براى آراستگى و نوشتن دقيق حسابهاى اخترشناسى که مدار مذهب و سياست بر آن استوار بوده، اخترشناسان از روزگاران بسيار کهن، دوازده هزاره، هزار سالى و شش دوره ۱۵۰۸ سالى که روى هم ۹۰۴۸ سال مىشود، داشتهاند. شماره دورهها نصف شماره هزارهها است.
هزارههاى دوازدهگانه از هزاره نخست تا دوازدهم نام برجهاى دوازدهگانه را دارند که نام هزاره نخست حمل و نام هزاره دوازدهم حوت (ماهي) است.
اين هزارهها از هزاره پنجم که هزاره اسد است نيز لقبهاى زير را دارا هستند:
کيومرث - هوشنگ - جم - ضحاک - فريدون زرتشت - سوشيانس ارخشت اره - سوشيانس ارخشت اره ماه. سوشيانس بهمعناى رهائى بخش است که آمدن او بشارت داده شده، و لقبهائى چون: نرسي، فيروز و بهرام را دارا است.
در آثارالباقيه درباره تاريخ بختالنصرى چنين آورده شده است:
'پس از تاريخ توفان، تاريخ بخت نصر يکم است که به فارسى بخت نرسى مىباشد.
درباره هزاره يازدهم و دوازدهم که به باور مهريه و مانويه، هزاره بشارت و پيدايش شخصى بوده، ادبيات مذهبى زرتشتى خاموش است، زيرا که موبدان به اين بشارتها بهصورتى که گفته شده، باور نداشتند.
در آثارالباقيه بيروني، در جدولى که منسوب به ابومعشر بلخى گذاشته شده، آغاز تاريخ بختنصرى ۲۱ سال پائينتر از آغاز هزاره است و انگيزه آن اين است که زايش مانى در سال سوم از هزاره سوم پيدايش قرار گيرد و شمارههاى سه و سههزار با هم همراه باشند و انگيزه بر حق بودن پيدايش مانى باشد.
سالها و روزهائى که با قيد عبارت (پيش از يزدگردي) در کتابهاى اخترشناسى و تاريخ نوشته شده همه درست است، ولى آهنگ از يزدگردي، تاريخى است که زيجهاى پسين آن را بخت نصرى نوشتهاند.
دربارهٔ آغاز و پايان هزارههاى دوازدهگانه:
- پيدايش اردشير و مانى در آغاز هزاره است و در يک نوشته چيني، هزاره حوت براى زايش مانى ياد شده است.
- زايش مانى برابر کتاب شاپورگان سال ۵۲۷ است. اين تاريخ در مرزهاى ميانه سده سوم ميلادى قرار مىگيرد. برابر اين دو روايت پايان هزاره حوت که هزاره دوازدهم است در ميانه سده سيزدهم ميلادى و آغاز هزاره جدى که هزاره دهم است در آغاز سده هجدهم پيش از ميلاد قرار مىگيرد.
- عبدالکريم شهرستانى در کتاب ملل و نحل چنين نوشته است: 'ابوسعيد از سران مانويان در سال ۲۷۱ هجرى گفته است، امسال، سال ۱۱۷۰۰ از دوران گيتى است و ۳۰۰ سال ديگر دوره زندگانى به پايان مىرسد' .
اگر اين روايت بههمين صورت که هست، گرفته شود، آغاز هزاره دهم نيز در آغاز سده هجدهم پس از ميلاد و پايان هزاره دوازدهم در مرز سده سيزدهم ميلادى قرار مىگيرد. بنابر آنچه که گذشت، پايان هزارههاى دوازدهگانه در سده سيزدهم ميلادى است.
- در روايت پهلوى زايش زرتشت روز دوشنبه ششم فروردين يکم سال هزاره دهم مىباشد. ازاين قرار روز چهارشنبه يکم هزاره چهارم است و اين هزاره در سده هجدهم پيش از ميلاد آغاز مىشود.
- بيرجندى از بهمنيار چنين مىگويد که روز دوشنبه زايش زرتشت تا آغاز يزدگردى ۳۷۲،۶۶۰ روز مىباشد، از اين روز از روز يکم فروردين سال يکم هزاره دهم تا يکم تاريخ بختنصرى ۳۷۲،۶۶۵ روز است.
- از يکم فروردين تاريخ بختنصرى تا روز سهشنبه يکم سال رحلت برابر زيجها ۵۰۳،۳۳۵ روز است. از گرد آمده شماره روزها و تحويل آنها به سالهاى ۳۶۵ روزى نتيجه مىشود: از روز چهارشنبه يکم فروردين سال يکم هزاره دهم تا روز سهشنبه يکم سال رحلت نامبردار به يزدگردى ۲۴۰۰ سال است و روز شنبه ۳۰ اسفند سال ۶۰۰ رحلت نامبردار به يزدگردى هزاره دوازدهم که هزاره حوت به پايان مىرسد. در اين صورت آغاز هزاره دهم در سده هجدهم پيش از ميلاد و پايان هزاره دوازدهم در سده سيزدهم ميلادى قرار مىگيرد.
- در کتابهاى اخترشناسى آمده است که توفان ۳۷۳۵ سال و ۱۰ ماه و ۲۲ روز پيش از يزدگردى است که روىهم رفته ۳۷۳۶ سال مىشود.
- دانشمندان زرتشتى ايران در دو سده پيشنامهاى به هندوستان فرستادند که در آن نوشته شده، زايش زرتشت ۲۷۱۵ سال و ۶ روز پس از توفان است و نخستين روز تاريخ توفان آدينه مىباشد. از کسر کردن شماره سالهاى اين دو گفتار از هم ۱۰۲۱ سال بهدست مىآيد، يعنى زايش زرتشت ۱۰۲۱ سال پيش از تاريخ يزدگردى است. که در زيجها آن را تاريخ بختنصرى نوشتهاند. روايت ديگرى توفان را ۳۷۱۴ سال پيش از روزگار خسرو پرويز گذاشته که اين روايت درستتر مىباشد.
بنابر آنچه گفته شد، نخستين روزه هزاره يکم آدينه يکم فروردين، سال موش ۹۰۳۶ سال خورشيدى و ۷۰ روز پيش از رصد است. در اين سال فاصله يکم فروردين از يکم بهار ۷۰ روز است و آغاز دوره ۱۲ سالى در اين فاصله از بهار مىباشد. در سال رصد، اين فاصله با روز تحويل ۶۹ روز بوده است و نسبت به تاريخ بهيزکى ۷۰ روز. در سده پانزدهم ميلادى برابر آنچه در زيجها آمده آغاز در مرز ميانه دلو قرار داشته که فاصله آن از بهار در مرز ۴۵ روز مىشود. جاى اين نقطه، چنانکه در سده پانزدهم زيجها دادهاند، با حساب سالهاى بهيزيکى برابر است.