|
| مدارس علمى و قديمى، استان قم
|
|
شهر قم از دير زمان، يکى از مراکز مهم تشيع بوده و دانشمندان بزرگى همچون صدوق (ابن بابويه) و برادر بزرگوارش احمدبن اسحق زکريا بن آدم و علماى بزرگ ديگرى از اين شهر برخاستهاند.
|
|
در سال ۱۳۴۰ هـ.ق مرحوم شيخ عبدالکريم حائرى حوزهٔ علميه را از نو ساماندهى کرد. اکنون نيز حوزهٔ علميه، زير نظر آيات عظام و حجج اسلام و استادان عالى مقام، دائر است و از نقاط مختلف و کشورهاى مجاور طلاب علوم دينيه در اين شهر مقدس حضور يافته و کسب فيض مىنمايند.
|
|
| مدرسهٔ آقاباباخان، شيراز (قاجاريان)
|
|
از بناهاى دورهٔ قاجاريه است که در محلهٔ درب شاهزاده در جنب بازار وکيل و مسجد جامع قرار دارد و شالودهٔ آن از کريمخان زند است. آغاز بناى مدرسه توسط مرحوم حاجى محمدحسين خان صدراعظم اصفهانى صورت گرفته و مرحوم آقاباباخان حسين در حدود سال ۱۲۴۰ بناى مدرسه را تمام کرده است.
|
|
| مدرسهٔ آقابزرگ كاشان، كاشان
|
|
مدرسهٔ آقابزرگ کاشان مانند ديگر بناهاى اقليم گرم و خشک ايران، چهارايوانى است.
|
|
صرفنظر از ساختمانهاى نوساز کاشان، گنبد عظيم و دو منارهٔ کاشىکارى شدهٔ مدرسهٔ آقابزرگ، در حال حاضر نيز از بلندترين بناهاى تاريخى شهر است.
|
|
گنبد باشکوه زيبايى همراه با دو مناره، صحن، فضاى سبز و حجرههايى که يک طبقه پايينترند، به طرز جالبى خودنمايى مىکنند. در طبقهٔ پايين، حجرههاى طلاب و شبستان دلباز تابستانى قرار گرفته است. عناصر اين بخش و فضاى گيراى آن در ارتباط تنگاتنگ با هم قرار دارند. گنبدعظيم دوپوش بر روى هشت جرز عظيم آرميده است. برخلاف بسيارى از گنبدها که روى سطح مربع، بنا شدهاند، اين گنبد روى زمينهٔ هشتوجهى ساخته شده است. گنبد دو پوسته دارد : يکى گنبد زيرين که بار و نيروى سقف را به جرزها منتقل مىکند، و ديگرى گنبدى است که روى آن براى بزرگ جلوهدادن ظاهر و حفاظت از پوشش زيرين ساخته شده است. کاربندىهاى ظريف، نورگيرهاى آجرى بالاى گنبد، آيات الهى منقوش دورتادور بدنهٔ کار، ارتباطات تنگاتنگى بين فضاهاى گوناگون، شبستان غربى و حياط مرکزى، حجرهها و ... برقرار کردهاند و بيننده را متحير مىسازند.
|
|
سقف شبستان غربى و شبستان زمستانى، گچى است و با نقوش ساده و بىآلايش زينت يافتهاند. کنار آن، کتابخانهٔ مدرسه قرار دارد. آن طرفتر، پلهاى به سمت پشتبام است. پشتبام ريتم صحيح و ترکيب موزون است. ايوانهاى شرقى و غربى با پشتبندهاى تکرار شده و کاشىکارى زيباى آن، يادآور جهات اربعه و اهميت آن در فرهنگ اين مرز و بوم است. از بالا، ايوان غربى خودنمايى مىکند که مقبرهٔ متوليان پيشين مدرسه است.
|
|
بر سردر مدرسه، کتيبهاى حاوى اشعارى با نام شاعر و تاريخ سال ۱۲۶۸ بر روى کاشى به خط نستعليق نشسته است. در جاى ديگرِ کتيبهٔ سردر، نام بانى نيز آورده شده است.
|
|
| مدرسهٔ ابراهيمخان، كرمان
|
|
اين مدرسه به فرقهٔ شيخيه تعلق دارد. پلان آن به شکل مستطيل و دو طبقه است که حجرههايى در اضلاع درونى آن تعبيه شده است. عناصر فضايى - کارکردى مدرسه عبارت است از حجره، محل تدريس، کتابخانه، مسجد، اتاقهاى خادم، چراغدار، آبکش و سرويسهاى بهداشتي. ساختمان آن تشکيل شده از شاهنشين و محراب، ايوانچهها و غرفههاى اطراف. تزئينات نماى داخلى بنا، کاشى هفت رنگ با نقش گل و بوته، گلدان و باغ، مقرنسکارى و گچبرى است. تاريخ کاشىکارى اين مدرسه ۱۲۳۰ هـ.ق است. رفيعترين و زيباترين بادگير کرمان در اين مدرسه تعبيه شده است.
|
|
اين مدرسه در ماه مبارک رمضان، محل برگزارى نماز جماعت و مراسم مذهبى است، ايوان شرقى و برج ساعت اين مدرسه کاشىکارى و چشماندازى زيبا دارد.
|
|
|
اين بنا داخل شهر تبريز واقع شده و از آثار دورهٔ قاجاريه است و حجرههايى متعدد براى سکونت طلاب دينى دارد.
|
|
| مدرسهٔ اميرشاه ملك، تربتجام
|
|
اين مدرسه، از آثار نيمهٔ اول قرن نهم هجرى بوده و سابقاً در جنوب مجموعه قرار داشته است و در حال حاضر، توسط ساختمان جديدى که بخشى از مزار به شمار مىآيد، جايگزين شده است.
|
|
مجموعهٔ بناهاى تربتجام به شمارهٔ ۱۷۴، جزء بناهاى تاريخى ايران به ثبت رسيده است.
|
|
احمد ابوالحسن بن محمّد نامقى، مشهور به «ژندهپيل» و معروف به شيخ جام از مشاهير متصوفه در قرن ششم هجرى است. از تأليفات مهم او؛ روضهالمؤمنين، انسالتائبين، کنوزالحکمه، مفتاحالنجاه و ديوان اشعار است.
|
|
در زير سخنان نغز و حکمتآموز شيخ جام را که کرامات و آثار درخشان از مکتب عرفاى خراسان به يادگار گذاشته است، زينتبخش کتاب کرده و باهم مىخوانيم:
|
|
- در باب اميدوارى:
|
در حکايت است که روزى جوانى مىرفت بر کوى رزان؛ فاختهاى بر بُن درختى نشسته بود. اين جوان از سرِ جوانى خويش تيرى در آن فاخته انداخت؛ آن تير در باغ مِهترى بر زمين آمد، و بر پسر آن مهتر آمد. در ساعت، اجل سپرى گشت و بانگ و مشغله برآمد، و مردمان را فراگرفتن گرفتند. اين جوان گفت : چه بوده است؟ گفتند تيرى از هوا آمد و بر پسر اين مهمتر آمد و او را بکشت. اين جوان گفت : آن تير به من نماييد! من بدانم که او را که کشت. او را بردند به نزديک آن مهتر و خلقى را گرفته بودند. اين جوان گفت : آن تير بياريد! بياوردند؛ تير آن بود که آن جوان در فاخته انداخته بود. گفت : اگر من راست بگويم، اين مردمان را همه دست بداريد؟ گفتند : داريم؛ گفت : اين تير، من در فاخته انداختم و اين تير آنِ من است، و اين زخم من زدهام؛ اکنون تو هرچه بازيشان مىخواستى کرد با من کن!
|
|
مهتر گفت : دانم که آنچه کردى خطا کردي؛ اين اقرار چرا بر خويشتن فرادادي؟! گفت : به کرم تو اميد مىدارم که چون من اعتراف کردم، تو مرا به خطا نگيري. مهتر گفت : برو! که تو را آزاد کردم.
|
|
ظنِّ نيکو چنين کارها کند : مهترى لئيم را که پسر کشته شده بود، و از درد دل سوزان و چشم گريان، و همهٔ شهر به ماتم وى نشسته؛ کشندهٔ پسر وى پيش روى او به کشتن اعتراف آورد و گفت خطا کردم و عذر خواست. آن مهتر لئيم از خود روا نداشت که عذر او را رد کردى، خونِ پسر در کار او کرد!
|
|
پس چرا به خداوندى که اَکرَمُ الاَکرَمين است، و اَرحَمُالرّاحمين است اميد نبايد داشت؟ اگرچه گناه بسيار و خطاى بسيار و جفاهاى بىحدّ کرده. آمده است : اَلْکَريْمُ إذا قَدَرَ غَفَرَ و او هميشه قادر بوده و قادر است بر هر چه خواست و خواهد که کند و اگر در اين معنى تقصيرى افتد، جُرْم ما را باشد که اعتقاد نه راست کرده باشيم و در ظنّ و فکرت خويش درست نيستيم. با اعتقاد راست و يقين درست، مرد در هوا بپرد و در آب برود؛ و بىاعتقادِ راست برزمين خشک، متحيّر فرو مانَد که چپ از راست باز نداند ...
|
|
| مدرسهٔ بازار شاهرود، شاهرود (قاجاريان)
|
|
اين مدرسه را حاج اسمعيل نامى از اهالى باغ زندان در سال ۱۲۰۶ هجرى ساخت. اصل بنا از خشت خام است. اين بنا به شکل مستطيل با عرض بيست قدم و طول بيست و شش قدم است. در هر چهار ضلع آن، حجرههايى ساخته شده است که چهارده حجرهٔ طلبهنشين دارد. حوض سرپوشيدهاى نيز در وسط مدرسه وجود دارد.
|
|
سابقهٔ اين مدرسه به دورهٔ قاجاريه مىرسد که در سالهاى پيش نوسازى شده است.
|
|
ساير مدرسههاى قديمى استان عبارتاند از مدرسهٔ شاهرخيه در بسطام شاهرود، مدرسهٔ محمد زمان خان قاجار در شاهرود، مدرسهٔ صادقخان در سمنان و مدرسهٔ مطلبخان در شهر دامغان، جنب تکيهٔ دباغان.
|
|
|
طبق کتيبهٔ سنگى موجود در مدرسه، اين بنا در زمان شاه سليمان از علماى معروف شيعه، و به سرمايهٔ مولا محمد بديع در سال ۱۰۸۲ هـ.ق احداث شده است.
|
|
|
اين مدرسه از مدارس بزرگ طلبهنشين اصفهان است که به وسيلهٔ «حاج محمدحسين خان صدر اصفهاني» حکمران مشهور دورهٔ سلطنت فتحعلىشاه قاجار بنا شده که منظرهٔ عمومى آن از آجر ساده است.
|
|
|
بناى اين مدرسه به دستور بهزادخان، معاصر شاه سليمان صفوى، انجام گرفته است. اين مدرسه به مدرسهٔ حاج حسن معروف است. بر روى کتيبهاى که در مدرسه قرار دارد، تاريخ ۱۰۹۰ هـ.ق مشاهده مىشود. اين اختلاف نام، شايد به شروع و پايان ساخت بنا مربوط باشد.
|
|
| مدرسهٔ بيدآباد شاهرود، شاهرود (قاجاريان)
|
|
مدرسهٔ بيدآباد از خشت خام بنا شده است. در زمانى که شاهرود منطقهٔ چندان آبادى نبود و هنوز صورت شهرى پيدا نکرده بود، حاجى اسمعيل، پسر حاجى ابراهيم شاهرودى، اين مدرسه را ساخت. عرض صحن اين مدرسه نوزده قدم و طول آن بيست و هفت قدم است. مدرسه مربوط به دورهٔ قاجاريه است و در حال حاضر نوسازى شده است.
|
|
|
در بازار بزرگ اصفهان، دو مدرسه به نام «جده» وجود دارد که به دستور جدهٔ شاهعباس ثانى در سالهاى ۱۰۵۶ و ۱۰۵۸ هجرى قمرى ساخته شدهاند. اين دو مدرسه از دورهٔ صفويه تا زمان حاضر، پيوسته طلبهنشين و کانون آموزشهاى دينى بودهاند.
|
|
|
مدرسهٔ «جلاليه» که در محلهٔ احمدآباد اصفهان واقع شده است، از آثار تاريخى دورهٔ سلطنت شاه سلطان حسين است که به وسيلهٔ «جلالالدين محمدحکيم» در سال ۱۱۱۴ هجرى بنا شده است. سردر و پشتبغلهاى صحن آن تزئينات کاشىکارى دارد و آرامگاه بانى ساختمان مدرسه در يکى از حجرههاى آن واقع است.
|
|
| مدرسهٔ حاج فتحعلىبيگ (پامنار)، سمنان (صفويان)
|
|
اين مدرسه در محلهٔ قيصريه، زير گنبد کبود خشتى بزرگ و مقابل در شمالى مسجد جامع قرار دارد. در طرفين در ورودى مدرسه و در ايوان آن دو سکو وجود دارد و کتيبهاى گچبرى شده در کمرگاه ايوان به خط ثلث ديده مىشود که قسمتى از آن باقى است. اول و آخر اين کتيبه در سمت راست و چپ جبهه ايوان از بين رفته است و در بالا و پايين آن اشعارى ديده مىشود.
|
|
اين مدرسه را حاج فتحعلى بيگ قاجار در سال ۱۱۱۸ قمرى در زمان سلطنت شاه سلطان حسين صفوى ساخت و موقوفاتى هم براى آن مقرر کرد. در حال حاضر مدرسه مذکور، در اختيار طلاب علوم قديمه (حوزهٔ علميه) است.
|