جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

خجلست سرو بستان بر قامت بلندش


خجلست سرو بستان بر قامت بلندش    همه صید عقل گیرد خم زلف چون کمندش
چو درخت قامتش دید صبا به هم برآمد    ز چمن نرست سروی که ز بیخ برنکندش
اگر آفتاب با او زند از گزاف لافی    مه نو چه زهره دارد که بود سم سمندش
نه چنان ز دست رفتست وجود ناتوانم    که معالجت توان کرد به پند یا به بندش
گرم آن قرار بودی که ز دوست برکنم دل    نشنیدمی ز دشمن سخنان ناپسندش
تو که پادشاه حسنی نظری به بندگان کن    حذر از دعای درویش و کف نیازمندش
شکرین حدیث سعدی بر او چه قدر دارد    که چنو هزار طوطی مگسست پیش قندش


همچنین مشاهده کنید