معمولاً محدوديتهاى فضايى و اقتصادى مانع ساختن صحنههاى بزرگتر از نياز هستند. در عوض مىتوان به کمک پرداختهاى خاص صحنهاى توهم فضاى بيشتر و بزرگتر را بهوجودآورد. چنانچه لازم باشد محيطى را بزرگتر نشان دهيد، استفاده از عدسىهاى زاويه باز بهترين کار است. به کمک اين عدسىها محيط کوچکِ جلوى دوربين بزرگتر نمايان مىشود. نوع و دامنهٔ رويداد صحنه بر اندازههاى صحنه تأثير دارد. هر چه صحنه کوچکتر باشد، پرداختهاى مربوط به دوربين و نور محدودتر خواهد بود.
|
|
|
| تجاوز از حد صحنه (در قاببندى)
|
|
اگر دوربينى بهطور غير عمد از حدود صحنه تجاوز کند، راهحل آن ساده است: تغيير زاويهٔ دوربين يا استفاده از پوششهاى مناسب در زاويهٔ دوربين (اضافه لته، پرده، حاشيه يا آويزهاى خاص). پيشبينى چنين حوادثى باعث مىشود بعداً گرفتار چنين مشکلاتى نشويد. بهطور کلى تجاوز از حد صحنه هنگامى است که:
|
|
۱. در يک صحنهٔ کوچک به صورت ضربدرى تصويربردارى کنيد.
|
|
۲. پنجرهها يا ورودىها پسصحنههاى مناسب نداشته باشند.
|
|
۳. تصويربردارى صحنهٔ پائين از موضع صحنهٔ بالا.
|
|
۴. تصويربردارى معکوس از صحنه از طريق پنجره يا ورودى آن.
|
|
۵. استفاده از نماهاى زاويه پائين.
|
|
۶. بازتابهاى آينهاى يا سطوح بازتابنده.
|
|
۷. هنگامى که از ميان ورودى رابط مانند پنجره يا طاقنما صحنهٔ مجاور را ببينيم.
|
|
|
هنگامى که لازم باشد بخشهائى از کف صحنه مرتفع شوند مىتوان از سکوهاى با ارتفاع متغير استفاده کرد. معمولاً ناهموارىهاى صحنه با قالبهاى چوبى و چارچوبهاى اضافى که با کيسههاى شن يا خاک اره پر شدهاند، ساخته مىشوند.
|
|
براى ايجاد سوراخ در کف صحنه (قبر، چاه يا خرابىهاى ناشى از بمباران) بهتر است که کف را بهطور کلى بالاتر ساخته و جاى سوراخ را خالى بگذاريد. اين کفسازى صحنه بايد تاب تحمل وزن زياد را داشته باشد. بهطور مثال، اگر در صحنه، تعداد بازيگران زياد است يا وسايل سنگين وجود دارد استفاده از داربستهاى لولهاى ضرورى بهنظر مىرسد. چنانچه دوربينها روى اين صحنههاى مرتفع حرکت مىکنند، کف صحنه بايد يکدست، مسطح و فاقد لغزندگى باشد. براى جلوگيرى از لرزشهاى غيرطبيعى کف ساخته شده، سکوها از کيفيت خوبى برخوردارند. اين سکوها پوششى از اسفنجهاى قابلانعطاف دارند و داراى امکاناتى نيز براى جذب صوت هستند.
|
|
|
|
|
- در حالاتى که فشردگى صحنه لازم است، لتههاى متحرک فضاى کافى براى حرکت دوربين بهوجود مىآورند.
|
|
- ظاهر صحنه را مىتوان با تغيير صحنهآرائي، تغيير وسايل صحنه يا تغيير نورپردازى بهحالت ديگرى درآورد.
|
|
- صحنههاى کوچک در داخل صحنههاى بزرگتر ساخته شده و به هنگام لزوم برداشته مىشوند.
|
|
- بخشهائى از صحنه را مىتوان روى سکوهاى چرخدار ساخت و در صورت لزوم تغيير مکان داد. اينگونه صحنهها به همراه فنون ميانگذارى الکترونيکى پسزمينهها کارآئى فراوانى دارند.
|
|
|
در استوديوهاى کوچک فضا در درجهٔ اول اهميت قرار دارد و ممکن است احساس شود که فضاى کافى براى همهٔ صحنههاى لازم در برنامه وجود ندارد. مىتوان بهطرق مختلف بر اين مشکل فائق آمد: با روش ضبط ناپيوسته (در خلال وقفههاى ضبط برنامه، صحنهها تغيير کنند)؛ با استفاده از ميانپردههاى ضبط شده از قبل (فيلم يا ويدئو)؛ يا بهکارگيرى فراگرد برشفام (ميانگذارى الکترونيکى تصويرى در تصوير ديگر)؛ و بالاخره با استفاده از فنون صحنههاى گردان.
|
|
|
|
پسزمينهها را مىتوان چنان تهيه کرد که تأثير کاذبى از فضا را القاء کند.
|
|
۱. يک پسزمينهٔ تخت (عکس، نقاشى يا ميانگذارى الکترونيکي) اين توهم عمق را بهوجود مىآورد. اما سايههاى ناخواسته، ابعاد و پرسپکتيو نامناسب پيشزمينه و پسزمينه چنين توهمى را از بين مىبرد.
|
|
۲. صحنه را مىتوان در پرسپکتيو ساخت (کاهش ابعاد در فواصل معين)، اما رويداد صحنه به ناحيهٔ پيشصحنه محدود مىشود.
|
|
۳. با قرار دادن اشياء بزرگتر در پيشزمينه و وسايل کوچکتر در پسزمينهٔ صحنه و تصوير، پرسپکتيو دلخواه بهوجود مىآيد.
|
|
|
درک ما از عمق صحنه امرى نسبى است. اين درک از ارتباط عواملى چون نمود سطوح دور و نزديک، روى همافتادگي، اندازهٔ آنها و شمار ديگرى از عوامل بصرى پديد مىآيد. هر چه سطوح قابل رؤيت بيشترى در فاصلهٔ ديدگاه ما و افق وجود داشته باشد، توهم عمق نيز قوىتر خواهد بود. در نمائى که عوامل فضائى (سطوح با فاصلهٔ متفاوت) اندکى وجود دارد، بهندرت کيفيت سهبُعدى خواهد داشت.
|
|
اين احساس عمق در وهلهٔ اول از فاصلهٔ بين پيشزمينه و ميانزمينه ناشى مىشود. بنابراين، مىتوانيد فنون صحنهپردازى خود را با اين موضوع وفق دهيد. عناصر واقع در پيشزمينه احساس عمق را افزايش مىدهند. اين عناصر متفاوت هستند و از شاخهٔ درخت تا مبلمان و ستونها متغير هستند. اگر اين سطوح بهطور صحيح در پيشزمينه قرار گيرند، در خلال حرکت دوربين ظاهر طبيعى خواهند داشت. اما چنانچه ديدگاه دوربين ناآشنا باشد، تصوير حالت طبيعى خود را از دست مىدهد. افراط در استفاده از اينگونه سطوح پيشزمينه باعث خواهد شد که دوربين بهطور مداوم از ميان موانع پيشزمينه حرکت کند و بيننده تماس خود را با رويداد اصلى از دست بدهد.
|
|
|
براى القاء احساس کامل بودن يک صحنه وجود چهار ديوار ضرورت ندارد. در يک صحنهٔ تلويزيونى حتى يک سطح پسزمينه کفايت مىکند؛ بقيهٔ صحنه را بيننده در ذهن خود مجسم خواهد کرد. مىتوانيد اتاقى را در قسمت ديگرى بسازيد و با برش متقاطع اين صحنهها به يکديگر احساس مجاورت آنها را در بيننده برانگيزيد.
|
|
اتاقى که چهار ديوار دارد تصويربردارى را محدود و مشکل مىکند زيرا دوربين قادر نخواهد بود براى تصويربردارى نماهاى باز و دور از موضوع فاصله بگيرد. اين مشکل حتى هنگامى که از عدسىهاى زاويه باز استفاده مىکنيد يا از وراء پنجرهها و درها تصويربردارى مىکنيد به چشم مىخورد. از طرف ديگر، زمانى که چندين دوربين مشغول کار باشند اگر فضاى صحنه محدود باشد، احتمال وارد شدن دوربينها به نماى يکديگر زياد است. خارج از استوديو، شرايط موجود روش کار را تعيين مىکند.
|
|
در صحنههائى که ديوار چهارم ضرورت دارد مىتوانيد با روش ضبط ناپيوسته يا جابجائى ديوارها از زواياى متنوع تصويربردارى کنيد. همچنين مىتوانيد يک صحنهٔ کامل با چهار ديوار بسازيد اما ترتيبى دهيد که ديوارها آزادانه قابل حرکت باشند تا در صورت لزوم دوربينها و بومهاى صدا تحرک خود را از دست ندهد. در چنين شرايطى نورپردازى مسئلهاى توافقى بوده و بايد به دقت انجام شود.
|
|
شايد سادهتر باشد براى دوربينها سوراخهائى در ديوارها تعبيه کنيد يا آنها را در داخل درها يا پنجرهها و ساير مکانهائى که امکان رؤيت آنها نيست قرار دهيد. در تصويربردارى از صحنههاى چهار ديواره بايد مراقب پرشهاى تصوير يا تغيير جهت بازيگران که ناشى از شکست غيرعمد خط فرضى است باشيد.
|