پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
مجله ویستا
فرانز برنتانو
| ||
در سال ۱۸۶۶ برنتانو صومعه را ترک کرد تا در دانشگاه وارزبرگ دانشیار گردد و به تدریس فلسفه و تاریخ علم و ادیان و نظریات ارسطو بپردازد. در آن زمان اشتومف دانشجوی او در آن دانشگاه بود. از طریق برنتانو بود که اشتومف عقاید ارسطو را در آزمایشگاه برلن اشاعه داد. در سال ۱۸۷۳ برنتانو بهعلت مخالفت با کلیسا از سمت استادی خود در دانشگاه وارزبرگ و نیز حرفه کشیشی استعفاء داد و یک سال بعد از آن کتاب معروف خود را تحت عنوان: Psychologie Vom Empirischen Standpunkt به چاپ رسانید. این کتاب همانطور که از عنوان آن معلوم است درباره روش عینیگرائی در روانشناسی است ، ولی 'عینی' به معنای 'تجربه' است. برنتانو گفت که 'تجربه تنها معشوقی است که بر من تأثیر میگذارد' ؛ این واکنش مطلوب یک فیلسوف به تجربه و دوری گزیدن از تعصب است. این بینش متعلق به روانشناسی آزمایشگاهی نیست ، لیکن بههرحال در جستجوی نوعی سیستم روانشناسی است. برنتانو به نظریات میل ، بین ، فخنر ، لتزی و هلمهولتز اهمیت داد ، ولی آنها را اغلب مورد انتقاد قرار داد. | ||
در سال ۱۸۷۳ نيمى از کتاب روانشناسى فيزيولوژيک وونت انتشار يافته بود و برنتانو غالباً از آن نقل قول مىکرد. او نپذيرفت که روانشناسى علمى يعنى روانشناسى فيزيولوژيک؛ بهنظر او با ارائه اين واژه وونت فقط بر روش تأکيد نموده است. برنتانو قبول داشت که روانشناسى يک علم است، اما علمى که نبايد آن را محدود نمود. | ||
در سال ۱۸۷۴ در روانشناسى حائز اهميت است زيرا که تاريخ انتشار کتاب برنتانو و چاپ اول Handbuch وونت است. اين دو کتاب نمايانگر کوششى است که براى شکلگيرى روانشناسى 'جديد' و شکل دادن آن بهعنوان يک علم صورت گرفت. ليکن تضادهاى بين اين دو بيشتر جلب توجه مىکند تا شباهتهائى که در آن دو است. روانشناسى برنتانو عينى است ولى نه آزمايشگاهي؛ روانشناسى وونت آزمايشگاهى بود. از اين دو روش برنتانو بحث و مجادله بود ولى روش وونت توصيفي، گرچه او نيز بيش از آنچه از او انتظار مىرفت درگير بحث و مبادله لفظى مىشد. برنتانو سيسم خود را بر محور عمل فيزيکى (Physical Act) قرار داد، در حالىکه وونت سيستم خود را براساس محتواى حسى استوار نمود. در مورد 'عمل' بهزودى به بحث خواهيم پرداخت. | ||
برنتانو در سال ۱۸۷۴ با کمک لتزى به مقام استادى فلسفه در دانشگاه وين نائل آمد. وى در آنجا به مدت شش سال به تدريس پرداخت و بدين ترتيب نفوذ خود را گسترش داد. جالب توجه است که در اين مدت زيگموند فرويد جوان، که در اوان سن بيست سالگى بود به سخنرانىهاى برنتانو گوش فرا مىداد و حتى متعهد شد که براى برنتانو بعضى از نوشتههاى جي.اس.ميل را به آلمانى ترجمه نمايد. | ||
در سال ۱۸۹۴ برنتانو پس از مرگ همسر خود و ابتلاء به يک بيمارى سخت چشم که او را تهديد به از دست دادن بينائى مىکرد از سمت دانشگاهى خود کنارهگيرى کرد. او در سال ۱۹۱۷ در سن هفتاد و نه سالگى در زوريخ بهدرود حيات گفت. | ||
اين امرى روشن است که برنتانو در وهله اول يک شخص بود، ولى وونت از يک جهت مؤسسهاى بود که به علت پشتکار و حجم فعاليت خود تداوم پيدا کرد. وونت اولين روانشناس حرفهاى بود، برنتانو يک روانشناس حرفهاى نبود، او ايدهآليستى شجاع بود که رسالت يافتن حقيقت را با استفاده از تجربه در خود حس مىکرد. حجم توليدات علمى او زياد نبود. او بيش از سى و هشت کتاب و مقاله نداشت که از بين آنها نيز تنها هشت نوشته براى روانشناسى حائز اهميت است. اولين آنها کتاب معروف 'روانشناسي' بود که بين سالهاى اشتغال در وارزبرگ و وين نگاشته شد و آخرين آنها در سال ۱۹۱۱ تحت عنوان: | ||
| ||
بود که آن هم کتابى با اهميت تلقى مىگردد و در حقيقت جلد دوم 'روانشناسي' است که سى سال ديرتر به چاپ رسيد. | ||
نفوذ برنتانو در روانشناسى به چند علت بود؛ شخصيت او، کيفيت عالى و مطلوب نوشتههاى محدود او و تصادف تاريخى که وى را براى اشاعه ديدگاه ارسطوئى در قلمرو روانشناسى جديد برگزيد. بدين ترتيب او از جهتى در آغاز نيمه کامل نهضت روانشناسى جديد آلمان که عينىگرا بود، ايستاد، نهضتى که عينىگرا بود ولى از صميم قلب آزمايشگاهى نبود، و ما امروزه آن را مکتب عمل (Act School) مىخوانيم. | ||
از آنجائى که برنتانو با وجود زيستن در دورانى که روانشناسى آزمايشگاهى استقرار داشت، معهذا يک آزمايشگر نبود و نشد، لذا بايد به روشنگرى بيشتر روانشناسى 'عمل' که او آن را پايهگذارى نمود، بپردازيم تا بتوانيم درک کنيم چرا بعضى از آزمايشگران کوشيدند که با او سازگارى نموده و از ديدگاههاى وى بهرهمند گردند. | ||
قبلاً گفتيم که روانشناسى 'عيني' روانشناسى 'آزمايشگاهي' نيست. برنتانو به نتايج آزمايشها احترام مىگذاشت، ولى معتقد بود که تأکيد افراطى بر آزمايش منجر به توجه زياد به روش و غفلت از موضوع اصلى مىگردد. از اين لحاظ او شبيه ويليام جيمز بود، و تا اندازه کمترى به تمام فيلسوفانى شباهت داشت که در جستجوى معناى تجربه هستند. تفاوت در اينجا بيشتر به علت خلق و خو است؛ بدين معنى که فيلسوف بهحدى علاقهمند به تفسير کلى طبيعت است که حوصله و تحمل آزمايش کردن را که موقتاً سبب محدود نمودن ديدگاه او مىگردد و او را متوجه جزئيات مىنمايد، ندارد. برنتانو به آزمايش معتقد بود ولى به آزمايش نظمدار اعتقاد نداشت. مثلاً به آزمايش درباره خطاى ادراک توجه داشت ليکن مايل نبود که مقدار خطاى ادراک را تحت شرايط مختلف بسنجد که در اين صورت روش آزمايشگاهى را بايد اتخاذ مىنمود. | ||
يک شاخص اصولى درباره هر سيستم روانشناسى روالى است که براساس آن روانشناس بين علم فيزيک و روانشناسى افتراق مىدهد. برنتانو پديدههاى روانى را براساس داشتن 'عينيت دروني' (Immanent Objectivity) تعريف مىنمود؛ بدين معنى که پديدههاى روانى را نوعى 'اعمال' مىدانست. زمانى که ما، رنگى مىبينيم، خود رنگ پديدهاى روانى نيست. اين 'عمل' ديدن است که پديده روانى است. ولى بههرحال خود 'ديدن' (Seeing) معنىدار نيست مگر اينکه 'چيزي' را ببينيم. عمل هميشه معناى شيء را مىدهد و اشاره عمدى به محتواى آن مىکند. بنابراين رنگ بهعنوان محتواى عمل 'ديدن' در 'درون' عمل مستتر است. از اين رو يک عمل روانى 'خود شمول' (Self - contained) نيست بلکه شامل محتوائى در درون خود است؛ يعنى داراى 'عينيت دروني' است. از سوى ديگر پديدههاى فيزيکى 'خود شمول' هستند زيرا خود شيء هستند نه مانند 'عمل' که اشاره عمدى به شيء دارد. | ||
ظاهراً و در مقطع سطحي، تفاوت بين روانشناسى و فيزيک، تفاوت بين عمل و شيء است؛ ولى بهطور بنيادى اين اختلاف از يک سو، بين برداشتن قصد (Intention) يا اشاره در عمل روانى و از طرف ديگر کامل بودن ذاتى ساختار پديده فيزيک است. | ||
بايد توجه داشت که بدين ترتيب فيزيک و روانشناسى با يکديگر ارتباط دارند، زيرا اعمال روانى به محتواى پديدههاى فيزيک اشاره مىکنند. بهعلاوه برنتانو مطالبى را که وونت بهعنوان موضوعات روانشناختى مطرح کرد، به قلمرو علم فيزيک انتقال داد؛ 'من يک رنگ مىبينم' رنگ يک احساس روانى نيست، بلکه او خود محتواى فيزيکى دارد، گرچه آن (يعنى رنگ) در 'قصد' ما در عمل 'ديدن' وجود دارد. | ||
ارتباطيون مسئله ماده را بهصورت مسئله ادراک درآوردند. براى برنتانو مسئله ماده از عمل جداشدنى نيست، زيرا تمام پديدههاى روانى به محتواهائى اشاره مىکنند که بخشى از طبيعت نهائى آنها است. | ||
برنتانو اعمال را به دو دستهاى اساسى تقسيم نمود: عمل انگاشتن (Ideating) که شامل احساس کردن (Sensing) و خيال کردن (Imagining) مىشود؛ عمل قضاوت کردن (Judging) که شامل پذيرا بودن (Acknowledging)، طرد کردن (Regecting)، درک کردن (Perceiving)، يادآورى کردن (Recalling)؛ و پديده روانى دوست داشتن (Loving) و متنفر بودن (Hating) مانند عاطفى بودن، آرزو کردن (Wishing)، تصميم گرفتن (Resolving)، قصد کردن (Intending) و خواستن (Desiring) است. 'موضوع' يک عمل ممکن است عمل ديگرى باشد، و براى اينکه موضوع آن عمل گردد، آن عمل ديگر را تغيير نمىدهد. ادامه بحث درباره اين مطلب سبب ايجاد سيستم پيچيدهاى مىگردد ولى جزئيات آن مورد نظر ما نيست. مسئله اصلى براى روانشناسى سيستمى در اواخر قرن نوزده و اوايل قرن بيستم تضاد بين روانشناسى محتوا (Content Psychology) و روانشناسى عمل بود، يعنى تضاد بين برنتانو و وونت. | ||
برنتانو حمايت تاريخى داشت، ولى وونت چون کشف جديدى کرده بود مورد پشتيبانى متجددين بود. اشتومف، آغاز زندگى حرفهاى خود را با روانشناسى محتوا شروع نمود، سپس به پديدارشناسى و در آخر به روانشناسى عمل و برنتانو روى آورد. کالپى نيز در اوايل، روانشناس محتواگرا بود ولى نتايج منفى در آزمايشهاى مربوط به تفکر او را بهسوى برنتانو سوق داد و در نهايت به تلفيقى از هر دو مکتب پرداخت. روانشناسان تلفيقى ديگرى نيز مانند ويتاسک (Witasek) (۱۹۰۸) و ميسر (Messer) (۱۹۱۴) وجود داشتند. در انگلستان جيمز وارد از برنتانو پيروى نمود و ويليام مک دوگال (William Mc Dougal)، که مانند کالپى در برابر معمائى قرار گرفته بود، روانشناسى هُرميک را خلق کرد (۱۹۲۳) که در اساس روانشناسى عمل برنتانو را در برداشت. | ||
احساسات بهترين نوع محتواى روانى هستند، و بهطور کلى براى روانشناسان آسانتر بوده است که احساسات را (که محتوا هستند) با روشهاى پسيکوفيزيکى اندازهگيرى کنند تا اينکه عمل را اندازهگيرى کنند. لذا دشوار نيست ببينيم که چرا آزمايشگران واقعي، يعنى مردانى که با استفاده از ابزار کوشيدند رابطه کنشى بين دو متغير را تعيين نمايند، روانشناسى محتوا را ترجيح دادند، در حالىکه کسانى که فقط راجع به آزمايش حرف مىزدند و بحث مىکردند، احتمال لغزيدن به طرف روانشناسى عمل را داشتند. |
همچنین مشاهده کنید
- فرانز برنتانو
- هرمن لودویگ فردیناندفن هلمهولتز (Herman Ludwig Ferdinand Von Helmboltz) (۱۸۹۴-۱۸۲۱) (۲)
- کارل اشتومف (Carl Stump) (۱۹۳۶-۱۸۴۸)
- گئورگ الیاس میولر (Georg Elias Müller) (۱۹۳۴-۱۸۵۰)
- هرمن لودویگ فردیناندفن هلمهولتز (Herman Ludwig Ferdinand Von Helmboltz)
- گوستاو تئودور فخنر (Gustov Theodor Fechner) (۱۸۰۱-۱۸۸۷)
- ویلهلم وونت (Wilhelm Wundt)
- ایوالد هرینگ (Ewald Hering) (۱۹۱۸-۱۸۳۴)
- گئورگ الیاس میولر (Georg Elias Müller) (۱۹۳۴-۱۸۵۰) (۲)
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست