دوشنبه, ۲۴ دی, ۱۴۰۳ / 13 January, 2025
مجله ویستا
از قرن هشتم تا آغاز قرن دهم
- تأثير مغول در ادبيات فارسى: |
مغولان از خود ادبيات نداشتند و خط ايشان هم بنا به تصريح جوينى خط ايغورى بود که از طوايف ايغور گرفته بودند (۱) و چون به فرمانروائى ايران رسيدند نيز ديرى مدت کشيد تا فرزندان امراء مغول با ادبيات ايران انس و آشنائى يافتند، و اين انس و آشنائى نيز بنا به فطرت و خوى بدويت و خشونت که در نهادشان بود نه چنان بود که مانند ديگر بدويان چون عرب و ترک يا بيگانگان متمدن چون هندو و سندى موجب تربيت و پرورش واقعى گردد و با ادبيات پارسى انس واقعى گيرند، بلکه مىتوان گفت که هيچوقت از نسل چنگيزخان هيچ کس با ادب و فرهنگ پارسى الفت و انس حقيقى پيدا نکرد، تا مربى و پروندهٔ ديگران گردد، و به ترتيب و اصطناع اهل فضل و ادب بپردازد. |
(۱) . اويغور يا ايغور بضم همزه طوايفى بودند از تاتار که در ترکستان شرقى با تخارهاى آريائى مخلوط شده و خط سريانى را با تصرفى اندک آموخته بودند و تمدن نيمه آريائى بهوجود آورده بودند و در شهرهاى تورفان و کوجا و بيش باليغ و الماليغ در حوزهٔ نهر تاريم سکونت داشتند و چنگيزخان آن دولت را برانداخت. |
از اينرو تا مدتى که تأثير به تربيت و پرورش عهد خوارزمشاهيان و دورهٔ ادبى قرن ششم در باقىماندگان فرزندان آن قرن يعنى بقاياى شمشير، نمودار بود ادبيات عالى در نظم و نثر فارسى ديده مىشد و از لحاظ شعر نيز بزرگانى مانند سعدى و همامالدين و مجد همگر و امامى و رفيع لبنانى و غيره به هم رسيدند. |
به محض اينکه تأثير قرن ششم در عصر حکومت ايلخانان بر طرف گرديد و قرن هفتم از نيمه گذشت تأثير تربيت مغول معنى بىتربيتى و توحّش و بىرحمى و بىعدالتى و جهل و ياساهاى احمقانهٔ صحرائى و مقررات ابلهانه و قاسيانهٔ بيايانى در سطح اخلاق و احوال باقىماندگان تيغ و دماغسوختگان و دلمردگان افسرده و پژمردهٔ ايرانى پديدار گشت و رفتهرفته جوينيان و امثال خواجه نصير و سعدى و وصّاف سر در نقاب تراب کشيدند و تا ديرى عروس فضل و ادب رخساره نگشود و اگر جلوه و جمالى در کنارى روى نمود هرگز با دلفريبى و عشوهگرى ديرين برابرى نتوانست کرد خاصه در عالم نثر که اين صنعت بدون مشوّق و مروّج محال است که نضجى گيرد و مايه و پايهاى قابل بپذيرد، به خلاف نظم که گاهى در حين بدبختى و افسردگى باز برقى مىزند و گوشهٔ ابروئى مىنمايد، بنابراين کار نثر روى به تراجع نهاد. |
- سادهنويسى: |
با مقدمات مذکور در مبحث فتنه مغول قرن هفتم نبايستى بيش از انتظار نثر فنى در اين دوره داشته باشيم، خاصه که با تصريح جوينى در جهانگشاي، چنگيزخان و قوم او از عبارتپردازى و آرايش مناشير و مراسلات و نامههاى دربارى به شيوهٔ مترسلان ايرانى خوششان نمىآمد، چنانکه در جهانگشاى آمده که: 'ابواب تکلّف و تنوّق القاب ... بسته گردانيدهاند، هرکسى که بر تخت خانى نشيند يک اسم درافزايند: خان يا قاآن و بس زيادت از آن ننويسند، و ديگر پسران و برادران او را به همان اسم موسوم به هنگام ولادت خوانند ... و مناشير و مکتوبات که نويسند همان اسم مجرد نويسند، ميان سطان يا عامى فرق ننهند، و مخ و مقصود سخن نويسند و زوايد القاب و عبارات را منکر باشند' جلد ۱ ص ۱۹ و نيز در تواريخ ذکر کردهاند که چنگيزخان دبيرى را که در کتابت خود تنوّق و تفصيل رانده بود سياست کرد. |
در تاريخ الفى آورده است که 'در احکامى که چنگيز بياغى مىنوشت و او را به طاعت مىخواند مطلقاً او را به بسيارى استعداد نمىترسانيد بلکه به همين قدر اکتفاء مىکرد که اگر ايل و منقاد شويد به جان امان يابيد و اگر خلاف اين باشد ما چه دانيم خداى قديم داند!' . |
و نيز همان موّرخ مىنويسد که: چنگيزخان يکى از دبيران خوارزمشاه را به خدمت پذيرفته بود روزى به اين دبير امر فرمود که ببدرالدين لؤلؤ والى موصلى نامه بنويس که: 'خداى بزرگ ملک روى زمين را به من ارزانى داشته اگر بدرالدين ايل شود سر و مال و زن و فرزندان او بماند و اگر تمرّد و عصيان نمايد آن را خداى جاويد داند، اگر بدرالدين ايل شود و لشگرها را راه دهد او را نيکو باشد و اگر خلاف آن کند چون لشگرهاى بزرگ به آنجا رسند خداى قديم داند که ملک و مال موصل به کجا رود!' . |
اتفاقاً منشى بعادتيکه منشيان حکام ايران و توران دارند آن مضمون را بهعبارت خوب و الفاظ مرغوب و تعريفى لايق پادشاهان نوشته به عرض رسانيد و دانشمند حاجب آن را به مغولى ترجمه کرده بر چنگيزخان خواند، چون پادشاه جهانگير، نامه را بر خلاف طبع خود يافت روى به منشى کرده از روى عتاب او را مخاطب ساخت و گفت: اى مرد آنچه من گفتم در اينجا نيست! آن احمق بخت برگشته جواب داد که نامه را بدين اسلوب بايد نوشت، خان بغايت خشمناک شده فرمود که دل تو با ما ياغيست چيزى نوشتهاى که چون ياغى برخواند در ياغىگرى مجدّتر شود! بعد از آن فرمود تا منشى احمق را بياسار رسانيدند. |
بنابراين مقدمات در قرن هفتم بهتدريج نثر ساده بر نثر فنى رجحان يافت، و تواريخ عمومى که در اين دوره نوشته شد جز يکى دو تا مابقى به نثر ساده تأليف گرديد و در واقع در اين دوره مانند هميشه نويسندگى وابسته به ذوق نويسنده بوده است، اما چون محيط زندگى است که ذوق نويسنده را رهبرى مىنمايد و در اين محيط طالب و راغب نثر فنى کمتر از ادوار قديم بوده است، طبعاً ذوق نويسندگان به نثر ساده راغبتر افتاده است. |
- انحطاط نثر فارسى: |
در اواخر قرن هفتم و اوايل قرن هشتم چند نويسنده و مورخ پاکيزه نويس مانند خواجهرشيدالدين مذکور و حمدالله مستوفى مؤلف 'تاريخ گزيده' در ۷۳۰ و قاضى عبدالله به عمر بيضاوى مؤلف 'نظامالتواريخ' در ۶۷۴ و ابوسليمان داود بناکتى مؤلف تاريخى به نام 'روضةاولىالاباب' مشهور به تاريخ بناکتى در ۷۱۷ و محمدبن على شبانکاره مؤلف 'مجمعالانساب' در ۷۳۳ و هندوشاه نخجوانى مؤلف 'تجاربالسلف' در ۷۲۴ ظهور کردند که اگرچه بنا به عادت آن عصر نثر فارسى را از تصنعات و تکلفات به سادگى و سهولت سوق دادند ليکن باز آن را از حليهٔ ادب و لطف بيرون نبرده و بسُنّت ادباء بزرگوارى رفتار کردند. |
ليکن از همين تاريخ ضعف ادبى و سستى و فتور و عدم توجه و اعتناء به اصلاح و علاج نثر پديدار مىگردد، و مقدمات فساد نثر و عدم غور و تعمق در اداء لغات و عبارات و از ياد رفتن دستور صرف و نحو و رکاکت لفظ و معنى آشکار مىشود. |
بسيارى از لغات فارسى زيبا و شيرين و مثلهاى فارسى از ياد مىرود، استعمال افعال به معنى مجاز و فراموش شدن معنى حقيقى افعال، از اين دوره شروع مىشود، فعلها بدون پيشاوندهاى قديم که هريک حاکى از معناى خاصى بوده و حالتى مخصوص به فعل مىداده است چنانکه در گفتارهاى سابق و اسبق ياد کردهايم بهکار برده مىشود و پيشاوند فرا و فرو و اندر و بر و در و باز و همى استمرارى بهندرت بر سر افعال بيرون مىآيد و حذف افعال در جملههاى متعاطفه با قرينه و بىقرينه بهجا و نابهجا معمول مىشود ضمير مفرد غايب بيشتر به اسم اشاره بدل مىگردد مطابقهٔ صفت و موصوف به عادت دستور عربى رفته رفته به تقليد از اساتيد آن را جايز مىگيرد، و مطابقهٔ صفت و موصوف فارسى در جمع و عدد و معدود که بعضى از اساتيد آن را جايز مىشمردهاند و حتى در بعض نسخ گلستان هم اين رعايت ديده شده است مثل (سواران دليران) به اضافهٔ وصفى که در بيهقى و جوينى ممکرر ديده مىشود بهکلى ترک مىشود و غيره. |
- عدم تحقيق و تتبع و غلبهٔ مداهنه و مدح: |
تأثير حکومت مغول از قرن هشتم به بعد ابتدا در اخلاق نويسندگان بروز کرد يعنى زودتر از آنکه آنان را بهعدم علاقه و لاقيدى در شيوهٔ نگارش وادارد، ايشان را به عدم تحقيق و ترک تتبّع، و پيروى از شيوهٔ مداهنه و مداحى وادار ساخت. |
تواريخ اين دوره يعنى بعد از قرن هشتم، ديگر مانند تواريخ قبل مورد اعتماد نيست و تتبّع کافى در صحت اسامى و صحت اعداد سال و صحت روايات به عمل نمىآمده است غالب غلطهاى معروف لفظى و اشتباهات تاريخ در اين دوره پيدا شده است عربى دانى روى به ضعف نهاده و مورخان غالباً مدارک را از کتب فارسى قبل از خود کسب مىکردند و از بدى رسمالخط فارسى که نه اعرب داشته و نه دقت در ضبط لغات مىشده است غفلت کرده و هر اسمى را به هر شکلى که خوانده مىشده است مىخوانده و در تاريخ خود ضبط مىنمودهاند. |
قرائت کتاب در نزد استاد و کسب اجازه که از ضروريات وَرّاقان و مورخان بوده و قبل از مغول کتب عربى عموماً و شايد کتب فارسى هم بايستى نزد استادى قرائت شود در اين عصور پاک از ياد رفته و بدين سبب غالب کتب تاريخ و ادب بهصورت خرابى افتاده و تصحيفات غريب و اشتباهات فاحش در آنها راه يافته است، که شرح آنها مستلزم تأليف کتابى مستقل خواهد بود. |
کار خطاطان به سبب زياد شدن کتب تاريخى و رواج فارسى رونق گرفت و به همين سبب خط ترقى کرد، اما بدبختانه خطاط ترقى نکرد، چه خطوط زشت قبل از مغول در صحت املاء و امانت و تمام نويسى به هيچوجه طرف نسبت با خطوط نستعليق يا ثلث بدان زيبائى که در قرن هشتم و نهم و دهم بهوجود آمد نيست، چه کتب قديم غالباً خوانا و نقطهها به موقع و املاء صحيح و امانت در آنها محفوظ است، اما کتب ادوار بعد هر چه پائينتر مىآئيم عدم امانت و غلطنويسى و تصحيف روى به افزايش مىنهد کتاب اختيارش بهدست کاتب مىافتد، هرچه مىخواند از او مىکاهد، و هر چه مىخواهد بر او مىافزايد لغات عربى را فارسى و فارسى را تازى مىکند هرچه را نمىداند حذف مىکند، هرجا از هرچه بدش مىآيد يا خلاف سليقهٔ اوست آن را تحريف مىکند. |
اين معنى يا درد بىدرمان، از يکسو و عدم تتبّع و تحمل رنج ناکردن مؤلفان از سوئى و بدتر از همه استبداد بزرگان و رايج شدن مداحى در تاريخ هم از سوى ديگر کتب اين عصر را از حليت اعتبار و اهميت انداخته است! |
بهطورى که امروز غالب اهل تحقيق تا به کتب قبل از مغول دسترس داشته باشند بهنظير همان کتاب که بعد از مغول تأليف شده باشد اعتبار نمىکنند مگر کتابى که داراى مدارک منحصر به فرد باشد و از لابدى بدان رجوع کنند. |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست