در اغلب ورزشها، استفاده از الکل براى کارآئى يا سلامت مضر مىباشد. بنابراين منطقى است که الکل در طبقهٔ 'ردههاى داروئى در معرض محدوديتهاى خاص' قرار گيرد. در دُزهاى پائين، الکل (يا اتانول) تا حدى داراى اثرات آرامبخش است و ممکن است جهت تقليل اضطراب در ورزشکاران مورد سوء استفاده قرار بگيرد. دُزهاى بالا ممکن است باعث اختلال در هماهنگي، کاهش زمان عکسالعمل و اغتشاش ذهنى شوند. در ورزشهائى نظير تيراندازى با کمان يا تفنگ، استفاده از الکل ممکن است مانع لرزش دستها شود، ولى مىتواند اثر نامطلوبى بر زمان عکسالعمل داشته و استوارى بازو را به هنگام هدفگيرى کاهش دهد. به خاطر حالت سرخوشى همراه با مصرف الکل ممکن است از آن براى غلبه بر حالت عصبى در ورزشهاى ديگرى نظير مسابقهٔ موتورسوارى نيز استفاده گردد.
جدول اثرات غلظت خونى الكل
غلظت خونى الکل mg/100ml
اثرات
۳۰
افزايش احساس سرحالى کُندشدن زمان عکسالعمل ساده اختلال در هماهنگى دست - چشم
۶۰
از دست دادن خفيف مهارهاى اجتماعى اختلال در قضاوت
۹۰
کاهش محسوس مهار اجتماعى کاهش هماهنگى
۱۲۰
وارفتگى واضح فقدان کنترل فيزيکى
تمايل به واکنشهاى شديد
۱۵۰
رفتار نامشخص مبهم شدن حرفهاى فرد
تلوتلو خوردن
۱۸۰
از دست دادن کنترل فعاليت ارادى
اختلال در ديد
بديهى است که الکل در ورزشهائى که مستلزم واکنشهاى سريع، تصميمگيرى پيچيده و حرکات ماهرانه هستند، اثرات سوئى را بر کارآئى ورزشکاران به جاى مىگذارد. الکل همچنين روى هماهنگى دست - چشم و مهارت مسيريابى (مثلاً رانندگي) اثر نامطلوب دارد.
علاوه بر اين الکل مقاومت عروق محيطى را کاهش مىدهد. اين امر به خاطر اثر گشادکنندهٔ عروقى الکل بر عروق خونى محيطى است که اتلاف حرارت از سطح پوست را افزايش مىدهد و باعث افت درجهٔ حرارت مىشود.اين مسئله بهخصوص در زمانى که مصرف الکل با ورزش در آب و هواى سرد توأم باشد، خطرساز مىگردد. در آب و هواى گرم هم مصرف الکل عاقلانه نيست، چرا که بهصورت ديورتيک عمل مىکند و مشکل دهيدراتاسيون را مضاعف مىسازد.
اخيراً دوندگان ماراتون نوشابههاى الکلى را بهعنوان يک منبع قندى و نيز جانشين مايعات و الکتروليت بدن مصرف کردهاند و همچنين نظرياتى وجود دارد که الکل کارآئى استقامتى را افزايش مىدهد، اما هيچ مدرک و شاهد علمى مبنى بر اثبات ادعاهاى فوق وجود ندارد و حتى شواهدى مبنى بر کاهش کارآئى ورزشى در اثر مصرف الکل ارائه نگرديده است.
در پى مشکلاتى که طرفداران الکلى و متعصّب فوتبال در مسابقهٔ فينال قهرمانى باشگاههاى اروپا (۱۹۸۵، بلژيک) ايجاد کردند، بسيارى از کشورها مصرف الکل را نه فقط در ورزشکاران که در تماشاگران مسابقات نيز غيرمجاز اعلام کردهاند و در اين کشورها فروش مشروبات الکلى يا ورود افراد مست به استاديومهاى ورزشى ممنوع است.
در اينجا به نتايج برخى از تحقيقات انجام شده در پيرامون اثر الکل بر واکنشهاى فيزيولوژيک نسبت به ورزش اشاره مىکنيم:
مشخص شده که مصرف الکل ميزان گليکوژن عضلانى زمان استراحت را در قياس با گروه شاهد پائين مىآورد. قبل از آغاز مسابقهٔ ورزشي، سطوح گليکوژن براى تداوم فعاليت در شدت حدود ۸۰-۷۰% Vo2max (نظير دوى ماراتن) داراى اهميت هستند و مصرف الکل در ظرف ۲۴ ساعت قبل از اين فعاليتهاى استقامتى توصيه نمىشود. اثرات الکل بر روى واکنشهاى متابوليک به فعاليت ورزشى تحت بيشينهٔ (Submaximal) ظاهراً ناچيز است. Juhlin-Dannfelt و همکاران گزارش نمودند که الکل ليپوليز يا مصرف اسيدهاى چرب آزاد در طى ورزش را مختل نمىسازد. الکل ممکن است برونده گلوکز احشائى را کم کند، سهم احتمالى دريافت انرژى از گلوکونئوژنز کبدى را کاهش دهد، باعث افت بيشتر سطح گلوکز خون و کاهش برداشت گلوکز توسط عضلات ساق پا در انتهاى يک دوى بلندمدت (تا ۳ ساعت) شود. اختلال توليد گلوکز توسط کبد باعث افزايش احتمال بروز هيپوگليسمى در طى ورزش طولانى مىگردد.
برخى مطالعات نشان دادهاند که پس از مصرف الکل ميزان برداشت اکسيژن (Vo2) در شدت فعاليت تحت بيشينهٔ ثابت افزايش مىيابد. اين امر ممکن است به هماهنگى ضعيفتر عضلات فعال و کاهش کارآئى مکانيکى مربوط باشد که بهطور غيرمستقيم متضمن افزايش Vo2 است. البته اين يافته، مطلب قطعى و ثابتى نيست. در اين رابطه افزايش سطح لاکتات خون با الکل هم مشاهده مىگردد. متابوليسم الکل لاکتات را از مسير گليکونئوژنز منحرف مىکند و باعث افزايش نسبت لاکتات به پيروات مىشود. افزايش غلظت خونى لاکتات در حين ورزش و پس از دريافت الکل احتمالاً بيشتر معرّف اختلال در کليرانس لاکتات است تا افزايش توليد آن در عضلات فعال. ناتوانى در حذف لاکتات کارآئى در ورزش شديد را مختل مىسازد.
بهنظر نمىرسد که الکل اثر سوئى بر مصرف اکسيژن حداکثر (Vo2max) يا واکنشهاى متابوليک به ورزشهاى شديد در سطح Vo2max داشته باشد. در دُزهاى بالا اين مسئله قابل درک است ورزشکاران تمايلى به تلاش حداکثر در حد Vo2max نداشته باشند. به همين ترتيب ممکن است فرد برخلاف حالت معمول از انگيزش مناسبى براى حفظ فعاليت ورزش شديد برخوردار نباشد. در دوندگان مسافتهاى متوسط (که جزء هوازى در آنها غالب است) زمانى که غلظت خونى الکل ۱/۰-۰۱/۰ درصد باشد، کارآئى به شکل خطرناکى و بهصورت وابسته به دوز تحت تأثير قرار مىگيرد.
مطالعات بر روى حيوانات نشان دادهاند که مصرف اتانول موجب وقفهٔ عملکرد ميتوکندرىها در سلولهاى عضلات مخطط مىگردد.
در مجموع اثرات الکل در ورزشکاران را مىتوان به اين صورت خلاصه نمود:
الف- مصرف يکباره الکل اثر مخربى بر بسيارى از مهارتهاى پسيکوموتور منجمله زمان عکسالعمل، هماهنگى دست - چشم، دقت، تعادل و هماهنگى ظريف دارد.
ب- مصرف الکل اثر قابل ملاحظهاى بر روى اعمال فيزيولوژيک مؤثر در کارآئى فيزيکى (Vo2 حداکثر، حجمهاى تنفسى و عملکرد قلبي) ندارد.
ج- خوردن الکل قابليت کار عضلات را بهبود نمىبخشد و ممکن است سطح کارآئى را پائين آورد.
د- الکل ممکن است به هنگام ورزش طولانى در محيط سرد تنظيم درجه حرارت را مختل نمايد.
عوارض جانبى
عوارض عمدهٔ الکل بهشرح ذيل مىباشند:
- دستگاه عصبى مرکزى:
برخلاف عقيدهٔ عموم مردم که الکل را نوعى محرک مغزى مىدانند، در واقع اين ماده اثر تضعيفى و مهارى بر دستگاه عصبى مرکزى دارد. مصرف دراز مدت مقادير مفرط اتانول با اختلالات عصبى و روانى همراه است که از آن جمله مىتوان به آسيب مغزي، زوال حافظه، اختلال در خواب و جنون اشاره کرد.
- دستگاه قلبى - عروقى:
اين عوارض بيشتر در مصرف بلندمدت ديده مىشوند و ممکن است بهصورت عوارض برگشتناپذير قلبى نمايان گردند، بهطورى که الکل علت اصلى بروز کارديوميوپاتى در جهان غرب است.
- کبد:
اين عوارض در اثر متابوليسم اتانول در کبد ايجاد مىشوند که موجب بروز هپاتيت و در حالت پيشرفته سيروز کبدى مىگردند.
- اثر بر جنين:
مصرف الکل در دوران باردارى سبب بروز بيمارى خطرناکى به نام سندرم الکلى جنينى مىشود که با اختلالات دستگاه عصبى مرکزى (مانند ضريب هوش پائين، کوچک شدن اندازهٔ سر و وقفهٔ رشد)، دستهاى از اختلالات چهرهاى (مانند شکافهاى پلکى کوتاه، رشد ناقص لب بالا و بينى کوتاه) و بالاخره نقص در تشکيل اندامها مشخص مىگردد.
- دستگاه توليد مثل:
در مردان مصرف بلندمدت اتانول ممکن است به ناتوانى جنسي، عقيمي، آتروفى بيضهها و ژينکوماستى منجر شود.
دستهٔ ديگرى از عوارض حاصل از مشروبات الکلي، معضلات روانى و اجتماعى هستند که همه نسبت به آنها اِشراف دارند.
الکل با بسيارى از داروها مانند داروهاى آرامبخش و غيره تداخل اثر دارد و مصرف همزمان آنها ممکن است تضعيف بيشتر دستگاه عصبى را به بار آورد و باعث خطرات اضافى ديگر گردد.