پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

چون زلف تاب دهد آن ترک لشکریم


چون زلف تاب دهد آن ترک لشکریم    هندوی خویش کند هر دم به دلبریم
چون زلف کافر او آهنگ دین کندم    در حال بند کند در دام کافریم
مویی اگر همه خلق در من نگه نکنند    مویی تمام بود زان زلف عنبریم
ای ساقی از می عشق دلقم بشو و بیا    چون دلق زرق من است چند از سیه گریم
تا کی ز رد و قبول دردی بیار که من    مست ملامتیم رند قلندریم
تا کی ز روی و ریا بت ساختن ز هوا    زین پس به بتکده‌ها مرد مقامریم
گر دی به صومعه در، مرد خلیل بدم    امروز پیش مغان چون گبر آزریم
گرچه به صورت تن، از ممنان رهم    لیکن ز روی یقین گبرم چو بنگریم
عطار تا که نهاد در راه فقر قدم    کرد آن حقیقت فقر از جان و دل بریم


همچنین مشاهده کنید