جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

سقف قبل از دیوار


سقف قبل از دیوار
یکی از برجسته ترین ویژگی های انقلاب ایران فرهنگی بودن آن است. درحقیقت این ویژگی عاملی بود تا معمار کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی(ره) براین موضوع تأکید کنند که اگر نه تمامی لکن بخش عمده ای از سرمایه کشور باید در جهت رشد و تعالی فرهنگی هزینه شود.
مروری بر تاریخ ۲۷ساله انقلاب نشان می دهد که عوامل متعددی چون جنگ تحمیلی و تأکید دولت های ۱۶ساله بر توسعه سیاسی و اقتصادی باعث شد تا این مهم همواره مورد بی مهری و کم توجهی مسئولان قرارگیرد تا آنجا که رهبر معظم انقلاب بارها و بارها زبان به گلایه گشوده و ضمن تأکید بر خطر تهاجم فرهنگی، نگرانی خود را نسبت به عدم ارائه یک سامانه فرهنگی مدون و البته کارآمد ابراز کنند.
اگرچه این آرزو با گذشت بیش از یک رفع قرن آنچنان که شایسته یک انقلاب جهانی است هنوز تحقق نیافته است لکن تحرکات و اقدامات جسته و گریخته ای که به خصوص در ماه های اخیر شاهد آن بوده ایم نشان از عزمی جهت اصلاح امور زمین مانده فرهنگی دارد. به یقین ایجاد چنین انگیزه ای که مصادف با گلایه های اخیر رهبر معظم انقلاب در باب مهجوریت فرهنگ بود به نوبه خود قابل تقدیر و همچنین حمایت است اما چنانچه برای این انگیزه هدف گذاری مشخص نشده و در مجرای صحیح خود قرار نگیرد چون بسیاری از تجارب گذشته مانند توسعه سیاسی در کشور یا ابتر مانده و یا از همان ابتدا از مسیر واقعی خود منحرف گشته و می شود آنچه که نباید می شد.
آنگونه که ظواهر امر نشان می دهد، فصل مشترک بخش قابل توجهی از اظهارات نمایندگان محترم کمیسیون فرهنگی مجلس و مسئولانی که به هرنحو در بنیان گذاری زیرساخت های فرهنگی ایفای نقش می کنند، به بحث افزایش بودجه در عرصه فرهنگ بازمی گردد و شاید بتوان گفت که این اجماع نیز درپی تفسیری بود که رئیس سازمان صدا و سیما از سخنان رهبر معظم انقلاب ارائه داد.
صرف نظر از این مهم که محصور کردن نگرانی های رهبر معظم انقلاب به بعد مسائل مادی، منحرف کردن نگاه از کل به جزء محسوب می شود آنچه که قابل تأمل می نماید، بی توجهی همگان نسبت به بحث ارایه سامانه ای است که دربرگیرنده نحوه مصرف بودجه موردنظر باشد. به عبارتی دقیق تر عرصه فرهنگ کشور بیش از آنکه از کمبود بودجه رنج ببرد که البته می برد، از بی برنامه گی ها و همچنین جزیره ای عمل کردن ارگان ها و سازمان هایی که به هرنحو در عرصه تولیدات و حمایت های فرهنگی تأثیرگذارند، در رنج است. به یقین چنانچه اقدامی جهت ایجاد سیاست های واحد فرهنگی در کشور صورت نگیرد، این افزایش بودجه ارمغانی جز افزایش اختلاف بیشتر و عمیق تر کردن فاصله نهادها از یکدیگر نخواهد کرد.
شکی نیست که اختلاف نظر و سلیقه میان نهادهای تأثیرگذاری چون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان صدا و سیما و همچنین سازمان تبلیغات اسلامی باعث شده تا جامعه با یک وحدت رویه مشخص مواجهه نباشد. به عنوان مثال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وظیفه حمایت و هدف گذاری در تولیدات سینمایی را برعهده دارد و به طور متوسط سالانه بیش از ۷۰ فیلم را آماده اکران می کند لکن تنها کمتر از ۲۰درصد این آثار اجازه پخش از شبکه های مختلف سیما را دارند چرا که به گفته مسئولان صدا و سیما، معضلات اخلاقی موجود در آثار سینمایی به آنها اجازه پخش سراسری را نمی دهد. (البته این گفته مسئولان صدا و سیما در بسیاری از موارد قابل تأیید است.)
از سوی دیگر درحالی که بنابر قوانین موجود صدور مجوز پخش و اجرای موسیقی برعهده دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی سال هاست که بدون هرگونه هماهنگی به برگزاری کنسرت های مختلف و تولید آثار موسیقیایی مشغول است و هنگامی که با عکس العمل منطقی وزارت ارشاد روبرو می شود، با این بهانه که یک نهاد مستقل است حاضر به پذیرش قوانین نیست. البته موضوع تولید موسیقی همچنان محل اختلاف میان وزارت ارشاد اسلامی و سازمان صدا و سیما نیز می باشد.
ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که درحالی که نیروی انتظامی طرح عفاف و مقابله با گسترش بی بند و باری و بدحجابی را سرلوحه فعالیت های خود قرار داده است، سینماهای کشور محل عرضه مدها و پوشش هایی است که کوچکترین سنخیتی با هویت ملی ندارد. (بیچاره جوان ایرانی که از یکسو با نصایح نیروی انتظامی مبنی بر استفاده از پوشش صحیح روبرو است و از دیگر سو ارشاد با تولیدات متنوع خودش بر پوشش غیراسلامی صحه می گذارد. برای لمس بیشتر این موضوع می توان به فیلم هایی که هم اکنون بر پرده اکران هستند، توجه کرد.)
اما موضوع به این اختلاف نظر ختم نمی شود به عبارتی عدم ارائه یک سامانه فرهنگی مدون یا به قولی مهندسی فرهنگی از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی باعث شده تا هر نهاد و سازمانی بنا به تشخیص خود مسائل فرهنگی را دنبال کند. یک سازمان با تأکید و اصرار بر نفرت از بدی ها و ایجاد استرس قصد ترویج اخلاق اسلامی در جامعه را دارد و با قرار گرفتن در موج عظیم اشاعه عرفان های غیردینی قصد مقابله با عرفان های منهای شریعت را دارد و آن دیگری با سرلوحه قرار دادن به اصطلاح رافت اسلامی سودای جذب تولیدکنندگان سینمایی و نمایشی را در سر می پروراند. اما آنچه که در پایان کار با آن مواجهیم همین مهجوریت فرهنگی است که رهبر معظم انقلاب چندی پیش صریحا به آن اشاره فرمودند.
در این میان توجه به نحوه اختصاص بودجه به مراکز فرهنگی نیز باید مورد توجه قرار گیرد به این معنا که به راستی هر ارگان و سازمانی که جهت توسعه فرهنگی کشور بودجه دریافت کرده، چقدر توانسته در راه تعالی ارزش های ملی و دینی گام بردارد. ارزیابی نظام از سینمای کشور اعم از بنیاد فارابی با بودجه نجومیش یا سینمای جوان و مستند و رسانه های تصویری با بودجه های میلیاردی در طول سال های گذشته چیست؟ ارزیابی نظام از تولیدات صدا و سیما که به عنوان بزرگترین رسانه ملی مطرح است چگونه است؟ آیا مردم پس از تماشای سریال هایی که در ماه رمضان به نمایش درآمد، متدین تر شدند یا اینکه با انبوهی از پرسش های بی پاسخ روبرو شدند که شبهه های دینی آنان را افزایش بخشید؟
آیا حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی تولیداتی دارد که اسلام را تبلیغ می کند یا اینکه آثار سینمایی او در گیشه ها شکست خورده و بسیاری نیز به دلایل مختلف موفق به اخذ صدور مجوز اکران نمی شوند و بیت المال مسلمین بدون بازگشت در انبارها خاک می خورد؟
سیاست گذاری واحد فرهنگی مهم تر از بودجه فرهنگی است.
حسین آزاده
منبع : روزنامه کیهان