اصول مربوط به ترکيببندى تصاوير قانون نيستند. اين اصول اشاراتى بر چگونگى واکنش بيننده نسبت به توزيع خطوط و رنگها در قاب تصوير هستند. اينکه شما رنگ خاصى را در صحنه قرار دهيد يا از آنچه در صحنه وجود دارد يکى را انتخاب کنيد چندان مهم نيست. مهم آن است که اگر تصوير خود را به نحو قابل قبول ترکيببندى نکنيد احتمال دارد بينندهٔ برنامه متوجه هدف و مفهوم صحنه نشود و تصاوير شما را به غلط تفسير کند و بالاخره با نماهاى بدون هدف و نامشخص کسل شود. از اينرو بايد توجه داشت که ترکيببندى تصوير چيزى مانند 'بستهبندى تصوير' نيست و داراى اصولى است که در کيفيت تصاوير مؤثر هستند. بهعبارت ديگر، ترکيببندى تصوير روشى است که به کمک آن افکار و انديشههاى کارگردان در قالب تصاوير تداوم مىيابد.
|
|
|
|
عملى که دوربين انجام مىدهد چيزى بيش از 'قالببندي' بخشى از صحنه است. دوربين ذاتاً آنچه را که نشان مىدهد تعديل مىکند. از آنجا که قاب تصوير، موضوعهاى درون خود را از ديگران جدا مىکند (بيننده قادر به ديدن وقايع و عوامل خارج از اين چارچوب نيست) و چون تصوير حاصل تخت و مسطح است (دوربين نمىتواند عمق صحنه را بازآفرينى کند) روابط خاصى بين اجزاء و عوامل موجود در قاب تصوير پديد مىآيد که در صحنهٔ اصلى وجود ندارد. هيچ نمائى واقعيت را مستقيماً به نمايش نمىگذارد. بسيارى مواقع اين تجارب شخصى است که ما را قادر مىسازد تصوير را توجيه يا تفسير کنيم؛ يعنى از آنچه مىبينيم برداشت نسبتاً صحيحى انجام دهيم.
|
|
جلوههاى ذهنى ناشى از قاب تصوير مسطح شکلهاى مختلفى بهخود مىگيرند:
|
|
۱. اگر چه ممکن است در قاب تصوير، سطحى در پشت سطوح ديگر واقع باشد، اين سطوح به يکديگر متصل شده يا در هم ادغام مىشوند.
|
|
۲. در تصوير، نواحى با فاصله و بدون ارتباط با يکديگر از لحاظ رنگ و رنگمايه غالباً در مجاورت هم قرار مىگيرند، در يکديگر تداخل مىکنند و بر تعادل تصوير تأثير مىگذارند. در نتيجه، جلوههاى تضادمندى همزمان بهوجود مىآيد.
|
|
۳. شکل اشياء و چگونگى خطوط صحنه در يک تصوير تخت با تغيير زاويهٔ دوربين تغيير مىکند.
|
|
۴. در تصوير، ممکن است روابط خيالى بين موضوعها گسترش بيابد و تنشهاى بصرى در ميان آنها شکل بگيرد.
|
|
۵. موضوعهاى بدون ارتباط با هم و در فواصل مختلف مىتوانند چنان مجتمع شوند که يک گروه داراى ترکيببندى را تشکيل دهند.
|
|
۶. هنگامى که موضوعها به لبههاى قاب تصوير نزديک مىشوند، احساس تنش و فشردگى افزايش مىيابد.
|
|
۷. موضع افقى موضوعها بر تأثير ترکيببندى آنها مؤثر است.
|
|
۸. جلوههاى پوياى متنوعى بروز مىکند (ترکيببندى پويا).
|
|
|
هنگامى که به يک تصوير نگاه مىکنيد، وجوه مختلف آن شما را تحتتأثير قرار مىدهد. در طول تاريخ، بسيارى از الگوهاى بصري، ناخودآگاه معانى نمادينى در ذهن ما يافتهاند. بنابراين هنگامى که اين الگوها در تصوير ظاهر مىشوند، بر احساسات ما نسبت به تصوير تأثير مىگذارند. برخى از اين خطوط و اشکال به موضوعهاى داخل قاب تصوير مربوط مىشوند و بعضى ديگر از ارتباط عوامل صحنه با يکديگر پديد مىآيند.
|
|
بنابر اين با ترکيببندى آگاهانهٔ تصوير به طريقى که اين خطوط جنبهٔ غالب پيدا کنند، مىتوانيم حالت و فضاى موردنظر را در تصوير بهوجود آوريم.
|
|
|
براى زيبائى قاعدهٔ خاصى وجود ندارد و بهنظر مىرسد که عبارت 'زيبائى را نمىتوان تعريف کرد' همچنان معتبر باشد. انسان همواره براى کشف تناسبهاى زيبا کوشش کرده است. و بالاخره قرنهاى پيش، هنرمندان اصولى را براى تناسب هماهنگ پيشنهاد کردند، اين اصول به 'تقسيم طلائي' و 'ميانگين طلائي' معروف شدهاند. نقاشان، مجسمهسازان و معماران بزرگ همواره از اين نسبتها براى بيان دريافتهاى خود از زيبائى استفاده کردهاند. بهطور مثال، اگر خط مستقيمى را به قسمتهاى نابرابر تقسيم کنيد بهطورى که اين قسمتها خوشايندترين رابطه را داشته باشند، دَرخواهيد يافت که با نظمى باورنکردني، طول اين خطوط نسبتى متوازن بهوجود آوردهاند. در اين تقسيم طلائي، همواره نسبتى ثابت وجود دارد، يعنى نسبت بخش کوچکتر به بخش بزرگتر متناسب است با نسبت بخش بزرگتر به تمامى طول خط. در عمل اين تناسب برابر با ۸:۱۳ است که غالباً به صورت ۳:۵ بيان مىشود.
|
|
چنين تناسبى مورد استفادهٔ بسيارى دارد چون راهنماى نسبتهاى خواهد بود که براى چشم خوشايند هستند. البته در برابر اين گونه فرمولها شکاک باشيد؛ اما به اين نکته مهم هم توجه داشته باشيد که در بسيارى مورد اعتبار خود را ثابت کردهاند.
|
|
|
در قاببندى يا نمابندى نکات مهمى وجود دارند که بايد مورد بررسى قرار گيرند:
|
|
۱. آنچه که بايد در تصوير (داخل قاب) قرار گيرد و آنچه که بايد در خارج از تصوير (خارج از قاب) باشد را بهدقت تعيين کنيد. اين عمل ممکن است براى تمرکز توجه بيننده و اجتناب از آشفتگى فکرى او صورت گيرد يا بهمنظور آشنا کردن بيننده با جزئيات بيشتر موضوع باشد. از طرف ديگر، ممکن است عمداً اطلاعاتى از صحنه حذف شود تا بعداً از طريق حرکت دوربين يا تغيير ديدگاه (تغيير دوربين) آشکار شوند.
|
|
۲. در عين حال جاى موضوعهاى خود را ــو در نتيجه خطوط و رنگمايههاــ را در قاب تصوير تعيين کنيد. بنابراين، نحوهٔ قاببندى نما (نمابندي) بر چگونگى تأثير تصوير بر بيننده مؤثر خواهد بود.
|
|
همهٔ بخشهاى يک قاب داراى ارزش تصويرى يکسانى نيستند. بنابر اين قرار دادن موضوع اصلى در قاب تصوير به دقت زياد نياز دارد. جلوهٔ ضمنى يک موضوع متغير است و اين به جاگيرى موضوع در قاب بستگى دارد.
|
|
قاببندى مناسب از مهمترين جنبههاى تصويربردارى خوب است. قاببندى نه تنها تعادل ترکيببندى را تغيير مىدهد بلکه مىتواند بر برداشت بيننده از واقعه تأثير گذارد. بهطور مثال، مىتوان يک نماى دو نفره را چنان قاببندى کرد که بيننده احساس کند ورود شخص ثالث به قاب قريبالوقوع است يا اينکه شخصى خارج از قاب تصوير به گفتگوى اين دو نفر گوش مىدهد.
|
|
تغييرات 'فضاى بالاى سر' با اندازهٔ نما متناسب است و با بستهشدن قاب تصوير کاهش مىيابد. اما از آنجا که مقدار فضاى بالاى سر در بين تصويربرداران مورد اختلاف است، وظيفهٔ کارگردان است که همگونى نماهاى مشابه را زيرنظر داشته باشد.
|