سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

کم شدن در کم شدن دین من است


کم شدن در کم شدن دین من است    نیستی در هستی آیین من است
حال من خود در نمی‌آید به نطق    شرح حالم اشک خونین من است
کار من با خلق آمد پشت و روی    کافرین خلق نفرین من است
تا پیاده می‌روم در کوی دوست    سبز خنگ چرخ در زین من است
از درش گردی که آرد باد صبح    سرمه‌ی چشم جهان‌بین من است
چون به یک دم صد جهان از پس کنم    بنگرم گام نخستین من است
من چرا گرد جهان گردم چو دوست    در میان جان شیرین من است
ماه‌رویا عشق تو گر کافری است    این چنین صد کافری دین من است
گر بسوزم زآتش عشقت رواست    کتش عشق تو تسکین من است
تا دل عطار خونین شد ز عشق    خاک بستر خشت بالین من است


همچنین مشاهده کنید