پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
مجله ویستا
بُعد صنعتی
آنچه که بر صفحهٔ تلويزيون ظاهر مىشود، نه تنها زنجيرهاى از تصميمگيرىها و مراحل عملى توليد بلکه شرايط کلان حاکم بر نهاد اين رسانه است. در يک کلام، تلويزيون را بايد يک صنعت دانست، صرفنظر از اينکه بنيان اقتصادى آن تجارت خصوصى باشد يا حق اشتراک پرداختى به آن از سوى عموم بينندگان و از طريق بخش دولتي. در اينصورت، صنعت تلويزيون را مىتوان نقطهٔ تلاقى نيروهائى دانست که از پويائي، ويژگىهاى ساختاري، چارچوبهاى حرفهاى- تخصصى کارکنان شاغل در آن و صد البته اقتصاد سياسى سرچشمه مىگيرند. |
سطح و رتبهٔ سازمانى تلويزيون متأثر از دامنهٔ گستردهٔ اقتصاد سياسى آن است اما تابع محض آن نيست. جامعهشناسى سازمانى تلويزيون به موضوعاتى از قبيل موارد ذيل مىپردازند: اجبارهاى مکانى و زماني، ماهيّت و تکامل تدريجى روشهاى فعاليّت روزمره، و شرايط توليد از لحاظ فنآورى بهکار گرفته شده و زمانبندى توليد. اين جامعهشناسى داراى اهميّت ويژهاى است و تحقيقات کلاسيک متعددى در آن زمينه صورت پذيرفته است. |
گرچه تمام افرادى را که در تلويزيون کار مىکنند مىتوان 'حرفهاي' تلقى کرد زيرا بهازاء کارى که مىکنند پول دريافت مىدارند، در عرصهٔ ژورناليسم تلويزيونى موضوع حرفهاىگرائى بيش از ساير موضوعات مورد مطالعه قرار گرفته، شايد به اين دليل که در دنياى ژورناليسم تلويزيونى يک هويّت آشکار و خودآگاه حرفهاى گرايانه وجود دارد. جامعهشناسان در اين مورد که حرفهاىگرائى را در ژورناليسم تلويزيونى بايد تا چه حد يک متغير 'مستقل' دانست اختلافنظر دارند. محققان بدبينتر (مثلاً Golding and Elliott, 1979) حرفهاىگرائى را ضرورتى تلقى مىکنند که بهتدريج به يک حقيقت ارزشى تبديل مىشود: بهعبارت سادهتر، اقتصاد سياسى و ضروريات سازمانى بهعقيده اين جامعهشناسان دامنهٔ آزادى عمل کارکنان تلويزيون را به حد فراوانى گسترده مىسازند بهنحوى که در صنعت تلويزيون مجموعه وظايفى که کارکنان 'بايد' انجام دهند به مجموعهٔ فعاليّتهائى که 'بهتر است' صورت پذيرند تحوّل ماهوى مىيابند. بهاين ترتيب، کارکنان اختيار انحراف از وظايف قطعى و از پيش تعيين شدهٔ خويش را دارند و در عين حال خود عملکرد خويش را به بوتهٔ نقد مىگذارند. ساير جامعهشناسان (همچون Hall, 1974) برخى از کششهاى موجه نماى دنياى حرفهاىگرايى را نظير توسل به 'عينيّتگرايي' مجرايى بين نخبگان صاحب قدرت و تودهٔ مردم تلقى مىکنند و در غايت موقعيّت اجتماعى حرفهاىگرايى آشکار مىسازند، اما همچنان ويژگىهاى جامعهشناختى ديگرى وجود دارد که قابل مطالعه و جالب توجه هستند. |
حرفهاىگرائى بهعنوان چارچوبى که داراى ساختار اجتماعى و بنيان نهادين است، مىتواند در شناخت اساسى پويش ماهوى ژورناليسم [تلويزيوني] به ما کمک کند. از يک منظر، حرفهاىگرائى نه تنها تعيين کنندهٔ معيارها و ضوابط اخلاقى عمليّات شغلى در سازمان تلويزيون است، بلکه نظام اعطاى پاداش حرفهاى به کارکنان را نيز بهعنوان يک ساز و کار کنترلگر [براى کارکنان] رقم مىزند (Soloski, 1989). گذشته از اين، حرفهاىگرايى در تمام جهان شکل ثابتى ندارد و تفاوتهاى ملى در آن مىتواند حاوى نکات مهمى براى شخص محقق باشد (Kepplinger and Kocher, 1990). هم مفاهيم تخصصى و هم مفاهيم روزمره که ميان خبرنگاران رد و بدل مىشوند از کشورى به کشور ديگر، از رسانهاى تا رسانهٔ ديگر (مطبوع، تلويزيون، راديو)، در بازارهاى رسانهاى مختلف (مثلاً بازارهاى غنى- بازارهاى- غنى- upscale- در اصطلاح علوم رسانهاى به آن دسته از بازارها يا مخاطبان اطلاق مىگردد که داراى پشتوانهٔ اجتماعى- اقتصادي، تحصيلى و ... بالاترى از سطح ميانگين هستند- بازارهاى فراملي، بازارهاى محلي) و در طول زمان تفاوت مىکند. حرفهٔ خبرنگاري، خود در حال تغييرات بنيادينى است و روزبهروز تمايز آن با حرفهٔ روابط عمومي، تبليغات، ويراستارى نسخ مکتوب، اطلاعيهنويسى مطبوعاتى و نظاير آن کمتر مىشود (Charon, 1994) تفاوتهاى اين حرفه با حرفهٔ تاريخ [نگاري] همچنان غامض باقى مانده است (Lavoinne, 1994). بهطور روزافزونى شاهد ظهور طبقهاى از 'کارشناسان رسانهاي' مدرن هستيم که خبرنگارى تنها بخشى از هويت حرفهاى آن راتشکيل مىدهد و در برخى مواقع حتى با ساير اجزاء آن طبقه در تضاد قرار مىگيرد. |
در سطح ذهني، اين نوع تنوع و ناهمگنى در ارزشهاى حرفهاى مىتواند براى خبرنگاران مشکلساز باشد زيرا آنان با يک دوگانگى جدّى مواجه مىگردند: اينکه حرفهاىگرائى را وفادارى به سازمان رسانهاى خاص خويش بدانند يا آن را وفادارى به آرمانهاى حرفهٔ خبرنگارى تلقى کنند. گذشته از اين، پژوهشهاى صورت گرفته در کشور سوئد (Weibull) نشان داده است که تجربه و تفسير خبرنگاران از نقش حرفهاى خود در جامعه و ضوابط معنوى و اخلاقىاى که بايد رعايت کنند، متفاوت و ناهمگون است. بسيارى از خبرنگاران ضروريات يا اجبارهاى سازمانى را مانعى در برابر تحقق آرمانهاى حرفهاى خود قلمداد مىکنند. اين نقطهنظرات بسيار روشنگر هستند زيرا ثابت مىکنند که اغلب خبرنگاران تحت محدوديّتهاى قابل ملاحظهاى کار مىکنند، گرچه همواره تصويرى از خبرنگار 'قهرمان' به ذهن مخاطبان القاء مىشود و اين محدوديّتها چيزى نيستند جز ضوابط و ضروريات سازمانى که بر خبرنگاران تحميل مىگردند. به اين ترتيب، در عين حال که مسائل سنتى مربوط به هويّت حرفهاى ژورناليسم - مثلاً 'کوشش براى کسب اعتبار' (Ruellan, 1993) - به واسطهٔ توسعهٔ ژورناليسم تلويزيونى (که يک محصول صنعتى تلقى مىگردد) اهميّت بيشترى پيدا مىکنند، راهحل يکسانى براى تمام آن مسائل فهم و شناخته شده است؛ هنوز بهسادگى مدعى آن شد که حرفهاىگرايى از ديدگاه ايدئولوژى کاملاً فهم و شناخته شده است؛ هنوز مطالعات و تأملات فراوانى در اين عرصه لازم است هرچند که حداقل برخى از خبرنگاران معتقد هستند ايدئولوژى حرفهاىگرائى پشتوانهٔ اصلى کار آنها است. |
در اينجا از ديدگاهى عمومى به بُعد اقتصاد سياسى رسانهها مىپردازيم؛ تحقيقات راهگشاى دالاساسمايث (Dallas Smythe) فقيد (۱۹۹۴) و نيز هربرت شيلر (Herbert Schiller) که همچنان به تحقيق درباب اقتصاد سياسى رسانهها و صنايع اطلاعاتى مشغول است، محرک اصلى و بزرگ اين رويکرد بودهاند. شيلر در اکثر آثار خود بر بُعد فراملى اقتصاد سياسى رسانهها تأکيد دارد (Schiller, 1991 ). بحث اقتصادى سياسى ريشه در ايدئولوژى مارگسى دارد، اما کاربرد و اعتبار امروزين آن همانند ساير مکاتب به ظرفيتش براى نوآورى در سنتهاى انديشهگى خود و انعطافپذيرى در اقتباس از تحقيقات تجربى بستگى دارد تا صرفاً تکرار اصول کهن و باز شنيدهٔ خويش. مالکيّت، مديّريت و قانونگذارى براى تلويزيون همگى به اقتصاد سياسى آن مربوط مىشوند و اقتصاد سياسى تلويزيون نيز درون اقتصاد سياسى کلان جامعه نهفته است. همين موضوع بهنوبهٔ خود منعکس کنندهٔ فراملى شدن روزافزون روابط اقتصادى در دنياى امروز است. |
اقتصاد سياسى تلويزيون بيشتر متوجه مسائلى است که با منطق نهادين مديريّت مالى و اقتصادى سر و کار دارند. در اينجا ازلفظ 'بيشتر' استفاده کرديم زيرا گولدينگ و مِرداک (۱۹۹۱) در بررسى اجمالى اين رويکرد توضيح مىدهند که اقتصاد سياسى رسانهها، اين نهادها (رسانهها) را 'صنايع فرهنگي' تلقى مىکند. اين بدان معنى است که ناچار هستيم 'ارتباط متقابل ابعاد نمادين و ابعاد اقتصادى ارتباط جمعى را مورد تأمل قرار دهيم' . نحوهٔ عمل رسانهها بسيار شبيه ساير صنايع است، اما محصولى که رسانهها توليد مىکنند 'نقشى محورى در ايجاد ذهنيّت و گفتمانهائى ايفاء مىکند که به واسطهٔ آنها بشر جهان پيرامون خود را درک مىکند' . |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست