ›› ، دست کم ، بدان معنا که زمینة آن برمبنای اصول فنی یا زیبایی شناسی باشد ، نمی دانند .برای پرهیز از بی حرمت ساختن سنت ، وتحمل عقیدة نامناسب ، می کوشند تمامی مواردی که دارای چنین ویژگی هایی هستند وبه گوش بیگانگان موسیقایی می رسند لیکن آشنایان آن راموسیقی نمی شمردند ، ‹‹ غیر موسیقایی ›› تلقی گردد.
فرهنگ هایی به گوناگونی فرهنگ اتیوپی وتبت نوین ، اصطلاحات ومفاهیمی مستقل برای موسیقی دینی وموسیقی غیردینی دارند ، بدون آنکه اصطلاح مشترک ‹‹ موسیقی ›› آن دورا دریک دسته بندی مشترک قراردهد . ازسویی ، موسیقی چینی ، شی این (۶) (گونه ای سنتور) ، آشکارا به عنوان موسیقی پذیرفته شده وریشه هایی . ژرف درمفاهیم مکتب کنفوسیون وتائوئیست وعبادات آنها را دارد ؛ لیکن به طورمسلم به معنای آوازهای راهبان بودایی درصومعه ها یامعابد تائویی ؛‹‹ مذهبی ›› نیست ، اگر چه این نکته به آسانی دستخوش تحریف ورمانتیسم قرارمی گیرد ، حقیقتی بارزنیز هست : مبنی براین که دربسیاری از جوامع کوچکی که برمبنای خویشاوندی درست شده اند وگذارن زندگی [آنها ]از راه شکارگری ، چادرنشینی وزراعت است .درجوامعی که تفاوت نقش های قانونی افراد ، بسیارکمتر ازجوامع بوروکراسی متمدن ،به چشم می آید ، به دشواری می توان خطی روشن میان موسیقی ‹‹ مقدس ›› و‹‹ غیر مقدس ›› ، رسم کرد بدان صورت که می توان تفاوت میان دین وزندگی روزانه قائل شد . آیا آوازهای کوتوله (۷) های افریقایی به هنگام جمع آوری عسل را باید ، آیینی سنتی ، تفریحی سرگرم کننده ، یا یک نظام ترتیب یافتة اجتماعی ، درجهت اطمینان وازدیاد شرکت همگانی وبرابر طلبی درکارهای اجتماعی ، دانسته یا آن را از جهت زیبایی شناسی ، هنر خواندن آوازهای چند صدایی ، تلقی کرد ؟ این پرسش ، اگر نگوییم بی معناست ، دست کم ناشی از بی ذوقی است .
‹‹ بامعنا›› ترین تعریف ها از موسیقی ، همانند ادیان ، با اصطلاحات خود موسیقی ، به دست می آید . درتعاریفی که از دین می شود ، گذشته از جنبة موسیقاتی صداها وارتباط ساختاری آنها باهم ، به عواملی مانند قوانین کیهان وریاضی ، اصل الوهیت یا الهام ، اثرهای روان شناختی یا عاطفی ، اشارات اجتماعی واخلاقی ، روابط یا تقابل میان موسیقی مذهبی وموسیقی غیرمذهبی وگسترة وسیعی از عناصر دیگر نیز توجه می کنند .
ازآنجا که برگزیدن عوامل ، از یک سنت مذهبی با سنت دیگر ، ونیز اهمیتی که هریک از این عوامل برگزیده دارند به شدت متفاوت است ، برداشتی که درآن ،همة موسیقی های مذهبی ، دراصطلاحات خاص خودشان تعریف شده باشد ، مجموعه ای از تلقی هایی را پدید می آورد که متقابلا نسبت بدانچه باید موضوعی نسبتا مرتبط باجهان هستی ، الوهیت یا انسان جهانی باشد ، نامفهوم است . برای دریافت راه حلی بهتر ، باید موسیقی ومذهب را دراصطلاحاتی که به گونه ای گسترده تر ، درسن موسیقاتی ومذهبی مشترک هستند ،مورد بحث قرارداد؛ واین اصطلاحات ، نخست، خواهان توجه به ارکان فنی موسیقی ونمودهای شبیه موسیقی است که درمتون مذهبی یافت می شود .
● خصیصه های فنی
پایه های فنی موسیقی ، درصدای انسان یا درادوات [و] سازهایی است که پدید آورندة صداهایی با ویژگی های اصوات طرح ریزی شده هستند. سنن مذهبی ، غالبا تمایزی میان موسیقی صوتی [= آوای خوش ] وموسیقی ابزاری [= سازی ] قائل شده واغلب ، موسیقی نوع اول را برتری داده اند . دلیل آن معمولا این است که امکان برقراری ارتباط معنایی ، از طریق کلماتی که درآوازها به کار رفته است ، وجود دارد . از آن رو که به نظرمی رسد جسم انسان را بیشتر می تون بخشی ازآفرینش الهی دانست تاادوات نواختنی را ،که اختراع انسان است ، شاید هم دلیل آن ، عدم همخوانی آلات موسیقی با موسیقیی باشد که با آنها اجرامی شده است . دربرخی از سنت ها،مانند کلیساهای منونیت (۸) ، وراهبان تراودای بودایی ، آوازهایی به نام ‹‹ کاپلا›› (۹) اجرامی شود که هیچ سازی آن را همراهی نمی کند .هیچ موردی دیده نشده است که موسیقی آوازی را به طور کامل به خاطرموسیقی سازی ، رد کرده باشند ؛ اما نمونه های بارزی (مانندطبل شمن های سیبری ) وجود دارد که صدای ساز وموسیقی آن ، ا زجهت اهمیت مذهبی ، همپای آواز یا اندکی بیشتر است .
صداهای سنجیدة انسانی به دوشکل تقسیم می شود :
۱) گفتار، باتأکید برتمایزهای متقابلی که میان واحدها ( واک ها، هجاها ، واژه ها ) بامعانی متفاوت وجود دارد ،
۲) آواز ، با تأکیدبرامتداد دادن پیوستة صداها همراه با زیر وبم های کنترل شدة (بسامدارتعاش ها ) .آواز بدون کلام ،سازندة نوایی خوش ، یعنی توالی صداهاست ، اگر کلامی بدین نوای خوش اضافه شود ، ترانه پدید می آید . یک ترانه ، گاه با ارتفاع صوتی پیوسته (یکنواخت ) خوانده می شود ؛ یاملودی آن با تعدادی معین از زیر وبم های بالاتر وپایین تر ، فراز وفرود می یابد که مجموعة آنها ،نظمی بالارونده یا فروردین بدان می بخشد که گام / ردیف آن شمرده می شود ؛ یا می تواند مرکب از بندهای آهنگینی باشد که به طورپیوسته وبه تدریج جابه جا می شود بدون آن که ترازهای برتر وفروتر آن به طورمشخص ازهم جدا بوده باشند . مجموعة گام های موسیقایی رامی توان به منزلة نماهایی انگاشت که باطرح های آهنگین سنجیده ، باملازمه های کیهانی واخلاقی ودیگر خصیصه های غیرصوتی می آمیزند .
سنن مذهبی ممکن ارزشی برتریا تأکیدی بیشتر برواژه ها با برآهنگ بدهند؛ وسبک های آواز می تواند دارای ظاهری بسیارساده. ، با تنها چد حرکت فرازوفرود آهنگنین ، برای پرهیز از ناروشنی کلمات متن ، یا به صورتی ماهرانه تر دارای حرکتهای پیجیدة ملیزماتیک (۱۰)درجهت افزودن برزیبایی موسیقایی آن باشد .روزگاری ، این باوری همگانی بودکه چنین تفاوتهایی نشان دهندة ترتیب تکاملی تدریجی از سرودی ‹‹ ابتدایی ›› تاهنری موسیقایی است ؛ لیکن با بحث مجاب کنندة ادیت ژرسن کیوی (۱۱) (۱۹۶۱) : سادگی آهنگ ،ممکن است ناشی از سبک پیشرفته ای باشد که آگاهانه درتقابل با سبکهای غیرمذهبی درفرهنگهای پیچیده ، پدید آمده است .تأکیدهای متفاوت مربوط به متن اثریا موسیقی آن ، می تواند دارای بازتاب هایی متفاوت درکاربردهای اسطوره ای / عبادی ، بوده باشد : یعنی تکیة آن برفحوای آگاهی دهندة حکایت های مذهبی یا برجنبة دلپذیر بودن آن از جهت زیبایی شناختی باشد یا قدرت القای دینی آن را بنمایاند .تقابل تأکیدهای متنی / موسیقایی ، همچنین ممکن است سبب تفاوت هایی ، دربرقراری ارتباط با مؤمنان مذهبی درزبانی قابل فهم یا ارتباط با ارواح یا خدایانی بشودکه ممکن است شیوة‌ویژه ای از ارتباط موسیقایی را ترجیح بدهند .
ملودی ها ، گاه به صورت تک خوانی توسط یک خواننده یا تک نوازی، توسط یک نوازنده وگاهی دریک آهنگ به وسیلةگروه همسرایان ، یا به همراهی خوانندگان دیگر یاسازهای دیگری اجرا شود که هرکدام از آنها قطعات مشخصی را می خوانند یا می نوازند . ممکن است تنظیم آهنگ به گونه ای باشد که به طور همزمان با دیگر ملودی ها ( یه صورت چندصدایی ) ، یابا یک صدای پیوستة بی زیر وبم ( یکنواخت ) ، یا به صورت بخش های منظم قراردادی (هماهنگ ) از صداهای دیگر یاگروه همصدایان (همنوازان )اجراشود. حتی پیچیده ترین گونه های آن ازجهت موسیقایی ، گاه درکوچکترین مذاهب محلی ، درساده ترین فرهنگ های اجتماعی / سیاسی یا صنعتی ، نیز ممکن است اجراشود به طورکلی ، بیشترین تمایل این گونه جوامع به شرکت همة گروها درهمةمراسم دینی ومذهبی است ، درحالی که ادیان ‹‹ بزرگ ›› درکشورهای متمدن ، گرایشی به طرح های پیچیده وتخصصی ‹‹ دینی وموسیقایی ››‌نشان می دهند .به هر حال ، وجود کارشناسان موسیقی ومذهبی درجوامع کوچک شمنی ، بخش های پیچید ه ای ازکارهای موسیقایی دراجراهای گروهی شکارگران ، مانند کوتوله ها واقوام ‹‹ سان ››‌ ونیزحرکت هایی که به سوی شرکت مذهبی وموسیقایی همگانی ، مانند گسترش همسرایی لوتری ها وتغنی های صومعه ای بوداییان درشهرهای متمدن اروپا وهندوستان ، شده است ، نشان می دهد که حتی معمول ترین قوانین نیز ممکن است درسنن مذهبی وموسیقایی ، استثناهایی را پدید بیاورند .ایقاعات ، نتیجة تکیه صداهای طرح ریزی شده وامتداد های ‹‹ بلند ›› و‹‹ کوتاه ›› صداها هستند . طرح آنها ، گروه های متنوعی از ضربه های نامنظم یا هم اندازه (واحدهای انتزاعی یا واقعا قابل اجرای تکیه ای / زمانی )وتپش ها (کوتاهترین واحد های نواختنی ) است ؛ یااین طرح ها درترجیعاتی معین باهمان تعداد ضربه های نواخته شده ، بارها تکرار می شود . ریتم ها وترجیع ها را گاه متناسب باایزدان خاص وفعالیت های عبادی طبقه بندی کرده اند ، ودربرخی از سنتها (مانند آیین تانترای (۱۲)بودایی ) تعداد گروه ضربه های ریاضی به کارگرفته شده به صدها گروه می رسد که بتواند مفاهیم کیهانی ودیگر مفاهیم مذهبی را ازجهت موسیقایی تجسم بخشد .
ایفاعات ، غالبا پیوندی را میان موسیقی ، کلام ورقص پدید می آورند . درترانه هایی که کلام آن نثراست ریتم های موسیقی اغلب آزادانه وهمراه باطرح جمله ها ، وهجاهای بلند وکوتاه ، متناوبا همراهی می شوند ؛ درحالی که درترانه هایی که کلامشان شعراست، غالبا انعکاسی از بحر قطعات شعری با همان تعداد هجا وزنش هایی است که درمصراع های پشت سر هم تکرار می شوند . به هرحال ، آهنگ های موسیقایی ممکن است طرح های مختلف ایقاعی را که باآنها هماهنگ می شود به کار گیرد . ریتم های رقص ، حاوی اشاره هایی از تکیة صدا وطرح انگیز درجهت انطباق باحرکات اندام است ؛ تنوع آنها درسبک ، ازتازش ها (صداها ی موافقی که درمیان ودرروی زنش ها فرو می افتند )وسبک های بسیارتندی که پیوستگی با برخی از مذاهب تسخیری افریقا/ امریکایی دارند،تا ریتم های بی نهایت آهسته ونامتناسبی است که رقص های بوداییان کشورتبت وجود دارد .
آلات موسیقی از جهت علمی براساس صداهایی که تولید می کنند ، به چهارگروه تقسیم بندی شده اند : آواهای خود به خودی (زنگ ها ،ناقوس ها ونظایرآن ) ، که تنها به وسیلة یک جسم مرتعش جامد . تولید صدا می کنند؛ آواهای پوسته ای ( طبل ها وشبیه به آن ) ، که پوست کشیده برآن مورد استفاده قرارمی گیرد؛ سازهای زهی ( عود ،چنگ ونظایرآن ) که دارای تاریا سیم هستند ؛ وسازهای بادی ( شیپور، نی ومانند آن ) که درآنها ، ارتعاش هوا ، تولید صدامی کند . سازهایی از این چهارگروه ، به فراوانی درموسیقی های مذهبی مورد استفاده قرارمی گیرند ،اگرچه درسنت مذاهب مختلف یک دسته مورد توجه بیشتر یا دسته ای مورد بی مهری قرارگرفته اند . ادوات سازی غالبا به طورگروهی یادسته جمعی نواخته می شوند . اینها گاهی ‹‹ گروه ›› وگاه ‹‹ ارکستر›› نوازندگان نامیده می شوند؛‹‹ ارکستر ›› ازجهت فنی ، اصطلاحی است که ازحیث تعداد نوازندگان وگوناگونی سازها ، بزرگتر است ؛ لیکن غالبا این دواصطلاح ،اشاره ای به درجة‌کمتر وبیشتراحترامی است که مصنف ،برای آنها قائل شده است .
برخی از نویسندگان غربی که دربارة دین وموسیقی نوشته اند ، به ویژه آثارنخستین پژوهشگران ومبلغان ، حاوی نامهای نادرستی است که رسانندة استنباطهای فنی نادرست شده اند . ازهمه معمولتر واژة ‹‹ ابتدایی ›› است که هم رسانندة ‹‹ نخستین بودن ›› وهم ‹‹ ساده بودن›› است ؛ درواقع شرح تاریخی تکامل انواع موسیقایی ، هم قابل پژوهش وهم قابل بحث است واین اصطلاح ، بدون فرق گذاری ، صرفا با توجه به زمینه های نژادی موسیقی به کار رفته واز جهت پیچیدگی ومهارت باموسیقی کشورهای متمدن مقایسه شده است. استفاده ازواژهایی مانند ‹‹‌ سروصدا ›› ، ‹‹ عروتیز ›› و‹‹ عربده ›› ، غالبا نشانة نفهمیدن وهمدلی نداشتن بوده است .
برای مثال ،سازهایی که به فراوانی ، نادرست نامیده شده اند عبارت اند از : نی لبک ، نام نوعی نی ، که بیشتر آن را برای ‹‹ ابوآ ›› (۱۳) وشیپور، به کار برده اند ؛ تنبور ، نوعی طبل که صدای جرنگ جرنگ از آن برمی خیزد اما آن را عموما برای هرنوع طبلی به کاربرده اند ؛ وگیتار وچنگ که تقریبا تمامی سازهای زهی را بدین دونام خوانده اند . یک مورد مبهم دیگر واژة ‹‹ شانت ›› (۱۴) ، اصطلاحی است که از جهت فنی مستلزم داشتن ریتمی آزاد، حوزة محدودی از ارتفاع صوت ، وسبک ملودی آن نسبتا ساده است .
درحقیقت ، این اصطلاح غالبا ، به سادگی مرادف ‹‹ ترتیل وتغنی مذهبی ›› یا ‹‹ آواز مذهبی ›› به کاررفته ، حتی درمواردی که ازجهت ملودی وریتم ، موسیقی بسیار پیچیده ای بوده است ؛ از این رو ممکن است رسانندة این برداشت گمراهی کننده باشد که این موسیقی ،صرفا به سبب مذهبی بودن ، دارای ارزشی کمتر از جهت زیبایی شناختن است .
نوشتةتر الینگسون Ter Ellingson
ترجمة : مهرانگیز اوحدی
پانویس ها :
Navajo-۱
Pujas-۲
Peyote-۳
Palestrina-۴
Sa-skya pandta-۵
Chin-۶
Pygmy-۷
Mennonit e-۸
Cappella-۹
Mel l ismatic-۱۰
Edith Gerson KiWi-۱۱
Tantric-۱۲
Oboes-۱۳
Chant-۱۴
برگرفته از کتاب : فرهنگ ودین (میرچاالیاده )
هیأت مترجمان ، زیر نظر بهاء الدین خرمشاهی ، تهران ، طرح نو، ۱۳۷۴، ۶۲۶ص : ۴۴۳- ۴۷۱.
منبع : بنياد انديشه اسلامي


همچنین مشاهده کنید