|
|
تحريفهائى مهمى که شايعه در پيام اصلى بهوجود مىآورد، تعداد زيادى از پژوهشگران را وادار کرده است تا آن را يک اتباط مسخ شده تلقى کنند و به مطالعهٔ پىآمدهاى شوم آن بپردازند. واقعيت اين است که شايعات، شهرتها را تخريب مىکند! اقدامات را تا حد شکست به عقب مىراند و گاهى موجب خشونت مىشود. کدام يک از ما شايعات مربوط به برخى سياستمداران يا برخى محصولات را نشنيدهايم، که هدف اصلى آنها بىاعتبار کردن آن شخص يا آن محصول بود است. مثلاً، گاهى شنيده مىشود که مىگويند فلان محصول سرطانزا است يا در داخل شيشههاى پپسىکولا سوسک پيدا شده است. همچنين، در برخى کشورها ديده مىشود که از روى حسادت يا براى بدنام کردن رقيب انتخاباتي، به افراد سرشناس يا سياستمدار، تهمت انحراف جنسى زده مىشود. در اينگونه موارد، حتى اگر ثابت شده باشد که شايعهاى بيش نبوده است، آن افراد آسيب خواهند ديد.
|
|
شايعاتى که از واقعيت خيلى به دورند، به شيوهٔ تعجبآور و پايدار پخش مىشوند و بازتابهاى شديدى به همراه مىآورند. در سال ۱۹۹۷، روزنامهها از شايعهٔ بسيار رايج و پايدارى در نيجيريه خبر دادند که تبيين آن کمى دشوار بهنظر مىرسد. طبق اين شايعه، برخى مردان اين توانائى را داشتند که وقتى با کسى دست مىدادند موجب مىشدند که ... آنها کوچک شود. اين قصه زمانى خندهدار مىشد که مردم به کسانى که حدس مىزدند چنين نيروئى دارند، حمله نمىکردند و آنها را به قتل نمىرساندند.
|
|
با اين همه، مطالعهٔ زيانهاى شايعه، در مورد علت وجودى اين پديده، اطلاعات مهمى در اختيار ما نمىگذارد. برخى پژوهشگران آن را روشى موازى با اطلاعات و شناخت اجتماعى در نظر مىگيرند. در اين معنا، شايعه مخصوصاً در حوزهد رفتار جمعى قرار مىگيرد. شايعه نيز، مثل رفتار توده، ويژگى غيرنهادى دارد، زير يک اطلاع احتمالاً درست، احتمالاً تغيير شکل يافته اما جالب براى جمع را در خارج از مسيرهاى عادى به جريان مىاندازد.
|
|
بنابراين، شايعه نقش اجتماعى مهمى دارد. بهنظر تارنر و کيليان (۱۹۸۷)، شايعه موجب مىشود که هنجارهاى اجتماعى جديد بهوجود آيد و پخش شود. بهنظر برخى پژوهشگران شايعات، بهعنوان وسيلهٔ تحقيق جمعى در مورد حقيقت مفيد است، زيرا دقت را به بررسى اطلاعاتى جلب مىکند که براى بهدست آوردن آنها وسيلهٔ ديگرى وجود ندارد. حتى برخى معقتد هستند که شايعات مخصوصاً در بافت سانسور روزنامهها، شکوفائى خاصى پيدا مىکند. آنها شايعه را 'قديمىترين رسانهٔ ارتباط جمعى جهان' توصيف مىکنند، و منظور اين است که شايعه نقص کانالهاى اطلاعاتى رسمى را جبران مىکند. بدين صورت که اطلاعات، زمانى که مورد مخالفت قرار مىگيرند، از طريق شايعه جريان پيدا مىکنند. در همين راستا شايعه به گروههاى ستمديده اجازه مىدهد که دستکم حرف دل خود را به گوش مردم برسانند. جامعهاى که در آن شايعه سلطهگرى کند، بهتر از جامعهاى خواهد بود که در آن مخفى کارى حکمفرما است. شايعه، نه تنها فعاليت سطحى و بىمعنائى نيست، بلکه عملى هوشيارانه و وسيلهاى پيچيده و تلطيف شدهٔ سازگارى است. همچنين شايعه، در سياست و زندگى روزانه فرآيند بسيار قوى است. تعامل روزانه، مخصوصاً اطلاعاتى که دربارهٔ ديگران داريم، تحت تأثير چيزى قرار مىگيرد که از آن تحت عنوان 'مىگويند' يا دست کم، 'خودش خوانده' ، 'خودش شنيده' يا 'خودش ديده' است نام مىبريم.
|
|
مطالب بالا ما را به اين فکر وا مىدارد که در غياب وسايل ارتباطى مؤثر يا معتبر، شايعه جايگزين مىشود تا خير را تکميل کند و در صورت نياز آن را بهوجود بياورد و بدين وسيله تفسير از واقعيت را ممکن سازد. تارنر و کيليان (۱۹۸۷)، اين پديده را با مثال آوردن از زمين لرزه در کاليفرنيا نشان مىدهند. چون اين زمين لرزه، ضعيف بوده، دولت مردان تصميم مىگيرند از آن صرفنظر کنند تا مردم را به وحشت نياندازند. اما تصميم آنها فرجام خوبى پيدا نمىکند، زيرا بهعلت عدم وجود اطلاعات رسمي، شايعه به سرعت پخش مىشود و چنان قدرتى پيدا مىکند که خطر سقوط حکومت را به همراه مىآورد.
|