سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا
قرن ششم و انقلاب ادبی
قرن ششم را بايد قرن نثر فنى ناميد، در اين دوره انقلاب بزرگى در ايران به سبب ظهور تام و تمام آلتائى در خراسان و سپس در ايران و بلاد اسلام بهوجود آمد. | |||
پس از انقراض سامانيان بنياد اين انقلاب گذاشته شد، زيرا ماوراءالنهر بهدست خانان ايلک خانيه ترکستان و تکينيان افتاد و آن دو سلسله از اتراک آلتائى بودند (۱) و از آن پس هم نوبت به طوايف غُز و ترکمانان سلجوقى رسيد و اين طايفه در زمان محمود غزنوى از ماوراءالنهر وارد خراسان شدند و در بلخانکوه ناحيهاى در شمال خوارزم سکونت يافتند، و در عهد مسعودبنمحمود طغيان کردند، و عاقبت در سنهٔ ۴۳۱ در حرب دندانقان مرو مسعود را بشکستند و خراسان را بهدست گرفتند و به زودى بغداد و همهٔ ديار اسلام به جز غزنين و سند که در دست آلسبکتکين باقى ماند، به تصرف سلجوقيان درآمد. | |||
(۱) . لفظ 'ترک' را در ادبيات و تاريخ ايران بايد به دو دستهٔ منقسم دانست که يکى تورانيان، يعنى فرزندان 'تور' پسر فريدون که محل سکونت آنها به قول خداينامه و شاهنامه مشرق ايران و ماوراءالنهر بوده است اين دسته مطابق تحقيقات علمى طوايفى بودهاند آريائىنژاد و از تيرهٔ 'سکا' که زبان و آداب آنان ايرانى بوده است و تنها در کيش و تربيت اجتماعى با ايرانيان غربى و شمالى و جنوبى فرق داشتهاند مذهب آنان غالباً پرستيدن عناصر و آفتاب و يا بتپرستى بوده است و گروهى شمنىمذهب که آن نيز شعبهاى از بتپرستى است و از بودائى مأخوذ است بودهاند. شغل آنان چوپانى و صحراگردى و کار آنها تاخت و تاز و حمله به ممالک همسايه براى يافتن چراگاه بوده است - اين مردم ديرگاه در ترکستان شرقى با اقوام زردپوست همجوار و مشغول جنگ و پيکار بودند و در عهد ساسانيان، و خاصه انوشيروان با طوايفى از ترکان آلتائى آميزش يافتند. مردم ماوراءالنهر تا حدود 'تبت' همه از اين جنس بوده و همواره در برابر فشار طوايف آلتائى و ساکنان مغولستان و تبت مقاومت مىکردند و گاهبهگاه نيز به ايرانيان و بنىاعمام خود فشار آورده و جنگهاى خونين و دور و درازى به راه مىانداختند که از آن جمله حروب سلم و تور و ايرج و حرب افراسياب و کيخسرو و حروب ارچاسپ و گشتاسپ است و در زمان تاريخى هم با ساسانيان به نام هون سفيد و هپتال در زد و خورد بودند. | |||
دستهٔ دوم نژاد زرد و از جمله طوايفى که در پشت کوههاى آلتائى سکونت داشتند و هر دسته به نامى خوانده مىشدند و آخرين دستهٔ آنها تاتارها بودند، اين طوايف از عهد انوشيروان به بعد که سکاهاى آريائى ضعيف شده بودند بهتدريج در ماوراءالنهر رخنه کردند و ايرانيان آنها را ترکان چين و پادشاه آنها را خاقان مىناميدند و سپس هم پىدرپى آن مردم از صحراى ترکستان چين به ماوراءالنهر فشار مىآوردند و تا ظهور اسلام و تشکيل دولتهاى مستقل سامانى و غزنوى حال بر اينگونه بود، و ساکنان ماوراءالنهر تا آن روز هنوز از نژاد ترکان آريائى بهشمار مىآمدند و طوايف غريبه نيز در تمدن محلى به تحليل رفته و ايرانى شده بودند، و در قرن دوم و سوم و چهارم هجرى بهتدريج باز خانوادههاى ترک از اقصاى ترکستان از اثر فشار اعادى وارد ترکستان مرکزى شدند و اين مهاجرت پس از انقراض سامانيان شدت يافت و اولين دستهٔ بزرگ (ترکمانان غز) بودند که خاندان سلجوقى از ميان آنها برخاستند و اين اولين مرتبه است که ما با ترکان آلتائى در خراسان روبهرو مىشويم. ترکمانان ايران و خوارزم و ترکان آسياى صغير از نژاد ترکمانان غز هستند و ازبکان ترکستان از نژاد تاتار هستند و تاجيکان بدخشان و سمرقند و بخارا باقىماندهٔ مردم قديم، يعنى تورانيان و آريانژادان ترکستان مىباشند. | |||
دولت خانيان سمرقند و دولت غزنويان هرچند در تحت رياست پادشاهان ترک تشکيل يافته بود، ليکن بيشترين درباريان و کارگزاران دولت و علما و تربيتيافتگان کشور از ايرانيان بودند، و اين دو دولت طابقالنّعمل بالنّعل پيروى سامانيان مىکردند، و در ادبيات و آداب مملکتى و آئين کشورگشائى و کشوردارى به همان دستور قديم رفتار مىنمودند، بنابراين مىبينيم که در آن عهد انقلاب نمودار و آشکارى در ادبيات چه نظم و چه نثر ظهور نکرده است. | |||
اما سلاجقه چيز ديگر بودند، و به قول ابوالفضل بيهقى مشتى نوخاسته بودند که بىترتيبى دربار مسعود و کجرائى و جبارى آن پادشاه و ناراضى بودن همهٔ درباريان و سرداران و زعما و بزرگان دولت غزنويه از شاه و استبداد وى - استفاده کردند؛ و مظالم سورىبنالمُعْتَز نيز خراسان را چنان برآشفته بود که مردم آن سرزمين همه دل با خاندان غزنوى بد کرده بودند و بزرگانى مانند شيخ ابوسعد ابوالخير ترکمانان را به پيروزى دعا مىکرده است و به پيشرفت کار آن گروه دل بسته بوده است از اينرو ترکمانان که نه از خاندان مُلک و نه تربيتيافتهٔ مردى بزرگ بودند قد به شورش علم کرده و در اندک مدّتى دولتى عظيم را برانداختند، و در کشورى بزرگ چون خراسان و عراق جانشين دو دولت، يعنى غزنويان و ديالمه گرديدند. | |||
تکيهٔ اين امراى صحرانشين و بىتربيت به دو چيز بود: اول به ايل و طايفهٔ خود يعنى ترکمانان و سرکردگان ترکمان که هميشه معظم لشگريان آلبارسلان و ملکشاه و سنجر از آنها بوده است - دوم به دين اسلام و تربيت اهل سنّت و جماعت و اظهار انقياد مطلق به ائمهٔ دين و خليفه و ميل به متصوّفه، و اين دو عمل تأثيرى خاص در امور اجتماعى و علمى و ادبى خراسان بخشيد، تربيت اهل ادب مانند اَدوار پيشين، و توجه به آئين و آداب مملکتى که از آن جمله تربيت علما و نويسندگان و شعرا باشد از ميان برچيده شد، در اين باب شواهد بسيار است که ما يکى از آنها را ياد مىکنيم که نظامى عروضى در مقالهٔ 'ماهيّت دبيري' گويد: | |||
'پيش از اين در ميان ملوک عصر و جبابرهٔ روزگار پيش چون پيشداديان و ... خلفا رسمى بوده است که مفاخرت و مبارزات به عدل و فضل کردندي، و هر رسولى که فرستادند از حِکَمْ و رموز و لُغَز مسائلى با او همراه کردندي، در اين حالت پادشاه محتاج شدى به اَرباب عقل و تميز و اصحاب رأى و تدبير، و چند مجلس در آن نشستندي، تا آنگاه که آن جوابها بر يک وجه قرار گرفتي، و آن لُغز و رموز ظاهر و هويدا شدي، آنگاه رسول را گسيل کردندي، و اين ترتيب بر جاى بوده است تا به روزگار سلطان عادل يمينالدولة والدّين محمودبنسبکتکين رحمةالله، و بعد از او چون سلجوقيان آمدند و ايشان مردمان بياباننشين بودند و از مجارى احوال و معانى آثار ملوک بىخبر، بيشتر از رسوم پادشاهى به روزگار ايشان مندرس شد، و بسى از ضروريات مُلک مَنْظمِسْ گشت، يکى از آن ديوان بَريد است، باقى بر اين قياس توان کرد ... الخ' (چهارمقاله طبع ليدن - ص ۲۳-۲۴). | |||
و نيز حکايتى است که نظامى عروضى در چهارمقاله دربارهٔ امير مُعزّى ذکر کرده و از قول خود اين شاعر مىگويد: | |||
'سالى در خدمت پادشاه روزگار گذاشتم که جز وقتى از دور او را نتوانستم ديدن و از اجراء و جامگى يکمن و يک دينار نيافتم و خرج من زيادت شد و وام به گردن من در آمد و کار در سرِ من پيچيد، و خواجهٔ بزرگ نظامالملک در حق شعر اعتقادى نداشتى از آنکه در معرفت او دست نداشت ... الخ' (چهارمقاله ص ۴۱). | |||
اين روايت مؤيّد آن است که شاعر خاص دربار ملکشاه که پدر او 'بُرهاني' نيز معروف آن دربار بوده است و اجراء و جامگى يعنى جيره و مواجب معين داشته است، سالى بر او مىگذرد که نه شاه را مىبيند نه از اجراء و جامگى دينار و حبهاى به او مىدهند، و اين عمل که نظامالملک را در حق شعرا اعتقادى نبوده است هم بدون شک مبتنى بر عقيده و رأى پادشاه وقت بوده و عدم الفت و اُنس پادشاه به يک طايفه موجب حرمان و بطلان آن طايفه شده و صدور و اُمَرا نيز بر سيره و سان پادشاه خود آنان را قيمتى مىنهادهاند! | |||
| |||
- عدم توجه به نظم و نثر: | |||
عدم توجه به نظم و نثر از نتايج عدم ذوق و عدم انس به ادبيات و زبان است، و اين عدم توجه تا آن حد قوى نيست که بتواند اصل زبان را از ميان ببرد، چه در کشورى مانند ايران کسى تا به حال نتوانسته است اصل زبان را براندازد، بنابراين شاعر و دبير از کار خود دست نکشيده و نخواهد کشيد، نتيجه چه مىشود؟ بالطبع به اين نتيجه مىرسيم که روش و طرز و شيوهٔ نظم و نثر تغيير مىکند، سلسلهٔ ارتباط جديد و قديم قطع مىشود، فترت حاصل مىشود، اهل فن و صنعت ضعيف مىشوند، طالب کمياب و فهم شعر و نثر نيز کم مىگردد. گويندگان ناگزير براى جلب توجه شنوندگان و مزيد علاقه و دلبستگى ممدوحين پيرامون ظواهر بيش از حقايق مىگردند، و لفظ را بيش از معنى مراعات مىنمايند. | |||
- استعمال صنايع و تکلّفات صورى: | |||
در نثر قرن ششم مانند شعر، به استعمال صنايع و تکلّفات صورى و سجعهاى مکرر و آوردن جملههاى مترادفالمعنى و مختلفاللفظ متوسل گرديدند، و در همان حال براى اظهار فصل و اثبات عربىداني، الفاظ و کلمات تازى بىشمار بهکار برده شد، و شواهد شعريه از تازيه و پارسى بسيار گرديد، و تلميحات و استدلالات از قرآن کريم، و در همهٔ آثار اين قرن پديدار آمد، و حتى بعضى فلاسفه براى احتراز از سوءظن عوام و خواص کتب خود را با آيات و احاديث آراستند. | |||
اين بود مذهبِ مختا نثر که در تمام اَنحاء مملکت چه در متصرفى سلاجقه و چه در املاک غزنويان و خانيهٔ ماوراءالنهر در قرن ششم ظهور نمود، و علاوه بر کتب و رسائل در مجالس تذکير و وعظ که در آن اوان، قوّت بهسزا گرفته بود، اين روش سخن متداول گرديد و بالجمله توجه از حقايق و معانى عالى و صراحت لفظ، به لفّاظى و صورتسازى و ذکر الفاظ عربى پُرتکلّف، و معانى اندک و کنايات بسيار و اطناب و پردهپوشى و ديندارى و زهد و اظهار فضل در عربى دانستن و غيره کشيد. و تا زمان ما همچنان برقرار بود، و ما اين شيوه و طريقه را در اين قرن به نام 'نثر فني' يا شيوهٔ ابوالمعالى مىناميم، زيرا تأليف او بر ديگران سِمَت تقدّم دارد، و پس از او چهارمقالهٔ نظامى و مقامات حميدى و کتب محمد عوفى و رشيد وطواط و همشيوگان آنان خواهد آمد. |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست