|
صافىهاى مختلفى را مىتوان جلوى دهانهٔ عدسى يا در صفحههاى نگهدارندهٔ صافى در دوربين جاى داد.
|
|
- صافىهاى چگالى خنثى :
|
اين صافىها بر حسب نوع خود، مقادير متنوعى نور از خود عبور داده و براى اجتناب از فرانوردهى در هنگام تصويرگيرى در نور شديد بهکار مىروند.
|
|
- صافىهاى تصحيحکننده :
|
هنگامى که حرارت رنگى منابع نورى تغيير مىکند از اين صافىها براى جبران اين تغييرات استفاده مىشود (تغيير نور روز به نور مصنوعي).
|
|
- صافىهاى ستارهاى :
|
اين صافىها صفحات شيشهاى شفافى هستند که الگوهاى برشى نزديک به هم دارند. اثر شکست نور در اينگونه صافىها الگوهائى با چند شعاع نورى (معمولاً ۴، ۶ و ۸) در اطراف نقاط کاملاً روشن شعلهها و چراغها توليد مىکنند. جهت شعاعهاى نورى با چرخش صافى تغيير مىکند.
|
|
- صافىهاى پراکندهساز :
|
اين نوع صافىها که با غلظتهاى متفاوت وجود دارند توسط خراشها و شکافهاى ريزى که در سطح خود دارند باعث نرم شدن تضادمندى کلى يک تصوير مىشوند. از تورىهاى نايلونى نيز مىتوان نتايج مشابهى بهدست آورد. جلوهٔ حاصله از اينگونه صافىها، کاهش وضوح جزئيات و ايجاد هالههائى در اطراف نقاط روشن است. بعضى اوقات از قابهاى شيشهاى نيز براى ايجاد اين جلوهها استفاده مىشود؛ يعنى جائى که لازم باشد کاهش تضادمندى صورت گيرد روى شيشه وازلين مىمالند. اين روش مستلزم دقت زيادى است تا جلوههاى ناخوشايند بصرى موجب اغتشاش و گنگى تصوير نشود.
|
|
- صافىهاى کمتضاد :
|
اين صافىها رنگها را رقيق کرده و مانع اشباع آنها مىشود و در ضمن تضادمندى کلى تصوير را نرم مىکند.
|
|
- صافىهاى مِه :
|
اين صافىها که در غلظتهاى متفاوتى وجود دارند جلوههائى از غبار رقيق تا مِه غليظ ايجاد مىکنند و در ضمن در اطراف نقاط روشن هالههاى شديد توليد مىکند.
|
|
- صافىهاى جلوهٔ شب :
|
اين صافىها از انواع صافىهاى چگالى خنثى است و براى ايجاد صحنههاى شب و يا تاريکى بهکار مىروند. با استفاده از انواع با غلظت زياد اين صافىها (بهويژه در نواحى آسمان صحنه) و کاهش قابلملاحظهٔ مقدار نوردهى کلى مىتوان صحنههاى شب را در نور روز تصويربردارى کرده و بدين طريق در هزينه صرفهجوئى کرده و مشکلات نورپردازى در شب را نداشت.
|
|
- صافىهاى رنگى :
|
اين صافىها بهندرت در دوربينهاى رنگى تلويزيونى بهکار مىروند زيرا در دوربينهاى تلويزيونى تغييرات رنگ بهصورت الکترونيکى انجام مىشود. در تلويزيون سياه - سفيد، اين صافىها براى تاريک و روشن کردن صحنه و بازسازى رنگمايهاى بخشهائى از طيف نور بهکار مىروند.
|
|
- صافىهاى پولاريزه :
|
معمولاً از اين صافىها براى کاهش بازتابهاى شديد يا شعاعهاى نورى سطوح براق مانند شيشه يا سطح آب استفاده مىکنند. صافىهاى پولاريزه را مىتوان براى تيرهکرده آسمان بسيار روشن بهکار گرفت بدون اينکه کيفيت کلى رنگ صحنه متأثر شود؛ با اين وجود اتلاف نور اجتنابناپذير است (حدود ۷۵%). خصوصيات اين صافى از ساخت کريستالى آن ناشى مىشود و تفکيک نور بازتابى با زاويهٔ ۳۵ درجه را مقدور مىسازد. با چرخانيدن صافى مىتوان بعضى بازتابها را کاهش داد و يا از بين برد.
|
|
|
براى اصلاح تصوير مىتوان بعضى از وسايل اضافى را به عدسى متصل کرد:
|
|
- تصاوير چندگانه :
|
اينگونه تصاوير با استفاده از عدسىهاى منشورى يا چند وجهى توليد مىشوند. يک نمونه از اين عدسىها صفحهٔ تصوير را به چند نوار تصوير تکرارى تقسيم مىکند. نمونهٔ ديگر، شامل يک تصوير ثابت مرکزى است که توسط تعدادى از تصاوير مشابه در اطراف احاطه شده است. اين تصاوير را مىتوان تغيير مکان داد يا با دستهٔ روى عدسى آنها را چرخاند. تصاوير حاصله، برخلاف تصاويرى که در لولههاى آينهاى کاليدوسکوپ حاصل مىشوند، همواره مستقيم باقى مىمانند.
|
|
- واپيچيدگى تصوير :
|
روشهاى موجود براى ايجاد واپيچيدگى در تصوير عبارتند از تصويربردارى از وراى شيشههاى موجدار، آينههاى قابل انعطاف يا از طريق تشتهاى آب.
|
|
پراستفادهترين روش نماهاى اريب هستند که در آن تصوير بهمنظور جلوههاى نمايشى از حالت افقى خارج مىشود. اگر قرار باشد تصوير مداوماً بچرخد بايد اين عمل به آرامى و با سرعت ثابت انجام شود.
|
|
- عدسىهاى درشتنماى نيمه :
|
اين عدسىها براى جبران مشکلات عمق ميدان بهکار مىروند. به طورىکه دو بخش اين عدسى مىتواند تصاوير واضحى از موضوع جلوى دوربين و موضوع دور از دوربين را ايجاد کند.
|
|
| نقاب براى دوربين (گوبوها)
|
|
سالهاى متمادى است که وسايل پيشزمينهاى شفاف يا جامد براى خلق جلوههاى بصرى مرکب در سينما بهکار رفتهاند. اگر چه در غالب استوديوهاى تلويزيوني، روشهاى ميانگذارى الکترونيکى جايگزين اين روشها شدهاند، اما هنوز کاربردهاى متنوع خود را حفظ کردهاند. اين نقابها (ماسکها) به شکلهاى مختلف وجود دارند. (گوبو به سطوح سياهى گفته مىشود که براى حذف نور يا دوربينهائى که در داخل نماى دوربين ديگر وجود دارند نيز بهکار مىروند.)
|
|
- نقاب پيشزمينه :
|
در سادهترين شکل خود اين نقابها سطوح سادهاى هستند که از سوراخ سطح آن مىتوان رويداد صحنهٔ پشت را ديد. اگر اين سطوح به رنگ سياه باشند روزنهٔ موجود در آنها بخشى از صحنه را براى جلوههاى خاص تصويرى در اختيار کارگردان قرار مىدهد. بهطور مثال:
|
|
براى برهمنمائى يا ميانگذارى سر يک بازيگر در داخل نماى ديگر.
|
|
براى مشخص کردن محدودهٔ هندسى که مثلاً حالت تلسکوپ، دوربين چشمى يا سوراخ کليد را تداعى کند.
|
|
براى استفاده از روش ميانگذارى (برش فام) از يک سطح رنگى (آبي) در پيشزمينه.
|
|
نقاب پيشزمينه براى نمايش حاشيهٔ تزئيني، قاب تصوير، يا جلوههاى صحنهاى (پنجره) نيز بهکار مىرود. در اين شرايط، دوربين به طرف جلو حرکت کرده و پس از خارج شدن نقاب از قاب تصوير وارد صحنهٔ رويداد مىشود.
|
|
- نقاب براى ميانگذارى :
|
بعضى اوقات نقاب پيشزمينه چنان طراحى مىشود که با صحنهٔ پسزمينه ادغام مىشود: يک عکس بزرگ در پيشزمينه يا يک نقاشى روى شيشه که سقف صحنهٔ استوديوئى را نمايش مىدهد. در اين روشها بايد پرسپکتيو، نور، رنگ و رنگمايههاى پيشزمينه و پسزمينه بهدقت هماهنگ شوند تا جلوهٔ حاصله متقاعدکننده باشد و همچنين رويداد صحنه نبايد به پشت محدودهٔ نقاب ادامه يابد زيرا از نظر ناپديد خواهد شد. در صورت استفاده از اينگونه نقابها بايد عمق ميدان موجود در صحنه به اندازهاى باشد که جزئيات نقاب پيشزمينه در وضوح کامل ديده شود.
|
|
در فيلمهاى سينمائى نيز از حجمها يا سطوح کوچک نقاشى شده (مينياتور) براى توسعهٔ صحنه استفاده مىکنند، اين مدلهاى کوچک شامل ستونها، سقفها و طاقهاى عظيم در صحنههاى گستردهٔ فيلمهاى تاريخى هستند.
|