پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


تعریفی برای بی نهایت


تعریفی برای بی نهایت
شهرام مكری دانش آموخته سینما از دانشگاه سوره است. او كارش را پیش از ورود به دانشگاه با ساختن فیلم برای انجمن سینمای جوانان شروع كرد. مكری پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه به تدریس در انجمن پرداخت. دو كار او یعنی توفان سنجاقك و محدوده دایره از دیگر فیلم هایش بیشتر مطرح شده و توانسته اند در جشنواره های مختلف داخلی و خارجی جوایزی را به خود اختصاص دهند. آخرین جایزه مكری بهترین فیلمساز تجربی جشنواره ملی و بین المللی فیلم كوتاه تهران بود.
● ما دو فیلم را به صورت جدی از شهرام مكری دیده ایم. با مرور این دوفیلم به نگاهی واحد می رسیم. نگاهی كه پیگیرانه آن را ادامه داده اید. این نگاه به سینما از كجا نشأت می گیرد؟
من در این آثار سعی دارم نگاهی به جهان متن سینما داشته باشم. سینمای امروز داخل پوسته درونی خود حركت های جالبی را دنبال می كند. سینمای دنیا در تعامل با اتفاقات تاریخی، اجتماعی پیرامونش تغییر شكل داده و توانسته عرصه خود را گسترش دهد. در دو فیلم محدوده دایره و توفان سنجاقك سعی داشته ام به شكلی تازه در روایت برسم. در این دو فیلم به زمان نگاهی انداخته ام . می خواستم بدانم با جابه جا شدن زمان چه اتفاق هایی رخ می دهد. ما در شكلی معین زمان را در ذهن خود ساخته ایم. همیشه دوست داشتم بفهمم با جابه جا شدن زمان چه اتفاق هایی رخ می دهد. بر همین اصل بود كه فیلم های این چنینی را در تاریخ سینما بارها و بارها مرور كرده ام.
من در این دو فیلمی كه ساخته ام دائم تماشاگر را درگیر فرم می كند، می خواستم تماشاگر بداند در حال تماشای فیلم است. این فیلم ها تماشاگر را از محتوا به سمت فرم هدایت می كند.
زمانی كه این بازی با زمان را شروع می كنید نوعی مفهوم قضاوت نیز به چالش كشیده می شود. این اتفاق در همان فیلم های مهم تاریخ سینما كه با زمان نیز بازی می كنند به چشم می آید.....
تاریخ هم این نكته را دائم به ما گوشزد می كند. هرچه از رویدادهای تاریخی فاصله می گیریم بهتر و درست تر درباره آنها قضاوت می كنیم. البته این به دانش شخصی افراد نیز بستگی دارد. هرچه آگاهی ما افزایش پیدا می كند تعابیر ما نیز نسبت به مقوله های مختلف دستخوش دگرگونی می شود.
شهرام مكری این شكست زمان را در توفان سنجاقك در قالبی كاملاً داستانی دنبال می كند و در فیلم محدوده دایره به مستند نزدیك می شوید. شكل دكوپاژ هم متناسب با این نگاه تغییر كرده است.
من محدوده دایره را متأثر از نقاشی های اشر ساخته ام. در كارهای اشر به ویژه آثار دهه هفتاد او یعنی كارهایی مانند آبشار، بالا رفتن و پایین آمدن و.. به نوعی ماكت رسیدم. این ماكت ها حتی از ظرافت های رنگ گذاری در نقاشی نیز بهره ای ندارد. اشر به نوعی پرسپكتیو می رسد و سعی می كند این شكل پرسپكتیو را اجرا كند. آثار اشر در ایران چاپ شده است. در این مجموعه طرح های اولیه اشر نیز در كنار كارهای تازه اش به چاپ رسیده و شما می توانید آنها را با هم مقایسه كنید در می یابید كارهای اولیه او نیز هیچ فرقی با آثار متاخرش ندارد و شما می توانید از آن هم لذت ببرید. در محدوده دایره می خواستم بدون كات كردن، یعنی امكانی كه سینما در اختیار من می گذارد به مفهوم بی نهایتی زمات برسم. كاری كه اشر هم در نقاشی هایش به آن رسیده بود. او با نقاشی به مفهوم بی نهایت رسیده بود. اگر داستان وارد محدوده دایره می شد، آنگاه تماشاگر هم ذهنش به سوی این داستان جلب می شد و ما از هدف خودمان یعنی ارجاع به فرم دور می ماندیم. حتی در روز اول فیلمبرداری ما دیالوگ های بیشتری بین شخصیت ها جریان داشت. پس از این كه راش ها را شب دیدم،متوجه شدم این گفت و گوها حواس تماشاگر را به خود مشغول می كند. از همین رو آن را هم به حد اقل رساندم. حالا اگر این ماكتی كه ما ساخته ایم مورد توجه قرار بگیرد، می توان روی آن داستان سوار كرد.
در محدوده دایره همه شخصیت ها را در یك فاصله می بینید. به هیچ وجه به آنها زیاد نزدیك نمی شوید. این موضوع به ما كمك می كند كه بیشتر توجه مان را به حركت و یكنواختی كه در زندگی این افراد وجود دارد معطوف كنیم.
در این فیلم بیشتر از هرچیز حركت برای من اهمیت داشت. ازدیگرسو همان طور كه گفتم فیلم بسیار وامدار نقاشی های اشر است. در كارهای اشر هم تمامی آدم ها و عناصر اثر به یك اندازه اند. فرم تابلو های اشر به شكلی است كه ما از هر طرف قادر هستیم این نقاشی ها را تماشا كنیم. من هم سعی كردم فیلم به همین شكل باشد. شما می توانید فیلم محدوده دایره را از دقیقه ۵ فیلم ببینید و دوباره به همانجا برسید. این امكان برای تماشاگر وجود دارد كه از هر جا دوست دارد داستان را شروع كند. ما در این فیلم احساسات نداریم. آدم ها در گیر كارهایی هستند كه گویا صد ها بار هم این كارها را انجام داده اند. برای همین نزدیك شدن به شخصیت ها این تعبیر را از من می گرفت. در یكی از نماهای فیلم یك نمای مدیوم بسته گرفته ام كه بعد ها فكر كردم، ای كاش آن را هم نگرفته بودم و به آن شخصیت نزدیك نمی شدم.
به فیلم شما در جشنواره عنوان تجربی دادند. عنوانی كه بسیاری از سینماگران جوان سعی دارند با این عنوان فیلم بسازند، اما به نظر می رسد بیشتر آنها تعریف درستی از سینمای تجربی ندارند. فیلم شما مشخصات یك مدیوم(نقاشی) را به مدیومی دیگر (سینما) تبدیل كرده است. به نظر من اگر دنبال عنوان تجربی باشیم كاری كه فیلم محدوده دایره انجام داده به آن نزدیك تر است. در یك جمله سینمای تجربی عبارت است از تبدیل یك مدیوم به سینما.....
این تعریف اشتباه در بسیاری از موارد نه فقط برای فیلمسازان كه برای هیأت های انتخاب در جشنواره هم به وجود می آید. من خودم فكر می كنم ساخته قبلی ام یك فیلم تجربی نیست. زیرا من در آن در حیطه محدوده سینما تجربه ای كرده بودم و این درحالی است كه سینمای اكسپریمنتال زبان جدیدی را درمورد تصویر به ما پیشنهاد می دهد. در ایران این مسأله كمی راه به خطا برده است. برخی دوستان فكر می كنند اگر روی یك فیلم افه های كامپیوتری قرار دهند،فیلم تجربی ساخته اند . فیلم ۲۱ گرم را در دنیا به عنوان فیلمی داستانی مورد بررسی قرار می دهند درصورتی كه در مورد اندی وارهول این گونه نیست. وارهول به این شكل سینمای تجربی بسیار نزدیك تر است.
● پس می توانیم بگوییم تجربه گرایی بیشتر متوجه فرم است تا محتوا؟
من فكر می كنم مضمون به همراه فرم در اثر جای می گیرد. سینمای فرم گرا لزوما مفهوم گریز نیست . بلكه ما به تماشاگر می گوییم،در فیلم غرق نشود و دائم به او یادآوری می كنیم كه مشغول تماشای فیلم است. اگر ما در دوران سینمای كلاسیك متنی داریم كه باید تماشاگر را در متن آن نگه داریم، اما در سینمای مدرن فرا متن هم به این مقوله افزوده می شود. فیلمساز امروز نمی تواند بدون تمركز بر مسائل سیاسی، اجتماعی و .... به ساختن فیلم روی آورد. امروز كه در دوره پست مدرن هستیم، جهان های متن های مختلف با هم ارتباط برقرا ر می كنند.در فیلم شهرگناه، فیلمساز یك اثر كاملاً ادبی رابه فیلم تبدیل كرده است. حالا جای تماشاگر كجاست؟ به طور حتم خارج از این دنیای متن.
● با تمام این اوصاف وضعیت امروز فیلم كوتاه را چگونه می بینید؟
همیشه به این نكته قائل بوده ام كه فیلم های كوتاه ما بسیار از سینمای فیلم بلند ما جلوتر است.اگر سینمای فیلم بلند از سینمای جهان صد قدم عقب است،فیلم كوتاه ده قدم با آن فاصله دارد. این مرا امیدوار می كند. از دیگر سو ما هم اكنون در دوره نقل و انتقال هستیم. بسیاری از سینماگران قدیمی فیلم كوتاه همانند امینی، سالور، قبادی، رضویان و... كه از دوره اول سینمای فیلم كوتاه پس از حركت مجدد بودند به سمت فیلم بلند رفته اند. آنها مشخصات فردی شان را هم به آن سینما برده اند، اما بچه های امروز آگاه تر به نظر می رسند. دلیل هم آشكار است. ما در عصر انواع هجوم اخبار هستیم و این خود سینماگران را آگاه تر می كند. بچه ها فیلم های روز سینمای دنیا را تماشا می كنند و از این نظر ارتباط خوبی با سینما دارند. شما امروز می بینید بچه ها به كارگردانی،تدوین، فیلمنامه،تصویر برداری و... بسیار جدی تر نگاه می كنند....
در حالی كه پیش تر فقط به كارگردان و احیاناً فیلمنامه نویس توجه می شد.
بله. سینمای فیلم كوتاه ما مسیر اشتباهی را طی نمی كند.
● شهرام مكری خود را چه طور معرفی می كند؟
من فكر می كنم آدمی هستم علاقه مند به سینما. اما اخیراً كمی خسته شده ام. حس می كنم هیچ كس كار خوب را نمی بیند. بنابراین هرچه قدر هم سعی كنی خوب باشی، باز هم چشمی نیست كه كار شما را ببیند. به نظر می رسد، این اتفاق در جاهای دیگر دنیا نیز رخ می دهد. من چندان مانند گذشته نیستم، اما با تمام خستگی دوست دارم فیلم بسازم و تجربه های خودم را در آن انجام دهم.فرصت های فراوانی داشته ام كه به سوی فیلم بلند بروم، اما به دلایل مختلف سعی می كنم در همین عرصه فیلم كوتاه بمانم و كارهای خودم را انجام دهم.
رامتین شهبازی
منبع : روزنامه ایران