در تحليل محتوا، اگر تحليلگر بر اساس يک روند منظم و منطقى پيش نرود از تحليل خود نتيجهٔ مطلوبى بدست نخواهد آورد.
|
|
|
|
براى جلوگيرى از اتلاف وقت و استنباط غلط، ضرورى است که تحليلگر هدف خود را از بررسى محتوا بطور دقيق و عينى مشخص کند. هر چه هدفهاى تحليل صريحتر و مشخصتر شوند، تحليل محتوا نيز بهتر و جامعتر صورت خواهد گرفت. بعلاوه، انتخاب روشى که در تحليل مورد استفاده قرار مىگيرد نيز ارتباط مستقيم و نزديکى با هدف تحليل دارد.
|
|
| جمعآورى نمونههاى مورد تحليل
|
|
پس از تعيين هدف، نخستين اقدام عملى براى تحليل جمعآورى موادى است که در تحليل بررسى خواهند شد. در بيشتر مواقع، بررسى همهٔ مطالب و تمام پيامهاى موجود در محتوا امکانپذير نيست و بناچار بايد دست به انتخاب زد و به روش نمونهگيرى متوسل شد، اما نمونهٔ انتخاب شده بايد به گونهاى انتخاب شود که نمايانگر تمام ويژگىهاى محتوا باشد و موجب استنباط غلط نشود.
|
|
| تقسيم مجموعهٔ مورد بررسى به واحدهاى مختلف
|
|
در تقسيمبندى مجموعهٔ مورد بررسي، معمولاً بايد به عناصر زير توجه داشت:
|
|
الف- کلمهها : بويژه کلماتى که در انتقال مفاهيم و تحقق هدفهاى آموزشي، نقش اساسى دارند. اين کلمات بايد از نظر خوانايى و گيرايى مورد توجه قرار گيرند.
|
|
ب- نمادها : نمادها علايمى هستند که براى انتقال مفاهيم بکار مىروند و بايد با توجه به سطح دانش شاگردان، قدرت انتقال مفاهيم و ميزان گيرايى بررسى شوند.
|
|
ج- مضمونها : مضمونها پرارزشترين واحدى است که در تحليل محتوا بايد مدنظر قرار گيرد. يکى از مشکلات بررسى و تحليل مضامين عدمامکان تعيين حدود واحد مضمونى است؛ زيرا واحد مضمونى فضاى مشخصى را اشغال نمىکند و الزاماً با جمله يا بند انطباق نمىيابد. يک جمله ممکن است حاوى چندين مضمون باشد يا چندين بند ممکن است فقط يک مضمون داشته باشد.
|
|
د- شخصيتهاى مطرح شده در متن در متون داستانى : شخصيتهاى مطرح شده و ويژگىهاى آنان بايد به عنوان يک واحد بررسي، مورد توجه تحليلگر قرار گيرد.
|
|
|
در بررسى هر موضوعي، اصل کلى آن است که تحليل بايد نظم و ترتيب داشته باشد؛ بنابراين، در اين مرحله، بايد واحدهاى مورد بررسى را بر اساس ارزش و اولويت طبقهبندى کرد. طبقهبندى بايد جامع باشد و مجموع محتوا را در بر بگيرد و عناصر هيچ طبقهاى در طبقات ديگر تداخل نداشته باشد.
|
|
|
سنجش و ارزيابى طبقهها با روشهاى مختلفى صورت مىگيرد. روش ارزيابى دقيقاً با هدف بررسى بستگى دارد. در ارزيابي، از روشهاى تحليل فراواني، تحليل همبستگى و تحليل جهتگيرى استفاده مىشود. تحليل فراواني، بيشتر شدت، وسعت و اهميت عناصر مورد نظر در محتوا را امکانپذير مىسازد، در حالى که در تحليل همبستگي، به روابط و همبستگى عناصر و مفاهيم توجه مىشود؛ مثلاً اينکه آيا در محتوا، انسجام و همبستگى وجود دارد يا گسستگى فکرى و مفهومى حاکم است. در تحليل جهتگيري، گرايشها و عقايد پنهان در متن نيز بايد بررسى و تحليل شود. خلاصه اينکه اگر تحليلگر به روش و مراحل تحليل آشنايى نداشته باشد، هرگز قادر به ارزشيابى و انتخاب محتوا نخواهد بود؛ زيرا براى بررسى و انتخاب محتوا نمىتوان بدون ضابطه عمل کرد.
|