چهارشنبه, ۱۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 29 January, 2025
مجله ویستا
دیوید هارتلی
ديويد هارتلى (۱۷۰۵-۱۷۵۷) يک شخصيت مهم بهشمار مىرود ولى مانند هيوم مرد بزرگى نبود. او مهم است زيرا بنيانگذار نظريه ارتباطى محسوب مىگردد. او مانند ارسطو و هابز يا لاک شخص مبتکرى نبود. اصل اين مکتب توسط برکلى و هيوم به شکل مؤثرى بهکار برده شد. هارلى فقط آن را بهصورتى يک دکترين مستقر نمود. او از عنوان يک فصل کتاب لاک بهنام 'ارتباط ايدهها' استفاده کرد، از آن؛ براى نامگذارى يک قانون بنيادى سود برد، آن را احياء کرد و يک سيستم روانشناسى به دور آن ساخت، بنابراين يک دکترين رسمى با يک اسم مشخص خلق کرد، به شکلى که يک مکتب مشخص پيدا شد و او رسماً بهعنوان مؤسس آن معرفى گشت. بدين طريق است که مکتبى 'تأسيس' مىگردد. هنگامى که ايدههاى مرکزى آن بهوجود مىآيند، يک نفر مبلغ آن را به دست خود مىگيرد، نظم و نظامى به آن داده، بر صحت آن پافشارى نموده و خلاصه آن را 'تأسيس' مىنمايد. |
خصوصيات خلقى هارتلى درست مخالف هيوم بود. هارتلى مردى آرام، با پشتکار، سازگار، مطمئن بهخود، با تحمل و خيرخواه بود. او انسانى کامل بود ولى بزرگى و نبوغ هيوم را نداشت. تحصيلات او در رشته پزشکى بود و تمام عمر از اين راه امرار معاش مىکرد. مهمترين کتاب او 'مشاهدات دربارهٔ انسان' (Observation on Man) بود که در سال ۱۷۴۹ به چاپ رسيد. روانشناسى هارتلى نتيجه تلفيق نظريه ارتباطى لاک و فرضيه ارتعاشات (Vibrations) در فيزيک نيوتن بود. اين امرى طبيعى براى يک پزشک بود که سعى کند مفاهيم علمى فيزيک نيوتن را براى تشريح سيستم اعصاب بهکار برد. از اين جهت او يک روانشناس فيزيولوژيک محسوب مىگردد، در واقع اولين روانشناس فيزيولوژيک با اهميت در انگلستان بود. |
هارتلى در روانشناسى نظريه 'دوگانگي' را داشت. گرچه قوانين او درباره چگونگى ايدهها در روان و ارتعاشات در بدن بسيار شبيه بودند، ليکن او اصرار داشت که آنها يکى نبوده بلکه پديدههاى موازى (Parallel) هستند. بنابراين هارتلى عملاً يک 'توازىگرا' (Paralle List) بهحساب مىآيد. او پس از دکارت اولين دوسوگراى واقعى در مسئله روان و تن بوده، و هر دو آنها بهعلت علاقه به فيزيولوژى به اين موضوع توجه کردند، لذا هر دو از نخستين روانشناسان فيزيولوژيک محسوب مىشوند. |
از جنبه فيزيولوژيک، هارتلى مجبور بود که اولاً قسمتهائى را که مربوط به روان است، روشن نمايد؛ يعنى مغز، نخاع شوکى و اعصابى که مربوط به احساس و عواطف است. البته از نظر او ايدهها فقط بستگى به مغز دارند. در داخل سيستم اعصاب، او از فرضيه 'عمل ارتعاشي' (Vibratory Action) نيوتن استفاده نمود، که جانشين نظريه متداول آن روز - مبنى بر اينکه در سلسله اعصاب لوله مانند، ارواح حيوانى در جريان است - گرديد. بهنظر او در عناصر عصبى 'ارتعاشات در اجزاء بىشمار و بسيار ريزى رخ مىدهد.' در داخل اعصاب اين ارتعاشات بسيار ريز باعث ايجاد احساس و يا حرکت مىگردند، ولى در مغز نيز ارتعاشات بسيار ريزى وجود دارد که در واقع شکل موازى فيزيولوژيک ايدهها هستند. |
اعتقاد هارتلى به وابستگى احساسات به ارتعاشات درون اعصاب بيشتر براساس 'ادامه احساسات' (Persistence of Sensation) پس از فقدان محرک بود، واقعيتى که قبلاً نيوتن آن را بيان کرده بود. هارتلى نشان داد که پس از چرخاندن يک ذغال سوزان و يا اختلاط رنگها يکى پس از ديگرى (که هر دو اين آزمايشها را نيوتن نشان داده بود) تصوير اين پديدهها بعد از فقدان خود آنها برروى شبکيه و يا ادامه تجربه گرما پس از برداشتن شيء گرم از روى پوست بدن باقى مىماند. حال بايد پرسيد که چه مکانيسمى مسئول اين قضيه است که پس از برداشتن محرک احساس آن باقى مىماند؟ |
پاسخ هارتلي، ارتعاش است، زيرا ارتعاشات درون اعصاب زمان مىخواهد تا کاملاً از بين بروند، و لذا پس از برداشتن محرک احساس بهصورت ارتعاش باقى است. پس از اينکه شيء که احساس را ايجاد کرده برداشته شود، احساس و ارتعاشات مربوط به آن به شکل موقت پابرجا بوده ولى هرچه زمان مىگذرد، ضعيفتر مىگردد. بنابراين يک احساس ممکن است اندازه يک ايده ضعيف باشد. بهعلاوه، با تکرار، يک ايده و ارتعاشات آن ممکن است تقويت گردد و به اندازه يک احساس قوى شود. براى هارتلى تفاوت اساسى بين اين دو فقط اين نيست که ارتعاشات براى ايدهها هميشه کوچکتر است از احساسات، بلکه اين واقعيت مهم است که آنها هميشه در مغز قرار داشته و با اولين تحريک ارتعاشات بهوسيله اعصاب، در مغز پديدار مىگردند. |
حال ما آماده بحث درباره قوانين ارتباطات (Laws of Association) هستيم. در واقع بايد گفت که دو قانون وجود دارد، يکى براى روان و ديگرى براى بدن، و هارتلى هر دو اين قوانين را در جاهاى مختلف ارائه داد. هارتلى رابطه اين دو را چنين بيان مىکند: |
'احساسات C,B,A و غيره اگر به دفعات کافى با يکديگر ارتباط داشته باشند، چنان قدرتى برايدههاى مربوط مانند c,b,a و غيره پيدا مىکنند که هر احساس مربوط به A که تحريک گردد، مىتواند در روان ايدههاى c,b و غيره را برانگيزد.' |
اين مطلب کاملاً روشن است که هارتلى در قوانين ارتباطى خود اساس را بر همجوارى بهعنوان اصل بنيادى قرار داد، گرچه چنيننامى به آن نداد. او قانون تشابه هيوم را حذف کرد و از اين رو نزديکتر به ديدگاه جديد ارتباطيون عصر ما شد. |
هارتلى معتقد بود که ارتباط ممکن است بين احساسات، افکار، حرکات و تمام آنها با هم پيدا شود. افزودن 'حرکت' به اين فهرست نتيجه منطقى فيزيولوژى او بود، ولى اين نکته بدان علت براى ما جالب است که با مفهوم جديد رفتارگرايان از ارتباط، بهعنوان بازتاب شرطى (Conditioned Reflex) ارتباط دارد. |
علاوه بر همجواري، شرط ديگر براى ارتباط، تکرار (Repetition) است. احساسات، ايدهها، حرکات و ارتعاشات بايد با يکديگر به 'دفعات کافي' تکرار و ارتباط يابند. با اختراع روشهاى آزمايشى براى اندازهگيرى حافظه توسط ابينگهاوس (۱۸۸۵)، تکرار شرط اصلى بهنظر مىآمد. وقوع يک بار همجوارى تصادفى در زندگى از لحاظ يادگيرى و يادآورى اهميت علمى چندانى ندارد. لذا مسئله تکرار هميشه در بحث تداعى و ارتباط افکار مهم بوده است. ليکن هيچگاه آنطور که بايد بر آن تأکيد نشده بود. حتى در ذهن هارتلى اين ايده تازه پيدا شده بود. |
از طرق بسيار ديگري، هارتلى دکترين جديد ارتباط ايدهها را پيشبينى نمود، او به 'ارتباط همزمان' (Simultaneous Association) و 'ارتباط متعاقب' (Sucesive Association) اشاره کرد و براين اساس توانست تداعى افکار و ترکيب ايدههاى ساده را تشريح نمايد. او معتقد بود که در ارتباط متعاقب رابطه بين ايدههاى 'دور' (Remote) برقرار شده، و هرچه ايدهها به گذشته دورترى متعلق باشد، ارتباط و تداعى آنها ضعيفتر خواهد بود، نتيجهاى که ابينگهاوس به شکل تجربى به آن دست يافت. از جنبه فيزيولوژيک، هارتلي، حتى بيش از دکارت به مسئله 'موضعى بودن مغز' (Brain Localization) توجه داشت. او از وجود 'مرکز اوليه' (The Primary Seat) براى هر ارتعاش بهخصوص صحبت کرد و معتقد بود که ارتعاشات مختلف، تحت شرايط متفاوت از نظر موضع و مکان به بخشهاى مختلف مغز مربوط هستند. ما قبلاً ديديم که مسئله موضعى بودن مغز و بحث بر له و عليه آن به شکل حادى در بين فيزيولوژيستهاى قرن نوزدهم رواج داشت. |
هنگامى که ما مبحث فرنولوژى و موضعى بودن آن را در اوايل قرن مطالعه مىکنيم، ممکن است به اين نتيج برسيم که موضعى بودن مغز هيچگاه موضع محترمانه در بين دانشمندان نداشته است. بنابراين لازم است که پنجاه سال به زمان هارتلى و حتى يکصد و پنجاه سال به زمان دکارت به عقب برگرديم. |
بالاخره بايد متذکر شد که براى هارتلى 'ارتباط' بهعلت اينکه همزمان و متعاقب است، پايه و اساس 'ترکيب رواني' (Mental Compounding) بوده، و درنتيجه يک قدم ما را به سمت 'شيمى رواني' مکتب وونت جلو مىبرد. او چنين مىگويد: |
'بهطور کلي، چنين بهنظر مىرسد که ايدههاى ساده از احساسات بايد بهصورت جمعى و مرکب توسط ارتباط با يکديگر درآيند، و اينها نيز بهنوبه خود با ايدههاى ديگر ترکيب گشته و مجموعه پيچيدهاى را ايجاد مىنمايند. تفکرات انتزاعى مانند: زيبائي، افتخار، کيفيتهاى اخلاقى و مانند آن نيز از ترکيب اجزاء کوچکتر ساخته مىشود.' |
نقل قول بالا کليد شناخت فلسفه ارتباطى است. ضمناً نظريه و برداشت و برنامه کلى او را نشان مىدهد. |
در ادامه اين برداشت و برنامه، او اصول ارتباطگرائى را براى حل مسائل مختلف روانشناختى بهکار برد؛ مثلاً رابطه بين فاصله درک شده توسط حس بينائى با اندازه محرک، مسئله لذت و درد، احساسات و عواطف را مىتوان با اصول ارتباطگرائى تشريح نمود. لغات به نظر هارتلى معانى خود را از ارتباط مفاهيم با يکديگر بهدست مىآورند. يادآوري، حافظه و حتى تخيل بر مبناى ارتباطات پديدهها با يکديگر صورت مىگيرند. هارتلى در ابزار اين عقيده راه درستى پيمود که تصور کرد که اصل ارتباط ايدهها را مىتوان بهصورت يک قانون بنيادى روانشناختى درآورد، نظريهاى که بهتدريج توسط وونت به اثبات رسيد. |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست