|
|
اگر محتوای حافظهٔ کوتاهمدت در هوشیاری ما فعال باشد، عقل سلیم حکم میکند که این اطلاعات در دسترس فوری ما است: مجبور نیستیم برای بهدست آوردن آن کندوکاو کنیم، اطلاعات در دسترس ما است. پس بازیابی نباید بهتعداد مادهٔ موجود در حیطهٔ هوشیاری بستگی داشته باشد. باید گفت که در این مورد، عقل سلیم اشتباه میکند.
|
|
شواهد حاکی از آن است که هرقدر تعداد مادهها در حافظهٔ کوتاهمدت بیشتر باشد، بازیابی کندتر صورت میگیرد. بیشتر شواهدی که دلالت بر این کندشدن بازیابی دارند حاصل پژوهش طبق طرحی آزمایشی است که استرنبرگ (Sternberg)(۱۹۶۶) آن را ابداع کرده است. در این آزمایش، در هر کوشش، به آزمودنی مجموعه ارقامی بهنام فهرست حافظه (memory list) ارائه میشود که او باید آنها را موقتاً در حافظهٔ کوتاهمدت خود نگهدارد. نگهداری این اطلاعات در حافظهٔ کوتاهمدت آسان است، زیرا هر فهرست حافظه بین یک تا شش رقم دارد. بعد فهرست حافظه را از دید آزمودنی دور میسازند و یک رقم پیگرد (probe digit) عرضه میکنند. آزمودنی باید بگوید که آیا این رقم پیگرد در فهرست حافظه بوده است یا نه.
|
|
برای مثال، اگر فهرست حافظه شامل ارقام ۳، ۶، ۱ و رقم پیگرد ۶ باشد، آزمودنی در پاسخ باید بگوید 'بلی' یا 'نه' . دادههای این آزمابش (بازیابی بهمثابهٔ فرآیند جستجو) نشان میدهد که زمان تصمیمگیری با افزایش طول فهرست حافظه افزابش مییابد. نکتهٔ جالب توجه این است که زمانهای تصمیمگیری در طول خط مستقیم قرار میگیرند، و این بدان معنی است که در حافظهٔ کوتاهمدت، هر مادهٔ اضافی مقدار ثابتی از زمان را به فرآیند بازیابی اضافه میکند - تقریباً ۴۰هزارم (۱/۲۵) ثانیه. در مورد مواردی مانند حروف، واژهها، صوت، یا تصاویر چهره، باز همین نتایج بهدست آمده است (استرنبرگ، ۱۹۷۵). روانشناسان در پژوهشهای خود دربارهٔ گروههای گوناگون از قبیل بیماران اسکیزوفرنیائی، دانشجویانی که تحت تأثیر ماریجوانا (marijuana نوعی مادهٔ مخدر) بودهاند، و افرادی از جامعههای نانویسا (preliterate societies)، بهنتایج مشابهی رسیدهاند.
|
|
| بازیابی بهمثابهٔ فرآیند جستجو. بین افزایش زمان تصمیمگیری و افزایش تعداد مادهها در حافظهٔ کوتاهمدت رابطهٔ مستقیم وجود دارد. دایرههای سیاه نمایندهٔ پاسخ 'بلی' و دایرههای سفید نمایندهٔ پاسخ 'نه' هستند. زمانهای هر دو نوع تصمیمگیری در طول خط مستقیم پراکنده هستند. از آنجا که زمان تصمیمگیری بسیار سریع است، برای اندازهگیری آن باید از ابزارهائی با دقت یکهزارم ثانیه استفاده شود (اقتباس از استرنبرگ، ۱۹۶۶).
|
|
|
نتایج فوق پژوهشگران را به این فرضیه رهنمون شده که بازیابی مستلزم نوعی جستجو در حافظهٔ کوتاهمدت است که طی آن، مادهها یکبهیک بررسی میشوند. این جستجوی زنجیرهای در حافظهٔ کوتاهمدت ظاهراً با سرعت ۴۰ هزارم ثانیه برای هر ماده عمل میکند - سرعتی فراتر از آنکه آدمی بتواند از آن آگاه باشد (استرنبرگ، ۱۹۶۶). حال اگر حافظهٔ کوتاهمدت را حالتی از فعالشدنی (برانگیختگی عصبی) بدانیم نتایج فوق را میتوان بهگونهٔ دیگری نیز تفسیر کرد. بازیابی هر ماده از حافظهٔ کوتاهمدت ممکن است بستگی به این داشته باشد که فعالشدگی آن ماده بهسطح بحرانی رسیده یا نه. یعنی آزمودنی هنگامی میگوید رقم آزمون در حافظهٔ کوتاهمدتش وجود دارد که فعالشدگی بازنمائی ذهنی آن فراتر از سطح بحرانی باشد. البته هرچه تعداد مادهها در حافظهٔ کوتاهمدت بیشتر باشد، میزان فعالشدگی هریک از انها کمتر خواهد بود (مانسل - Monsell در ۱۹۷۹). با این قبیل الگوهای فعالشدگی (activation models) توانستهاند بسیاری از جنبههای بازیابی از حافظهٔ کوتاهمدت را بهدقت پیشبینی کنند (مکالری - McElree و دوشر - Doesher در ۱۹۸۹).
|
|
|
انتقال از حافظهٔ کوتاهمدت به حافظهٔ درازمدت
|
|
حافظهٔ کوتاهمدت دو کارکرد عمده دارد: یکی اینکه مطالب لازم را برای مدتی کوتاه ذخیره میکند و فضای کار برای محاسبات ذهنی فراهم میسازد. کارکرد احتمالی دیگرش این است که در نقش ایستگاه موقت (way-station) برای حافظهٔ بلندمدت عمل میکند، به این معنی که اطلاعات در حین رمزگردانی و انتقال به حافظهٔ درازمدت ممکن است برای مدتی در حافظهٔ کوتاهمدت بماند (راییجمیکرز - Raaijmakers در ۱۹۹۲؛ اتکینسون و شیفرین - Shiffrin در ۱۹۷۱). این انتقال از چندین طریق صورت میگیرد، اما شیوهای که بیش از همه بررسی شده، مرور ذهنی (rehearsal) است. مرور ذهنی یک ماده، نه تنها آن را در حافظهٔ کوتاهمدت نگه میدارد، بلکه ضمناً آن را به حافظهٔ درازمدت نیز انتقال میدهد.
|
|
گویاترین شواهد در تأیید این نظرات از آزمایشهای یادآوری آزاد (free recall) بهدست آمده است. در این آزمایشها، ابتدا فهرستی مرکب از مثلاً ۴۰ واژهٔ بیارتباط به یکدیگر یکییکی به آزمودنیها ارائه میشود. پس از ارائهٔ همهٔ واژهها، آزمودنیها باید بلافاصله آنها را بدون رعایت ترتیب بهیاد بیآورند (اصطلاح 'یادآوری آزاد' بههمین عدم رعایت ترتیب در یادآوری اشاره دارد). نتایج یکی از این آزمایشها را در شکل نتایج آزمایش یادآوری آزاد میبینید. این نمودار، احتمال یادآوری درست هر واژه را بهصورت تابعی از مکان ترتیبی آن در فهرست، نشان میدهد. بخش سمت چپ منحنی، مربوط به چند واژهٔ اول فهرست و بخش سمت راست آن مربوط به چند واژهٔ آخر فهرست است.
|
|
|
|
|
احتمال یادآوری واژهها تابع مکان ترتیبی آنها در فهرست است. این احتمال برای پنج واژهٔ آخر فهرست از همه بیشتر، برای چند واژهٔ اول فهرست کمی کمتر و برای واژههای وسط فهرست از همه کمتر است. در یادآوری چند واژهٔ آخر، حافظهٔ کوتاهمدت، و در یادآوری بقیهٔ واژهها حافظهٔ درازمدت در کار است (اقتباس از گلانزر - Glanzer در ۱۹۷۲؛ مرداک - Murdock در ۱۹۶۲).
|
|
هنگام یادآوری، احتمالاً چند واژهٔ آخر فهرست هنوز در حافظهٔ کوتاهمدت، و بقیه در حافظهٔ درازمدت قرار دارند. از اینرو، میتوان انتظار داشت که یادآوری چند واژهٔ آخر آسانتر باشد، زیرا بازیابی محتوای حافظهٔ کوتاهمدت آسانتر است. اما چرا احتمال یادآوری چند واژهٔ اول فهرست نیز زیاد است؟ در اینجا با مفهوم مرور ذهنی سروکار پیدا میکنیم. وقتی نخستین واژهها ارائه میشود آنها را وارد حافظهٔ کوتاهمدت کرده، در ذهن خود مرور میکنیم. اما چون هنوز واژههای زیادی وارد حافظهٔ کوتاهمدت نشده این واژهها بر اثر مرور ذهنی، احتمالاً وارد حافظهٔ درازمدت میشوند. با افزایش تعداد واژهها، حافظهٔ کوتاهمدت بهسرعت پر میشود و فرصت مرور ذهنی و انتقال واژهها به حافظهٔ درازمدت کاهش مییابد. بنابراین تنها چند واژهٔ اول شانس انتقال به حافظهٔ درازمدت مییابند و بههمین دلیل نیز این واژهها بعداً بهراحتی از حافظهٔ بلندمدت بازیابی میشوند.
|
|
البته نمیخواهیم بر اهمیت مرور ذهنی بهعنوان وسیلهٔ انتقال، بیش از حد تأکید کنیم زیرا افراد، روشهای مؤثرتری برای رمزگردانی اطلاعات در حافظهٔ درازمدت دارند.
|