|
|
با توجه به تغييرات رشدى که در تصاوير زير نشان داده شده است، پرشکنندگان مىتوانند الگوى پرش ماهرانه را کسب کنند. آنها براى اجراء پرش مراحل ذيل را انجام مىدهند:
|
|
۱. مرحلهٔ آمادگى که طى آن عضلات کشيده مىشوند و به پاها اجازه مىدهند تا با باز شدن کامل در لحظهٔ کندن از زمين حداکثر نيرو را به زمين وارد آورند.
|
|
۲. کندن از زمين براى پرش طول که طى آن پاشنهها و هر دو پا همزمان از زمين جدا مىشوند.
|
|
۳. بردن دستها به حالت کشيده به عقب و شروع مرحلهٔ جدا شدن از زمين با تاب دادن شديد دستها به جلو و بالاى سر.
|
|
در پرش عمودى پرشکنندهٔ مراحل ذيل را انجام مىدهد:
|
|
۱. نيرو را مستقيماً به پائين وارد مىکند و بدن را در حين پرواز کاملاً بالا مىکشد. اگر فرد در حال ضربه زدن به يک شيء يا لمس آن بالاى سر است، دست برتر سعى در رسيدن به آن دارد و دست ديگر به پائين پرتاب مىشود. به اين ترتيب او از طريق بالا بردن يک سمت بدن ارتفاع بيشترى را کسب مىکند.
|
|
۲. تنه را در طول پرش نسبتاً عمودى نگه مىدارد.
|
|
۳. همزمان با تماس پاها با زمين در لحظهٔ فرود، مفصلهاى مچ پاها، زانوها، رانها بهمنظور جذب نيرو خم مىشوند.
|
|
در پرش طول، پرشکننده مراحل ذيل را انجام مىدهد:
|
|
۱. وارد آوردن مستقيم نيرو به پائين و عقب با شروع عمل کندن بدن از زمين که طى آن ابتدا پاشنهها جدا شده، سپس مفصل زانوها کاملاً باز مىشوند. به نظر مىرسد تنه به جلو متمايل مىشود.
|
|
۲. در حين پرواز ابتدا مفصل زانوها را خم کرده، سپس رانها را در وضعيت موازى با زمين قرار دهد.
|
|
۳. بهمنظور فرود با هر دو پا، قسمتهاى پائين پاها به جلو پرتاب مىشوند.
|
|
۴. آوردن تنه به جلو بهعنوان عکسالعمل در مقابل خمشدن رانها، بدن را در وضعيت دولا قرار مىدهد.
|
|
۵. زمانى که پاشنهها با زمين تماس پيدا مىکند، خمکردن مفصل مچ پاها و زانوها، در حين حرکت بدن به جلو نيروى فزايندهاى را جذب مىکند.
|
|
|
|
|
|
|
|
|
تغييرات رشدى در مهارت پريدن
|
|
کودکان با تمرين مىتوانند بهتدريج الگوى پريدن را همانگونه که شرح داده شد اصلاح کنند. ادامهٔ رشد اندازه و قدرت بدن نيز در پيشرفتهاى کمّى پريدن مثل مسافت پرش سهيم هستند. کودکان در دوران دبستان بهطور متوسط سالانه ۳ تا ۵ اينچ (۵/۷ تا ۵/۱۲ سانتىمتر) در پرش طول و حدوداً ۲ اينچ (۵ سانتىمتر) در پرش عمودى پيشرفت مىکنند (دى اوراو و کى اوف، ۱۹۸۰). پيشرفتهاى کيفى بين کودکان متغير است؛ براى مثال، کلارک و فيليپس (۱۹۸۵) مشاهده کردند که کمتر از ۳۰ درصد کودکان ۳ تا ۷ سالهاى که از حرکات آنها تصويربردارى شده بود در حرکات دست و پا در يک سطح بودند. اغلب آنها در حرکات پا بهتر از حرکات دستها بودند، با اين حال برخى نيز حرکات دستهاى آنها بهتر از پاهاى آنها بود. وقتى حرکات يک جزء پيشرفتهتر از جزء ديگر بود، معمولاً اين تفاوت در حد يک گام (مرحله) بود؛ اما برخى از کودکان در يک جزء دو گام (مرحله) جلوتر از جزء ديگر بودند. به اين ترتيب الگوهاى حرکتى مختلفى بين کودکان در حال رشد ديده مىشود.
|