دوشنبه, ۲۴ دی, ۱۴۰۳ / 13 January, 2025
مجله ویستا
تیموریان از ۸۷۱ الی ۹۰۶
دولت مغول در آغاز قرن هفتم پيدا شد و در ۷۳۶ با مرگ ابوسعيد بهادرخان پسر الجايتو انقراض پذيرفت، و تا سيزده سال ديگر نيز چند تن از احفاد و نبيرگان ايلخانان دست نشاندهٔ اين و آن بودند و در آذربايجان و بغداد و گرگان با يکديگر نزاع داشتند و آنان نيز در ۷۵۰ و ۷۵۲ منقرض شدند و آخرين غول مغول طغاتيمورخان بود که مرکز حکمرانى وى استرآباد بود و بهدست سربداران که مردمى ايرانى و دلير و از اوساط الناس بودند کشه گرديد و بساط شوم ايشان پاک برچيده شد. از ايلخانان احمدخان جانشين اباقا مسلمان شد و بعد از او به فاصلهٔ دوتن غازان خان نيز اسلام آورد و اولجايتو پسر غازان موسوم به خربنده (۱) و معروف به خدابنده تشيّع اختيار کرد و ابوسعيد نيز بين بين ميزيست زيرا از تعيّش و جنگهاى بيهوده به کار ديگر نمىرسيد. | |||||||||||||||||||||||||||
(۱) . خواجه رشيد در مقدمهٔ تاريخ خود وى را مدح کرده و گويد: | |||||||||||||||||||||||||||
| |||||||||||||||||||||||||||
بنياد تمدن ايران طورى نبود که به يکبار هجوم قبايل وحشى ويران گردد بنابراين ديديم که در اين قرن باز ايرانيان توانستند قد همت علم کنند و بار ديگر در ادبيات و علوم کارى صورت دهند و در عهد غازان تا ابوسعيد اميد آن بود که ايران موفق شود که دوباره تمدن از دست رفته را با سنن و شرايع و ملت قديمى اسلامى و ادبيات و علوم بهدست آورد مگر بدبختانه به سبب چند فقره اشتباه که از ابوسعيد سر زد و امراء بزرگ را از خود رنجانيد و کشور و بزرگان کشور را فداى شهوترانى و عشقبازىهاى کودکانهٔ خويش کرد بنيان حکومت ايلخانان متزلزل گرديد. | |||||||||||||||||||||||||||
اين بود حال عراق و قسمت شمالى و غربى و جنوبي، اما قسمت شرقى ايران خراسان و ماوراءالنهر اينطور نبود زيرا آن نواحى به سبب حکومت جُغتاى پسر چنگيز و خانوادهٔ او ديگر نتوانست به حال اميدبخشى برگردد و قوم جُغتاى به همان خشونت ديرين و بىدينى و رعايت ياساى غير عملى و بدوى چنگيز رفتار مىکردند، اين بود که در خراسان و ماوراءالنهر غير از حاشيهٔ مختصرى از هرات و غور که در دست آل کُرت و تحت تابعيت ايلخانان ايران بود باقى در زير بار سنگين حکومت قوم جُغتاى ويران گرديد، ادبيات و تمدن از دست رفته بار ديگر بازنگشت و اختلافاتى که ميان باقىماندگان جغتاى بر سر حکومت پيدا مىشد و خصومتى که اخيراً ميان آنها و ايلخانان ايران بهوجود امد اسباب اين شد که بر ويرانى و تاريکى افق آن سامان بيفزايد اين حال دوام داشت تا روزى که ايلخانان ايران منقرض شدند. | |||||||||||||||||||||||||||
انقراض ايلخانان موجب آن گرديد که حکومت مرکزى مقتدر ايران از ميان رفت و حکومتهاى محلى کوچک و بزرگ بهوجود آمدند، مانند آل جلاير در بغداد و ترکمان در ديار بکر و عثمانيان در آسياى صغير و طغاتيمور در طبرستان و آل مظفر در فارس و يزد و کرمان و سربداران در خراسان و آل کرات در هرات و غور و غيره و جاى دولتى مرکزى که بتواند اين کانونهاى مختلف را مانند عصر ايلخانان اداره کند خالى مانده بود، بنابراين کانون فساد يعنى ماوراءالنهر (همان محلى که اثر توحش و خونخوارى اداره کند خالى مانده بود، بنابراين کانون فساد يعنى ماوراءالنهر (همان محلى که اثر توحش و خونخوارى مغول در سايهٔ حکومت الوس جغتاى هنوز باقي، و تمدن در زير سم ستور غارتگران با خاک راه برابر شده بود) با ديگر بشررات برخاست، و خلاء مذکور را پر کرد، و ضربت تازهاى که اثرش کمتر از زخم چنگيز نبود بر پيکر تمدن ايران که تازه مىپنداشت که از بلا رسته است وارد ساخت! | |||||||||||||||||||||||||||
اين يورش خونين بهوسيلهٔ تَمُرلنْگ که مورخان وى را امير تيمور گورکان و بهطور مطلق صاحبقران خواندهاند بهعمل آمد و باقىمانده دودمانها و خانوادههاى بزرگ در اين کرت از ميان رفتند و تقهقر ادبى و علمى تکرار گرديد! | |||||||||||||||||||||||||||
- سبک نثر در عهد تيمور و بعد از او: | |||||||||||||||||||||||||||
سبک نثر در دورهٔ تيموريان (قرن نهم) و حد متوسط ـ يعنى ميانه نثر ساده و نثر فنى ـ همان سبکى است که غالب نويسندگان بزرگ اين دوره چون عبدالرزاقبن اسحاق و جامى و کاشفى و حافظ ابرو و ميرخواند و خواندمير بهکار بستهاند، هر چند همهٔ اينها عبارت را از يکديگر گرفتهاند، و نقل کرده و مأخذ همهٔ آنها نوشتههاى عطاملک جوينى و وصاف است که قدرى آن عبارات به توسط خواجه رشيد ساده شده و به نظام شامى و عبدالرزاق و ميرخواند رسيده است و خواندمير و ديگران بار ديگر در آن عبارت دست برده و بهعقيدهٔ حقير آن را خراب ساختهاند ـ اگر دانشجويان با پشت کار صحيحى فصلى از فصول جهانگشاى را با عين همان فصل از تاريخ غازانى خواجه رشيد و روضةالصفا و حبيبالسير مطابقه کنند، اين مقايسه را که گفتم خود مشاهده خواهند نمود. مأخذ ديگر ايشان يعنى نويسندگان عصر تيمور ـ چنانکه گذشت ظفرنامهٔ شرفالدين على يزديست که ابتدا در روضةالصفا نقل شده و سادهتر گرديده و بار ديگر بهدست مؤلف حبيبالسير افتاده و در آن دستکارىهائى شده است و اينک چند منشور از عهد تيمور آورده و به شيوهٔ بعد يعنى سبک سادهٔ تاريخنويسان مىپردازيم. |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست