|
|
در کرمان هرم کوچکى از سنگ پيدا شده که در پهلوهاى آن سنگ به سه زبان کتيبهاى از داريوش نقش گرديده است و او را و پدرش را نام مىبرد.
|
|
|
در الوند دو کتيبه اوّل از داريوش بر کوه نزديک روستاى عبّاسآباد به قرب همدان به سه زبان موجود است که داراى دو بند مىباشد، يکى در ستايش اهورامزدا، ديگرى در ستايش خود و پدرش، کتيبه دوم از خشايارشا است و در دو بند درست مانند کتيبه پدر خود.
|
|
|
در همدان دو لوحهٔ سنگ بنا (بنلاد) از زر و سيم پيدا شد و دولت ايران آن را خريدارى کرد، در آنجا داريوش حدود کشور خويش را مشخص مىنمايد.
|
|
در همدان کتيبهاى از طرف اردشير دوم بر پايهٔ ستونى که در موزهٔ بريتانى است به سه زبان نوشته شده است که خود و پدر و خانوادهٔ خويش را معرفى کرده است و اهورمزد و آناهيتا و ميشره (مهر) را ستوده و از بناى اپَدانهاى در همدان خبر مىدهد که وى بنا گذارده است.
|
|
|
خشيارشا، بر سنگى که به زمين عمود است و در ارگ آن شهر واقع بوده است و آن را 'اُرتوقاپو' گويند، کتيبهاى دارد که بسيار استادانه صقال يافته و کندهگرى شده و خوب هم مانده است. خشايارشا در اين بنشته پس از ستايش هورمزد و معرفى خويش گويد که: داريوش کارهاى زيباى بسيار انجام داد و از جمله اين سنگ را بفرمود تا صقال دادند اما چيزى بر آن نبشته نکرد، پس از او من اين نبشته را فرمودم بر اين سنگ بکندند، الى آخر.
|
|
|
مهرى است چهارگوشه از داريوش که پادشاه بر گردونهاى سوار است و به شکار شير مشغول مىباشد و روى آن مهر نبشتهاند: 'من داريوش شاهام.'
|
|
|
وزنهاى است از مرمر سياه که دو کَرْشَهْ وزن داشته (کرشه: مقياس وزنى بوده است.) است و بر سر قبر شاه نعمتالله در کرمان بوده و از آنجا به موزهٔ بريتانى نقل کردهاند، روى اين سنگ به پارسى و عيلامى و آسورى کندهاند: 'دو کَرْشه ـ منم داريوش شاه بزرگ پسر ويشتاسپ هخامنشي.'
|
|
بر گلدانهاى متعددّى از مرمر سفيد به سه زبان نوشتهاند 'خشايارشاه شاه بزرگ' و اين گلدانها در موزههاى لندن و پاريس و فيلادلفى مىباشد.
|
|
بر گلدانهاى ديگرى که در موزههاى فيلادلفى و برلن و وين مىباشد به سه زبان کنده شده است: 'اردشيرشاه بزرگ' و چند مهر هم از مردم ديگر بهدست آمده است بدين نامها: 'اَرْشَک پسر آثيابَئوشنه' ديگر 'هَدَخِىيَ ... ثَدَثْ' سه ديگر 'دَشْداسَک' چهارم 'وَهِيَ ويش داپاي' پنجم 'من خرشادَ شىيا' که گويا نامهاى خاصى است.
|
|
غير از اين نبشتهها نبشتههاى ديگرى هم از شاهنشاهان هخامنشى بر زبانهاى ديگر غير از پارسى در دست است مانند:
|
|
بياينهٔ کورش بزرگ در بابل که به زبان و خط بابلى انتشار يافته بود. اين کتيبه بر استوانهاى از گل رُس نبشته شده است داراى ۴۵ سطر که قسمت بزرگى از آن محو شده است.
(رجوع شود به جلد ۱ ص ۵۶۸ ـ ۵۶۹ ايران باستان)
|
|
کتيبه داريوش اول، بر سنگ يادگار کانال، که در نزديکى کانال سوئز بهدست آمد و شرح آن در مبحث کتيبهٔ تنگهسوئز گذشت. اين کتيبه در پهلوى کتيبهاى است که به سه زبان پارسى و عيلامى و آشورى نوشته شده است و به زبان مصرى و با خط هيريوغلف مىباشد و داريوش را 'آنتريوش' ناميدهاند و القاب و عناوين فرعونان مصر را بدو دادهاند و طرز نوشته با طرز نوشتههاى پارس به کلّى متفاوت است
(رجوع شود به جلد ۱ سبکشناسى بهار ص ۵۶۷۸ ـ ۵۶۹ ايران باستان)
|
|
کتيبه ديگر به زبان شوشى جديد در بيستون که هنوز خوانده نشده است، و تکرار مختصرى است از سه سطر کتيبه بزرگ داريوش و کتيبهاى به زبان آرامى (۱) از او در نقش رستم و باز سطورى در بيستون به زبان بابلى و شوشى از داريوش هست. هنوز مضامين اين سه کتيبه آخرى خوانده نشده و يا انتشار نيافته است.
|
|
(۱) . اين کتيبه که بهزبان آرامى است سندى است که مىتوان دانست خط آرامى معنى همان خطى که بعد در عهد اشکانيان خط رسمى پهلوى محسوب گرديد در زمان هخامنشى هم رايج بوده است.
|
|
کتيبهاى از اردشير اول در تختجمشيد به زبان بابلى در ۱۳ سطر که قسمت چپ خط آنها باقى و باقى محو شده است، و نيز از اردشير دوم کتيبهاى در تختجمشيد به زبان و خط بابلى است که چند کلمه از آن بر جاى است. (براى تفصيل بيشتر اين کتيبهها رجوع شود به جلد ۲ کتاب سبکشناسى بهار ص ۱۵۵۲ ـ ۱۶۱۸ و جلد ۱ کورش و داريوش - ايران باستان)
|
|
سواى اين آثار، باز هم از کنار و گوشه، يادگارهائى و اشيائى که داراى کتيبه است بهدست آمده و مىآيد، چنانکه گيرهٔ درى از لاجورد بزرگتر از کف دست که متعلق به يکى از درهاى عمارت اَپَدانه تختجمشيد بوده است پيدا شده و بر لبهٔ گيرهٔ مذکور روى روى لاجورد به خط سفيد ميناکارى کتيبهاى نوشتهاند به خط ميخى بهنام خشايارشا نيز مهرها و پارچههاى ديگر.
|
|
زبان فارسى باستان بعد از انقراض دولت هخامنشى از ميان رفت ـ يعنى زبان رسمى کشور تغيير يافت ـ و در عهد اشکانيان که بار ديگر کارها بهدست ايرانيان افتاد رفتهرفته زبان پهلوى شمالى و شرقى که زبان اقوام 'پرثوي' بود و رواج گرفت، و پس از ترک يونانمأبى سکهها و ساير اسناد ايران با زبان ايرانى و به خط آرامى نمودار گرديد.
|