دورهاى که بهدنبال سالهاى ۱۵۰۰ پس از ميلاد بود مشخص است به انقلاب در زمينههاى سياسى صنعتي، مذهبى و پزشکي. انقلاب سياسى در فرانسه و آمريکا روى داد و طى آنها مردم حقوق خود را مطالعه مىکردند. انقلاب صنعتى اروپا با فوايد بسيارى بهبار آورد که منجر به بهبود استانداردهاى زندگى مردم شد. پا به پاى پيشرفت تمدن پزشکى هم تکامل مىيافت.
|
|
|
|
از نظر بسيارى از مورخان، احياء پزشکى در دورهٔ بين سالهاى ۱۴۵۳تا ۱۶۰۰ - که دورهٔ کوشش علمى افراد بود - روى داده است. شخصيتهاى مشخص اين دوره عبارت بودهاند از:
|
|
۱. پاراسلوس (۱۵۴۱ - ۱۴۹۳) که احياءکنندهٔ پزشکى است. او در دورانى زاده شد که اروپا پس از يک خواب طولانى هزار ساله در يک بستر تاريک در حال بيدار شدن بود. بعضى او را نابغه و بعضى ديگر پزشکى شيّاد ناميدهاند. پاراسلوس سوئيسى آشکارا همهٔ آثار جالينوس و ابنسينا را به آتش کشيد و تعصبات و طلسمنويسى حمله کرد و در تغيير مسير پزشکى به سوى پژوهش عقلى کمک کرد.
|
|
۲. فرانکاستوريوس (۱۵۵۳ - ۱۴۸۳) يک پزشک ايتاليائى بود که فرضيهٔ واگيري بيمارىها را بيان داشت. او به انتقال عفونت از راه ذرات ناديدنى ريز متوجه شد و دريافت که سيفيليس از راه شخص به شخص و ضمن رابطهٔ آميزش جنسى منتقل مىشود. او پايهگذار اپيدميولوژى بود.
|
|
۳. آندره آس وساليوس (۱۵۶۴ - ۱۵۱۴) اهل بروکسل تعداد زيادى کالبدگشائى اجساد انسان را انجام داد، و نشان داد بعضى گفتههاى جالينوس نادرست است. نامبرده تشريح را تا سطح يک علم ارتقاء داد و نخستين انسان علم نوين ناميده شد. کار بزرگ وساليوس به نام Fabrica درسنامهٔ کلاسيک در آموزش پزشکى شد.
|
|
۴. دنبالهٔ کارهاى وساليوس در تشريح را آمبرواز پاره (۱۵۹۰ - ۱۵۱۰) که يک جراح ارتش فرانسه بود در جراحى پى گرفت و عنوان پدر جراحي را بهدست آورد.
|
|
۵. آمبرواز پاره هنر جراحى را پيش برد ولى جان هانتر (۱۷۹۳ - ۱۷۲۸) - علم جراحى را آموزش داد.
|
|
۶. در سال ۱۵۴۰ در انگلستان شرکت متحدهٔ پزشکان جرّاح تأسيس شد که بعدها به نام کالج سلطانتى جراحان در آمد.
|
|
۷. يکى ديگر از مردان نامدار پزشکى بالينى توماس سيدنهام (۱۶۸۹ - ۱۶۲۴) معروف به بقراط انگلستان بود که نمونهاى از روش بالينى واقعى را فراهم و تشخيص افتراقى مخملک، مالاريا - اسهال خونى و وبا انجام داد. سيدنهام بهعنوان نخستين اپيدميولوژيست برجسته هم بهشمار مىرود.
|
|
سدههاى هفدهم و هجدهم پس از ميلاد پُر از کشفهاى مهيجتر بود؛ مانند کشف جريان خون توسط هاروى (۱۶۲۸)، کشف ميکروسکوپ توسط ليون هوک (۱۶۷۰) و کشف مايهکوبى عليه آبلهٔ انسان (۱۷۹۶). با وجود اينها پيشرفت در پزشکى - و همچنين جراحى - در سدهٔ نوزدهم جز با کارهاى مورگانى (۱۷۷۱ - ۱۶۸۲) که شاخهٔ جديدى از علم پزشکى و تشريح آسيبشناختى را پايه نهاد، مقدور نمىشد.
|
|
|
يکى ديگر از پيشآمدهاى مشخص تاريخى در سير پيشرفت پزشکى جنبش بزرگ بهسازي است که در ميانهٔ سدهٔ نوزدهم در انگلستان روى داد و بهتدريج به کشورهاى ديگر گسترش يافت. اين جنبش در دگرگون ساختن رفتار مردم تأثير بسيار داشت و فرا رسيدن عصر بهداشت عمومى را خبر مىداد. انقلاب صنعتى سدهٔ هجدهم دشوارىهاى زيادى را دامن زد: ايجاد زاغهنشينها در اطراف شهرها، تراکم جمعيت با همهٔ اثرهاى ناگوار آن، تجمع کثافات در شهرها و کثافات در شهرها و شهرکها، افزايش ميزان بيمارى و مرگ بهخصوص بين زنان و کودکان، بيمارىهاى عفونى مانند سل مشکلات صنعتى و اجتماعى که سلامت مردم را مختل کرد و تا کمترين حد پائين آورد. در سال ۱۸۴۲ در لندن ميانگين سن به هنگام مرگ در طبقات متخصص و اشراف ۴۴ سال و در طبقهٔ کارگر ۲۲ سال گزارش شده است. افزون بر اينها نزول مکرر بلاى وبا بدبختى مردم را پيچيدهتر مىکرد. همهگيرى بزرگ وبا در سال ۱۸۳۲ باعث شد که ادوين چادويک (۱۸۹۰ - ۱۸۰۰) حقوقدان انگليسى سلامت ساکنين شهرهاى بزرگ انگلستان را از نظر بهبود شرايط زندگى آنها بررسى کند. گزارش چادويک دربارهٔ شرايط بهسازى محيط جامعهٔ کارگري در انگلستان يک واقعهٔ برجسته در تاريخ بهداشت عمومى است که شهر لندن و ديگر شهرها را به آرامى در ارتقاء شرايط مسکن و کار کشاند. گزارش چادويک بر توجه دادن مردم و دولت به نيازهاى فورى براى بهبود و ارتقاء بهداشت عمومى متمرکز است، و در آن کثافت و نجاست بهعنوان بزرگترين دشمن انسان شناخته شده و از اينرو نبردى بزرک عليه کثافت آغاز شد، اين جنبش بزرگ بهسازي منجر به وضع قانون بهداشت عمومي در انگلستان (۱۸۴۸) شد. و از اين لحظه مفهوم تازهاى شروع به شکلگيرى کرد؛ يعنى دولت مسؤوليت مستقيم سلامتى مردم را بهعهده دارد.
|