|
|
انسجام دهندگان در نظام تولید کشاورزی غیر اقتصادی و سیستم جدید
صنعتی
|
|
در نظام توليد کشاورزى غير اقتصادي، انسجامدهنده، نظام يک نفر است، که مالک خوانده مىشود. در حالىکه در سيستم جديد صنعتى صاحبان سرمايه و ابزار لزوماً 'مديران و مسئولين و انسجامدهندگان نيستند و اين تکنسينها و مديران قدرت هستند که مالکين ابزار و سرمايه و همچنين کارگران و کارکنان واحدهاى توليدى را تحت فرمان خود درمىآورند و به آنها هدف مىدهند.
|
|
قدرت و نفوذ مديران و تکنسينهاى قدرت به اندازهاى است که صاحبان اصلى سرمايه و ابزار در پشت پرده و نامرئى تلقى مىشوند و تنها آنها هستند که نقشهاى اجرائى عينى و اساسى را ايفاء مىنمايند در اين زمينه مايکل بلومنتال در پاسخ اين سؤال که: دوست داريد روزى مالک شرکت بنديکس گرديد؟ گفته است 'آنچه اهميت دارد مالکيت نيست بلکه کنترل است و اين را من باکسب عنوان مدير کل اجرائى بهدست آوردهام.
|
|
واگذارى مسئوليتها به مديران اجرائى و تکنسينها و تکنوکراتها و تمرکز اختيارات در دست آنها حتى مسئولين سياسى و اقتصادى کشورهاى مختلف را دچار وحشت ساخته است، مثلاً مليوان جيلاس در کتابى به نام طبقه جديد قدرت رو به ازدياد مديران برجسته را در يوگسلاوى مورد استفاده قرار داده است.
|
|
در ايالات متحدهٔ آمريکا و چين نيز مسئولين طراز اول مثل رؤساى جمهور و رهبران از تمرکز قدرت در دست تکنولوژيستهاى صنعتي، نظامي، سياسى و ادارى ابراز نگرانى کردهاند. مائوتسه تونگ بارها در مورد پيدايش نخبگان و سرآمدان ادارى هشدار داده است، آيزونهاور از پيدايش قدرت علم نظامى که در اختيار تکنولوژيستها و متخصصين است در هراس بوده است و حتى اصرار داشته است که ناسا بهعنوان يک آژانس فضائى کشوري، که هدفهاى نظامى ندارد، تأسيس شود (آرنولد پيسي، همان کتاب، ص ۸۹). که البته نفوذ صاحبان علم و برخوردارى آنان از ذوق شخصى و ماجراجوئى و توصيههاى هيچيک از رهبران را متحقق نساخت، بلکه گاهى با استفاده از چاشنى غرور ملى و برانگيختن احساسات مردم به نفع هدفهاى خود سبب سکوت و چه بسا عقبنشينى آنها شد. در بسيارى از کشورها انتقاد از توسعهٔ ماشين ادارى سخن روز است، و بهخصوص در آستانه انتخابات، کانديداها مىکوشند که سرلوحهٔ برنامه دوران زمامدارى خود را تجديدنظر در نظام مديريت قرار دهند، اما به محض اينکه با واقعيتهاى اجتماعى روبهرو شدند، تحتتأثير تکنسينهاى قدرت قرار مىگيرند.
|
|
|
دولت ها در راس سازمان مدیریت جامعه
|
|
در رأس سازمان مديريت جامعه دولتها قرار گرفتهاند، که با وضع قوانين در زمينههاى مختلف سياست خارجي، کمک به تأسيس واحدهاى جديد، مهاجرت کشاورزان به شهرها، و بالاخره ايجاد و توسعه تکنولوژى جديد هزاران واحد ديگر اجتماعي، در بسط و گسترش ماشين، انسجامدهى و هماهنگسازى در کليه ابعاد اجتماعى و اقتصادى جامعه اثر مىگذارند، در دگرگونسازى ارزشهاى کهن (يا حتى تثبيت آنها) و جايگزينى ارزشهاى جديد، خواسته و ناخواسته، مىکوشند. به سخن ديگر ايجاد و تدوين ضوابط تازه، از راه ديوانسالاري، ارزشهاى اجتماعى را متأثر مىسازد و پيشزمينهاى خواهد بود براى پيدايش مقولههاى تازهٔ فرهنگ تحقق مطلوب و منطقى اين هدفها در جوامع صنعتي، مستلزم برخوردارى از گروههاى مديران و انسجامدهندگان متخصص و نخبه مىباشد. اينان در مجموع، در نظام بوروکراتيک و مديريت اجرائي، هرم قدرت را تشيکل مىدهند و درجه تخصص و آگاهى آنان از پائين به بالا افزايش مىيابد. به سخن ديگر نخبگان و ابرنخبگان هستند که در رأس مخروط قدرت قرار گرفتهاند و بيشتر بهصورت نامرئى و در پشت پرده، فرماندهى خود را نسبت به نظام موجود اعمال مىکنند.
|
|
|
تاثر انقلاب صنعتی تشکیلات مدیریت سیاسی و اقتصادی جامعه از
سیستم فکری و ذهنیت مکانیکی
|
|
در انقلاب صنعتى تشکيلات مديريت سياسى و اقتصادى جامعه از سيستم فکرى و ذهنيت مکانيکى ناشى از ساختار سازمانهاى صنعتى متأثر گرديد. به همين سبب است که بعضى از صاحبنظران سيستمهاى سياسى و مديريت جامعه را با اصطلاحى مثل 'ماشين سياسي' ، 'مهندسى انتخابات' ، 'ماشين حکومت' و... توصيف مىکنند.
|
|
ساختارهاى سياسى جوامع مختلف، و بهويژه جوامع صنعتي، تحتتأثير همين ذهنيت به ايجاد ضوابط و مقرراتى براى گزينش مسئولين و صاحبان قدرت پرداختهاند و براى اين منظور به تنظيم و تصويب ضوابط اقدام کردند که به موجب آن افراد مورد نياز و قابل قبول آنها در خدمت واحدهاى اجرائى درآيند. از اينرو مىتوان گفت که ساختار سياسى کشورهاى صنعتى تحتتأثير تفکر مکانيکى از وجود خرده نخبگان، نخبگان و ابرنخبگان قدرت تحت عنوان تکنسينهاى قدرت بهرغم شعارها و نگرشهاى مردمى و دموکراتيک بهصورت نوعى تکنولوژى صنعتى استفاده مىکنند، که پيامد آن همچنان استمرار و حفظ نابرابرىها در درآمد و مشارکت در امور اقتصادى و اجتماعى جامعه است.
|