|
|
مشخصترين عنصر صوتى يعنى صداى انسان را مىتوان به روشهاى مختلف بهکار گرفت:
|
|
۱. شخصى بهطور رسمى يا غيررسمى با دوربين صحبت مىکند.
|
|
۲. مفسر خارج از تصوير متنى را مىخواند يا يک واقعهٔ ورزشى را گزارش مىکند.
|
|
۳. ممکن است صداى درونى يک شخصيت را در حالى که به چهرهٔ ساکت او نگاه مىکنيم يا موضوع مورد نظر او را مىبينيم، بشنويم.
|
|
۴. گفتگو - صحبت معمول بين شخصيتهاى داستان، با همهٔ وقفهها، مکثها، توى حرف هم دويدنها و کلمات عاميانه.
|
|
|
مجموعه صداهائى که مکان يا محيط ويژهاى را تداعى مىکند از ادغام چندين محرک بهدست مىآيد: از صداهاى رويداد (راه رفتن يا شليک گلوله). از صداهاى محيط (باد، جمعيت يا ترافيک) و از طريق تغيير کيفيت صدا در محيط اطراف خود (پژواک، رنگآميزى يا واپيچيدگي).
|
|
|
موسيقى متن تقريباً بهصورت يک عامل جدانشدنى از بسيارى از برنامهها، در آمده است. موسيقى متن مىتواند يک موسيقى ملوديک خالص در رابطه با تصوير باشد يا اينکه صرفاً به عنوان پشتيبان تصوير آثار انتزاعى و محرک داشته باشد. از آلات موسيقى مىتوان براى ايجاد آثار صوتى نيز استفاده کرد (شکستن يا پاره شدن چيزي).
|
|
|
ارزش نمايشى عنصر سکوت را هرگز نبايد ناديده گرفت. از طرف ديگر، سکوت را بايد با دقت بسيار بهکار برد زيرا ممکن است به سادگى با اُفت صدا يا اختلال در صداى برنامه اشتباه شود.
|
|
سکوت مُمتد، معانى متنوعى را تداعى مىکند از جمله؛ مرگ، نابودي، نااميدي، سکون، اميد، آرامش و تنش بسيار زياد (گوش دادن به هر صدائى که هست براى اطلاع از حضور قاتل در اتاق). سکوت آنى بعد از شلوغى تأثيرى بسيار عميق برجا مىگذارد:
|
|
جشنى در دهکدهٔ دامنهٔ کوهستان پُربرف در اوج خود است ... صداى خنده و موسيقى بهگوش مىرسد ... صداى گوشخراش بهمنى عظيم توجه را جلب مىکند ... و سپس سکوتى مرگبار حکمفرما مىشود.
|
|
صداى آنى در خلال سکوت ايجاد تنش ناگهانى مىکند:
|
|
زندانى که با احتياط کامل در حال فرار است، به صندلى برخورد مىکند و نگهبان زندان را بيدار مىکند.
|
|
خيابانهاى خلوت در شب ... و ناگهان فريادى از گوشهاى برمىخيزد.
|
|
سکوت کامل - هنگامى که بيننده رويدادى را تعقيب مىکند که بهطور منطقى به سر و صداى زياد مىانجامد، سکوت کامل حالتى غيرواقعى ايجاد مىکند: برش متداخل چند نما از قطارهائى که به طرف يکديگر مىآيند ... آنها در سکوت کامل و با حرکت آهسته به يکديگر برخورد مىکنند.
|